بایگانی “خشکیدگی بلوط”

درختان بیمار زاگرس

جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۳۹۷

روزنامه آرمان: در چند سال اخیر طبیعت ایران به‌دلیل اقدامات نامناسب انسانی به کرات مورد بی‌مهری قرار گرفته است. در این میان با بررسی وضعیت جنگل‌های این مرز و بوم باید گفت که در هر لحظه بیم آتش‌سوزی، قطع درختان، شیوع بیماری در بین درختان، تغییر کاربری اراضی، تاثیرات جوی همچون کم آبی، بی‌‌‌آبی و اثرات مخرب هجوم ریزگردها می‌تواند همین ثروت ملی جا مانده را به نابودی بکشاند. به‌گفته کارشناسان عمده دلایل بروز بیماری در بین درختان تغییر اقلیم، نبود یا کاهش بارش‌ها در سال‌های اخیر، ورود ریزگرد‌ها به کشور و نشستن بر روی برگ درختان و بستن روزنه آنها، گرم شدن هوا و … است.

جنگل‌های زاگرس با وسعت بیش از پنج‌میلیون هکتار یکی از مهم‌ترین رویشگاه‌های ایران هستند که به دلایل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بوم شناختی از عرصه‌های کلیدی ایران محسوب می‌شوند. همچنین همگان جنگل‌های این خطه را به نام جنگل‌های بلوط زاگرس می‌شناسند. تامین ۴۰‌درصد آب کشور، تنوع زیستی جانوری و گیاهی بالا، اهمیت در تعدیل آب‌و‌هوا و اثرات اقلیمی، حفظ منابع خاک و جلوگیری از فرسایش از جمله کارکردهای این جنگل‌ها است. بر اساس مطالعات انجام شده ۱۰ تا ۳۰‌درصد معیشت خانوارهای روستایی در زاگرس به این جنگل‌ها وابسته است که بر حسب شرایط اجتماعی و اقتصادی متفاوت است. هر چند در روند دیگر اقدامات انسانی نمی‌توان زاگرس را جنگل خواند، بلکه بوستان، مزرعه یا باغ زیبنده‌ترین نام برای آن محسوب می‌شود، چون در سال‌های اخیر هر تصمیمی باعث قطعی تعداد قابل توجهی از این درختان شده است.

نیمی از درختان بلوط زاگرس بیمارند

در روزهای اخیر یک عضو هیات مدیره انجمن نهضت سبز زاگرس با اشاره به اینکه نیمی از درختان بلوط منطقه زاگرس به بیماری دچار هستند، گفت: بیماری «زغال بلوط» می‌تواند درختان زاگرس را از بین ببرد. امید سجادیان با اشاره به بیماری درختان بلوط منطقه زاگرس اظهار کرد: بیماری «زغال بلوط» در منطقه غرب زاگرس شایع شده همچنین آفت جوانه بلوط و پروانه بلوط مشکلاتی را برای درختان این منطقه به وجود آورده است. او با بیان اینکه بیماری «زغال بلوط» از سال ۹۰ گریبان درختان بلوط زاگرس را گرفته است، تصریح کرد: در حال حاضر این بیماری شیوع پیدا کرده است و می‌توان گفت که تقریبا ۵۰‌درصد درختان بلوط زاگرس در نواحی ایلام، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد به این بیماری دچار شده‌اند. به گزارش ایسنا، این عضو هیات مدیره «انجمن نهضت سبز زاگرس» با اشاره به اینکه این بیماری با توجه به گستردگی خود می‌تواند جنگل‌های زاگرس را خشک کند، گفت: بنابر آنچه که کارشناسان می‌گویند علت بیماری درختان بلوط دخالت‌های انسان در محیط و عوامل طبیعی همچون خشکسالی است. خشکسالی و کمبود بارش سبب ضعف درختان بلوط شده است، البته گرد و غبار نیز در به‌وجود آمدن این بیماری بی‌تقصیر نیست.

