بایگانی “جاده سازی”

ذخیره‌گاه جنگلی ارس لرستان در معرض خطر نابودی!

یکشنبه, ۶ بهمن, ۱۳۹۲

     گزارشات و ابراز نگرانی‌های برخی از دوستداران محیط زیست و کارشناسان استان لرستان حکایت از یک رخداد تلخ دیگر و بیم نابودی یکی از ذخیره‌گاه‌های ارزشمند ارس در زاگرس مرکزی دارد که متأسفانه تحت فشارهای سیاسی برخی از مدیران ارشد شهرستان الیگودرز در حال وقوع می‌باشد! در همین زمینه گفتگویی را با خبرگزاری مهر انجام داده‌ام که می‌توانید متن کامل آن‌را در زیر بخوانید:

لرستان

    زاگرس مرکزی دارای اکوسیستم‌های جنگلی منحصر بفرد و نادری است که به لحاظ اهمیت اکولوژیکی و بنابر سیاست‌های اجرایی سازمان جنگل‌ها، این مناطق در مدیریت جامع جنگل‌ها به صورت ویژه مورد توجه قرار می‌گیرند.

     درخت ارس یا سرو کوهی Juniperus excelsa  یکی از گونه های نادر جنگلی است که پراکنش آن در منطقه زاگرس به استان‌های آذربایجان غربی، لرستان، چهارمحال و بختیاری و فارس محدود بوده و به‌صورت لکه‌های پراکنده، رویشگاه‌های ارزشمندی را در این مناطق بوجود آورده‌اند.

     به‌رغم مقاومت فوق‌العاده گونه ارس در برابر آفات و امراض جنگلی، متأسفانه تنش‌های اکولوژیکی ناشی از عوامل محیطی و انسانی، فرایند زادآوری طبیعی این گونه نادر را شدیداً دچار اختلال کرده است. حضور دام در در رویشگاه‌ها، ‌استفاده از سرشاخه درختان جهت تعلیف دام، استفاده برای سوخت‌های هیزمی و پوشش سقف منازل روستایی در شمار مهمترین تهدیدهای این گونه نادر در زاگرس قرار دارند.

     گفتنی‌است یکی از این معدود رویشگاه‌ها، عرصه‌ای ۹۰۰ هکتاری است که در ۷۵ کیلومتری جنوب شهرستان الیگودرز در منطقه کیگوران واقع شده است. این رویشگاه دارای طرح مصوب بوده و به‌عنوان یکی از ذخیره‌گاه‌های جنگلی ارس کشور تحت شرایط حفاظتی ویژه مدیریت شده و براساس قوانین و مقررات سازمان جنگل‌ها؛ این ذخیره‌گاه‌ها – خصوصا” هسته مرکزی – قرق مطلق محسوب شده و تمامی‌فعالیت‌های انسانی در آن‌ها ممنوع است.

     متأسفانه گزارشات برخی از دوستداران محیط زیست منطقه حکایت از فشارهای سیاسی برخی از مدیران ارشد شهرستان الیگودرز برای عبور دادن یک جاده دسترسی به مرکز بخش شول‌آباد از درون این ذخیره‌گاه ارزشمند دارد! جاده‌ای که از محل گردنه گله‌بادوش شروع می‌شود و احداث آن خسارت‌های جبران ناپذیری به این رویشگاه وارد کرده و با واکنش‌ها و مخالفت‌های جدی فعالان محیط زیست و برخی از کارشناسان منابع طبیعی مواجه خواهد بود. هرچند که در حال حاضر اجرای پروژه موقتاً متوقف شده است اما نگرانی‌ها بابت تخریب ذخیره‌گاه همچنان وجود داشته و مخالفان عبور جاده از داخل ذخیره‌گاه بر این باورند که بخش شول‌آباد هم‌اکنون دارای جاده دسترسی مناسبی بوده که در گذشته در یک مسیر با شیب کمتر احداث شده است و اصولاً برای احداث جاده جدید هیچگونه ضرورتی وجود ندارد.  

واردات چای و رونق ویلاسازی در جنگل‌های شمال!

یکشنبه, ۲۴ آذر, ۱۳۹۲

     پیوستگی موضوعات حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور بر حوزه منابع طبیعی و محیط زیست در شمار مهمترین اصول پذیرفته شده علمی و مدیریت جامع بر سرزمین است که در توسعه پایدار به شایستگی مورد توجه و تأکید قرار می‌گیرد. در زمینه تأثیرات ویرانگر سیاست‌گذاری‌های حوزه بازرگانی بر جنگل‌های شمال کشور گفتگویی را با خبرگزاری مهر انجام داده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

واردات چای

خبرگزاری مهر – بهار صلاح‌ورزی: غیر اقتصادی شدن چای کاری در باغات شمال بر اثر واردات گسترده و افت قیمت تولیدات داخلی چای از یک سو و روند شتابان ویلاسازان برای خرید باغات چای از سوی دیگر به تهدیدی تازه برای جنگل های شمال تبدیل شده است. براساس آمارهای موجود، سرانه مصرف چای هر ایرانی حدود ۱٫۴ کیلوگرم در سال است که با لحاظ جمعیت حدود ۷۶ میلیون نفری، مصرف سالانه چای کشور به حدود ۱۱۰ هزار تن در سال می‌رسد. در سال‌های نه‌چندان دور حدود ۳ هزار و ۴۰۰ هکتار از باغ‌های شمال کشور با ظرفیت اشتغال بالغ بر ۶۰ هزار خانوار در گیلان و مازندران به چای کاری اختصاص داشته و تا حدود ۷۰ هزار تن از این مقدار چای مورد نیاز هموطنان را تولید می‌کردند.

