سه شنبه, ۱۹ تیر, ۱۳۹۷
روزنامه آرمان – نگین باقری: گرچه تاکنون به عوامل دخیل در بروز فرونشست زمین هشدار داده شده، اما همچنان فقدان مدیریت کارآمد به قوت خود باقی است و بر شدت ماجرا میافزاید. آنچنان که براساس آخرین آمارها کشور ما چهار سانتیمتر رکورد کره زمین را در فرونشست زمین شکسته است. هومن خاکپور، کارشناس محیطزیست درباره فرونشت زمین در گفتوگو با «آرمان» میگوید: برداشتهای بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی موجب فرونشست زمین و از دست رفتن حاصلخیزی خاک در دشتها شده است و کشاورزان هم به دلیل جبران چنین وضعیتی به کودهای شیمیایی برای تقویت خاک روی آوردهاند. از این رو تمام این موارد ناشی از مدیریت غلط است، چرا که متناسب با توان تابآوری و تولید از سرزمینمان بهرهبرداری نمیکنیم.
از فرونشست زمین به عنوان یکی از بدترین فجایع محیطزیستی نام برده میشود، چون جزو پدیدههایی است که خسارتهای غیرقابل جبرانی را به سرزمین وارد میکند. دیدگاه شما در این باره چگونه است؟
فرونشست زمین یکی از مهمترین نشانههای آغاز بیابانزایی در هر سرزمینی است که تقریبا پدیده غیرقابل بازگشتی به حساب میآید، یعنی وقتی در سرزمینی بهرهبرداری غیراصولی انجام گیرد و توان تابآوری آن در برابر مدیریت انسان ناکارآمد باشد و از دست برود، به سمت فرونشست زمین و آغاز پدیده بیابانزایی میرویم. معمولا وقتی میزان برداشت ما از منابع آب در یک سرزمین بیشتر از حد مجاز باشد، باعث میشود که سطح سفرههای آب زیرزمینی در دشتها به شدت کاهش یابد. از این رو ما شاهد هستیم که محل ذخیره آبها و آبخوانهای زیرزمینی دچار ریزش شده و معمولا تمامی مجراهای نفوذ آب در زمین پر میشوند. حتی اگر بعد از فرونشست زمین این امکان وجود داشته باشد که حجم آب زیادی را به آن منطقه وارد کنیم، به این دلیل که مجاری نفوذ آب به داخل زمین و سفرههای زیرزمینی پر شده دیگر نمیتوانیم آبخوانها و سفرههای زیرزمینی را تقویت کنیم و به شرایط طبیعی برگردانیم. از این رو به سمت بیابانی شدن پیش میرود. تقریبا میتوان گفت که اکنون بیش از نیمی از دشتهای کشور با پدیده فرونشست زمین مواجه هستند، چرا که میزان برداشت آب از سفرههای آب زیرزمینی در دشتهای کشور بسیار بیشتر از میزان نفوذ آب ناشی از بارشهای سالانه به سفرههای آب زیرزمینی است.
پس میتوان گفت که فرونشست زمین ارتباط مستقیمی با افت سطح آبهای زیرزمینی دارد؟
بله. این دو در ارتباط کاملا منطقی و مستقیم با هم قرار دارند. فرونشست زمین اتفاقی است ناشی از افت سطح آبهای زیرزمینی، یعنی عامل اولیه پدیده فرونشست زمین فرونشست افت سطح آبهای زیرزمینی است. وقتی میزان بهرهبرداری و برداشت از سفرهای آب زیرزمینی بیشتر از میزان نفوذ آب به سفرههای زیرزمینی باشد، موجب میشود که که سطح سفرههای آب زیرزمینی پایین برود. سطح سفرههای آب زیرزمینی هم یک آستانه تحمل دارد، اگر سطح آب از این آستانه تحمل پایینتر برود، منجر به فرونشست زمین میشود. در واقع باید گفت که با افت سطح آبهای زیرزمینی به پدیده فرونشست زمین و با پدیده فرونشست زمین به پدیده بیابانزایی میرسیم.