جنگل‌ و عوامل انسانی

عوامل انسانی متعدد در بروز خسارت به جنگل‌ها تاثیر دارند. در این میان از طریق کاهش بهره برداری‌های بی‌رویه در جنگل‌ها می‌توان اقدامات مناسب انجام داد. برای مثال هم اکنون به‌دلیل حضور پرشمار دام در تمامی فصول سال در جنگل‌های زاگرس شاهد برهم خوردن تعادل اکولوژیکی در جنگل‌ها و رقابت جدی بین دام اهلی و حیات وحش جنگل هستیم. در این جنگل‌ها جمعیت حیات وحش به شدت در خطر قرار گرفته و جمعیت آن کاهش یافته است. در حالی که عدم وجود حیات وحش در جنگل باعث به هم خوردن تعادل اکوسیستمی می‌شود. همچنین از بین رفتن پرندگان به دلایل مختلف همچون رقابت غذایی یا شکار باعث از بین رفتن تعادل در جنگل‌ها می‌شود. برای مثال جمعیت سوسک چوب‌خوار به‌وسیله دارکوب، سار و دیگر پرندگان کنترل می‌شود، طبیعتا وقتی جمعیت این پرندگان در جنگل‌های زاگرس کاهش یابد، منجر به افزایش تصاعدی این گونه آفت‌ها و بروز انواع بیماری در جنگل‌ها می‌شود. همچنین وقتی بهره برداری‌ها در جنگل‌ها افزایش یابد مقوله تولید زغال و تخریب جنگل به‌دلیل دسترسی به اراضی کشاورزی و تغییر کاربری افزایش می‌یابد و شاهد بروز بیماری‌های دیگر در بین درختان جنگل‌های زاگرس خواهیم بود.

جنگل‌های زاگرس در دست نابودی

یک کارشناس محیط زیست درباره خطرات تهدید‌کننده جنگل‌های زاگرس به خبرنگار «آرمان» می‌گوید:‌ در سال‌جاری حشره‌ای تحت عنوان جوانه خوار بلوط سلامت درختان جنگل‌های زاگرس را تهدید می‌کند. از سوی دیگر از اوایل دهه ۹۰ پدیده‌ای به نام مرگ بلوط از استان ایلام در بین درختان شیوع پیدا کرد، هم اکنون این مساله یک- پنجم جنگل‌های زاگرس را درگیر کرده است. در این شرایط می‌توان گفت از پنج‌میلیون هکتار در مناطق زاگرس حدود یک‌میلیون هکتار با پدیده مرگ یا خشک شدن بلوط مواجه هستند.

هومان خاکپور می‌افزاید: تاکنون علت اصلی مرگ بلوط شناسایی نشده است. برای مثال برخی از کارشناسان بروز این بیماری را تحت عنوان بیماری زغالی بلوط دانسته و دیگر کارشناسان این پدیده را به‌دلیل طغیان سوسک چوب‌ خوار می‌دانند. با این تفاسیر یک – پنجم جنگل‌های زاگرس تحت تاثیر این پدیده نابود‌کننده قرار گرفته‌اند. با این وجود، تاکنون کارشناسان و مسئولان امر به راهکار جدی برای مقابله با این قضیه دست نیافته‌اند. به‌گفته او چندی قبل سازمان جنگل‌ها و مراتع طرحی را در قالب شناسایی جنگل‌ها برگزار کردند، در این اقدام قرار بود درختان مبتلا به مرگ بلوط قطع شده و از منطقه خارج شوند تا این آفت به دیگر درختان سرایت نکند. هر چند این طرح به شکل موردی در بین چند استان به شکل پایلوت برگزار و به شکل ناقص رها شد.

این کارشناس محیط زیست می‌گوید: تاکنون یک راهکار جدی برای مقابله با این پدیده اندیشیده نشده است. این در حالی است که مسئولان امر در سال‌های اخیر می‌توانستند با ایجاد یک پروژه تحقیقاتی گسترده و تیم حرفه‌ای مطالعاتی درباره درختان زاگرس لحاظ و شیوه مبارزه با آفات‌های تهدید‌کننده زاگرس اندیشیده شود. این کارشناس محیط زیست تاکید می‌کند: در جنگل‌های زاگرس شاهد طغیان آفت جوانه بلوط هستیم. این آفت از جوانه و برگ بلوط استفاده کرده و باعث خسارت‌های فراوان در بین درختان بلوط در منطقه زاگرس شده و می‌تواند بروز خشکیدگی بلوط را در جنگل‌های زاگرس تشدید کند.

