سه شنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۳۹۰
چهره زشت آزمندی و ناآگاهی، این بار با حرکتی خطرناک از سوی صاحبان مرغداری ها در شکل آلوده نمودن یکی از ارزشمندترین رویشگاه های جنگلی سرزمین بختیاری نمایان گردیده است. گله مندی و گفته های مردم محلی در روستاهای مشایخ چهارمحال و بختیاری حکایت از تخلیه مرغ های تلف شده و مسموم برخی مرغداری ها در رویشگاه های جنگلی در جنب مناطق حفاظت شده هلن و سبزکوه دارد.
ماجرا از این قرار است که چندی پیش برخی مرغداری ها در اقدامی ناآگاهانه و مغایر با قوانین و اخلاق محیط زیستی ، شبانه و به دور از چشم مردم محلی تعداد زیادی مرغ تلف شده و مسموم را در مکانی دور دست با نام محلی«واروار منطقه گل سفید» تخلیه نموده اند و یکی از کم همتاترین رخدادهای تلخ زیست محیطی منطقه را رقم زده اند. بنابر گزارش های شاهدان محلی بیش از ۲۰ عقاب و دال به علت مسمومیت ناشی از خوردن لاشه های این مرغ های آلوده و مریض در اطراف مناطق حفاظت شده هلن و سبزکوه از بین رفته اند.
البته هنوز از سوی مقامات مسئول اظهار نظری در این خصوص صورت نگرفته، اما مدیرکل حفاظت محیط زیست استان در تماس تلفنی با نگارنده در واکنشی خوب و سزاوار قول پیگیری جدی موضوع و برخورد قاطعانه با مسببین این رخداد تلخ را داده اند.
در مواجه با چنین فجایع زیست محیطی پرسش های جدی زیادی میتواند مطرح شود:
– چرا باید برخی از مردم و صاحبان واحدهای تولیدی به جایی برسند که در اثر آزمندی و ناآگاهی چنین رفتارهای تهدید آمیزی را داشته باشند که هم منابع آبی، طبیعت و هم حیات جانوری و حتی انسانی را هدف قرار دهند؟
– به علت واقع شدن محل وقوع این فاجعه (منطقه گل سفید) در جنب دو منطقه حفاظت شده هلن و سبزکوه و همچنین و قوع آن در محدوده روستاهای پایلوت پروژه حفاظت از تنوع زیستی در سیمای حفاظتی زاگرس مرکزی، پرسش جدی تری مطرح می گردد که محیط بانان منطقه می بایستی با هوشیاری بیشتری به پاسداری از منطقه می پرداختند و با برقرای تعامل و ارتباطی نزدیکتر با مردم در کمترین زمان ممکن از بروز فاجعه مطلع می شده و اقدامات پاکسازی منطقه از مرغ های آلوده را انجام می دادند. و باز هم به همین دلیل موقعیت مکانی واقعه، آموزش و جلب مشارکت مردم محلی برای اطلاع رسانی و واکنش درست در مواجه با چنین رخدادهای تهدید آمیزی، از جمله حداقل انتظاراتی است که به نظر می رسد دستگاه های متولی مثل سازمان حفاظت محیط زیست و مجریان و دست اندرکاران پروژه حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی توجه سزاوار و درخوری به آن نکرده اند!
– عدم نظارت لازم از سوی سازمان دامپزشکی بر بهداشت این واحدهای تولیدی و معدوم ساختن مرغ های تلف شده و مسموم در مکان های لاشه سوز و همچنین کم رنگ بودن نقش واحد بهداشت محیط شبکه بهداشت در اطراف سکونتگاه های انسانی نیز پرسش هایی را مطرح می سازد!
