بایگانی “مناسبت ها”

حفظ منابع طبیعی نیازمند دانش افزایی وتربیت خبرنگاران تخصصی است

پنجشنبه, ۶ آذر, ۱۳۹۳

     امروز ۶ آذرماه ۱۳۹۲ ؛ نشست مدیران و کارشناسان روابط عمومی‌های ادارات کل منابع طبیعی منطقه ۲ کشور شامل استان‌های چهارمحال وبختیاری، مرکزی، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، خوزستان، ایلام، کرمانشاه، یزد، زنجان، گیلان، لرستان و کردستان در شهرکرد برگزار شد تا با حضور مدیرکل روابط عمومی سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور برنامه‌های آن سازمان در حوزه روابط عمومی و مأموریت‌های سازمان در حوزه تنویر افکار عمومی و تلاش برای تبدیل فرهنگ منابع طبیعی به معارف عمومی مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد.

     دوست فرهیخته و ارجمندم کاظم شاملو به نمایندگی ار رسانه‌های محلی و نگارنده از انجمن محیط زیستی تسنیم به عنوان نماینده سازمان‌های غیردولتی به این نشست دعوت شده بودیم تا در خصوص نقش رسانه و سازمان‌های غیردولتی در حوزه روابط عمومی سخنرانی کنیم. گزارش کوتاه و اختصاری خبرگزاری ایرنا از این سخنرانی‌ها را می‌توانید در زیر ملاحظه کنید:

روابط عمومی

     شهرکرد – ایرنا – رییس سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی چهارمحال وبختیاری با تبیین نقش اثرگذار رسانه ها درحفظ عرصه های منابع ملی اظهارداشت : روابط عمومی ادارات منابع طبیعی برای حفظ این منابع، تربیت خبرنگاران کارشناس در زمینه منابع طبیعی را دستور کار قراردهند.

     به گزارش ایرنا، ‘کاظم شاملو’ روز پنجشنبه در نشست مدیران روابط عمومی منابع طبیعی و آبخیزداری منطقه ۲ کشور درشهرکرد، با بیان اینکه فعالیت رسانه ای درحوزه منابع طبیعی کشور به تخصص انجام نمی شود، اظهارداشت: روابط عمومی های منابع طبیعی در سراسر کشور، با آموزش محورکردن فعالیت ها درزمینه ارتقای سطح آگاهی خبرنگاران می توانند، تولیدات خبری اثرگذارتری را برای صیانت از منابع طبیعی زمینه سازی کنند.

     وی افزود: با برون سپاری فعالیت های اطلاع رسانی و تبلیغی معطوف به جامعه بهره بردار به افراد صاحب قلم واندیشه، امکان استفاده از ظرفیت سایر بخش ها برای ترویج فرهنگ صیانت از منابع طبیعی حاصل می شود. وی همچنین تولید نشریات تخصصی با رویکرد آگاه سازی بهره برداران و روستاییان را از دیگر ضرورت های حوزه منابع طبیعی دانست وادامه داد: با تولید نشریات تخصصی در زمینه معرفی فعالیت بهره برداران که منجر به احیاء عرصه های طبیعی شده، می توان سایر بهره برداران را به مشارکت در این فعالیت ها ترغیب کرد .

     شاملو استفاده از ظرفیت سازمان های مردم نهاد و انجمن های غیردولتی و بهره برداری از گروه های متنفذ در جوامع بهره بردار با بکارگیری الگوی کدخدامنشانه را زمینه ساز تعامل بیشتر جوامع محلی در صیانت از عرصه های طبیعی دانست.

     یکی ازفعالان زیست محیطی استان و کارشناس منابع طبیعی چهارمحال وبختیاری نیزدراین نشست با بیان رویکرد مثبت سازمان جنگل ها، مراتع وآبخیزداری کشور به مشارکت های مردمی اظهار داشت: رویکرد این سازمان تغییرات مثبتی در زمینه جلب مشارکت های مردمی در اجرای طرح های حفاظت از محیط زیست داشته است .

     ‘هومان خاکپور’ تصریح کرد: حفاظت ازمحیط زیست از حالت شعار زده و پرستیژی باید به برنامه های عملیاتی تغییر یابد. وی به تشریح نقش اثرگذار سازمان های مردم نهاد درحفظ محیط زیست و منابع طبیعی گفت: این سازمان ها نقش واسطه ای بین مردم و ادارات را دارد و اثربخشی آنها منوط به اعتماد مدیران در استفاده هرچه بیشتر از ظرفیت این تشکل های مدنی است.

     خاکپور ادامه داد: در گذشته سازمان های مردم نهاد از سوی برخی مدیران نوعی تهدیدی محسوب می شدند، هم اکنون زمان آن فرارسیده تا از ظرفیت این بخش برای شتاب بخشی به برنامه های حفاظت از عرصه های طبیعی استفاده شود. وی با بیان اینکه برای حفظ منابع طبیعی راهی جز افزایش مشارکت مردم وجود ندارد، تصریح کرد: تازمانی که زندگی جنگل نشینان به بهره برداری از جنگل وابسته است، نمی توان انتظار مشارکت درحفظ منابع طبیعی را داشت وجلب این مشارکت به تغییرمعیشت بهره برداران ازعرصه های منابع طبیعی نیاز دارد .

     در این نشست که با شرکت مدیران و کارشناسان روابط عمومی استان های چهارمحال وبختیاری، مرکزی، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، خوزستان، ایلام، کرمانشاه، یزد، زنجان، گیلان، لرستان و کردستان برگزار شد، برنامه های سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور در حوزه روابط عمومی مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.

کمپین «سیرک نه» از چهاردهمین استان هم عبور کرد

چهارشنبه, ۲۸ آبان, ۱۳۹۳

Animal-Rights-Watch-ARW-8125-600x350

     کمپین «سیرک نه!» که با رویکرد مخالفت با حیوان آزاری و استفاده از حیات وحش در سیرک‌ها در ۲۰ شهریور ۱۳۹۳ – روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات – در خراسان رضوی به عنوان نخستین استانی که به سیرک ها مجوز نمی دهد رونمایی شد حالا با پیوستن استان‌های خراسان رضوی، قم، گلستان، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه، آذربایجان شرقی، اصفهان، کرمان، ایلام، چهارمحال و بختیاری، کردستان و مرکزی؛ شمار ادارات کل حفاظت محیط زیست همراه خود – که با استفاده از حیوانات و حیات وحش در سیرک در استان‌شان مخالف هستند – را به عدد ۱۴ رسانده است.