     اما متأسفانه در اوایل دهه ۷۰ با روند شکل گیری افزایش واردات این محصول پرمصرف به کشور، زمینه تغییر ذائقه جامعه، افزایش دلال بازی و شکل گیری مافیای گسترده‌ای را رقم زده تا جایی‌که میزان تولیدات برگ چای کشور از ۷۰ هزار تن به ۲۰ هزار تن درسال رسیده است. این سیاست‌گذاری‌های غلط در شرایطی اتفاق افتاد که در گذشته ایران چهارمین تولید کننده چای در دنیا بوده و در حال حاضر وارد کننده سالانه ۹۰ هزار تن چای در کشور است.

     البته این موضوع  همه تلخی ماجرای سوء مدیریت در صنعت چای کشور نیست! شاید کمی عجیب باشد ولی حقیقت تلخ دیگر تهدید جنگل‌های شمال در اثر بحران ایجاد شده در میان چای‌کاران شمال کشور است. در سال‌های اخیر روند حاکم بر تولید چای کشور سبب افت قیمت چای داخلی، غیراقتصادی شدن باغات چای و بیکاری گسترده چای‌کاران شمال کشور شده تا جایی‌که تمایل باغداران برای فروش باغات خود به ویلاسازان به‌شدت بالا رفته است!

     یک کارشناس منابع طبیعی در این باره به مهر می گوید: در حال حاضر روند شتابان تقاضاهای خرید باغات توسط ویلاسازان، چالش‌های جدید حفاظتی و اجتماعی را بر ادارات منابع طبیعی و حفاظت محیط زیست آن مناظق تحمیل کرده است.

     به گفته هومان خاکپور،  به بهانه احداث جاده دسترسی به باغات چای، تقاضاهای زیادی به ادارات منابع طبیعی وارد شده که به لحاظ عبور این جاده‌ها از اراضی ملی جنگلی، بخش‌هایی از جنگل‌های شمال کشور در اثر عملیات مکانیکی احداث جاده و تبعات ناشی از ترددهای آینده، بصورت مستقیم و غیرمستقیم در معرض تخریب و نابودی قرار می‌گیرند.

     او معتقد است:  ویلاسازان با ایجاد انگیزه‌های مالی روستاییان و شوراهای اسلامی روستاها را تشویق کرده تا با استفاده از فشارهای اجتماعی و سیاسی ادرات منابع طبیعی و حفاظت محیط زیست مناطق را تحت فشار گذاشته و مجبور به صدور مجوز احداث جاده‌های دسترسی در جنگل کنند!

     آنچه روشن است این تقاضاها اگرچه  به بهانه حمل محصولات کشاورزی و پایین آوردن هزینه‌های چای‌کاران مطرح می‌شود اما در حقیقت ویلاسازان پشت آن‌ها قرار دارند تا راه را برای تغییر کاربری باغات و توسعه ویلاها در جنگل‌های شمال هموار کنند.

نگذاریم رویشگاه کرفس چین هم به سرنوشت قارون دچار شود!

جمعه, ۲۸ بهمن, ۱۳۹۰

گفتگوی نگارنده با خبرگزاری مهر در باره تنها رویشگاه کرفس بر جای مانده در دیار بختیاری را می توانید در اینجا ملاحظه کنید.

در سال ۱۳۸۸ برخلاف خواسته بسیاری از اهالی روستای چین منطقه بازفت کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری، دفتر مناطق محروم وزارت کشور اقدام به بازگشائی جاده ای ۳۰ کیلومتری از طرف استان لرستان کرد تا امکان برقراری ارتباط زمینی بهتری بین دو استان در این منطقه فراهم شود. جاده ای که فاقد هر گونه ارزیابی محیط زیستی و اجتماعی بود و به بهانه محرومیت زدایی! بیش از ۲۰ هزار درخت را به کام مرگ کشاند و مخالفت های کارشناسان و رسانه ها و حتی مردم محلی هم راه به جائی نبرد.

چین تنها رویشگاه نسبتا” بکر گونه کرفس در زاگرس است که شاید این یگانگی را هم مدیون همین نبود جاده های ماشین رو و دسترسی سخت به منطقه اش باشد. همان باوری که سبب شده است تا مردم منطقه؛ هدف اصلی پیگیری کنندگان احداث جاده را مهیا کردن شرایط دسترسی آسان تر برخی سودجویان به این ذخیره گاه های با ارزش بدانند نه محرومیت زدائی!