خاکپور با بیان اینکه در برخی از استان‌های کشور اقداماتی برای مبارزه با این آفت در پیش گرفته‌اند، می‌افزاید: هم اکنون محلول گیاهی به شکل زمینی در بین درختان پاشیده می‌شود. همچنین برخی از استان‌ها به‌دنبال محلول پاشی به شکل هوایی هستند تا بتوان جلوی تکثیر این آفت را گرفت. همچنین اقدام دیگر نیز از طریق تله گذاری در مناطقی که این آفت بیشتر گسترش دارد، در دستور کار است و این اقدام با خسارت‌های زیست محیطی همراه نیست. جالب است بدانید که تمامی این اتفاقات ناشی از ضعف جنگل است، چون به‌دلیل بهره‌برداری‌های بی‌رویه جنگل ضعیف شده است.

این کارشناس محیط زیست تاکید می‌کند: به‌دلیل دخالت‌های انسانی اکوسیستم جنگل‌ها و بهره برداری‌های بی‌رویه تعادل اکولوژیکی به هم خورده و تمامی این آفات به شکل طبیعی جزو جنگل هستند. باید دانست که بسیاری از آفات در جنگل‌ها وجود دارد، اما تمامی این آفات نیز یک دشمن طبیعی دارند و آن دشمن طبیعی نمی‌گذارد تا جمعیت آنها از حد طبیعی بیشتر و منجر به بروز آسیب در جنگل شود. بی‌شک وقتی اقدامات بشر به‌نحوی است که تعادل زمین را بر هم می‌ریزد، در نتیجه بر تعداد آفات جنگل افزوده شده و به‌دنبال آسیب‌زدن به جنگل و بروز پدیده‌ای تحت عنوان از بین رفتن جوانه‌ها و برگ بلوط و افزایش سوسک چوب‌خوار و بیماری زغال بلوط هستیم.

خاکپور می‌گوید: در اصل بروز این آفت‌ها یک اتفاق ثانویه به‌دلیل بهره‌برداری بی‌رویه و به هم خوردن نظم در بین درختان جنگلی است، طبیعتا وقتی درختان ضعیف شوند، آفات و بیماری‌ها سلامت آنها را تهدید می‌کنند. خاکپور می‌گوید: ‌باید با اقدامات مناسب بتوان مجموعه اکوسیستم جنگل‌ها را به حالت طبیعی برگرداند. در این روند می‌توان متناسب با بهره برداری‌های مناسب و تاب‌آوری جنگل را به شکل طبیعی برگرداند تا به شکل طبیعی خود را احیا کند.

جنگل‌های زاگرس تنوع سنی ندارند

از سوی دیگر برخی کارشناسان پیری و فرسودگی درختان زاگرس را عامل دیگر در بروز بیماری در بین آنها می‌دانند. هم‌اکنون جنگل‌های زاگرس فرسوده شده‌اند، اما با بررسی دلایل بروز بیماری و آفت در بین درختان باید تاکید کرد که عوامل انسانی توان خود پالایی را از جنگل‌های این مرز و بوم گرفته است. برای مثال وقتی بر اساس بهره‌برداری‌های بی‌رویه همچون چرای دام، زراعت در جنگل و… اجازه استقرار هیچ‌نهالی در جنگل داده نمی‌شود، طبیعتا جنگل به سمت پیری و فرسودگی سوق پیدا می‌کند، چون در این اقدامات اجازه بهره‌برداری جدید به جنگل داده نمی‌شود.

در شرایط کنونی بیش از ۳۰درصد جنگل‌های منطقه زاگرس در تصرف مردم و تحت زراعت غیرقانونی قرار گرفته است؛ این مساله اجازه رشد بذر جدید در جنگل را نمی‌دهد. در جنگل‌های زاگرس به‌دلیل وجود تعداد بی‌شمار چرای دام اجازه رشد نهال جدید داده نمی‌شود، به بیان دیگر در این اقدام عوامل انسانی و تصمیمات اتخاذ شده بشر اجازه تنوع سنی به جنگل زاگرس نمی‌دهد. این در حالی است که جنگل‌ها به شکل طبیعی دارای درختانی با تنوع سنی پیر، جوان و نهال هستند. از دیگر پیامدهای بر هم خوردن تنوع سنی در جنگل‌ها می‌توان به بروز ضعف اکولوژیکی در جنگل اشاره کرد. این مقوله باعث تاثیرگذاری بیشتر آفات در جنگل می‌شود.