سیرک نهنامه

     گفتنی است اداره کل حفاظت محیط زیست استان چهار محال و بختیاری چند ماه پیش با اعلام مخالفت با برپایی سیرک حیوانات در این استان، آغازگر این اعلام موج ممنوعیت سیرک حیوانات در استان‌های کشور شده بود که نگارنده نیز به سهم خود این اقدام انسانی و اخلاق‌مدارانه مدیرکل و کارشناسان گرامی آن اداره کل را ارج نهاده و بهترین‌ها را برای آنان آرزو می‌کنم.

     در اوایل مردادماه یعنی یعنی حدود ۴ ماه پیش بود که مسئولان سیرک ایرانیان از اداره کل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری در خواست صدور مجوز برای نمایش یک خرس در سیرک واقع در پارک ملت شهرکرد کرده بودند که به‌رغم خلأهای قانونی و عدم حمایت‌های جدی سازمان حفاظت محیط زیست در آن زمان، آن اداره کل شجاعانه و با بر بنیاد باورهای اخلاقی قابل تحسیت برای نخستین بار با صدور این مجوز مخالفت کرد.

New Doc 6_1

گزارش چهارمین برنامه ملی پاک‌سازی مشارکتی جنگل در استان چهارمحال و بختیاری

یکشنبه, ۲۳ شهریور, ۱۳۹۳

IMG_9925

     برنامه ملی پاک‌سازی مشارکتی جنگل برای چهارمین سال متوالی در استان چهارمحال و بختیاری نیز به صورت همزمان با ۱۳ استان کشور برگزار شد و مشارکت‌کنندگان با حضور مسئولانه خود، پارک جنگلی بروجن در بام ایران را از زباله‌های پلاستیکی و آلاینده‌های دیداری پاک‌سازی کردند. در این برنامه زباله‌های رهاشده در این محل گردشگری جمع‌آوری و با همکاری شهرداری بروجن به محل دفن زباله‌ها حمل گردید.

     امسال نیز انجمن محیط‌زیستی تسنیم به‌مانند سه سال گذشته وظیفه هماهنگی و برگزاری این برنامه را در استان چهارمحال و بختیاری بر عهده داشت و به دنبال فراخوان و دعوت این تشکل محیط زیستی؛ برنامه پاک‌سازی از ساعت ۱۰ صبح روز جمعه مورخ ۲۱ شهریور ۱۳۹۳ در پارک جنگلی بروجن که در شمار مکان‌های گردشگری شهرستان بروجن است آغاز شد.

     بیش از ۵۰ نفر از شهروندان بروجن، مسئولان و کارکنان برخی از نهادهای دولتی مانند ادارات حفاظت محیط‌زیست و منابع طبیعی، فرمانداری و شهرداری بروجن و همچنین اعضای انجمن محیط زیستی تسنیم و دوستداران طبیعت بروجن مسئولانه و بی‌منت در این برنامه مشارکت داشتند.

‌      گفتنی است حضور شهروندان و اهالی جوامع محلی در چنین برنامه‌های آموزشی ترویجی؛ دانایی‌های محیط‌زیستی و فرهنگ منابع طبیعی در جامعه گسترش خواهد یافت. یقیناً افزایش حساسیت‌ها و رفتارهای مسئولانه در حوزه کاهش مصرف کیسه‌ها و ظروف پلاستیکی که در سال‌های اخیر در شمار دغدغه‌های جدی حوزه محیط‌زیست و سلامت جامعه قرارگرفته است، درگرو چنین برنامه‌های آموزشی مشارکتی است که خوشبختانه در سال‌های اخیر شاهد گسترش این برنامه‌ها و پوشش خبری نسبتاً ” خوب رسانه‌ها از این حرکت‌های مشارکتی هستیم.

    پیام دکتر معصومه ابتکار – معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور – به شرکت‌کنندگان در چهارمین برنامه پاک‌سازی مشارکتی جنگل، به‌مانند سال گذشته مؤثر و تشویق‌کننده بود و قرائت آن‌ در آغاز مراسم، مورد استقبال شرکت‌کنندگان در برنامه قرار گرفت. یادمان باشد که تشویق‌های دلگرم‌کننده مقامات و بزرگان کشوری در حساس‌سازی و افزایش سطح مشارکت جوامع محلی در چنین برنامه‌های عمومی بسیار اثرگذار خواهد بود.

پیام ابتکار

IMG_9924

IMG_0853

IMG_0876

IMG_0885

IMG_0901

IMG_9907

IMG_9900

IMG_9897

در همین رابطه:

– خبرگزاری مهر: برگزاری برنامه مشارکتی پاکسازی جنگلها در چهارمحال و بختیاری

لایحه حمایت از محیط‌بانان در مجلس

یکشنبه, ۱۶ شهریور, ۱۳۹۳

     به بهانه روز محیط‌بان – ۱۶ شهریور – و در پاسداشت محافظان طبیعت و زیستمندانش در گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) شرکت کرده‌ام که شرح کامل آن را با شما خوانندگان گرامی طبیعت بختباری به اشتراک می‌گذارم:

محیط بان

     خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا): به‌رغم گذشت یک سال از تقدیم لایحه حمایت از محیط‌بانان به مجلس، در نخستین روزهای فعالیت معصومه ابتکار در سازمان محیط زیست، هنوز این لایحه به‌صورت قانونی درنیامده است.

     یک فعال محیط زیست امروز در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا)، به بهانه روز محیط‌بان گفت: در سال‌های اخیر شاهد تجهیز شکارچیان به تجهیزات و ادوات پیشرفته‌ای هستیم که محیط‌بانان و یگان‌های حفاظت محیط زیست از آنها برخوردار نبوده و نبرد نابرابری را میان این اقشار به‌وجود آورده است.