حقیقت ماجرا این است که اگر قبل از آنکه دیر شود و فرصت ها از دست رود، به فکر چاره و برنامه ریزی مشارکتی و بهره گیری از ظرفیت های مشارکتی اهالی منطقه برای نجات این ذخیره گاه منحصر به فرد گیاهی نباشیم، سرنوشتی متفاوت از دیگر رویشگاه های ارزشمند استان در انتظار چین نخواهد بود.

اعتراضات و دادخواهی های نمایندگان مردم منطقه را هم می توانید در این گفتگو بخوانید؛


ماجرای «تنگ صیاد» در برنامه ی گفت و گوی داغ سبز

سه شنبه, ۱۷ خرداد, ۱۳۹۰

چهل و یکمین گفت و گوی داغ سبز رادیو اینترنتی ایران صدا به “ماجرای عبور خط لوله گاز از منطقه حفاظت شده تنگ صیاد” و شکایت دکتر سعید یوسف پور – مدیرکل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری- از نگارنده اختصاص داشت. مشروح گفت و گوهای صورت گرفته در این برنامه؛ در «وبلاگ گفت و گوی داغ سبز» منتشر شده است که ضمن قدردانی از احمد پازوکی عزیز مجری خوب برنامه و نویسنده وبلاگ گفت و گوی داغ سبز ، توجه شما را به مشروح این گفت و گو و نظرات روشنگرانه کارشناس برنامه – محمد درویش –  جلب می کنم:

متن صحبت های سعید یوسف پور، هومان خاکپور و محمد درویش در گفت و گوی داغ سبز

احمد پازوکی مجری برنامه: همانطور که می دانید چهل و یکمین گفت و گوی داغ سبز به “تنگ صیاد” و شکایت دکتر سعید یوسف پور – مدیرکل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری- از مهندس هومان خاکپور – فعال و کارشناس منابع طبیعی- اختصاص داشت. آنهایی که برنامه را دیدند و شنیدند می دانند که پنجشنبه در استودیو تنها بودم. صحبت های یوسف پور به صورت ضبط تلفنی پخش شد و خاکپور و مهندس درویش پشت خط تلفنی گفت و گوی داغ سبز بودند. در اثنای برنامه سعی کردم دیدگاههای هر دو طرف، عادلانه و به دور از جانبداری مطرح شود و شنونده خودش تصمیم بگیرد که حقیقت کجاست.

صحبت های دکتر سعید یوسف پور – مدیرکل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری:

“۲۵ سال پیش در “حاشیه ی مرز” منطقه ی تنگ صیاد، یک لوله ی گاز از سپید دشت به شهرکرد و در کنار جاده ی شهرکرد-بروجن  احداث شده که این جاده اکنون چهاربانده است. سال گذشته، شرکت گاز درخواست احداث خط دوم لوله ی گازی را برای تبدیل سوخت واحدهای صنعتی ارائه داد. مطالعات این درخواست هم به کمیته ی ارزیابی سازمان محیط زیست و هم به شورای ساماندهی مناطق ارجاع شد که هر دو با این پروژه موافقت کردند با این شرط که خط لوله ی جدید “در حریم” خط لوله ی قبلی قرار بگیرد. شرکت گاز هم در حریم همان لوله ی قبلی، زمین را تسطیح و کانالها را حفر نموده است.”

“آقای خاکپور با من تماس گرفتند و من عینا همین موضوع را برایشان توضیح دادم. اما متاسفانه ایشان رفتند و با بعضی سایتها مصاحبه کردند و گفتند “عبور لوله ی گاز از پارک ملی تنگ صیاد”؛ “تخلف آشکار محیط زیست در تنگ صیاد”. در صورتی که با GPS که دوستان {کارشناس} زدند نزدیک ترین فاصله ی پارک ملی و خط لوله، ۵٫۵ کیلومتر است.”

“من هم رسانه ای هستم و هم فعال محیط زیست. ما باید حقایق را منعکس کنیم. باید ببینیم خبری که ما می دهیم چه اثرات کوتاه مدت و بلند مدتی بر ذهن مخاطبان دارد. اینکه ما اذهان مردم را نسبت به موضوعات محیط زیستی حساس کنیم خیلی هم خوب است. اتفاقا  یکی از اولویتهای ما در بخش حفاظت از محیط زیست، فرهنگ سازی و اطلاع رسانی است. منتها به این شکل که لوله ی گاز در پارک ملی نباشد و بگویند در پارک ملی بوده است، جواب این تنش رسانه ای و انعکاس داخلی و خارجی اش را چه کسی باید بدهد؟”

“آقای خاکپور بعدا در وبلاگش اصلاحیه ای آورد و گفت که لوله ی گاز در پارک ملی نبوده است، اما این وقتی بود که کار از کار گذشته بود و سایتها و وبلاگها خبرش را منتشر کرده بودند. خیلی از دوستان من به من می گویند نباید شکایت می کردی. اما اگر ما رسانه ای ها خبری کذب را – نا خواسته- منتشر کردیم و تبعات داشت، مرجع پاسخ گویی باید چه کسی باشد؟ من چه راهکاری دارم که اثبات کنم این خبر کذب بوده است؟”