دو عامل اصلی فرونشست دشتهای کشور برداشت بیرویه و حفر چاه غیرمجاز آب است. این در حالی است که فقدان نظارتها نیز بر این مساله دامن زده است…
معمولا دشتها با حفر تعداد پر شمار چاه مواجه هستند. حتی در ارتباط با چاههای مجاز هم باید گفت که نظارتی روی میزان برداشت آب از آنها نیست. این در حالی است که روی برداشت آب از چاههای غیرمجاز هم نظارتی صورت نمیگیرد. از این رو برداشتهای بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی موجب فرونشست زمین و از دست رفتن حاصلخیزی خاک در این دشتها شده است. آنچنان که میبینیم تولید محصول در واحد سطح به شدت کاهش پیدا کرده و زمینهای کشاورزی به سمت شور شدن رفته و کاراییشان را در تولید از دست دادهاند. کشاورزان هم به دلیل جبران چنین وضعیتی به کودهای شیمیایی برای تقویت خاک روی آوردهاند. این در حالی است که استفاده بیرویه از کودهای شیمیایی تهدید جدی برای امنیت غذایی است، به گونهای که میبینیم عموما محصولات کشاورزی ما بر اثر استفاده کودهای شیمیایی آلوده هستند. تمام این موارد ناشی از مدیریت غلطی است که ما در بحث استفاده از سرزمین داریم، یعنی متناسب با توان تابآوری و تولید از سرزمینمان بهرهبرداری نمیکنیم. به ویژه در بحث آب.
به بحث آب اشاره کردید. از منظر شما علت اینکه اکنون کشور ما در تنش آبی بسر میبرد، چیست؟
ما کشور خشکی داریم که با محدودیت بارش مواجه است. از این رو به جای جبران کمبود بارشهای آسمانی به استفاده بیشتر از منابع آبهای زیرزمینی رو آوردهایم، یعنی بیشتر مصرفمان بر سفرههای آب زیرزمینی متمرکز است. از سوی دیگر، مدیریت خردمندانه هر سرزمین به عنوان ذخایر استراتژیک به این سمت در حال حرکت است که استفاده از سفرههای آب زیرزمینی را به حداقل برساند و بر مصرف آبهای سطحی و بارشهای سالانه متمرکز شود، اما متاسفانه این رویه در کشور ما کاملا برعکس است. در واقع ما کاهش بارندگیها بر اثر خشکسالی را با استفاده بیشتر از منابع آب زیرزمینی، حفر تعداد بیشتر چاه و برداشت بیش از حد مجاز از چاههایی که موجود است، جبران میکنیم و دقیقا به سمت فرونشست زمین و بیابانی کردن این دشتها پیش میرویم که کاملا پدیده خطرناکی است. این در حالی است که در رویکرد خردمندانه باید خودمان را با وضعیت بارشها و خشکسالی موجود سازگار کنیم. شاه کلید مدیریت سرزمین مدیریت آب است. باید این حقیقت را بپذیریم که سرزمین ما سرزمین خشکی است و ما دائما با خشکسالیهای دورهای مواجه هستیم. از این رو باید مدیریت و طراحی چیدمان توسعه با وضعیت کم بارش و خشکسالی سازگار باشد. تنها راه نجات دشتهای کشور از تشدید فرونشست زمین و بیابانزایی مدیریت صحیح است، چون فرونشست زمین تا یک حد مجازی است و اگر از حد مجاز عبور کند به سمت بیابانزایی میرود که واقعا غیرقابل برگشت است و خسارتهای فراوانی را به همراه دارد. ما برای اینکه کشورمان را از این پرتگاه نجات دهیم، راهی نداریم جز اینکه خودمان را با شرایط طبیعی بارشها سازگار کنیم.