     هومان خاکپور افزود: این عدم برابری باعث شده که محیط‌بانان در مقابل با شکارچیان متخلف بازنده میدان باشند و علاوه بر عدم توان کافی برای حفظ محیط زیست، سلامت آنها نیز تحت تأثیر قرار گیرد.

     وی با اشاره به اینکه در آموزش محیط‌بانان در بهره‌گیری از سلاح کم‌کاری شده است، خاطرنشان کرد: دلیل موارد بسیاری از محکومیت محیط‌بانان در محاکم قضایی عدم اطلاعات و مهارت کافی در بهره‌گیری از سلاح است.

     کارشناس اداره‌کل منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری ادامه داد: سازمان حفاظت محیط زیست با اعمال دوره‌های سه تا شش ماهه می‌تواند آموزش‌های خود در زمینه بهره‌گیری از سلاح را برای محیط‌بانان تکرار کند تا در برخورد با متخلفان دچار محکومیت‌های قضایی نشوند.

     خاکپور تصریح کرد: اطلاعات حقوقی محیط‌بانان در زمینه وظایف و اختیارات شغلی خود محدود است، تا آنجا که حتی وکیل مدافعان آنها در این زمینه به‌طور مناسب عمل نکرده‌اند!

     وی یادآور شد: رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در نخستین روزهای آغاز به‌کار خود در سازمان، این لایحه را برای حمایت‌های قانونی از محیط‌بانان در مقابل شکارچیان خدمت مجلس کرد که بعد از گذشت حدود یک سال، مجلس هنوز این قانون را تصویب نکرده است.

     خاکپور تأکید کرد: در صورت تصویب این لایحه، چتر حمایتی مناسبی در دفاع از حقوق محیط‌بانان اعمال می‌شود، کمااینکه دو نفر از محیط‌بانان منطقه فارس و کهگیلویه و بویراحمد منتظر اجرای حکم اعدام خود هستند.

     وی در پایان اظهار داشت: در این زمینه نمی‌توان به دستگاه قضایی خرده گرفت، زیرا این ارگان بر اساس قانون عمل می‌کند.
گفتنی است، محیط‌بانان با وجود مشکلات شغلی از حقوق و مزایایی مناسب نیز برخوردار نیستند که در آستانه روز محیط‌بان (۱۶ شهریورماه) مصادف با تولد امام رضا(ع) معصومه ابتکار خبر از درجه‌بندی محیط‌بانان داد که نقش مهمی در افزایش حقوق و مزایای آنان دارد.

کمپین کلوخ ایرانیان برای مبارزه با بیابان‌زایی

چهارشنبه, ۵ شهریور, ۱۳۹۳

کلوخ آنا

     خبرگزاری آنا – جواد حیدریان: کمپین «کلوخ» که می‌تواند اجرای ایرانی طرح «آیس باکت» باشد، کوفتن یک کلوخ بر سر برای اطلاع رسانی درباره خشکیدن ایران و تبدیل همه اراضی آن به کلوخ است. مجریان کمپین «کلوخ» با دعوت از روزنامه‌نگاران، هنرمندان و کنش‌گران اجتماعی ایران و همینطور با خطاب قرار دادن روسای جمهوری کشور در سال‌های گذشته، بیابانی شدن سرزمین ایران را به چالش کشیده و این سوال را مطرح کرده که چرا با مهار آب و گسترش سدسازی و توسعه ناپایدار، ایران را به مرز بحران آبی و تنش‌های سرزمینی مبتلا کرده‌اند.

     ناصر کرمی، اقلیم شناس و فعال محیط زیست، یکی از فعالان این کمپین در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا می‌گوید: کمپین “کلوخ” به جای سطل آب یخ برای ما مناسب‌تر است. از آنجایی که خشکسالی دشت‌ها، رودها، دریاچه‌ها و خاک‌های حاصل‌خیز ما را تماما خشکانده و ایران را به کلوخی یکپارچه و تفتیده تبدیل خواهد کرد، تصور می‌کنم معادل ایرانی‌تر و منطقی‌تر آیس باکت چلنج، برای کشور ما کمپین کلوخ است.

     این دانشیار دپارتمان جغرافیای دانشگاه برگن نروژ، می‌افزاید: همه رو به دوربین بایستیم و یک کلوخ بزرگ بر سرمان بکوبیم. این چالشی است که همه فعالان و اثرگذاران حوزه محیط زیست را به آن دعوت می‌کنم. سرزمین ایران که از دیرباز کشور خشک و کم آبی بوده اکنون در وضعیت شتابانی به سمت بیابانی شدن می‌رود. واکنش کمپین «کلوخ» هشداری است به روند بیابان‌زایی و برداشت بی‌رویه آب از سفرهای زیر زمینی!

زوال جنگلی ایران

     رئیس دانشکده منابع طبیعی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات در همین زمینه به آنا می‌گوید: شواهد نشان می‌دهد خشکیدگی و مرگ درختان در سطوح بالا در سراسر کشور در حال گسترش است. زوال یک میلیون هکتار جنگل در زاگرس نشانه هولناکی از بیابانی شدن ایران است. زوال اکوسیسم در زاگرس نیز نشان می‌دهد چطور سوء مدیریت منابع طبیعی توانسته حیات کشور را به مخاطره بیندازد.

     هادی کیا دلیری همچنین معتقد است: عوامل مرگ جنگلی کشور غیرطبیعی است. دخالت‌های بیش از توان در اکوسیستم، حذف عناصر اکوسیستم مانند نابودی حیات وحش، چرای دام بیش از حد، آتش‌سوزی‌های عمدی و تغییرات اقلیمی و غیره عارضه‌هایی هستند که سبب بروز طغیان آفات و بیماری در سطح وسیع شده است که باید به همه این مسائل، مدیریت اشتباه و بهره‌برداری بیش از حد را نیز اضافه کنیم.