“شکایت من دو جنبه داشت. یکی جنبه ی شخصی آن است. آقای خاکپور دوست من است. دوستانه تماس گرفت و من دوستانه روند کار را توضیح دادم و ایشان رفت و آن مصاحبه را انجام داد. موضوع دیگر، جنبه ی سازمانی آن است. ارزیابی این پروژه را هم کمیته ارزیابی و هم دفتر زیستگاهها انجام داده است و ما سر یک وجب از خاک منطقه کوتاه نیامده ایم. ما الان در بیرون از منطقه که حساسیت ندارد بسیاری از طرحها را مخالفت می کنیم، ما برخی از طرحهای ملی سد سازی که دولت به انجام آن مصر است را مخالفت کرده ایم، در جاده سازی در همین استان ما مصداق بارز مخالفت هستیم، آنوقت در این منطقه ی حفاظت شده اگر حساس نباشیم که وااسفا برما”

“نمی خواهم مظلوم نمایی کنم اما همین الان که داریم صحبت می کنیم، من محیط بانی دارم که ۲۵ شبانه روز است که خانه نرفته و در منطقه است: آقای بختیار طاهری مدیر پارک ملی تنگ صیاد. ما به دلیل حساسیتی که در حفاظت داریم حتی مجموعه ی ستادی و کارمندیمان را در ساعات غیراداری و روزهای تعطیل نگه داشته ایم با اینکه وظیفه ای هم ندارند. ما این همه روی منطقه حساسیت داریم آنوقت بیاییم با دست خودمان منطقه را به باد بدهیم؟ این با عقل جور درنمی آید”

“من اگر شکایت کردم دلم برای همین بچه ها سوخت. شما بیایید در سازمان استان ببینید دید بچه ها نسبت به آقای خاکپور چگونه شده است. من نسبت به همکارانم پاسخگو بودم چون حس کردم به آنها ظلم شده است. اگر بین سازمان محیط زیست و فعالان محیط زیست تقابلی وجود دارد باید بنشینند در کنار هم و مسائل را برطرف کنند. من شخصا مستقیم به عنوان مدیر کل محیط زیست استان با آقای خاکپور تماس گرفتم و از او خواستم که با هم به منطقه برویم و هرجا که برایشان سوال بود برطرف کنیم. ایشان فردی دلسوز و فعالند اما فکر می کنم از روی ناآگاهی مطلبی را منتشر کردند که جمع کردنش واحسرتاست…”

صحبتهای مهندس هومان خاکپور فعال منابع طبیعی و محیط زیست:

” تنگ صیاد حدود ۲۷۵۰۰ هکتار است که حدود ۵۴۰۰ هکتار آن، پارک ملی و مابقی منطقه حفاظت شده می باشد. جاده ای که الان در حال عبور از تنگ صیاد است، از منطقه حفاظت شده می گذرد و نه از پارک ملی. سال گذشته، منطقه تنگ صیاد و دنا به عنوان دو ذخیره گاه زیستکره برای ثبت جهانی به یونسکو پیشنهاد شد. اواخر خرداد امسال هم قرار است دیپلم ذخیره گاه زیستکره به دنا اعطا شود اما تنگ صیاد به دلیل عبور این خط لوله ی گاز در آن، بنا به مصاحبه خانم ابوالقاسمی – مدیر پروژه حفاظت تنوع زیستی زاگرس مرکزی – با خبرگزاری مهر، به تعویق افتاده و دستور کارشناسی مجدد داده شده است.”

” تقریبا اوایل اردیبهشت ماه بود که متوجه شدیم دستگاه های اداره ی گاز دارند در منطقه ی حفاظت شده ی تنگ صیاد جاده ای احداث می کنند. با توجه به ماده ۱۱ قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست، قطع اشجار و بوته کنی و هرگونه تخریب محیط زیست در مناطق حفاظت شده بدون اجازه سازمان محبط زیست ممنوع است. پس از گفتگوهای مکرری که با آقای یوسف پور داشتم، بعد از یک هفته ایشان اعلام کردند که چون دفتر ارزیابی سازمان محیط زیست، مجوز داده است، ما از این پروژه دفاع می کنیم و این پروژه به صورت قانونی اجرا می شود. به رغم وجود ابزار و محدودیتهای قانونی و … به نظر می رسد سازمان حفاظت محیط زیست مقاومت لازم را دربرابر این طرح از خود نشان نداده است ضمن اینکه می توانستند این خط لوله را از مقابل منطقه ی حفاظت شده عبور دهند.” “اینکه می گویم مقاومت لازم نشده است با استناد به مصاحبه ی مذکور خانم ابوالقاسمی است. ایشان در آن مصاحبه گفتند که کمیته ارزیابی با توجه به نظر مساعد محیط زیست استان، این مجوز را صادر کرده است. این موضوع در صحبت های شخصی من با آقای یوسف پور هم توسط ایشان مطرح شد که دستگاه محیط زیست استان با انجام این پروژه موافق بوده اند…”

“من هیچگاه زحمات و عملکرد کارکنان محیط زیست استان را زیر سوال نبرده ام. همانطور که در وبلاگم ده ها مطلب در قدردانی از زحمات دوستان مان در محیط زیست استان منتشر شده که اسنادش موجود است. ولی در خصوص اینکه آقای یوسف پور فرمودند که این لوله در حاشیه است، باید بگویم ما اصلا چیزی به نام حاشیه نداریم. البته این لوله از داخل پارک ملی نمی گذرد که اگر می گذشت وامصیبتا بود. این خط لوله در منطقه حفاظت شده و داخل منطقه ای است که به عنوان ذخیره گاه زیستکره به یونسکو معرفی و پیشنهاد شده است.”

