دوشنبه, ۵ تیر, ۱۳۹۱
با وجود آنکه که منطقه بروجن از خشک ترین شرایط و وضعیت اقلیمی استان چهارمحال و بختیاری برخوردار است، اما یادمان باشد آنچه که سرزمین خشک بام ایران را در طول هزاران سال گذشته زنده و باطراوت نگه داشته و سبب گردیده تا به رغم این میزان کم نزولات آسمانی، همچنان پویا و و پر تنوع زیستی باشد، همانا حضور مجموعه محیطهای تالابی گندمان، چغاخور، علی آباد، سولگان و دهنو است؛ زیستگاه های منحصر به فردی که هر هکتار از وسعت آنها دست کم ۱۰ برابر هر هکتار از غنیترین جنگلهای کشور ارزش دارد.
اما حالا نوع مدیریت و رفتارهای نابخردانه دو دهه گذشته ما، این مزیت های کم همتای سرزمین مان را خدشه دار کرده، تا جایی که عالی ترین مقام محیط زیست استان در آخرین اظهار نظر خود اعلام می کند که شوربختانه این نعمت های خداوندی در حال تبدیل شدن به نغمت های سرزمین بام ایران هستند.
روز گذشته – ۴ تیر ۱۳۹۱ – مدیرکل حفاظت محیط زیست چهارمحال وبختیاری در نشست ستاد خشکسالی استان ناباورانه از خشکی ۸۳ درصدی تالاب گندمان، خشکی ۶۰ درصدی تالاب سولگان و تبدیل شدن این تالاب ها به کانون های داخلی تولید گرد و خاک سخن می گوید!
آنچه که میخواهم بر آن تأکید کنم این است که مقصر اصلی چنین رخداد تلخی آسمان و بارش های کم سال های اخیر آن نیست، بلکه نوع نگاه و شیوه های پاسداری از حقوق و تمامیت سرزمینی این محیط های تالابی در چند سال گذشته است!
باور کنید حقیقت تلخ این است که؛ تا حالا کدام یک از دستگاه ها و نهادهای دست اندرکار و مقامات محلی به پرسش ها و لکنت های مدیریتی این تالاب های ارزشمند در حوزه کاری خود پاسخ های سزاوار داده اند؟ ؛ تا چه اندازه با چاه های کشاورزی غیر مجاز در محدوده تالاب مقتدرانه برخورد کردیم و تا چه اندازه با نصب کنتورهای هوشمند بر میزان برداشت چاه های مجاز که بلای جان این زیسگاه های ارزشمند شده اند نظارت داشتیم و چقدر در اینکه اجازه ندهیم بیش از این نفس های گندمان به شماره افتد موفق بوده ایم؟ چقدر برای افزایش راندمان آبیاری در اراضی کشاورزی در حاشیه این تالاب ها تلاش کردیم؟
فراموش نکنیم که برای گرفتن حق آبهی طبیعی گندمان تا حالا چه اقداماتی کرده ایم؟ وقتی به رغم تمامی محدویت های کاغذی شکار ممنوع، هنوز در گندمان با گلوله به استقبال میهمانان مهاجر می روند و ما در برخورد قاطعانه با آن ها عاجزیم! وقتی نتوانیم با متصرفین عدوانی اراضی ملی حاشیه تالاب برخورد قانونی کنیم و آن اراضی تصرفی و تغییر کاربری داده شده را به عرصه های تالابی برگردانیم! وقتی در کنترل دام و چرای مفرط در تالاب توفیق چندانی نداشته ایم! وقتی که در بودجه ریزی استان کمترین توجه سزاواری به اعتبارات محیط زیست نمی شود! و ده ها پرسش دیگر که تا کنون بی پاسخ مانده اند؛ واضح است که امروز باید به چنین مرز هشداری در پایداری حیات منطقه برسیم.
یادمان باشد زمانی می توان به نجات گندمان و سولگان و دهنو امیدوار بود که از سوی دستگاه ها و مقامات محلی مسئول، پاسخ های درخوری برای این پرسش ها شنیده شود.