– حقیقت این است که ذخیره های ژنتیکی، جاذبههای طبیعی و جاذبههای تفرجی این منطقه، به هیچوجه سزاوارِ این غفلت ها نیست. چرا که در این منطقه، بسیاری از پناهگاهها و زیستگاههای حیات وحش، ظرفیتهای گردشگری به همراه رویشگاههای گیاهی کمنظیر وجود دارد که توجه سزاوارتری را درخور است(منطقه حفاظت شده سبزکوه: در گستره ای کمتر از ۰۴/. درصد از خاک ایران، به طور متوسط حدود ۱۱ درصد از گونههای ارزشمند مهرهدار کشور و ۴/۳ درصد از کل گونههای گیاهی کشور شناسایی شدهاند که نشان میدهد هر هکتار از طبیعت سبزکوه از منظر ارزشهای گیاهی، ۸۵ برابر و از منظر گونه های جانوری ۲۷۵ برابر ارزش متوسط هر هکتار طبیعت ایران را داراست)؛ آیا سزاوار است در این منطقه با وجود برخورداری از ضریب بالای حفاظتی «مناطق حفاظت شده هلن و سبزکوه» و حضور نهادهای بین المللی دست اندرکار «پروژه حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی» با چنین رفتاری های خطرناک و طبیعت ستیزانه ای برخورد کنیم؟ ! چرا …
و اما؛ این ماجرای تلخ ابهامات زیادی دارد! امید که مسئولین محلی و استانی بتوانند بزودی این ابهامات را رفع کرده و عاملین برابر مقررات مجازات شوند تا سایر متخلفین در حوزه محیط زیست متوجه شوند که بایستی برای اعمال خلاف خود هزینه های هنگفتی پرداخت نمایند.
برچسب ها:
تنوع زیستی,
حفاظت شده,
دال,
عقاب,
مسمومیت,
مشایخ,
منطقه حفاظت شده سبزکوه ،,
هلن منتشر شده در دسته مطالب:
تنوع زیستی,
حیات وحش,
طبیعت چهار محال و بختیاری,
محیط بانان و محافظان,
محیط زیست,
مناطق حفاظت شده
شنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۳۹۰
در نخستین روزها از اردیبهشت ماه سال جاری، شاهد یک بی قانونی آشکار در قسمت شمالی منطقهی حفاظت شده و پارک ملّی تنگ صیاد در بام ایران هستیم. تنگ صیاد یک اثر طبیعی و ذخیره گاهی منحصر بفرد در چهارمحال و بختیاری است که به همراه اثر طبیعی دنا در کهکیلویه و بویراحمد در سال ۱۳۸۹ توسط شورای بین المللی انسان و کره مسکونی در فهرست جهانی ثبت شده تا تعداد ذخیرهگاه های زیست کره در کشور به عدد ۱۱ برسد. ذخیرهگاه های زیست کره، مناطق حفاظت شدهای هستند که از طرف یونسکو تحت پوشش دفتر شورای هماهنگی بینالمللی برنامه انسان و کره مسکون (MAB) قرار دارند و هدف اصلی از تعیین این ذخیرهگاه ها، ایجاد زمینه علمی مناسب به منظور هماهنگی بین کشورها و تبادل دانش علمی برای جلوگیری از کاهش روند رو به نابودی تنوع زیستی جهان است.
بر مبنای ماده ۸ آیین نامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست، هرگونه تخریب و تجاوز به این گونه محیط های ارزشمند حفاظت شده و پارک های ملّی مطلقا”ممنوع و جرم بوده و سازمان حفاظت محیط زیست باید از هر جا که متوجه این جرم و بی قانونی آشکار گردید، مانع از ادامه تجاوز و تخریب گردد.
متأسفانه به نظر می رسد سازمان حفاظت محیط زیست بدون مقاومت اجازه عبور یک خط لوله جدید گاز را در محدوده ی تنها ذخیره گاه زیستکره استان صادر کرده و پیمانکار نیز درحال احداث جاده دسترسی به طول حدود ۱۵ کیلومتر با عرض تخریبی بیش از ۱۰ متر بوده که تاکنون حدود ۵ کیلومتر از این جاده احداث شده است!