“ما هم منکر این نیستیم که ۲۵ سال پیش یک خط لوله از این منطقه گذر کرده، اما اولا آن خط لوله با ابعاد خط لوله ی جدید نبوده، ثانیا ۲۵ سال پیش شرایط خاصی و ویژه ای بر کشور حکمفرما بود. کشور در حالت جنگ بود. مطمئن باشید ۲۵ سال پیش نه استعلامی از محیط زیست صورت گرفته و نه محیط زیست برای این پروژه اجازه ای صادر کرده است. ولی آیا می توان گفت چون ۲۵ سال پیش از این منطقه حفاظت شده لوله ی گاز عبور کرده، اکنون هم -علیرغم افزایش ضرایب حفاظتی و اهمیت این منطقه به عنوان ذخیره گاه زیستکره- بیاییم و باز هم از این منطقه خطوط بیشتری عبور بدهیم؟”

” همانطور که آقای یوسف پور اشاره فرمودند، لوله جدید قرار است از کنار لوله قدیمی عبور کند. اما من عکس و فیلم از منطقه دارم که ماشین آلات شرکت گاز عرضی حدود ۱۰ و گاهی تا ۱۵ متر با ترانشه حدود ۱٫۵ متر از منطقه را تخریب کرده اند. آیا به این می توان گفت “در کنار لوله ی قبلی”؟ ضمن اینکه خط لوله ی قدیمی بعد از بیست و پنج سال به دلیل حفاظتی بودن منطقه و عدم وجود دام، در زیر پوشش گیاهی قرار گرفته و شما اصلا نه آثاری از لوله می بینید و نه تاثیری بر مناظر دیداری منطقه گذاشته است. یکی از مهمترین موضوعاتی که در ارزیابی های زیست محیطی مطرح می شود بحث مناظر و چشم اندازهاست. شما اگر از کنار این جاده عبور کنید متوجه  می شوید که اکنون منطقه کاملا بهم ریخته است. مخصوصا که الان دارند برای لوله گذاری، خاکبرداری هم می کنند و این خاکها را در کنار جاده ی ده متری شان می ریزند.” “خدا را شاهد می گیرم که شاید بیش از ده ها نفر از مردم محلی با من تماس گرفته اند یا از من می پرسند که قضیه چیست؟ حتی در همان یک هفته ای که من با آقای یوسف پور صحبت می کردم بدون اینکه در وبلاگم این موضوع را بنویسم و بازتابی اینچنینی داشته باشد و می خواستم اگر بتوانم از طریق دوستیی که با آقای یوسف پور دارم، پروژه را متوقف کنند، تماس های زیادی با من گرفته شد که این جاده دیگر چیست؟ شاید فکر می کردند که این جاده در حوزه ی فعالیت های اداره منابع طبیعی است.”

“آقای یوسف پور هیچگاه مرا برای منطقه تنگ صیاد دعوت نکرده اند. ده پانزده روز از انتشار مطلب من در خصوص ماجرای تنگ صیاد گذشته بود و آقای یوسف پور به رغم اینکه به صورت تلفنی تهدید به شکایت کرده بودند، اما شکایتی نکردند. تا اینکه رخداد مرگ عقابها در کنار منطقه حفاظت شده هلن اتفاق افتاد و من آن را منتشر کردم. آن موقع هم فرمانده یگان ایشان با من تماس گرفتند و گفتند که برویم منطقه هلن را برای موضوع مرگ عقاب ها بازدید کنیم نه تنگ صیاد را. من هم چون ماموریت اداری داشتم و خود ایشان هم در جریان بودند نتوانستم در خدمت شان باشم. ما هیچ قراری از طرف آقای یوسف پور برای بازدید دو نفره از منطقه تنگ صیاد نداشتیم. بعد از مصاحبه جنجالی ایشان با سبز پرس، باز هم بنده در ارتباط با موضوع مرگ عقاب های منطقه هلن، منابع اطلاعات خود را در اختیار ایشان گذاشتم و گفتم بروید بپرسید و لاشه عقاب ها را ببینید. متاسفانه نیروهای گارد محیط زیست استان رفته بودند و اهالی منطقه را تهدید کرده بودند. به همین خاطر به ایشان گفتم بیایید من و شما بدون اینکه شناخته بشویم به منطقه برویم تا من لاشه عقاب ها که در خانه های محلی دفن شده اند را نشانتان بدهم بدون اینکه مردم منطقه به وحشت بیفتند. این، موضوع قرار من و آقای یوسف پور بود.”