برای رسیدن به این سازگاری باید چه تدابیری اندیشیده شود؟
ما یک سوم میانگین مردم جهان آب داریم که در شرایط خشکسالی باید گفت که یک چهارم سرانه جهانی است. یعنی باید تقریبا چهار برابر مردم دنیا مواظب آب باشیم. در بحث مدیریت مصرف در بخش کشاورزی با افزایش راندمان آبیاری و بهرهوری باید بتوانیم محصولی بیشتری را با استفاده از فناوریهای روز و مصرف کمتر آب تولید کنیم. این در حالی است که اکنون شرایط به شدت نگرانکننده است و تقریبا حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد آب در بخش کشاورزی به دلیل اینکه راندمان مناسبی وجود ندارد، هدر میرود. در بخش صعنت باید در بخش صنعت به سمت بازچرخانی آب برویم و بتوانیم با بازچرخانی آب نیازهای صنعتیمان را برطرف کنیم. در بخش شرب هم با توجه به اینکه هزینههای زیادی را متحمل میکند، باید به سمت همکاری و مشارکت مردم در نحوه استفاده صحیح از آب شرب پیش برویم. براساس گزارشهای دستگاههای مسئول با چیزی حدود ۳۰ درصد پرت و هدررفت آب در شبکههای آبرسانی به سکونتگاه شهری و روستایی مواجه هستیم، چرا که سالها از عمر این شبکههای گذشته و دچار ترکیدگی و پوسیدگی شده و باید ترمیم شوند. بنابراین باید بتوانیم با فرآیند مشارکتی مردم و دولت از بحرانهای آبی عبور کرده و از فرونشست زمین در دشتها و بیایانی شدن سرزمینمان جلوگیری کنیم.
پنجشنبه, ۲۵ آذر, ۱۳۹۵
روزنامه آرمان – زهرا سلیمانی: آب از مهمترین علل آبادانی است و نقش بسزایی در توسعه اقتصادی، اجتماعی، صنعتی و سیاسی ایفا میکند، اما در این میان آنچه اهمیت زیادی دارد غیر از مصرف صحیح، جلوگیری از هدر رفت آن است. با توجه به وضعیت فعلی و بحرانی آب در کشور هدررفت آب امری ناگوار محسوب میشود. هدر رفت آب علاوه بر ایجاد پساب و فاضلاب در معابر و نازیبایی چهره شهری سبب بروز بیماری نیز میشود. همچنین آب هدر رفته به پناهگاهی برای حیوانات موذی، در فصل گرما تبدیل میشود. این در حالی است که آب ایران با بیتوجهی تمام در حال غارت شدن است و از سوی دیگر تمام توجه مسئولان به دغدغههای شهری است و توجهی به مصرف بیرویه آب ندارند و در این شرایط اگر هم تصمیمی اتخاذ شود، دیر است. گزارشها و اطلاعات درباره بحران آب نشان میدهد کشاورزی در استانهای مختلف در حال تعطیل شدن است. درباره راهکارهای خروج از این وضعیت باید گفت روش مصرف را باید تغییر داد و از سوی دیگر، باید مانع توسعه بدون برنامهریزی شد. خشکشدن چاهها، رودها، دریاچهها و همچنین بیابانیشدن ایران، تبعات و پیامدهای مختلفی به دنبال دارد که نمونه آن بروز ریزگردهاست. آنچه در ادامه میخوانید نظرات «هومان خاکپور»، کارشناس محیط زیست درباره بحران آب در گفتوگو با «آرمان» است.
در سالهای اخیر از تعبیر «غارت آب» برای برداشت بی رویه آب در ایران استفاده شده است. ارزیابی شما از این مساله چیست؟
در جهان حدود یک میلیارد نفر به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند. روزانه صدها نفر در جهان بر اثر مصرف آب غیر بهداشتی جان خود را از دست میدهند. تا سال ۲۰۵۰ میلادی بیش از نیمی از کشورها در سراسر دنیا در تامین آب آشامیدنی مورد نیاز خود با بحران روبهرو خواهند شد؛ تمام این جملههای هشداردهنده، بیانگر آن هستند که بحرانی جدی با نام «بحران آب» در حال گسترش و پیچیدهتر شدن است. این در حالی است که تاکنون هیچ گونه اقدامی در زمینه مدیریت مصرف آب اعمال نشده است و در کشور با انواع و اقسام محدودیتهای آبی مواجهیم؛ از جمله اینکه یک سوم میانگین سرانه جهانی آب در کشور داریم. در این شرایط مصرف آب در بخشهای شرب، کشاورزی و صنعت ایران بیش از سه برابر سرانه دنیاست.