    به گفته این کارشناس جنگل، نابودی ۴۰ هزار هکتار از گونه‌های بومی شمشماد در شمال ایران نیز حاکی از آن است شرایط طبیعی در ایران در حال عوض شدن است. در سال‌های گذشته آفات از غرب و جنوب در حال گسترش بوده اما حالا به سمت شمال کشور پیش‌روی کرده است. آتش سوزی در پارک ملی گلستان نیز بی‌شک به این فرایند تخریب در جنگل‌های هیرکانی کمک می‌کند.

     کیا دلیری می‌افزاید: بلوط بلند مازو در حال مرگ است. بلوط ایرانی در زاگرس نیز در حال نابودی است و بلوط‌های قفقازی نیز که از نژاد هیرکانی است، دچار مرگ دسته جمعی شده‌اند. خشکیدگی شاه بلوط در گیلان و همینطور گونه انجیلی(پرسیکا)، کاسپیکا(یا کاسپین) از دیگر گونه‌های بومی ایران هستند که یکی یکی به حالت ایستاده می‌میرند. با روند تخریب منابع طبعی و جنگل‌ها در ایران، استعداد آسیب پذیری اکوسیستم بیشتر شده و مقاومت اکوسیستم نیز پائین آمده است.

     جنگل‌ها در کشور به سمت شهری شدن پیش می روند و هر روز میانگین عمرشان پائین می آید و دچار بیماری می شوند. جنگل‌ها دیگر قابلیت بازیابی خود را ندارند و دچار آفت شده اند. همه این عوامل دارد کشور ایران را به سمت و سوی یک کشور بدون جنگل و با فرسایش بالای خاک می برد و ایران را به بیابانی بی ارزش بدل می کند.

ایران کشوری به رنگ قرمز

     محمد درویش کارشناس محیط زیست و محقق حوزه بیابان، پیشتر ایران بیابانی را در آیینه آمار بررسی کرده و وضعیت کشور را اینطور ارزیابی کرده بود که جدیدترین نقشه‌های جهانی بیابانزایی، قلمرو ایران را تماماً با رنگ قرمز نشان داده است که نشان‌دهنده‌ وخامت شرایط در کشور است. پوشش جنگلی کشور در مقطع ۳۰ ساله (۱۳۷۰-۱۳۴۰)، حدود ۶ میلیون هکتار از عرصه‌‌اش کاهش یافته و به ۱۲ میلیون هکتار رسیده است. بیش از ۵۵ درصد جنگل‌های غرب و ۹۵ درصد جنگل‌های ارس شمال خراسان نیز از بین رفته است به طوریکه سهم سرانه‌ هر ایرانی از جنگل در آینده‌ نه چندان دور ممکن است و به ۰.۲ هکتار هم نخواهد رسید که این رقم کمتر از یک چهارم استاندارد جهانی است.

     به گفته درویش، رقم سالانه‌ تلفات خاک کشور (دست‌کم ۲ میلیاردتن یا ۷۷۰ هزار هکتار)، معادل ۲۰ درصد فرسایش طبیعی خاک‌ها و ۷/۷ درصد مقدار شستشوی خاک در مقیاس جهانی است. این میزان با توجه به سهم ۲/۱ درصدی ایران از مساحت خشکی‌های جهان بسیار قابل تأمل است؛ آن هم در شرایطی که هر هکتار خاک کشور با دریافت ۲/۷۶۰ مترمکعب آب در سال، تنها یک‌چهارم سهم آبی را دریافت می‌کند که به طور متوسط هر هکتار خشکی در جهان.

     آنطور که این کارشناس بیابان پیشتر مطرح کرده است؛ سهم قابل توجهی از آب قابل استحصال کشور، بدون استفاده هرز می‌رود و آن بخشی نیز که مهار می‌شود، با کمترین بازده ممکن، به چرخه‌ تولید تخصیص می‌یابد. علاوه بر این، ۱۵ درصد اراضی زراعی کشور نیز بر اثر آبیاری مفرط، دچار ترکیبی از فرایندهای شوری، سدیمی و ماندابی‌شدن شده‌اند. شرایط چنان نگران‌کننده است که در قانون حفاظت خاک و آبخیزداری کشور، بیش از نیمی از مساحت ایران را (۸۸ میلیون هکتار) از نظر میزان فرسایش در هکتار، دارای حالت بحرانی اعلام کرده‌اند.

تعامل برای حفظ محیط‌ زیست

شنبه, ۱ شهریور, ۱۳۹۳

     به بهانه هفدهمین مجمع عمومی کنفرانس نمایندگان آسیا و اقیانوسیه با موضوع محیط ‌زیست و توسعه به همراه محمدرضا تابش، مجید شفیع‌پور، محمدرضا فاطمی و محمد درویش در گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل این گفتگو را در زیر بخوانید:

کنفرانس آرمان

     آرمان – میمنت گلشنی: از امروز هفدهمین مجمع عمومی کنفرانس نمایندگان آسیا و اقیانوسیه با موضوع محیط ‌زیست و توسعه با حضور ۱۵ کشور و همچنین ناظرینی از صندوق جمعیت و برنامه توسعه سازمان ملل متحد و چند سازمان بین‌المللی پارلمانی مرتبط با محیط‌ زیست از فرانسه و انگلیس به میزبانی ایران برگزار می‌شود.

     کنفرانس نمایندگان کشورهای حوزه آسیا و اقیانوسیه پیرامون محیط ‌زیست از سال ۱۹۹۳ با حضور هشت کشور در اولین سالگرد اجلاس ریو که از اجلاس‌های معتبر زیست‌محیطی است، توسط پارلمان کره‌جنوبی بنیانگذاری شده است. درحال حاضر نیز مقر اصلی این کنفرانس در کره‌جنوبی است.

