آنچه که در پی می آید، گزارش همایشی است که به منظور “بررسی علل خشکی زاینده رود و تأثیرات آن بر استان اصفهان” و به همت دانشگاه آزاد واحد خمینی شهر اصفهان با عنوان “زاینده رود زاینده بود” در تاریخ نهم آبان ماه ۱۳۹۰ در تالار اجتماعات آن دانشگاه برگزار شد. در این گزارش که در پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران (سبزپرس) منتشر گردیده است سخنان محمد درویش عزیز به عنوان سخنران اول همایش و گفتگوی نگارنده در حاشیه همایش را خواهید خواند.
همایش «زاینده رود، زاینده بود» / انگشت اتهام به سوی آسمان بلند نکنید!
سبزپرس – گروه منابع طبیعی؛ معصومه شهباز: همایش «زاینده رود، زاینده بود» با حضور فعالان و کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی وهم چنین سخنگوی شورای شهراصفهان و نماینده آب منطقه ای استان اصفهان در دانشگاه آزاد خمینی شهر اصفهان برگزار شد.
به گزارش سبزپرس، «محمد درویش» کارشناس و محقق منابع طبیعی در این گردهمایی با اشاره به «ویترینی بودن اصل پنجاهم قانون اساسی کشور مبنی بر منع هر فعالیتی که منجر به تخریب و آلودگی محیط زیست شود»، ضمن اشاره به استفادههای نادرست از منابع طبیعی در استان اصفهان، این شرایط را به وضعیت فعلی زمین تعمیم داد و گفت: «اتفاقی که در اصفهان روی داده در مقیاس بزرگترمصداق این است که آن چیزی که بشر استفاده می کند در مقابل آن چیزی که کره زمین در اختیارش قرار می دهد، بیشتر است».
وی با بیان این موضوع که از سال ۱۹۸۰میلادی به این سو همواره «مرز اورشوت» پایین تر از ماه دسامبر قرار گرفته و الان این مرز به سپتامبر رسیده یادآور شد: «در سپتامبر همه تولید کره زمین به وسیله همه ۷ میلیارد انسانی که در کره زمین زندگی میکنند مصرف می شود و در سه ماه پایانی مجبوریم که از اندوخته استفاده کنیم. دقیقا مثل خانواده ای که مخارجش متناسب با درآمد ماهانه اش نیست و آخر برج کفگیرش به ته دیگ می خورد و مجبور است برای این که آن ده روز پایانی را طی کند از ذخیره هایش استفاده کند و این روند برای همیشه نمی تواند ادامه یابد.»
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور با تاکید بر اتلاف منابع طبیعی در استان اصفهان گفت: «نوع چیدمان و طراحی توسعه در این استان متاسفانه متناسب با توانمندیهای بوم شناسی یا اکولوژیکی آن نبوده است. اکنون اصفهان با معضلی روبه رو شده که ما اسمش را می گذاریم بدهکاری اکولوژیکی و اصفهان مجبور شده است که از ذخایرش استفاده کند. یعنی حفر چاه های عمیق، استفاده از موتور پمپهای قوی تر و برداشت بی رویه تراز منابع آبی محدودش که مهمترینش زاینده رود است.»
درویش با ارائه یک مثال افزود: «آب دادن به درخت کارلازمی است اما شاید اولویت آن درخت در حال حاضر آبیاری نباشد چون آن درخت در حال سوختن در آتش است. در نتیجه نخست باید درخت را از سوختن بیشتر نجات داد و شاید در این لحظه آبیاری آن درخت نابخردانه باشد. این مصداق اتفاقی است که ما در جای جای صحنه محیط زیست کشورمان مشاهده می کنیم.»
وی با بیان اینکه افزایش درآمد سرانه مردم واشتغال زایی کار ارزشمندی است و همه باید تلاش کنند که ایرانی به رفاهی سزاوار برسد، گفت: «اما رفاه نباید به قیمت از دست رفتن پایداری اکولوژیکی باشد و در مقابل این اقدامات نه تنها رفاه پایداری پدید نمی آید بلکه حتما آیندگان ما را مورد بازخواست قرار می دهند و این وضعیتی است که دقیقا اصفهان در آن واقع شده است.»
عضو هیات علمی سازمان جنگلها و مراتع کشور تاکید کرد: «اگر بیابان زایی در ایران اتفاق بیافتد برگشتن به شرایط مطلوب حتی با حذف عامل مخرب یا بسیار پر هزینه است و یا امکان پذیرنیست. شاید برخی از کشورهای توسعه یافته، هزینه های لازم برای جبران خطاهای استراتژیک خود در محیط زیست را داشته باشند ولی ایران قادر به جبران این هزینه ها نیست.»
وی دلیل وضعیت غمبار محیط زیست ایران را پایین بودن وزن ملاحظات محیط زیستی و فریاد نزدن به موقع مطالبات آن دانست.