بر اساس گزارشهای منتشر شده از منابع رسمی بیش از ۷۰ درصد از ذخایر استراتژیک آبهای زیر زمینی کشور در سه یا چهار دهه گذشته با توسعه صنعتی، توسعه کشاورزی و رشد جمعیت مصرف شده است. در این شرایط با خالی کردن آبخوانها نه تنها بحران آب ایجاد شده است، بلکه این مساله تشدید فرونشست زمین و بیابان زایی را به همراه داشته است. این امر را با هیچ هزینه مالی نمیتوان جبران کرد.
استفاده بیش از حد از منابع زیر زمینی آب با تبعات فراوانی همراه است. برای مثال هم اکنون وضعیت قناتهای پایتخت باعث فرونشست زمین شده است. در این زمینه توضیح دهید.
ابتدا باید این واقعیت را پذیرفت که کشور ایران در یک منطقه خشک واقع شده است و در این شرایط میتوان خشکسالی را یکی از پدیدههای شایع در کشور دانست. باید بینش توسعه ای در زمینه بهره برداری از منابع آب به نحوی تنظیم شود تا بتوان روند خشکی را مدیریت کرد. متاسفانه بدون توجه به چنین بینش و نگرشی نه تنها بر اساس نیازها بهره برداری نشده است، بلکه با مصرف بی رویه و بدون توجه به اتفاقات زیرزمینی روز به روز بر شدت تخلیه آبخوانهای کشور افزوده میشود. باید دانست که عمده این مصارف در بخش کشاورزی بوده و با توسعه بیرویه اراضی کشاورزی و حفر چاههای مجاز یا غیر مجاز برخوردی نشده است. با تخلیه آبخوانها نشست زمین در ابعاد گستره بروز میکند.
برای مثال هم اکنون در کلانشهرهایی همچون تهران نشست زمین کاملا نمایان است. این در حالی است که در اتحادیه اروپا اگر فرونشست زمین بیش از چهار میلیمتر باشد شرایط بحرانی اعلام میشود، اما در کشور ما سالانه ۳۶ سانتی متر فرونشست زمین در اطراف تهران مشاهده میشود. این امر بدون واکنش سزاوار از سوی مسئولان روز به روز شدت مییابد. باید برای جلوگیری از پیشروی این امر روند بهره برداری از آبهای زیر زمینی را مورد بررسی قرار داد. برای نجات وضعیت آبخوانهای کشور باید در برخی نقاط کشاورزی را تعطیل کرد. همچنین میتوان جلوگیری از گسترش صنایع پر مصرف و بازچرخانی آب در صنایع و آب شرب را جزو اولویتها قرار داد. بر اساس آمار منابع رسمی بیش از ۳۰ درصد از آب در شبکههای سکونتگاههای شهری به هدر میرود. با انجام این گونه اقدامات در سه حوزه صنعت، شرب و کشاورزی میتوان با فعالیتهایی در بخش آبخیرداری، آبخوان داری و تقویت پوشش گیاهی، آب از دست رفته را جبران کرد. فقط با جبران آبهای زیر زمینی میتوان از روند فرونشست زمین و بیابان زایی جلوگیری کرد.
هم اکنون با بررسی وضعیت بارش در کشور به ویژه در فصل پاییز میتوان از تمهیداتی همچون بارورکردن ابرها برای افزایش بارش استفاده کرد؟
نباید بحران آب را تقصیر ریزشهای آسمانی انداخت. با بررسی میانگین بارندگی در اکثر مناطق کشور میتوان به این امر اذعان داشت که در مقایسه با میانگین بارش در مناطق مختلف، چندان اختلاف خاصی مشاهده نمیشود. با توجه به اینکه در سالهای خشکسالی از شدت بارندگیها در کشور کاسته شده و در بسیاری از موارد تغییر اقلیم را شاهد بودیم، اما در سالهای اخیر بارندگی همچنان وجود داشته است. در این شرایط باید بتوان با تغییر رویکرد در هر فصل سال از ریزشهای آسمانی حداکثر بهره را برد. این امر فقط با تقویت فعالیت در حوزه آبخیزداری و آبخوان داری محقق میشود. در ضمن با استقرار پوشش گیاهی میتوان در هر فصل سال به تقویت ذخایر زیرزمینی پرداخت. این امر تنها راه برون رفت از شرایط بحرانی کشور است.