     پیش‌تر، رئیس فراکسیون محیط‌ زیست مجلس و دبیرکل هفدهمین مجمع عمومی کنفرانس نمایندگان کشورهای حوزه‌ آسیا و اقیانوسیه با تشریح موضوعات مطروحه در این کنفرانس گفته بود:‌ ضرورت همگرایی منطقه برای حمایت از محیط‌ زیست، همکاری کشورها در حوزه‌ محیط ‌زیست و شرایط خاص توسعه‌ آسیا و اقیانوسیه ازجمله مواردی است که در اجلاس مورد بررسی قرار می‌گیرد و تلاش می‌شود توجه پارلمان‌ها نسبت به تصویب قوانینی برای کمک به دولت‌ها در جهت جلوگیری از تخریب محیط‌ زیست جلب شود.

     محمدرضا تابش تصریح کرده بود: در این کنفرانس وضعیت بحرانی در سوریه، غزه و افغانستان و همچنین پیامدهای انسانی و آثار مخرب زیست‌محیطی جنگ در این کشورها در کنار بحران‌های منطقه‌ای و جهانی، مثل بحران آب و انرژی، تغییرات آب و هوا، تخریب جنگل‌ها و پدیده گرد و غبار مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

     به گفته دبیرکل هفدهمین مجمع عمومی کنفرانس نمایندگان آسیا و اقیانوسیه مقابله با آپارتاید علمی و ممانعت از زورگویی قدرت‌های استکباری در عدم دسترسی دانشمندان غیرغربی به یافته‌های علمی، ایجاد وفاق بین کشورهایی با جغرافیایی مشترک و رعایت اخلاق زیست‌محیطی از دیگر مسائل جانبی مطروحه در اجلاس خواهد بود.

      علاوه بر این، رئیس مرکز امور بین‌الملل و کنوانسیون‌های سازمان محیط‌ زیست در تازه‌ترین اظهارات خود اختصاص حقابه از رودخانه‌های مرزی و مقابله با ریزگرد‌ها را مهم‌ترین مطالبات کشور در اجلاس تهران عنوان کرده و گفته است: همکاری منطقه‌ای برای پایداری جهانی محور و شعار اجلاس هفدهم است تا با تکیه بر آن نمایندگان این کشور‌ها بتوانند با بحث و تبادل نظر قوانینی در جهت حرکت به سوی توسعه پایدار  طرح‌ریزی کنند.

     مجید شفیع‌پور، همچنین اظهار کرده است: نمایندگان مجالس کشورها در این اجلاس فارغ از مسائل اجرایی، ملاحظات زیست‌محیطی را در مقیاس‌های خرد، جمع‌آوری و دسته‌بندی کرده و برای تدوین قوانین، مقررات و ضوابط در دستور کار قرار می‌دهند تا بتوان در آینده آنها را به دستگاه‌های متولی منعکس کرد.

     او افزوده است: اجلاس هفدهم تهران در آستانه شصت و نهمین مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک بر گزار می‌شود و انتظار می‌رود نتایج این اجلاس به صورت یک بیانیه و به‌عنوان یک سند برون‌برد مباحثی را که باعث ارتقا وضعیت زیست‌محیطی کشور‌های آسیا و اقیانوسیه می‌شود در یکی از نشست‌های اصلی مجمع عمومی سازمان ملل به دبیرکل سازمان ملل منعکس شود.

     دستیار ویژه معاون رئیس‌جمهور در ادامه خاطرنشان کرده است: گرمایش جهانی، رخدادهای وخیم اقلیمی، گرد و غبار و خشکسالی از مهمترین مباحثی است که در این اجلاس به آنها پرداخته می‌شود. به گزارش مهر، رئیس مرکز امور بین‌الملل و کنوانسیون‌های سازمان محیط‌ زیست در پایان تصریح کرده است: چالش‌های فرامنطقه‌ای ازجمله نظارت بر حقابه‌ها و گرمایش جهانی از مهم‌ترین مباحثی است که از سوی ایران در این اجلاس مطرح می‌شود.

کنفرانس‌هایی با چاشنی تبلیغات

     برگزاری کنفرانس نمایندگان آسیا و اقیانوسیه با موضوع محیط‌ زیست و توسعه بهانه خوبی است تا با نظرخواهی از کارشناسان محیط‌ زیست به بررسی مهم‌ ترین چالش‌ها و نگرانی‌هایی که محیط ‌زیست ایران و منطقه را تهدید می‌کند بپردازیم.

     محمدرضا فاطمی، استاد دانشگاه و کارشناس محیط ‌زیست در گفت‌وگو با آرمان با اشاره به برگزاری کنفرانس‌های بین‌المللی در حوزه محیط ‌زیست و حضور ایران می‌گوید: تجربه نشان داده است که حضور و شرکت ایران در بسیاری از کنفرانس‌های بین‌المللی بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد چرا که طی این سال‌ها شرایط محیط ‌زیست نه تنها بهتر نشده بلکه به دلیل اجرای مخرب بسیاری از پروژه‌های کلان دولتی، بی‌توجهی مدیران و فقدان برخوردهای قانونی با متخلفین امروزه پدیده ریزگرد‌ها، خشک‌شدن تالاب‌ها، ناامنی غذایی، از بین رفتن تنوعات زیستی و گیاهی و … چالش‌های جدی را برای شهروندان در تمامی مناطق کشور ایجاد کرده است.

     او در ادامه تصریح می‌کند: درحال حاضر، بیان مهمترین مشکلات محیط ‌زیستی بسیار سخت است چراکه تمامی استان‌ها با توجه به شرایط جغرافیایی با مشکلات عدیده محیط ‌زیستی روبه‌رو هستند که تمامی آنها به یک اندازه مهم است و نیاز به اقدام ضروری برای مقابله دارد.

پشتوانه اجرایی تصمیمات بین‌المللی

     هومان خاکپور، کارشناس محیط‌ زیست، نیز در گفت‌وگو با آرمان با اشاره به منشأ داخلی و خارجی آسیب‌های محیط ‌زیست، عنوان می‌کند: در مواردی که آلودگی محیط‌ زیست منشأ داخلی دارد هیچ راهی جز تغییر نگاه و باور مسئولان نمی‌تواند راهگشا باشد. اما در مواردی که مشکلات محیط‌ زیست میان برخی از کشورها مشترک است یا ریشه برون‌مرزی دارد، برگزاری کنفرانس‌های بین‌المللی می‌تواند زمینه را برای همکاری کشورها فراهم کند.