واقعا” اگر پارک های ملّی و ذخیرهگاه های زیستکره این قدر با ارزش بوده و از بالاترین ضریب حفاظتی برخوردار می باشند و ناموس طبیعت وطن نامیده می شوند چرا با چنگ و دندان تا آن جا که قدرت داریم از آن ها پاسداری نمی کنیم و چرا نشاط این اثرهای طبیعی و پاسداری از اصل ۵۰ قانون اساسی را فدای برخی منافع ناچیز و کوتاه مدت می کنیم؟
آیا ارزش این مناطق کمتر از اراضی کشاورزی است که حاضر نیستیم برای اجرای چنین پروژه هایی به فکر انتخاب مسیرهایی در خارج از این محیط های ارزشمند باشیم و با فاصله ۵۰۰ متر با خرید اراضی کشاورزی، این گونه شاهد تخریب و تجاوز به تنها ذخیرهگاه زیستکره در استان نباشیم؟
در سال های اخیر کارخانهی سیمانی را در جوار منطقهی حفاظت شده و پارک ملّی تنگ صیاد احداث کردیم و متأسفانه حالا هم شاهد اجرای پروژه خطوط انتقال گاز در داخل محدوده ی این پارک ملی هستیم … !
از همین باورها و عدم برخورداری ملاحظات محیط زیستی از وزن لازم، می شود فهمید که چرا روند تخریب سرزمین در کشورمان همچنان دست بالا را دارد؟
پی نوشت:
– مدیر کل محترم حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری در تماس تلفنی مورخ ۹۰/۲/۱۱ به نگارنده اعلام کردند که تنها بخشی (حدود ۵۰۰۰ هکتار) از محدوده ی ۲۷۰۰۰ هکتاری تنگ صیاد؛ پارک ملی بوده و مابقی، منطقه حفاظتشده و ذخیرهگاه زیستکره می باشد و جاده ای که با مجوز دفتر ارزیابی سازمان حفاظت محیط زیست کشور در حال احداث می باشد در منطقه حفاظتشده و ذخیرهگاه زیستکره تنگ صیاد واقع شده و در خارج از پارک ملی است.
– پاسخ اداره کل حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری منشره در خبرگزاری ایسنا
یکشنبه, ۲ آبان, ۱۳۸۹
با شتاب گرفتن مرگ تالاب ها در طبیعت وطن، این بار شاهد نابودی تالابی در بام ایران – بروجن هستیم. رخداد تلخی که در این دیار جدی گرفته نشده و امروزه به رخدادی عادی بدل گشته است!
تالاب در حال مرگ دهنو در فاصله ۲۰ کیلومتری شمال غربی بروجن و در پایاب حوضه آبخیز دشت های فرادنبه و سفیددشت واقع گردیده و به عنوان یکی از ظرفیت های ارزشمند گردشگری طبیعی، همواره از اهمیت و جایگاه ویژه ای در نزد مردمان شهرها و روستاهای اطراف برخوردار بوده است. این تالاب نگون بخت در منتهی الیه جنوب شرقی منطقه حفاظت شده(ذخیره گاه زیستکره) تنگ صیاد واقع شده و در کنترل روان آب های سطحی منطقه نقش به سزایی دارد.
بر بنیاد بازدید روز گذشته و گفتگوهایی که با افراد محلی ساکن در آباد بوم های اطراف تالاب دهنو داشتم، کسی چنین اوضاع و احوال وخامت باری را برای این تالاب به یاد نداشته و شوربختانه به وضوح می شد پدیده شوم بیابان زایی و مرگ دهنو را مشاهده کرد، بی آنکه خبری از شناسه های حفاظت و پاسداری از این زیستگاه با ارزش به گوش برسد! انگار دهنو، سرزمینی فراموش شده بود و هیچگاه جائی در سبد اولویت های محیط زیست منطقه نداشته است.