درویش با یادآوری خشک شدن تالاب هورالعظیم درعراق و تبدیل شدن آن به کانون بحران فرسایش بادی و متاثر شدن مردم ایران از خوزستان تا تنکابن خاطر نشان ساخت: «ما باید متوجه شویم که عدم توجه به ملاحظات زیست محیطی می تواند مخاطرات زیادی را نه فقط در سطح منطقه که در سطح ملی ایجاد کند. آیا ما درس گرفتیم؟ آیا ما حقآبه طبیعی تالاب های خودمان را رعایت کردیم وقتی این تجربه تلخ در عراق را دیدیم؟»
درویش ادامه داد: « توان باروری تالاب ها از متراکم ترین و بارورترین زمین های کشاورزی که کشتزارهای نیشکر است، دست کم دو برابر بیشتر است و به همین دلیل هم تولید ناخالص تالاب ها ۱۴ درصد است در حالی که کل تولید ناخالص خشکی های کره زمین در محدوده یک و نیم درصد است. پس اگر تالاب ها از بین بروند یعنی تقریباً حدود ۱۰ برابر وسعت خودشان را از زمین کنده ایم و به دور انداخته ایم. ما هم در کشور خودمان حدود یک ونیم میلیون هکتار تالاب ارزشمند داریم و یکی از آن تالاب های ارزشمند، گاوخونی در پایین دست زاینده رود است. متوسط ارزش هر هکتار از این تالاب ۲۲ هزار دلار است.»
وی درباره اهمیت تالاب گاوخونی در کشور یادآور شد: «اهمیت گاوخونی به مراتب بیشتر از تالاب انزلی است به خاطراین که در اقلیمی قرار گرفته که ظرفیت گرمایی ویژه اش پایین و تفاوت دمای شب و روزش زیاد است. در نتیجه تالاب گاوخونی تنها اهرمی است که می تواند تعادل را در منطقه برقرار کند.»
این کارشناس منابع طبیعی با بیان اینکه گاوخونی تنها تکیه گاه استواری است که می تواند از بروز و تشدید توفانهای گرد و غبار در منطقه جلوگیری کند، گفت: «گاوخونی تنها و یگانه گرانیگاهی است که می تواند زاینده رود را در انتهای مسیرش پالایش کند.»
درویش افزود: «بر اساس ماده ۵۹ و ۶۹ برنامه ۵ ساله پنجم توسعه، دولت موظف بوده که به ارزشگذاری اقتصادی این سرمایه بی نظیر اقدام کند و حتی تاکید کرده که طرح های انتقال آب بین حوزه ای فقط و فقط در شرایطی مجوز می گیرد که با آموزه های توسعه پایدار و رعایت منافع ملی و زیست محیطی تناقض نداشته باشد. اما این اتفاق تا کنون صورت نگرفته و ماده ۵۹ برنامه چهارم عینا به برنامه پنجم منتقل شده است.»
درویش در این خصوص به وضعیت اروند کنار اشاره نموده و گفت: «در اروند کنار در پایاب پرآب ترین رود ایران، نخل ها خشکیده اند و آب شور خلیج فارس روند معکوس پیدا کرده چون دیگر آبی در کارون جاری نمی شود که بخواهد شیرینی خودش را به نخلستان های اروند کنار بدهد.»
وی افزود: «در پاسخ به این که چرا این اتفاق افتاده است باید گفت: چون ما برای حکومت بر طبیعت، به جای اینکه قوانینش را بشناسیم، بدون ملاحظات راهبردی محیط زیستی و آموزههای اصلی اکولوژیکی طرح های انتقال آب پی در پی ایجاد کردیم، سدهای متعدد ساختیم و در نتبیجه این سرنوشت غم انگیز را در دشت خاصلخیز ایران یعنی خوزستان ایجاد کردیم.»
وی در ادامه ضمن بازگشت به مبحث زاینده رود و تالاب گاوخونی گفت: «اگر ۱۵ درصد از آورد سالانه زاینده رود به گاوخونی اختصاص پیدا می کرد، وضعیت گاوخونی این گونه نبود.»
درویش ادامه داد: «۸۰۰ میلون متر مکعب آورد سالیانه زاینده رود با دو تونل که ایجاد شده به دو برابر رسیده ولی باز هم نفس زاینده رود حتی به پل خواجو هم نمی رسد! چرا؟! چون توانمندی های اکولوژیکی در طراحی توسعه رعایت نشده است. پس لطفا انگشت اتهام به سوی آسمان بلند نکنید.»
در این گردهمایی، نماینده آب منطقه ای اصفهان با بیان آمار و ارقام منابع آب و سهم محیط زیست، شرب، کشاورزی و صنعت در استان اصفهان به آورد زاینده رود در دوره های قبل ازعملی شدن طرح های انتقال آب تونل ها و بعد ازعملی شدن آنها اشاره کرد.