     او همچنین خاطرنشان می‌کند: درحال حاضر، خشک‌شدن تالاب‌هایی که سرچشمه آنها رودهای مرزی است چون‌ هامون و هیرمند و به دنبال آن تولید کانون‌های ریزگرد از مهم‌ترین مشکلات محیط ‌زیست کشور است. واقعیت این است که درحال حاضر، ۲۰ تا ۲۵ استان کشور از مناطق جنوبی تا تنکابن درگیر پدیده ریزگرد‌هاست.

     بحث گرمایش زمین یا تولید گازهای گلخانه‌ای، تخریب جنگل‌ها هم از موضوعات مشترک تمامی کشورهاست که اغلب در کنفرانس‌های بین‌المللی مورد توجه قرار می‌گیرد. خاکپور در پایان می‌گوید: به طور حتم، نقطه قوت نشست‌های بین‌المللی محیط ‌زیست ایجاد تعهدات بین‌المللی است اما مشکل اینجاست که این تعهدات هیچ پشتوانه اجرایی ندارند و به نوعی لازم‌الاجرا نیستند. به همین دلیل، اغلب در عمل چندان موثر نیستند.

سرانه بسیار پایین هزینه آموزش در محیط ‌زیست

      مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط‌ زیست نیز در گفت‌وگو با آرمان با بیان این مطلب که برگزاری کنفرانس‌های بین‌المللی اغلب با هدف ترغیب کشور‌ها به پایبندی تعهدات صورت می‌گیرد، بیان می‌کند: به‌طور حتم، درحال حاضر،خشک‌شدن تالاب‌ها و تولید ریزگرد‌ها کلیدی‌ترین مشکلات محیط‌ زیست ما به شمار می‌روند. اما به این موارد باید افزایش شاخص آلودگی هوا را اضافه کرد که به تدریج موجب صعود خط برف و کاهش ذخیره آب در مناطق استراتژیک و به دنبال آن بحران آب می‌شود.

     محمد درویش در ادامه می‌گوید: مشکلی که کمتر به آن توجه شده است اما ازجمله کلیدی‌ترین مشکلات ما در حوزه محیط‌ زیست محسوب می‌شود، سرانه بسیار پایین هزینه آموزش در محیط ‌زیست است. مطمئنا، حل مشکلات محیط‌ زیستی ما در بلندمدت تنها در صورتی ممکن است که افراد از سواد و فهم اکولوژیکی درخور برخوردار شوند.

آلبوم کُنار می‌تواند آغاز خوبی در حوزه موسیقی‌های محلی محیط زیستی باشد

دوشنبه, ۹ تیر, ۱۳۹۳

     به بهانه رونمایی از آلبوم موسیقی محلی کُنار با صدای پرطرف‌دار خواننده محبوب دیار بختیاری – رحیم عدنانی – در روز پنج‌شنبه ۵ تیرماه ۱۳۹۳، که نگارنده هم افتخار سخنرانی در جمع فرهیختگان این آیین پرشور را داشتم، گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری مهر داشته‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

آلبوم کُنار

     محمدرضا موسوی خبرگزاری مهر: حفظ و حفاظت محیط زیست و تلاش برای فرهنگسازی حفاظت از آن یکی مهمترین دغدغه های مسئولان کشور و بسیاری از دوستداران محیط زیست و فعالان این عرصه است این در حالی است که یکی از خواننده های محلی کشور با تولید آلبوم موسیقی به جمع دوستداران و فعالان محیط زیست در راستای حفظ این نعمت بزرگ پیوسته است.

     حفظ و حفاظت محیط زیست و تلاش برای فرهنگسازی حفاظت از آن یکی مهمترین دغدغه های مسئولان کشور و بسیاری از دوستداران محیط زیست و فعالان این عرصه است این در حالی است که یکی از خواننده های محلی کشور با تولید آلبوم موسیقی به جمع دوستداران و فعالان محیط زیست در راستای حفظ این نعمت بزرگ پیوسته است. در استان چهارمحال و بختیاری نیز در راستای حفاظت از محیط زیست آلبوم موسیقی محلی( کنار) توسط یکی از خواننده های این دیار تولید شده است.

استفاده از ظرفیت‌های موسیقی محلی برای حفاظت از محیط زیست

     نایب رئیس انجمن زیست محیطی تسنیم بروجن در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه نخستین آلبوم محلی محیط زیستی در دیار بختیاری تولید شده است، اذعان داشت: استفاده از ظرفیت‌های موسیقی محلی و آهنگ‌های فولکوریک که بی‌شک نشان از پیشینه فرهنگ دوستی با طبیعت در نزد مردمان دیار بختیاری و اهالی زاگرس دارد، همواره در شمار اولویت‌های نخست دوستداران محیط زیست و فعالان این حوزه بوده است تا با آگاه شدن شاعران و خوانندگان محلی از وضعیت اسف‌بار محیط زیست استان، این پتانسیل ارزشمند هم به کمک دوستداران محیط زیست بیاید.

آیین رونمایی از آلبوم کُنار

     هومان خاکپور ادامه داد: فراموش نکنیم که در بسیاری از اشعار و آوازهای کهن محلی، مردم به مهربانی با جانوران و پاسداری از مواهب طبیعی فراخوانده شده‌اند، همان‌طور که در شاهنامه فردوسی هم به نگه داشتن حرمت زیستمندان تأکید شده و این‌که همه موجودات و جانوران باید از حق زندگی و امنیت روانی و جانی درخور بهره‌مند باشند.

     وی بیان کرد: حقیقت ماجرا این است که در گذشته به‌لحاظ فرهنگ ایلیاتی و فراوانی حیات‌وحش در زیستگاه‌ها، شکار کردن یکی از شیوه‌های تأمین غذا در میان جوامع محلی آن روزگار بود، اما باید بپذیریم که حالا شرایط بسیار متفاوت است و به لحاظ تخریب شدید زیستگاه‌ها و شکار بی‌رویه، جمعیت حیات‌وحش کشور به‌شدت کاهش یافته تا جایی‌که بر اساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط‌زیست، شمار چهارپایان وحشی در کل کشور به مرز ۱۰۰ هزار رأس نزدیک شده است و جمعیتی که در کمتر از چهار دهه پیش فقط در یکی از زیستگاه‌ها زندگی می‌کردند.