ادامه مطلب»
چهارشنبه, ۳۰ تیر, ۱۳۸۹
نزدیک به یک ماه پیش تعدادی گاومیش موطن خود – استان خوزستان – را ترک کرده و بدون هیچ مانعی، خیلی سریع به تالاب زخمی گندمان وارد شدند. سر انجام این ورود غیرقانونی که با واکنش اهالی روستاهای اطراف تالاب، فعالان محیط زیست، رسانه ها و مسئولین محلی مواجه گردیده بود، آن شد که گاومیش ها هر چند به صورت لاک پشتی، اما بالاخره پس از گذشت بیش از یک ماه مجددا” به موطن خود برگردانده شوند!
فشارهای زیاد – از جمله عدم رعایت حق آبه، آتش سوزی طولانی مدت سال گذشته، چرای مفرط و … – که این سالها بر تالاب گندمان تحمیل شده است، پوشش گیاهی این زیستگاه را با افت شدید کمی و کیفی مواجه ساخته و فشار دام سبک و سنگین روستاهای اطراف را به بالاتر از آستانه تحمل تالاب رسانده است. حضور دام بیش از ظرفیت در گندمان – که سالهاست از آستانه تحمل تالاب نیز گذشته است – سبب می گردد هر ساله از قدرت خودترمیمی این زیستگاه نگون بخت کاسته شود.
هر چند تلاش های همهی مسئولین محلی، مقامات استانی، شخصیتهای قضایی و انتظامی و حتا مردم ساکن در آبادیهای اطراف گندمان در ماجرای خروج گاومیش ها از تالاب زخمی گندمان در خور تحسین و قدر دانی بوده است، اما سؤال اساسی این است که چگونه اجازه داده شده است این گاومیش ها، آسان و بی خیال و بدون اخذ مجوزهای لازم وارد تالاب شوند؟ و با این ورود آسان، ضمن لگدمال کردن یک ماهه این تالاب تحت فشار، بخش عمده ای از توان و وقت ادارات محیط زیست و منابع طبیعی و دستگاه های قضایی و انتظامی محل را صرف ماجرای اخراج آن گاومیش ها نمایند؟
یکشنبه, ۱۳ تیر, ۱۳۸۹
در چند روز اخیر برخی از اهالی تالاب گندمان با نگارنده تماس گرفته و نگران حضور غیر قانونی یک گله گاومیش غیر بومی در تالاب می باشند. هرچند بر این دوستداران طبیعت پوشیده نیست که صاحبان این گاومیش ها با هماهنگی و همکاری چند نفر هم ولایتی سودجو و فرصت طلب از خوزستان به گندمان آمده اند!
آن دلسوزان گندمان که شاهد کم آبی و آتش سوزی سال گذشته و چرای مفرط هر ساله در تالاب بین المللی و منحصر به فردشان می باشند، از این فشار مضاعف که منجر به تخریب بیشتر تالاب گشته و عرصه را بر دامهای شان تنگتر می کند سخت برآشفته اند و از اداره محیط زیست خواستار اخراج این گاومیش ها از تالاب می باشند.
نزدیک به ۱۰ روز پیش موضوع را به اطلاع دوستان مان در اداره کل محیط زیست استان رساندم و بر وضعیت نابسامان گندمان – که ناشی از خشکسالی و عدم رعایت حق آبه و آتش سوزی گسترده سال گذشته و چرای مفرط می باشد – تأکید کردم و متعاقبا” خبر پیگیری های قضایی اداره کل محیط زیست استان برای اخراج این گله گاومیش را به اطلاع اهالی تالاب گندمان رساندم.
اما این روزها برخی از اهالی تالاب گندمان با ابراز نگرانی سؤال می کنند به چه دلایلی محیط زیست استان تاکنون موفق به اخراج گاومیش ها و کاهش فشار چرا بر تالاب نشده است!؟
امیدوارم همکاران سخت کوش مان در محیط زیست استان هرچه سریعتر به این دل نگرانی اهالی دلسوز تالاب گندمان پایانی خوش بدهند.