آیا درباره میزان هدر رفت آب در کشور بررسی یا پژوهش خاصی انجام شده است؟
مصرف عمده آب در سه بخش شرب، کشاورزی و صنعت است. بیشترین هدر رفت آب در بخش کشاورزی اتفاق میافتد. بر اساس آمارهای منتشر شده از منابع مختلف تا حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد آب در بخش کشاورزی هدر میرود. کشور ما یک سوم بارندگیهای دنیا را دارد و جزو مناطق خشک و نیمه خشک محسوب میشود، در این شرایط نباید شاهد هدر رفت آب بود. در بخش شرب نیز با کمبودهای فراوان در این زمینه مواجه هستیم. بر اساس آمار منتشر شده در بخش شرب ۳۰ درصد هدررفت آب در شبکههای آب رسانی به دلیل پوسیدگی و شکستگی لولههاست.
با توجه به محدودیتهای موجود در هر دو حوزه و هم هزینههای هنگفت آماده سازی آب برای شرب به نظرمی رسد منطقی ترین اقدام باید در زمینه بهره برداری از مصرف در بخشهای کشاورزی و شرب انجام شود. مسئولان باید بدانند که هر گونه هزینه در زمینه تعمیر و نوسازی شبکه آب رسان سود فراوانی را به همراه دارد. چون فرسودگی اینگونه زیرساختها صدمات و هزینههای فراوان را برای کشور به همراه داشته و باعث ایجاد بحران در مناطق مختلف میشود. در ضمن وضعیت اسفبار کمآبی را از آمار مهاجرت میتوان متوجه شد. هر پنج سال یکبار آمار مهاجرت استخراج میشود و میتوان به وضوح تاثیر بحران آب را در زندگی افراد مورد بررسی قرار داد.
شنبه, ۱۶ شهریور, ۱۳۹۲
هرچند کشور ایران با تجربه ۳۱ مخاطره از تعداد ۴۱ مخاطره شناسایی شده در جهان، ردههای بالایی سیاهه کشورهای پرمخاطره جهان را به خود اختصاص داده و در سال ۲۰۱۰ مقام سومی کشورهای پرمخاطره جهان را کسب کرده است، اما حالا این پدیده فرونشست زمین است که لرزه بر اندامخشک دشتهای حاصلخیز کشور انداخته است. بهرهبرداریهای غیراصولی و بیرویه از منابع آبی زیرزمینی، مهمترین علت بروز اتفاق فرونشست زمین است که با مسدود شدن مجاری نفوذ آب به داخل سفرهها، افت شدید سطح آبهای زیرزمینی را به دنبال داشته و نهایتا با فرونشست زمین، بیابانزایی به دشتهای حاصلخیز وطن سلام میکند!
در همین راستا، یادداشتی نوشتهام که امروز – ۱۶ شهریور ۱۳۹۲ – در صفحه ۷ روزنامه آرمان منتشر شده است و میتوانید آنرا در اینجا بخوانید:
برچسب ها:
آب های زیرزمینی,
بیابان زایی,
دشت های کشاورزی,
روزنامه آرمان,
فرونشست زمین,
کشاورزی منتشر شده در دسته مطالب:
آب های زیرزمینی,
آبیاری تحت فشار,
آموزش,
خشکسالی,
طبیعت ایران,
مهار بیابان زایی
سه شنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۳۹۱
تشدید روند نابودی منابع آبی کشور در سال های اخیر سبب شده است که اغلب دشت های کشور یکی از پرمخاطره ترین و خسارت زاترین پدیده های زیست محیطی شناسائی شده را تجربه کرده و خطر ویرانگر فرونشست زمین را در چند قدمی خود مشاهده کنند. هر چند کشور ایران با تجربه ۳۱ مخاطره از تعداد ۴۱ مخاطره شناسائی شده در جهان، رده های بالائی سیاهه کشورهای پرمخاطره جهان را به خود اختصاص داده و در سال ۲۰۱۰ مقام سومی کشوره های پرمخاطره جهان را کسب کرده است اما؛ این پدیده فرونشست زمین است که لرزه بر اندام خشک دشت های حاصلخیز کشور انداخته است.
