در آغازین روزهای موسم سپید سال؛ خبر فیلتر شدن وبلاگ محیط زیستی «مهار بیابان زایی» موجی از حیرت و نگرانی در بین دوستداران و فعالان محیط زیست کشور به راه انداخت است. مهار بیابان زایی به عنوان مشهورترین وبلاگ طرفدار محیط زیست به زبان فارسی، که در مدت ۵ سال فعالیت خود استارت تفکر محیط زیستی را در زندگی برخی هموطنان زده و با روشنگری های خردمندانه اش همبستگی کم همتایی را در بین یاران طبیعت وطن ایجاد کرده است؛ در اقدامی عجولانه ی ناشی از برداشت های سلیقه ای و با دلایل نامعلومی از سوی «کمیته مصادیق محتوای مجرمانه رایانهای» فیلتر گردید.
اعضای وبلاگستان سبز وطن این شیوه رفتار با چنین وبلاگ علمی – محیط زیستی را توهینی آشکار به طبیعت ایران و مغایر با حقوق شهروندی خود در اصل ۵۰ قانونی اساسی می دانند و سعی دارند با استفاده از تمامی ظرفیت های قانونی از مهار بیابان زایی حمایت کنند و هر چه زودتر این صدای مشترک فعالان محیط زیست ایران را از بند درآورند.
تردیدی ندارم همه کسانی که دل در گرو طبیعت وطن دارند باورشان این است که مهار بیابان زایی در تاریخ «حفاظت از طبیعت در ایران» به لحاظ تلاشش برای پایداری کیفیت زیستن در طبیعت ایران زمین، از جایگاهی سزاوار و درخور برخوردار بوده و مسدود سازی دسترسی به این وبلاگ علمی، آنهم در نخستین روزهای سال جهانی جنگل ها که بر اطلاع رسانی و ارتقای سطح آگاهی های عمومی جوامع محلی و جلب مشارکت جنگل نشینان بنا نهاده شده است، تجاوز به حریم اطلاع رسانی و اقدامی علیه محیط زیست و طبیعت وطن است.
این باور که مهار بیابان زایی بر بنیاد داد و دهش به چنین جایگاه والایی در وبلاگستان سبز وطن رسیده است نگارنده را یاد این شعر فردوسی بزرگ می اندازد:
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و زعنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
از دوستان عزیزمان مهدی اشراقی و محسن تیزهوش که بانیان این موج سبز – اعتراض به فیلتر شدن مهار بیابان زایی – بودند تشکر می کنم.