پنجشنبه, ۲۰ خرداد, ۱۳۸۹
تأمین برق خورشیدی با استفاده از سلولهای فتوولتاییک یا همان پانلهای خورشیدی ظرفیت کم همتایی است که خداوند به ایرانیان هدیه کرده است. بنابر گفته های دکتر پیمان کنعان در سازمان انرژیهای نو، کشور ایران از نظر بهرهمندی از انرژی خورشیدی کرد از ظرفیت های کم نضیر و نادری برخوردار است بطوریکه حتی میزان دریافت این انرژی در شمال کشور – با بیشترین روزهای ابرناکی – به مراتب از مستعدترین مناطق کشور آلمان، وضعیتی مطلوبتر دارد و این در حالی است که کشور آلمان هماکنون بین ۲۰ تا ۲۵ درصد از انرژیهای مصرفی خود را از طریق خورشید و باد تأمین میکند و سهم ما از این انرژی ها – در کشوری که دستکم دو سوّم از خاکش، بیش از ۳۰۰ روز آفتابی دارد – تقریباً در حد صفر می باشد.
اخیرا” اداره کل محیط زیست چهار محال و بختیاری در راستای ضمانت و پاسداری از اصل ۵۰ قانون اساسی، خود پیشگام سرمایهگذاری و تولید انرژیهای سبز در بام ایران – سرزمین بختیاری – گردیده است و برای اولین بار در کشور و در قالب یک طرح آزمایشی، سامانه روشنایی و برق چهار پاسگاه حفاظت محیط زیست و دو منطقه حفاظت شده استان را به انرژی خورشیدی مجهز کرده است.
هر کدام از این پایگاه های خورشیدی، میزان ۸/۱ کیلووات برق جهت روشنایی و فعالیت سیستم های گرمایشی و سرمایشی و لوازم برقی پاسگاه های حفاظتی را تولید می کنند. این پایگاه های انرزی خورشیدی برای نخستین بار در کشور و به صورت پایلوت احداث شده و توان ذخیره هر کدام از آنها ۷۲ ساعت کار برآورد شده است.
این اقدام خردمندانه و قابل ستایش مهندس شیوندی و همکاران سختکوشش در اداره کل محیط زیست چهار محال و بختیاری میتواند فرصت بسیار خوبی باشد تا مسئولین محلی به جای فرصت سوزی، توجه بیشتری به ظرفیت ها و پتانسیل های بالقوه منطقه در این زمینه داشته باشند و برای تأمین انرژی های مورد نیاز روستاهای دور دست مناطق جنگلی در بام ایران، به جای تخریب جنگلها و صرف هزینه های زیاد برای احداث دکل های برق و … ، با بهره گیری از این تجربه سبز، چشم انداز پاک و آبادی را برای این قطعه از سرزمین مان رغم زنند.
شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۳۸۹
شمس آباد دوراهان به همراه چهارطاق سبزکوه، دو ذخیره گاه منحصر به فرد گونه «ارس» در چهار محال و بختیاری هستند که در زاگرس از جایگاه ویژه ای برخور دارند، خاصا” ذخیره گاه کم همتای چهار طاق، که می توانید گونه های سوزنی برگ و پهن برگ را در کنار هم مشاهده کنید.
شرایط توپوگرافی و کوهستانی، واقع شدن در بین قله های بلند دالان کوه و کوه نظامی و عبور رودخانه دائمی و بزرگ «کره بس»، اکوسیستمی ویژه و متفاوت با مناطق همجوار را در شمس آباد رغم زده است. ویژگی های اقلیمی و آب و هوایی منطقه سبب مستقر شدن تیپ جنگلی بنه شده است که بذر تولیدی از این درختان به عنوان یکی از ظرفیت های اقتصادی منطقه به حساب می آید.
وجود رودخانه پرآب کره بس، رشته کوه زیبای نظامی و قله های پوشیده از برف دالان کوه، جنگل های بنه همراه با گونه ارس و درختان سر به آسمان کشیده چنار در حاشیه رودخانه، چشمه سارهای فراوان و صدای پرندگان، شمس آباد را به یک ظرفیت طبیعت گردی کم مانند در استان چهار محال و بختیاری بدل کرده است.
ادامه مطلب»