مرگ جنگل‌های بلوط … !

سه شنبه, ۶ اسفند, ۱۳۹۲

     آغاز عملیات‌های گسترده بهداشتی و پرورشی در جنگل‌های آلوده و خشکیده زاگرس که در قالب قطع درختان آلوده در حال انجام است بهانه گفتگوی خبرنگار روزنامه شرق با برخی از متخصصین بخش منابع طبیعی بوده است. نگارنده نیز در این گفتگو شرکت داشته‌ام که می‌توانید شرح کامل این گزارش را که در شماره ۱۹۶۲ مورخه ۶ اسفند ۱۳۹۲ این روزنامه در زیر بخوانید:

شرق

نسیم محمدی – روزنامه شرق:

      ۱۰هزارهکتار از جنگل‌های بلوط زاگرس طی هفته‌های اخیر به زغال تبدیل شدند. به گزارش روزنامه شرق ؛ این رویداد در پی خشکیدن بخش اعظم جنگل‌های بلوط در زاگرس رخ داد که ناشی از عملکرد هشت‌ساله مدیران در محیط‌زیست، سازمان جنگل‌ها و وزارت نیرو است، سرانجام شعبده مدیران برای تبدیل درختان به کربن پاسخ داد. طی روزهای گذشته رییس سازمان جنگل‌ها و مراتع اعلام کرد عامل بیماری در ۱۷۰هزارهکتار از بلوط‌های زاگرس پیشرفت کرده است.

     در این راستا قطع درختان آلوده در زاگرس آغاز و ۱۰هزارهکتار از جنگل‌های خشکیده بلوط تبدیل به زغال شدند. بنا به گفته وی این تصمیم به پیشنهاد کارشناسان، برای جلوگیری از اشاعه بیماری زغالی بلوط توصیه شده است. اما آنچه هم‌اکنون در حال انجام است زمینه مخالفت شدید کارشناسان این حوزه را فراهم کرده است.

     خداکرم جلالی، ریاست سازمان جنگل‌ها و مراتع را همزمان با عضویتش در هیات‌مدیره بزرگ‌ترین شرکت بهره‌برداری و احیای جنگل در استان گیلان بر عهده گرفت که با سکوت کارشناسان و رسانه‌ها همراه شد و هرگز به این اشاره نشد.

     با وجود امضای معصومه ابتکار بر طومار حمایت از جنگل‌های بلوط، مدیر پروژه زاگرس در سازمان محیط‌زیست گفته است تنها راه برای جلوگیری از پیشرفت بیماری، قطع درختان بلوط زاگرس است. اخیرا این نوع دوگانگی‌های رفتاری در میان مدیران محیط‌زیست آشکارا دیده می‌شود.

حذف بلوط‌های بیمار بدون نقشه پراکنش بیماری

     اما رییس انجمن جنگل‌بانی ایران از جمله کارشناسانی بود که از سال‌های گذشته مرگ جنگل‌های زاگرس را هشدار داده بودند. هادی کیادلیری چندی پیش در همایشی که موسسه تحقیقات گیاه‌پزشکی برای بررسی زوال بلوط برگزار کرده بود مخالفت شدید خود را با معدوم‌کردن بلوط‌های زاگرس اعلام کرد.

    وی تاکید کرد «ما نه‌تنها با مرگ بلوط مواجه نیستیم که مساله مرگ یک اکوسیستم است و در تصمیم مدیران سازمان جنگل‌ها این مساله دیده نشده‌، آنچنان که معدوم‌کردن درختان نه‌تنها باعث حل مساله نخواهد شد بلکه فشاری مضاعف بر زاگرس تحمیل خواهد کرد، علاوه بر آن نقشه پراکنش آلودگی هنوز تهیه نشده و بسیاری از مدیران منابع طبیعی در این‌باره دچار اشتباه هستند.»

     در گفت‌وگویی که با وی انجام دادیم او تاکید کرد «آماری از شدت صدمات و میزان درختان خشکیده در دست نیست. امروز تعادل با شاخص‌هایی متفاوت از جمله شناسایی فرآیندهای اکولوژیک اندازه‌گیری می‌شود که ما هنوز آستانه فرآیندهای اکولوژیک را در این رابطه نمی‌دانیم. هنوز اطلاعات جامعی از رابطه اجتماعی و اکولوژیک بین مردم و حوزه در دست نیست. در حال حاضر در زاگرس ما یک گام بیشتر با بیابان فاصله نداریم، گویا زغال‌گیری از درختان بلوط از بیماری زغالی در مرگ درختان پیشی گرفته است.»