     این فعال محیط زیست و منابع طبیعی عنوان کرد: در چنین شرایطی انتظار است که تمامی ظرفیت‌های فرهنگی کشور همسو شده و با گسترش آموزه‌های محیط زیستی در میان جوامع محلی تلاش شود تا با ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی، از کشتار وحوش و فرهنگ شکار و شکارچی‌گری دور شده و دیگر کسی شکار و شکارچی‌گری را افتخار ندانسته و دوربین‌های عکاسی و لذت بردن از خرامیدن آهو و پلنگ در طبیعت جایگزین تفنگ و جان‌گرفتن‌ها شود.

     وی بیان کرد: از این‌رو؛ تهیه آلبوم کنار توسط هنرمند دیار بختیاری توسط رحیم عدنانی تولید و ساخته شده است، آغاز حرکتی خردمندانه و اثرگذار در توسعه فرهنگ محیط زیست و منابع طبیعی در میان جوامع محلی منطقه بوده و بدون شک به عنوان نخستین آلبوم محلی محیط زیستی در تاریخ فرهنگی و طبیعی این دیار ماندگار خواهد شد.

     وی ادامه داد: استقبال اداره کل حفاظت محیط زیست استان و حمایت از این آلبوم محیط زیستی قابل تقدیر بوده است و امید آنکه این رویکردهای قابل تحسین سازمان حفاظت محیط زیست، گام‌های اساسی در راستای ساماندهی ظرفیت‌های فرهنگی جامعه را به‌دنبال داشته باشد.

موسیقی بختیاری ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم آن دارد

     خواننده آلبوم موسیقی محلی “کنار” نیز در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: موسیقی بختیاری ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم این منطقه دارد.

رحیم عدنانی

     رحیم عدنانی اظهار داشت: موسیقی بختیاری جزء لاینفک و جدایی ناپذیر زندگی بختیاری ها است. وی تصریح کرد: موسیقی بختیاری ریشه در سننن دیرینه ما دارد و در این موسیقی بیشتر به آداب و رسوم و فرهنگ بختیاری ها اشاره می کند.

     عدنانی دلیل موفقیت های خود را شاگردی در کنار اساتید برجسته دانست و یادآور شد: در حوزه آواز ایرانی شاگردی استاد رضوی سروستانی، محمدرضا شجریان، حمید رضا نوربخش، محمد علی کیانی نژاد را داشته ام. این خواننده بختیاری به آواز های بختیاری نیز اشاره کرد و بیان داشت: در زمینه موسیقی بختیاری از بزرگان ایل، پیرمردان، ریش سفیدان، زنان و نوازدگان نهایت بهره و استفاده را در موسیقی بختیاری برده ام.

     عدنانی افزود: بختیاری ها بدون هیچ چشمداشتی موسیقی بختیاری را به من آموختند. وی به آلبوم موسیقی کنار نیز اشاره کرد و یادآور شد: این آلبوم با همکاری استاد مجید درخشان نوازنده چیره دست تار، آهنگ ساز بزرگ و مطرح کشور روانه بازار شده است.

     عدنانی بیان داشت: تراک هایی از این آلبوم موسیقی در خصوص محیط زیست این استان است که به آن توجه زیادی داشته‌ام. وی با اشاره به اینکه منطقه حفاظت شده تنگ صیاد، منابع آب و … از اهمیت بالایی برخوردار است، عنوان کرد: در این آلبوم موسیقی از محیط زیست و نحوه حفاظت از آن به صورت شعر اشاره شده است.

گزارشی جامع از تاریخچه‌ی ماجرای حضور یوز در برزیل

جمعه, ۲۲ فروردین, ۱۳۹۳

     بدون شک یکی از جامع‌ترین و دقیق‌ترین گزارش‌های مستقلی که تاکنون در باره‌ی تاریخچه‌ی ماجرای نقش بستن عکس یوزپلنگ ایرانی بر روی پیراهن بازیکنان تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل منتشر شده است، گزارشی است که در صفحه ۹ شماره ۵۶۱۶ مورخ ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ روزنامه ایران منتشر شده است. متن کامل گزارش زهرا کشوری را می‌توانید در زیر بخوانید:

یوز در روزنامه ایران

چه‌کسانی یوز را به برزیل بردند؟

    زهرا کشوری؛ آن روز که «محمد درویش»، معاون امروز مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست در قامت یک فعال محیط زیستی و در یک ایمیل جمعی از خبرنگاران حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست خواست تا از ایده حک نقش یوز آسیایی روی پیراهن تیم ملی در بازی‌های جام جهانی برزیل حمایت کنند، کمتر کسی حدس می‌زد پای آخرین بازمانده تیزپاترین گربه‌سان جهان به برزیل برسد.

     ایده‌ای که توسط «آرش نورآقایی»، محقق و پژوهشگر میراث فرهنگی و گردشگری پیشنهاد شده بود اما در اوج ناباوری آخرین بازمانده یوز در تمام آسیا خیز برداشت و همه موانع را پشت سر گذاشت و همسفر تیم ملی در سال ۲۰۱۴ شد. مشارکت مردمی جواب داده بود و تحسین همگان را برانگیخته بود. «احمدعلی کیخا»، معاون آرام محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان محیط زیست هم در گفت‌وگو با روزنامه ایران مشارکت مردمی را پاشنه آشیل غیرقابل انکار حفاظت از محیط زیست می‌داند اما صحبت‌های او باعث نمی‌شود تا این سؤال از سوی افکار عمومی پرسیده نشود که آیا سازمان‌ها و دستگاه‌های مختلف قدر مشارکت‌های مردمی را می‌دانند؟ به راستی حفظ این مشارکت چقدر برای آنها اهمیت دارد؟ در ماجرای رفتن یوز به جام جهانی با مشارکت‌های مردمی چه معامله‌ای شد؟

یک علامت سؤال بزرگ

     این سؤال را خبرنگار روزنامه ایران از محمدعلی کیخا هم پرسید. سؤالی که البته ناراحتی را به چهره او کشاند. پرسیدن چنین سؤالی از کیخا محصول شرایطی بود که رسانه ملی بعد از رونمایی از پیراهن تیم ملی به وجود آورد و البته سکوت محیط زیست به آنچه در برنامه پرطرفدار ۹۰گذشت. هرچند کیخا این سکوت را قبول ندارد و از روزنامه ایران گله‌گذاری می‌کند. اما ماجرا از زمانی شروع شد که ایده حک نقش یوز روی پیراهن تیم ملی با کمک روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها جان گرفت و در میان مردم گسترش یافت.