صحبتهای مهندس محمد درویش عضو هیأت علمی و کارشناس برنامه

“وقتی ما می دانیم که کمتر از ده درصد خاک ایران، منطقه حفاظت شده است و بزرگترین حامی این مناطق، سازمان حفاظت محیط زیست می باشد، چرا باید این سازمان به راحتی از حق خودش بگذرد؟ چرا برای سازمان، ارزش مناطق حفاظت شده، عملا کمتر از ارزش زمین های جنبی این مناطق است که مالک خصوصی دارد؟ وقتی سازمان حفاظت محیط زیست اینگونه از حق خود می گذرد ما چه انتظاری از مردم عادی و یا وزارتخانه های دیگر داریم که بخواهیم حقوق طبیعت را رعایت کنند؟”

“همه ی حرف اینست. نباید مسئله لوث شود که چرا اول پارک ملی گفته شده و بعد نوشته شده منطقه حفاظت شده. من متأسفم که سازمان حفاظت محیط زیست به جای عذر خواهی از مردم به خاطر این کار غیرقانونی، از یک فعال محیط زیست به دادگاه شکایت کرده است.”

دیده بان طبیعت بختیاری به دادگاه فراخوانده شد!

شنبه, ۷ خرداد, ۱۳۹۰

در پی انتشار خبر احداث جاده برای عبور خط لوله گاز در منطقه حفاظت شده و ذخیره گاه زیستکره «تنگ صیاد» در همین تارنمای طبیعت بختیاری و بازتاب های خبری این رخداد تلخ زیست محیطی در رسانه های مجازی، نوشتاری و شنیداری کشور، اداره کل حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری بر علیه نگارنده اقدام به طرح دعوی در دادگستری شهرکرد نمود.

حیرت آور است که اداره کل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری انتقاد نگارنده به تصمیم و عملکرد دفتر ارزیابی سازمان حفاظت محیط زیست کشور و صدور مجوز چنین تخریبی را، به استناد مواد ۶۹۷ و ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی، نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی و تضییع حقوق سازمان حفاظت محیط زیست کشور خوانده و شکایت خود را به این مرجع قضایی تسلیم نموده است. چنین رویه ای که سازمان حفاظت محیط زیست بر علیه فعالان و مدافعان محیط زیست شکایت کند، در طی دوران چهل ساله ی عمر سازمان حفاظت محیط زیست کشور وجود نداشته و اداره کل حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری آن را به نام خود به ثبت رسانیده است!

جای بسی تأسف است که اداره کل حفاظت محیط زیست استان به جای پاسداری و صیانت بیشتر از اثرهای طبیعی و تنوع زیستی استان و مقابله با طبیعت ستیزان و متجاوزان به محیط زیست استان، توان خود را برای محدود سازی همین تعداد اندک فعالان و مدافعان محیط زیست صرف کرده و با طرح شکایت، آنان را به دادگاه می کشاند!

و تأمل برانگیزتر آنکه جناب یوسف پور به عنوان مدیر کل حفاظت محیط زیست استان و همچنین رئیس خانه مطبوعات استان! و فردی رسانه ای، اصل ۵۰ قانون اساسی و اندیشه ی گردش آزاد اطلاعات را نادیده گرفته و حتی تاب و تحمل شنیدن انتقاد از عملکرد دستگاه و سازمان خود را نداشته و برای ساکت کردن اندک رسانه های محیط زیستی حوزه استحفاضی اش به دادگاه شکایت می برد!

برخی از بازتاب های این اقدام اداره کل حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری:

پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران (سبزپرس)

دیده بان محیط زیست ایران

روزنامه روزگار

پرنده نگر

دوستداران حیوانات و محیط زیست

روزنامه تهران امروز

علوم پایه

پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران (سبزپرس)

آتش نوشت

واگویه های نانوشته

تغییر و تغییرات اقلیم

طبیعت ایران

اله تی تی گیلان

خبرگزاری مهر

وبلاگ گفت و گوی داغ سبز

روزنامه همشهری

جاده هایی که تنوع زیستی موگویی را به شدت تهدید می کنند!

جمعه, ۱۶ مهر, ۱۳۸۹

   تداوم روند جاده سازی در جنگلهای بکر منطقه موگوئی، نگرانی بیشتر کارشناسان و دوستداران طبیعت در سرزمین بختیاری را به همراه داشته است. در حالی طول جاده های احداث شده در این جنگلهای بکر از مرز ۱۵۰ کیلومتر می گذرد که راه سازان قدرتمند! کمترین توجه ای به هشدارها و ممانعت های دستگاه های متولی جنگل و محیط زیست منطقه نداشته و بی مهابا به راه سازی های غیر کارشناسی خود در این منطقه بکر جنگلی زاگرس ادامه می دهند.

    منطقه موگویی بازفت از شهرستان کوهرنگ در چهار محال و بختیاری به عنوان یکی از ظرفیت های ارزشمند تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی زاگرس مرکزی محسوب شده و به علت عدم وجود جاده های دسترسی، تاکنون عبور و مرور کمتری در آن صورت گرفته و در مقایسه با خیلی از دیگر نقاط زاگرس، تقریبا” دست نخورده و بکر باقیمانده است.