     او افزود «پرسش اصلی این است که چرا در تمام سال‌های گذشته زادآوری نداشته‌ایم، در این مناطق حتی درختان ۲۰، ۳۰، یا ۵۰ساله هم دیده نمی‌شوند. اینها نشان می‌دهد که استرس‌ها از همان ۵۰سال پیش آغاز شده، بیماری زغالی بلوط یک‌دلیل ثانویه است، اگر مساله بیماری است پس علت خشکیدگی گونه‌های دیگر چیست؟ شرایط کنونی یک تصمیم استراتژیک را طلب می‌کند. امیدوارم سازمان جنگل‌ها به تکرار اشتباهات پیشین خود نپردازد.»

تخریب جنگل بلوط در اثر مدیریت ناکارآمد است

     کیادلیری در ادامه تحلیل خود با اشاره به تصمیم‌های نادرست سازمان جنگل‌ها می‌گوید: «در مورد زاگرس به تشکیل یک تیم فنی نیاز داریم چرا که سرعت تخریب و نابودی بسیار بالاتر از سرعت حرکت ما در جهت رفع مشکل است. این در شرایطی است که تنها برای برگرداندن حاصلخیزی خاک باید ۵۰درصد از درآمد نفت به این پروژه اختصاص یابد.

     علت اصلی این خشکیدگی‌ها تنها قارچ زغالی یا آفات چوبخوار نبوده‌. بلکه مدیریت ناکارآمد نقش بسزایی در تشدید مساله داشته است.»  بر اساس آمار در ۸۵۰ هکتار از جنگل‌های زاگرس شاهد کشاورزی در زیر عرصه هستیم. میزان آتش سوزی‌ها تا دو و نیم برابر افزایش پیدا کرده است. علاوه بر این آلودگی گردوغبار نیز در غرب کشور بیداد می‌کند. «استفاده از چوب سوخت طی سال‌های اخیر افزایش یافته است. به‌طوری که در گذشته اگر هزینه تهیه سوخت، صدهزارتومان بود امروز با چند برابرشدن این هزینه، مصرف چوب به‌عنوان سوخت به صرفه‌تر به‌نظر می‌رسد.» در این مناطق فقر بسیار شدیدی حاکم است و این وابستگی به منابع جنگلی را دامن زده است.

     چرای بیش از حد دام‌ها در این مناطق باعث شده زادآوری درختان سیری منفی داشته باشد چراکه به گفته کیا‌دلیری: «درختان با بذر سنگین از جمله بلوط در زیر سایه درخت مادری رشد می‌کنند. حذف درختان مادری بدون برنامه، یعنی از بین‌بردن سایه و تشدید خسارت. در چنین شرایطی ما به جای تعریف استراتژی‌های بلندمدت برای از بین‌بردن استرس‌ها باعث تبدیل صدمات بالقوه به بالفعل می‌شویم.»

     هومان خاکپور، فعال محیط‌زیست و نماینده سازمان‌های مردم‌نهاد برای دیدار با رییس‌جمهور در این مورد می‌گوید ورود به جنگل جهت دستکاری حتی اگر با هدف حمایت از جنگل هم باشد باید با آماده‌سازی جوامع محلی برای پذیرش حضور ما در جنگل انجام پذیرد. طرح حمایتی که در حال حاضر در دستور کار سازمان جنگل‌ها قرار گرفته‌ است می‌تواند باعث ایجاد تنش بین جوامع روستایی و کارشناسان و پیمانکاران شود، حضور گروه‌های مردم‌نهاد قبل از ورود پیمانکاران و کارشناسان به منظور آماده‌سازی و آموزش جوامع محلی برای جلوگیری از اعتراض مردم بومی امری ضروری است و با شرایط کنونی بدون آموزش مردم حضور در عرصه‌ها برای قطع درختان عکس‌العمل شدید جوامع محلی را در پی خواهد داشت.

مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟

     در هفت سال گذشته موج تغییر روسای سازمان جنگل‌ها و محیط‌زیست و کوتاه‌بودن دوره‌های مدیریتی موجب شده تصمیمات کوتاه‌مدت باشد. کیادلیری می‌گوید: تا زمانی که ما بحران مدیریت داریم چگونه می‌توانیم بحران‌هایی اینچنینی را مدیریت کنیم؟ پیشروی با همین سرعت و به همین شیوه به نابودی سرزمین وسیعی منجر خواهد شد که در این صورت بخش وسیعی از ایران خالی از سکنه خواهد شد. با توجه به آنچه که کارشناسان این حوزه بیان کرده‌اند لحاظ تصمیم‌های تک‌بعدی می‌تواند باز‌خوردهای تندی به همراه داشته باشد.

     حضور کارشناسانی از جمله ناصر مقدسی به عنوان رییس شورایعالی جنگل امید‌هایی برای تغییر شیوه‌های مدیریتی و تجدید‌نظر برای حذف بدون برنامه درختان در زاگرس به‌وجود آورده است. در این مورد ‌گری لوییس، هماهنگ‌کننده و نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد در ایران در سخنرانی خود در گردهمایی بنیاد میراث ایران و بنیاد میراث حیات‌وحش ایرانی که در لندن برگزار کرد، پنج‌چالش زیست‌محیطی ایران را بیان کرده بود.

      او گفت: «ایران با آینده‌ای خشک‌تر مواجه خواهد شد. روش کنونی اداره میراث ملی ایران به وسیله مردم آن قابل ادامه نیست. ایران از روشی برای توسعه استفاده کرده که بر منابع تجدیدناپذیر آن فشار آورده و برای منابع قابل‌تجدید خود به‌قدر کافی سرمایه‌گذاری نکرده است.» او تنش‌های شدید آب‌وهوایی و کاهش بارندگی در غرب زاگرس در آینده نزدیک را پیش‌بینی کرد، البته این چیزی است که بسیاری از کارشناسان ایرانی از چند سال پیش هشدار داده بودند.  از آنچه پیش‌بینی شده چنین بر می‌آید که هیچ تضمینی برای بقای نهال‌های جایگزین درختان حذف‌شده وجود ندارد و امکان تشدید خشکیدگی بیشتر است. آیا برای این هشدار‌ها فکری کرده‌ایم؟

حمایت از تنوع‌زیستی گیاهی و جانوری؛ گزینه‌ی برتر برای مبارزه با آفات جنگلی زاگرس

دوشنبه, ۲۵ دی, ۱۳۹۱

     پدیده زوال یا خشکیدگی بلوط و یا دیگر گونه‌های جنگلی مانند زالزالک و زبان گنجشک، رخدادی تلخ و نگران کننده در زاگرس است که شوربختانه هر روزه بر وسعت گستره آن افزوده می‌شود! هرچند که آفات و بیماری‌های جنگلی، تنها علت وقوع چنین فاجعه زیست محیطی در رویشگاه‌های جنگلی زاگرس نبوده و بدون شک گزینه‌های ذیگری مانند تغییرات اقلیمی، ریزگردها و تخریب‌ها در این ماجرای تکان‌دهنده نقش داشته‌اند، اما نمی‌توان چشم‌ها را بر آثار تخریبی طغیان آفات در بسیاری از مناطق جنگلی و حتی مرتعی زاگرس بست.

آفات و بیماری‌های جنگلی

     فراموش نکنیم که؛ آفات به‌صورت طبیعی جزء فن طبیعی جنگل بوده و تا زمانی که جمعیت آن‌ها در سیکی طبیعی اکوسیستم جنگل بوسیله دشمنان طبیعی‌شان کنترل شده و در حد طبیعی قرار دارند هیچ‌گونه تهدیدی برای جنگل نبوده و جزیی از اکوسیستم جنگل محسوب می‌شوند. دست‌کاری‌های غیراصولی و دخالت‌های نابخردانه و آزمندانه انسانی که منجر به تخریب جنگل می‌شود سبب نابودی این دشمنان طبیعی شده و در اثر این اختلال اکولوژیکی، جمعیت آفات به طرز نگران‌کننده‌ای افزایش یافته و با طغیان و گسترش غیرعادی خود باعث خشکاندن و نابودی درختان ضعیف در جنگل می‌شوند.