بهره برداری های غیراصولی و بی رویه از منابع آبی زیرزمینی مهمترین علت بروز فاجعه فرونشست زمین است که با مسدود شدن مجاری نفوذ آب به داخل سفره ها، افت شدید سطح آب های زیرزمینی را به دنبال داشته و نهایتا” با فرونشست زمین، بیابان زائی و نابودی حیات اتفاق می افتد. البته فرو نشست زمین اضافه بر خسارت های غیرقابل جبران زیست محیطی، زمینه ساز ناپایداری سازه ها و بناها شده و می تواند نرخ خسارت های مالی و جانی پدیده هایی مثل زلزله را به طرز وحشتناکی افزایش دهد.
هرچند منطقه چهارمحال و بختیاری با میانگین بارش حدود ۷۰۰ میلی متر – که نزدیک به میانگین جهانی است – همواره به عنوان یکی از مهمترین منابع آبی زاگرس و کشور مطرح بوده است اما؛ ویژگی هایی مانند وضعیت کوهستانی، اقلیمی و پراکنش مکانی نامناسب بارش هایش باعث شده است تا حدود ۹۰ درصد از این آب قابل استحصال به صورت روان آب و یا چشمه های بزرگ از طریق سرشاخه های زاینده رود، دز و کارون بزرگ از استان خارج و بیش از ۸۰ درصد از مصارف آب مردمان آن دیار، وابسته به منابع آب های زیرزمینی اش شود، به طوری که سالانه در ۱۵ دشت کشاورزی اش، حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب بوسیله ۳۶۰۰ چاه و ۴۸۰ رشته قنات از ذخایر زیرزمینی بیرون کشیده می شود. بنابراین حقیقت داستان این است که مردم چهارمحال و بختیاری در حال خرج پس اندازها هستند!
آسیب پذیری دیار چهارمحال و بختیاری در خشکسالی ها و کاهش تا ۵۰ درصدی میزان بارندگی و دستکاری های غیر اصولی در طبیعت و تخریب پوشش گیاهی را نیز بایستی به شناسه های بوم شناختی منحصر به فرد این منطقه اضافه کرد.
عدم برنامه ریزی و مدیریت مناسب و درخور سال های گذشته برای بهره برداری از آب های سطحی و همچنین اصرار بر توسعه کمی بخش کشاورزی در چهارمحال و بختیاری نیز به مانند بسیاری از مناطق کشور، سبب افزایش برداشت های مضاعف و بی رویه از منابع آبی زیرزمینی این منطقه شد. این برداشت های بی رویه و غیراصولی تا جائی ادامه پیدا کرد که دیگر میزان تغذیه آبخوان ها از طریق نفوذ نزولات جوی، جوابگوی آن برداشت ها نبوده و هر ساله سطح آب های زیرزمینی با افت شدیدتری مواجه و نهایتا”دشت های منطقه با خطر جدی فرونشست زمین مواجه گردیدند.
در حال حاضر تمامی ۱۱ آبخوان بزرگ (دشت) در چهارمحال و بختیاری با افت شدید سطح آب زیر زمینی و کسری سالانه حدود ۱۸۰ میلیون مترمکعبی مواجه و ۴ آبخوان پر اهمیت بروجن، سفیددشت، جوانمردی و شهرکرد ممنوعه بحرانی اعلام شده اند.
دوشنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۳۹۱
نوع مدیریت و شیوه های بهره برداری از زمین نشان دهنده سپاسگزار مردمان هر سرزمینی از زمین و منابع و ذخایر طبیعی آن است. نرخ فرسایش خاک و روند افت سطح آب های زیرزمینی را می توان از مهمترین شاخص های پاسداشت حرمت زمین دانسته و کیفیت مدیریت سرزمینی را با این شاخص های راهبردی ارزشیابی کرد. “روز جهانی زمین پاک” که هر ساله در ۲۲ آوریل مصادف با ۲ اردیبهشت ماه در تمام دنیا برگزار و حفظ کره خاکی را به یاد همه مردمان روی زمین می آورد، فرصت خوبی برای بررسی عملکردها در برخورد با سیاره خود “زمین” خواهد بود.