بر اساس آماری که وی ارائه داد، طبق آمارهای اعلام شده سهم محیط زیست و تالاب گاوخونی از ۶۴۰ میلیون مترمکعب در سال ۴۹ به صفردرسال ۹۰ رسیده است. همچنین سهم شرب در همین بازه زمانی از۵۰ به ۴۵۰ میلیون متر مکعب رسیده است. در خصوص صنعت این رقم از پنج به ۱۲۰ رسیده که در دوره خشکسالی طولانی ۷۷ـ ۸۹ حتی با اضافه شدن تونل چشمه لنگان، آب زاینده رود نسبت به دهه قبل حدود ۵۰۰ میلیون متر مکعب کاهش داشته است.
بر پایه آمار اعلام شده از سوی آب منطقه ای اصفهان، با وجود انتقال مداوم آب، سهم صنعت و شرب و کشاورزی بیشتر و بیشتر شده ودر مقابل سهم محیط زیست زاینده رود و تالاب گاوخونی به صفر رسیده است. برآوردها و پیش بینی های انتقال آب به اصفهان با وقوع خشکسالی محقق نشده و در نتیجه در پی عملی شدن طرح های انتقال آب، صنایع پر مصرف آب ایجاد شده با مطالبه حجم زیاد آب، ناگزیر به استفاده از حقابه زاینده رود و تالاب گاوخونی شدند. چیزی که خواسته های اکولوژیک و طبیعی اصفهان را قربانی کرده است.
«هومان خاکپور» کارشناس منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری نیز در حاشیه این گردهمایی گفت: «به جای اینکه مدیران و متولیان مربوط به حوزه آب استان اصفهان انگشت اتهام به سوی آسمان یا به سوی استان بالادستی دراز کنند بهتر است در چیدمان توسعه استان تجدید نظر کنند.»
وی یادآور شد: «حقآبه اصفهان از زاینده رود ۸۰۰ میلیون متر مکعب بوده که بعد با تونل های انتقال آب ۱ و ۲ و ۳ ، دو برابر شده و به یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون متر مکعب رسیده ولی به خاطر اینکه چیدمان توسعه و پیشرفت در حوزه کشاورزی متناسب با توانمندی های استان نبوده و خواهش های اکولوژیکی استان مد نظر قرار نگرفته، همچنان زاینده رود وضعیتش بدتر شده و تالاب گاوخونی روز به روز رو به سوی خشکی بیشتر پیش رفته است.»
این کارشناس و فعال منابع طبیعی افزود: «با پروژه انتقال آب و تامین آب از مناطق دیگر مشکل زاینده رود و گاوخونی حل نمی شود. چیدمان غلط مصرف کنندگان آب و صنایع پر مصرف آبی در استان اصفهان، به نوعی روند رشد نرخ جمعیت را شتاب چشمگیر بخشیده است، صنایعی که نه تنها تهدید بزرگی براکولوژی آن منطقه بوده بلکه باعث شده تراکم جمعیت در این استان افزایش یابد.»
وی افزود: «پروژه بهشت آباد به وسیله تونلی به طول ۶۵ کیلومتر در عمق ۳۰۰ متری زمین، آب را از بهشت آباد به سمت اصفهان منتقل خواهد کرد. طرحی که بر اساس اسناد مرکز پژوهش مجلس شورای اسلامی، ارزیابی سازمان محیط زیست، و ارزیابی کمیته مطالعات شرکت منابع آب ایران به دلایل خسارتهای زیست محیطی، غیر اقتصادی بودن پروژه، مخالفت مردم و غیر فنی بودن مردود اعلام شده اما با نفوذ مدیران استان اصفهان مجدداً مجوز اجرای این پروژه گرفته شده است.»
خاکپور در خصوص پروژه بهشت آباد گفت: «هرگونه توسعه ای باید بر اساس خواهشهای اکولوژیکی منطقه و برای تامین آب شرب باشد ولی متاسفانه در استان اصفهان پروژههای انتقال آب که بر زاینده رود بارگذاری شده برای شرب نیست و برای صنعت است و همین باعث شده این بارگذاری ها غلط قلمداد شود.»
گفتنی است در تمام کشورهای توسعه یافته و کشورهایی که به پایداری سرزمین رسیده اند، اولویت اول مدیریت آب با محیط زیست، رودخانه ها، تالابها و مناطق اکولوژیکی است و شرب، کشاورزی و صنعت در مرحله دوم قرار دارند. این روش در کشور ما برعکس شده است و اگر در آخر آبی بماند به محیط زیست (مثلا زاینده رود یا تالاب گاوخونی) می رسد، نگاه غلطی که در مدیریت آب باعث شده، زاینده رود زاینده نماند.