   مقامات ارشد اجرایی استان به بهانه ی خیر خدمات رسانی به مناطق محروم و ایجاد زیرساخت های رفاهی – مثل برق، مخابرات و … _  به این مناطق توسعه نیافته، در طی  ۵ سال گذشته اقدام به صرف هزینه های زیادی در این منطقه نموده و بدون هرگونه مطالعه و ارزیابی لازم نظم طبیعی حاکم بر منطقه را بهم زده و جنگلها و تنوع زیستی این قطعه بکر از زاگرس را با تهدیدی جدی مواجه کرده اند. با انجام یک مطالعه چند منظوره و جامع می شد با صرف هزینه هایی کمتر، حدود ۳۰۰ خانوار ساکن در ۷ روستای پراکنده در جنگلهای این منطقه را تجمیع و ساماندهی نموده و زیرساخت های اشتغال زایی و برخورداری از امکانات رفاهی اولیه را برای آنها فراهم نمود. عمده خانوارهای ساکن در این روستاها به لحاظ شرایط کوهستانی منطقه فاقد زمین های کشاورزی مناسب و یا حرفه ای درآمدزا بودی و اغلب تحت پوشش کمیته امداد بوده و با پرورش تعداد اندکی بز، از کمینه های رفاهی حداقلی برخوردار می باشند.

ادامه مطلب»

احداث جاده‌های دسترسی سد خرسان ۳ و آغاز قتل و عام درختان

سه شنبه, ۹ شهریور, ۱۳۸۹

   خرسان ۳ یکی از ۳ سد غول پیکر برق آبی در دست احداث بر روی رودخانه خرسان است که این روزها، با آغاز پروژه ی احداث جاده های دسترسی، عملیات اجرایی احداث آن در جنگل های لردگان کلید خورده است. این سد بتنی دوقوسی با ارتفاع ۱۹۵ متر و دریاچه‌ای به حجم ‌یک هزار و ۱۵۵ میلیون متر مکعب و در بالادست سد کارون ۳ ساخته خواهد شد.

   در نوشتارهای پیشین به خسارت های زیست محیطی و طبیت گردی ناشی از احداث این سد اشاره کرده بودم، سدی که در آینده ای نزدیک و با آبگیری، آبشار آتشگاه لردگان را به همراه درختان کهنسالش در خود غرق خواهد کرد. آبشار آتشگاه یکی از مناطق گردشگری طبیعی و دیدنی ترین جاذبه های لردگان در سرزمین بختیاری بوده که تقریبا” در تمامی طول سال پذیرای طبیعت گردانی از سراسر استان و کشور – خصوصا” مردم استان های اصفهان و خوزستان – می باشد. این آبشار در فاصله حدود ۵۰ کیلومتری جنوب غربی شهر لردگان و در دامنه کوه های سر به فلک کشیده و در دره ای زیبا و ناهموار به طول ۲ کیلومتر در بالادست روستای آتشگاه واقع گردیده است. آبشارهای کوچک و بزرگ، درختان کهنسال و طبیعی بلوط و چنار در مسیر آبشار تا محل اتصال به رودخانه خرسان، مناظر دیداری کم همتایی را ایجاد کرده است.

ادامه مطلب»

آیا از مهار گردوغبار معادن وطنی هم عاجز هستیم ؟!

جمعه, ۵ شهریور, ۱۳۸۹

   در حالی که مقامات عالی رتبه عراقی به دلیل وجود مشکلات بزرگ در کشورشان، محیط زیست را اولویت چهارم دولت شان می دانند و برای مهار ریزگردهای عربی و به خطر افتادن سلامت شهروندان ایرانی اظهار شرمندگی می کنند، به نظر می رسد طرف ایرانی هم قادر نباشد در کوتاه مدت کار چندانی برای مهار این بحران فرا منطقه ای و نجات شهروندانش در بیش از ۱۸ استان کشورش انجام دهد و بالغ بر ۱۳۰ میلیون هکتار از آسمان کشورش را از این بحران نفس گیر رهایی بخشد!

   همینطور که می دانید بر بنیاد نتایج پژوهش ها و تحقیقاتی که تاکنون صورت پذیرفته است به نظر می رسد منشاء اغلب این ریزگردها، تالاب های خشکیده و نابود شده در سرزمین عراق بوده که علاوه بر دولت ناکارآمد عراق، کشورهای منطقه – ترکیه، سوریه و ایران – نیر در ایجاد این کانون های تولید گرد و غبار مقصر و سهیم بوده اند. وضعیت برداشت کشورهای منطقه از «حق آبه» تالاب‌ها در مرز ایران و عراق در سال های اخیر استاندارد نبوده و چنین وضعیت بحرانی فرا منطقه ای رقم خورده است که هرکدام از کشورهای همسایه به شکلی در بروز آن نقش داشته‌اند.