     مدیریت آفات در عرصه‌های جنگلی به‌لحاظ پیوستگی اکولوژیکی اجزای این اکوسیستم‌ها، با عرصه‌های کشاورزی که متأسفانه مبارزه شیمیایی گزینه اول برای مقابله با آفات آن‌ها است، بسیار متفاوت بوده و امکان استفاده از مبارزه شیمیایی در این گستره‌های طبیعی وجود ندارد. بدون شک لازمه اجرای یک برنامه موفق کنترلی و مقابله‌ای در عرصه‌های طبیعی، درک درست و جامع از بیواکولوژی آفات و بیماری‌ها، دشمنان طبیعی و فنولوژی گونه‌های میزبان در قالب اصول چهارگانه زیر است:

۱- تشخیص دقیق آفت

۲- بررسی آفت در اکوسیستم جنگل، دوره زندگی، عادات و رفتار آفت

۳- بررسی و تخمین انبوهی جمعیت آفت، نوع و میزان خسارت و بررسی آستانه و سطح زیان اقتصادی آن

۴- بررسی روش‌های موجود در کنترل آفت و بکارگیری هوشمندانه و علمی این روش‌ها جهت کنترل آفت و بیماری

     از میان شیوه‌های شناخته شده برای مبارزه با آفات، روش مبارزه بیولوژیک با حمایت از فلور گیاهی و جانوری منطقه، مناسب‌ترین و مؤثرترین روش کنترل و مقابله با آفات بوده و همواره بر شیوه‌های مکانیکی و شیمیایی ارجحیت داشته است. بسیاری از آفات جنگلی دارای دشمنان طبییعی موثری بوده و تقریبا” هر یک از آفات مانند پروانه جوانه خوار بلوط، پروانه های برگ خوار بنه، لیسه زالزالک و بذر خوارهای بلوط دارای یک دشمن اختصاصی خاص خود هستند. به عنوان مثال یک نوع زنبور به نام Hymenoptera:Bracoridae وجود داشته که دشمن اختصاصی آفت جوانه خوار بلوط بوده و این زنبور به عنوان یک ابزار بیولوژیکی موفق در بسیاری از کشورهای دنیا برای کنترل جمعیت پروانه‌های جنگلی به‌کار گرفته شده است. کاهش غیرطبیعی جمعیت هر یک انواع زنبورها، کفشدوزک‌ها و سایر حشرات به عنوان دشمنان طبیعی آفات در فن جانوری اکوسیستم‌های جنگلی، افزایش جمعیت و طغیان آفتی خاص در این عرصه‌های طبیعی را به‌دنبال خواهد داشت.

     براساس تحقیقات و تجارب موفق بدست آمده، در مبارزه بیولوژیکی با آفات و بیمای‌های جنگلی، روش “حمایت و حفاظت از حشرات و دشمنان طبیعی بومی منطقه” نسبت به دو روش “وارد کردن دشمنان طبیعی خارجی(یا کنترل بیولوژیک کلاسیک)” و “افزایش و پرورش انبوه دشمنان طبیعی بومی و رها‌سازی آن‌ها در محیط‌های آلوده”، ارزان قیمت‌تر و  اصولی‌تر بوده که مورد تأکید اکثر کارشناسان و متخصصین حوزه گیاه‌پزشکی منابع طبیعی است.

     هدف این روش حفظ دشمنان طبیعی موجود در اکوسیستم است که با حمایت و مقابله با تهدیدهای از بین‌برنده و کاهنده جمعیت طبیعی آن‌ها، می‌توان جمعیت آن‌ها را در حد طبیعی نگه‌داشت. تخریب جنگل‌ها باعث کاهش و نابودی منابع غذایی و میزبانان این دشمنان طبیعی آفات در این عرصه‌های طبیعی شده که می‌توان با فراهم آوردن منابع غذایی و پناهگاه‌‌های مناسب به همراه مدیریت زیست‌گاهی، نسبت به حفاظت و حمایت از این دشمنان طبیعی آفات اقدام کرد.

     استفاده از کودهای شیمیایی و حشره‌کش‌ها در اراضی کشاورزی و باغ‌های محاط و یا حاشیه جنگل‌ها، می‌تواند به‌عنوان تهدیدی جدی برای جمعیت این دشمنان طبیعی به‌حساب آمده و زمینه طغیان آفات را مهیا کرده که دامنه خسارت‌های این طغیان می‌تواند به همان اراضی کشاورزی و باغات نیز کشانده شود.