یکی از فاجعه بارترین رخدادهای محیط زیستی سال های اخیر در کشور، نرخ بالای فرسایش خاک و رسیدن ایران به صدر فهرست کشورهای رودررو با فاجعه از دست دادن خاک خود است. ماجرای نگران کننده ای که در طول تاریخ بی نظیر بوده و حکایت از روند شتابناک افزایش نرخ فرسایش خاک، نابودی خاموش بستر حیات گیاهی و جانوری در کشور و بالاترین سطح از بی توجه ای ما به زمین و مواهب آن است.
یادمان باشد که از دست رفتن خاک و نابودی بستر حیات گیاهی و جانوری در کشورمان، پدیده ای انسان ساز است که ریشه در نامدیریتی سرزمینی و شیوه های نادرست بهره برداری از زمین دارد. نابودی پوشش گیاهی، عدم ساماندهی شیوه های دامداری سنتی، تبدیل غیراصولی مراتع به دیم زارهای کم بازده، تخریب رویشگاه های جنگلی و زراعت در زیراشکوب جنگل ها، معضل سوخت های هیزمی و عدم توجه جدی به تأمین سوخت فسیلی مورد نیاز در روستاها، کشاورزی سنتی و شیوه های نادرست شخم و آماده کردن زمین، شیوه های غلط آبیاری و عدم توجه سزاوار به فعالیت های آبخیزداری و حفاظت خاک از جمله عواملی هستند که سبب شده اند تا نرخ فرسایش خاک در کشور اینگونه شتابناک و نگران کننده شود.
سطح آب های زیرزمینی نیز یکی از مهمترین شاخص های پایداری و پاسداشت زمین است که شوربختانه میزان افت این سطح در منابع آبی زیرزمینی کشور و روند منفی آن در سال های اخیر بسیار نگران کننده و تهدیدآمیز بنظر می رسد. فاجعه ای زیست محیطی که مهمترین عوامل وقوع آن؛ توسعه ناپایدار، برداشت های بی رویه آب، تخریب پوشش گیاهی و جنگل ها، عدم توجه سزاوار به فعالیت های ارزان قیمت آبخیزداری و آبخوان داری و توسعه نیافتگی بخش کشاورزی بوده و رخداد فرونشست زمین را به دنبال خواهد داشت. فراموش نکنیم که پدیده “فرونشت زمین” آخرین مرحله از بیابانزایی، غیرقابل برگشت و نهایت بی حرمتی به زمین است که در سطح های کوچک به شکل فروچاله و یا فرونشست های وسیع نمود پیدا می کند.
بر اساس آمار شرکت مدیریت منابع آب کشور، در طی ۳۰ سال (سال های ۱۹۷۱ تا ۲۰۰۱) سطح آب های زیرزمینی در کشور حدود ۱۵ متر کاهش یافته – یعنی به طور متوسط نیم متر کاهش در هر سال – و متأسفانه در دهه اخیر (از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱) این روند کاهش، شتابی نگران کننده تر به خود گرفته و به ۷۰ سانتیمتر کاهش در سال رسیده است.
رها شدن زباله های جامد در طبیعت و فاضلاب های صنعتی و خانگی در منابع آبی نیز یکی از آشکارترین نشانه های نابخردی در رفتار با زمین و آب و خاک وطن است. دفن غیراصولی و غیربهداشتی زباله های خانگی و بیمارستانی توسط نهادهای متولی، رها کردن زباله ها در مناطق گردشگری و حاشیه سکونتگاه ها، استفاده غیراصولی از سموم کشاورزی و نفوذ پساب ها و آلودگی منابع آبی، ورود فاضلابهای صنعتی و خانگی و آلوده کردن آبهای سطحی و زیرزمینی نمونه هایی آشکار از بی حرمتی به پاکی زمین بوده که شوربختانه؛ زمین بسیاری از مناطق کشور از آن رنج می برد.