همانطور که بارها متخصصان و فعالان حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور گفته و نوشته بودند، کمتوجهای بودجهریزان دولتی به اختصاص منابع اعتباری لازم برای کنترل عوامل تخریب طبیعت و کاهش نرخ بالای فرسایش خاک در کوهستانهای منطقه زاگرس سبب شده است تا اضافه بر خسارتهای محیط زیستی، همچنان شاهد افزایش نرخ فرسایش و رسوب و تهدید سرمایهگذاریهای هنگفت در حوزه سدهای عظیم برقآبی ساخته شده باشیم.
بهمنظور تأمین منابع اعتباری لازم برای جلوگیری از این خسارتهای جبرانناپذیر، پیشنهادی داشتهام و از دوستان خواستهام دستدردست هم گذاشته و برای تحقق آن تلاش کنند. در همین راستا، یادداشتی نوشتهام که امروز – ۲۹ شهریور ۱۳۹۲ – در درگاه مجازی خبرگزاری مهر منتشر شد و میتوانید متن کامل آن را در ادامه بخوانید …
به بهانه مدیریت آبهای سطحی و تولید انرژی برقآبی، یکی از بزرگترین سرمایهگذاریها در حوزه سدسازی و احداث نیروگاههای برقآبی بر روی کارون بزرگ انجام گرفته و در دهههای اخیر با صرف سرمایههای هنگفت، سدهای عظیم عباسپور، مسجد سلیمان، دز، کارون ۳ و کارون ۴ ساخته شد و دستکم ۱۲ سد بزرگ دیگر در دستساخت و یا در دستمطالعه است تا هدف تولید سالانه بیش از ۶۰۰۰ مگاوات برق قابل دستیابی باشد.
سطوح پرشیب کوهستانی، ضریب جریان سطحی بیش از ۶۰ درصد و بارشهای خوبی که غالبا” در فصل سرد سال متمرکز شدهاند، حوضه آبخیز کارون بزرگ را بهصورت طبیعی بسیار آسیبپذیر کرده است. اما در حقیقت مؤلفههای انسانساز از قبیل چرای پرشمار دام، کشاورزی غیراصولی و تغییر کاربری اراضی جنگلی و مرتعی، وابستگیهای معیشتی و سوختهای هیزمی است که موجب تخریب جنگلهاو تنک شدن پوشش گیاهی شده، در اثر کاهش نفوذ باران در خاک و افزایش روانآبها، پدیده فاجعهبار فرسایش بیش از حد مجاز خاک(بیش از ۲۰ تن در هکتار در سال) را برای حوضههای بالادستی این سدهای بزرگ برقآبی رقم زده است. ماجرای تلخی که سبب میشود سالانه بیش از ۲۰۰ میلیون تن رسوب وارد مخازن این سدها شده و اضافه بر خسارتهای جبرانناپذیر محیط زیستی، با وارد کردن خسارتهای مالی هنگفتی شاهد کاهش عمر سدها و نابودی سرمایهگذاریها در اثر انباشت رسوبات در پشت آنها باشیم.
البته یادمان باشد که خسارتهای محیط زیستی ناشی از این فرسایشها و رسوبات بر حیات رودخانهها، تالابها و زمینهای زراعی؛ تقریبا” ۹ برابر خسارت های وارده بر سدها و ارزش سرمایهگذاری جهت ایجاد حجم مخازن این سدها برآورد شده است. فرسایش خاک سبب کاهش تا ۵۰ درصدی تولید محصول در اراضی کشاورزی شده و این کاهش تولید زمینه و انگیزهی دستاندازیهای بیشتر جوامع محلی به اراضی مرتعی و زیراشکوب جنگلی را مهیا خواهد کرد.
متأسفانه تاکنون روند بودجهدهی برای انجام چنین اقدامات حفاظتی و پیشگیرانه در بخشهای حفاظت پوشش گیاهی و آب و خاک از جایگاه سزاواری در اولویتهای بودجهریزی ملی برخوردار نبوده و روند تحمیل خسارتهای ناشی از تهنشت رسوب در مخازن اینگونه سدها شتابی بسیار نگران کننده پیدا کرده است. بدون شک یکی از عملیترین راههای تأمین منابع اعتباری برای کنترل و مقابله با تخریبهای انسانی در حوضههای بالادست و ممانعت از مرگ زودرس و کاهش عمر مفید این سدهای مخزنی، اختصاص بخشی از درآمدهای سالانه این سدهای برقآبی به اینگونه فعالیتهای پیشگیرانه در بالادست است.
در همین راستا تهیه لایحه “اختصاص بخشی از درآمدهای حاصل از فروش برق نیروگاهها به منظور کنترل و مقابله با عوامل تخریب در حوضههای بالادست سدهای مخزنی برق آبی” میتواند در شمار مهمترین اولویتها و برنامههای راهبردی بخش آب و خاک و پوشش گیاهی دولت تدبیر و امید برای تقدیم به مجلس شورای اسلامی باشد.
امید است فعالان و متخصصان این حوزه با مطالبه و پیگیری از طریق رسانهها و نشستهای علمیتخصصی، نهادهای متولی در دولت را حمایت کنند تا تهیه این لایحه در ردیف اولویتهای کاری آنان قرار گیرد. یقینا” با تصویب آن لایحه و تأمین منابع اعتباری لازم، بخش اعظمی از اهداف توسعه پایدار در مناطق زاگرسی کشور نیز محقق شده و با کنترل عوامل تخریب از طریق توانمندسازی جوامع محلی و تغییر معیشت، ایجاد تعادل بین وابستگی معیشتی بهرهبرداران و توان تولیدی جنگلها و طبیعت، نقش مخرب انسان و دام – بهعنوان مهمترین عوامل فرسایش و رسوب – کمرنگ شده و با انجام عملیاتهای احیایی و حفاظتی پوشش گیاهی و همچنین اقدامات آبخیزداری، هدف “کنترل رواناب ناشی از بارش در سرشاخهها” و همینطور حفظ آب و خاک و سرمایهگذاریهای عظیم در حوزه سدسازی کشور تحقق خواهد یافت.