برچسب ها:
بام ایران,
تالاب ها,
خشکسالی,
گرد و خاک,
محیط زیست منتشر شده در دسته مطالب:
آلودگی هوا,
تالاب گندمان,
تالاب ها,
خشکسالی,
ریزگردها عربی,
طبیعت چهار محال و بختیاری,
محیط زیست
پنجشنبه, ۲۵ فروردین, ۱۳۹۰
امسال طبیعت زیبای بختیاری هم که چشم باز می کند آسمانش را در تصرف ریزگردهای عربی می بیند. هرچند در سال گذشته اهالی چهارمحال و بختیاری به یمن سکونت بر بام ایران تا حدود زیادی نسبت به سایر استان های غرب و جنوب غرب کشور از اثرات زیانبار انسانی و محیط زیستی این میهمانان ناخوانده در امان مانده بودند؛ اما امسال خیلی زود آسمان بام ایران هم مورد تجاوز ریزگردهای عربی قرار گرفت تا نتایج محسوس عدم پیروی از قوانین حاکم طبیعت به مردمان بالا نشین هم نشان داده شود.
درست است که بروز طوفان های گرد و خاک یکی از ویژگی های سرزمین هایی است که در مجاورت مناطق خشک و نیمه خشک واقع شده اند و خشکسالی های پی در پی نیز می تواند روند بروز این رخدادهای طبیعی را شتابان تر کنند، اما در حقیقت رویدادی که سبب گردیده است شدت، زمان و تعداد این رخدادها در طول ۲۰۰ سال گذشته بی سابقه گردد پیروی نکردن از قوانین حاکم بر طبیعت برای حکومت بر آن است.
روند شتابان سودجویانه سدسازی کشورهای ترکیه و سوریه بر سرشاخه های دجله و فرات و عدم رعایت «حق آبه» تالابها در کشور عراق (به دلیل ضعف حکومت مرکزی عراق در سال های اخیر) و مدیریت نادرست حاکم بر منابع طبیعی و برداشت بی رویه از آب سفره های زیر زمینی در منطقه سبب گردیده است تعداد کانون های تولید گرد و خاک در کشور عراق به طرز چشمگیری افزایش یافته (از ۶ عدد در سال ۱۳۶۸ به بیش از ۲۰۰ عدد در سال ۱۳۸۷) و وضعیت سرزمن عراق را به سمت ناپایدارترین حد از توان اکولوژیکی اش سوق دهد. خشک شدن تالاب ۵۰۰ هزار هکتاری هورالعظیم و تالاب های اقماری آن نتیجه همین نابخردی ها در مدیریت سرزمین و طمع ورزی های کشورهای همسایه بوده است تا علاوه بر عراق، صدها کیلومتر دورتر، مردم و زیستمندان گیاهی و جانوری ۱۸ استان ایران هم میزبان این میهمانان ناخوانده و خطرناک باشند.
تبعات ناشی از عدم توجه به ملاحظات محیط زیستی و قوانین حاکم بر طبیعت، محدود به مرزهای سیاسی یک کشور و دولت نبوده و می تواند چنان خسارت های زیستی و اقتصادی و بحران های فرامنطقه ای را به دنبال داشته باشد که کنترل و جبران آن سال ها با صرف هزینه های هنگفت هم به آسانی امکان پذیر نباشد.
امید است که مدیریت بام ایران از این رویداد تلخ، هشدار گرفته باشد و حفاظت از منابع گیاهی و آبی استان را در اولویت برنامه های حاکمیتی و توسعه ای خود قرار داده و عملا” بکوشد تا با مدیریتی خردمندانه بر منابع آبی کم نظیز استان، فرو افت سطح آب های زیرزمینی را مهار و با پشتیبانی از فعالیت های آبخیزداری و آبخوانداری به همراه حفظ و تقویت پوشش های گیاهی؛ به سمت ذخیره سازی آب در سفره های زیرزمین حرکت کرده و پایداری حیات اجتماعی روبه رشد را برای مردمانش به ارمغان آورد.
برچسب ها:
بام ایران,
بختیاری,
حق آبه,
ریزگرد,
سدسازی,
عراق,
گرد و خاک منتشر شده در دسته مطالب:
آب های زیرزمینی,
آب و هوا,
آبخوانداری و آبخیزداری,
تالاب ها,
ریزگردها عربی,
سد سازی