   حال که مردمان بام ایران به یمن بالانشینی و فاصله با کانون های تولید گرد و غبار، تا حدود زیادی از اثرات زیانبار انسانی و محیط زیستی این پدیده در امان مانده اند، اما استقرا معدن شن و ماسه و عدم رعایت استانداردهای فنی و زیست محیطی سبب گردیده است بام ایران نشینان هم مجبور شوند با همان وضعیت بحرانی حاکم بر فضای مناطق مرزی کشور روبرو گردند!

ادامه مطلب»

جاده سازان، دست بردار طبیعت بکر موگویی نیستند!

دوشنبه, ۲۸ تیر, ۱۳۸۹

   منطقه موگویی بازفت از شهرستان کوهرنگ در چهار محال و بختیاری و ساخت راه های ناخواسته ای را که حتی مردم روستای چین را به مخالفت با این پروژه های طبیعت ستیزانه کشاند را که فراموش نکرده اید! جاده ای که بیش از ۲۰ هزار درخت را به کام مرگ کشاند و به رغم مخالفت های کارشناسان و رسانه ها و حتی مردم محلی، با پشتیبانی برخی مقامات عالی رتبه کشوری و محلی به طول بیش از ۳۰ کیلومتر احداث شدند تا دیگر بار شاهد اجرای پروژه ای مخرب و بدون مطالعه در محدود عرصه های طبیعی بکر زاگرس به بهانه محرومیت زدایی باشیم!

   البته ماجرا به همین هدیه زورکی لرستانی ها – احداث جاده چین به بزنوید الیگودرز – ختم نشد، چرا که مقامات اجرایی استان اصفهان هم بیکار ننشسته و برای اینکه فرصت دسترسی به این طبیعت بکر را از دست ندهند، جاده ای دیگر به طول ۱۱ کیلومتر – جاده دره رزگه به دورک فریدون شهر – را بدون مطالعه و بدون مجوز ساختند، هر چند که این جاده هم صدها درخت را نابود و طبیعت بکر منطقه را به شدت مورد تهدید قرار داد!

   به رغم این اقدامات طبیعت ستیزانه سال گذشته جاده سازان – که برخی ذخیره گاههای گیاهی و طبیعت بکر منطقه را با خطر نابودی مواجه کرده است – اینک اداره راه اصفهان بدون هرگونه مطالعه و نیازسنجی اقدام به احداث جاده ای دیگر به طول ۷ کیلومتر نموده تا بر مبنای تأمین منافع شخصی برخی افراد ذی نفوذ، با استدلال های غیر فنی خود جایگزینی برای جاده احداثی سال قبلش تدارک ببیند!

   این جاده ۷ کیلومتری که با فاصله اندکی – ۳ تا ۴ کیلومتری – و به موازات جاده ۱۱ کیلومتری احداثی سال قبل در دست اجرا می باشد، بدون اخذ مجوز و بدون هماهنگی با مسئولین منابع طبیعی و محیط زیست چهار محال و بختیاری و با پشتیبانی فرمانداری فریدون شهر اصفهان در حال احداث می باشد!

   در صورت عدم توقف احداث این جاده غیر اصولی و غیر ضروری، صدها درخت بلوط و بنه و کیکم و درختچه سماغ و بوته گون به نابودی کشیده خواهند شد و برخی ذخیره گاههای منحصر به فرد منطقه – مثل ذخیره گاههای کرفس و سماغ و … –  با تهدیدی جدی مواجه خواهند شد!

فرماندار: «لردگان قطب سرمایه گذاری سدسازی چهارمحال و بختیاری است»!

جمعه, ۲۱ خرداد, ۱۳۸۹

   در حالیکه سدهای احداث شده کارون ۴ و ۳ و سدهای در دست احداث خرسان ۱ و ۲ و۳ و سد در دست مطالعه کارون ۵، با واقع شدن در منطقه جنگلی ۱۵۷ هزار هکتاری لردگان، دست کم ۲۰ هزار هکتار از جنگل های این منطقه را به کام مرگ می کشانند، جای بسی تأمل است که عالی ترین مقام اجرایی منطقه، این رخداد تلخ را فرصتی کم نظیر برای سرمایه گذاری در آن منطقه می داند.

   سدهای زنجیره ای کارون و خرسان، فاقد هرگونه ارزیابی های زیست محیطی و اجتماعی بوده و سبب نابودی هزاران درخت بلوط و بنه در منطقه جنگلی لردگان شده و ضمن بر هم زدن نظام طبیعی سرشاخه های کارون بزرگ، با جمع کردن آب ها در دریاچه های بزرگ، شرایط تبخیر آسان این منبع حیاتی و ارزشمند را فراهم می کنند.

   ای کاش به جای صرف هزینه های میلیاردی و ایجاد سدهای غول پیکر که در مدت کوتاهی به سبب ناپایداری خاک منطقه، از رسوبات پر شده و ثروت این مملکت را در پشت سازه های بتنی شان دفن می کنند، به شیوه های دیگر مهار و نفوذ آب، مثل عملیات های ارزان قیمت آبخیزداری و آبخوان داری، هم توجه می شد و سدسازی را به عنوان آخرین اولویت در سبد اولویت هایمان جای می گرفت نه به عنوان اولین و آخرین اولویت!

ادامه مطلب»