     کارگروه یوز با مشارکت بانیان طرح تشکیل و با نامه‌نگاری‌ها قدم‌ها برای رسیدن یوزها به جام جهانی ۲۰۱۴ برداشته شد. کارگروهی که سه عضو اصلی آن آرش نورآقایی، محمد درویش و هومن جوکار، مدیر پروژه بین‌المللی یوز بود. سازمان محیط زیست، سازمان میراث فرهنگی، فدراسیون فوتبال و… هم به درخواست‌ها لبیک گفتند. در همان گام نخست بانیان امر روی برنامه ۹۰ حساب بزرگی باز کردند. «عادل فردوسی‌پور» در برنامه خود از هر دری سخن می‌گفت و بارها با افکار عمومی همراه شده بود. بدون شک حمایت او از حضور یوز آسیایی در جام جهانی می‌توانست به سرعت یوز ایرانی را به بالای جدول ببرد.

     هدف آن بود تا وضع یوز ایرانی که روزگاری قلمرو ۴۹ کشور را در سیطره خود داشت، برای افکار عمومی جهانی بازگو شود. نگاه افکار عمومی داخلی کشور هم به سمت خوش خط و خالی که روی مرز انقراض رسیده بود، کشانده شود؛ ۵۰ یوز برای تمام آسیا. تیزپاترین گربه‌سانی که حالا قلمرواش به ایران محدود شده بود و همین مسأله باعث شده تا بسیاری به جای یوز آسیایی به آن نام یوز ایرانی بدهند اما فردوسی‌پور همه پنبه‌ها را رشته کرد و نه تنها از پیراهن و طرح دفاع نکرد که حضور «سپ بلاتر» رئیس جهانی فیفا در میان محیط زیستی‌ها را هم به نقد کشاند اما ماجرا به همین جا ختم نشد، زمانی که پیراهن تیم ملی در هتل المپیک رونمایی شد، همه منتظر واکنش فردوسی‌پور شدند. او بی شک این بار نمی‌توانست از کنار ماجرا بی‌تفاوت بگذرد که ای کاش بی‌تفاوت می‌گذشت.

     فردوسی‌پور در میان بهت همگان «محمدعلی اینانلو» مجری سرشناس رسانه ملی  را به برنامه‌اش دعوت کرد تا او خود را ایده‌پرداز حک نقش یوز روی پیراهن تیم ملی کند. اینانلو درست زمانی این حرف‌ها را زد که حضور او در شاهرود و شکار قوچی که بعدها به پای برادرش نوشته شد، با واکنش‌های تندی به او در فضای مجازی، رسانه‌ها و روزنامه‌ها منجر شده بود. وب‌سایت رسمی سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز با تیتر «دستگیری بستگان یک چهره ‌تلویزیونی در منطقه شکار ممنوع سمنان» خبر را تأیید کرده بود. اما رسانه ملی در اوج تعجب و در پربیننده‌ترین برنامه صدا و سیما فرصت را به اینانلو داد تا او خود را ایده‌پرداز حضور یوز در جام جهانی- که توسط گروهی و با تلاش شبانه‌روزی به سرانجام رسیده بود- اعلام کند. اینانلویی که در برنامه رونمایی از پیراهن تیم ملی در هتل المپیک حضور نداشت، غیبتی که البته او در همان برنامه تلویزیونی اعلام کرد که به دلیل سفر اتفاق افتاده است.

     این درحالی بود که آرش نورآقایی همان شب و در هتل المپیک مجبور شد از جیب خود نزدیک به یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بدهد تا مجریان برگزارکننده، تابلو یوز را در برنامه به نمایش درآورند اما آیا این پایان تلخ ماجرا بود؟ بدون شک خیر. آن شب که برنامه ۹۰ پخش شد، در شبکه‌های مجازی غوغایی به پا شد. کارگروه یوز در همان دقیقه اول پخش برنامه در یک یادداشتی اعلام کرد که دیگر در پروژه فعالیتی انجام نخواهد داد. یادداشتی که می‌توانست به عنوان یک آسیب در فعالیت‌های اجتماعی و مردمی باشد. فعالیت‌ها و مشارکت‌های مردمی که دولت یازدهم با توجه به شرایط امروز کشور روی آن حساب ویژه‌ای باز کرده است. کاربران زیادی در اعتراض به عملکرد صدا و سیما نوشتند که آیا رسانه ملی نمی‌داند که با این رفتار و عملکرد چه ضربه‌ای به پیکره مشارکت‌های مردمی وارد می‌کند؟ مشارکت‌های مردمی که در دولت یازدهم جان دوباره‌ای یافته بود و با توجه به شرایط تورم و تحریم کشور نیازی بیش از همیشه به آن وجود دارد.

به نام چه کسی، به کام چه کسی؟

     این میان تیتر، جان کلام و خلاصه نگاه کسانی بود که آن شب عجیب شاهد برنامه فردوسی‌پور بودند. نتیجه‌گیری که می‌تواند یکی از آسیب‌های جدی بی‌توجهی به مشارکت‌های مردمی باشد. فعالان حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست در صدر اعتراض‌ها قرار داشتند. اعتراض‌هایی که تفاسیر زیادی به دنبال داشت. دکتر ناصر کرمی، کارشناس گردشگری که اتفاقاً از دوستان نزدیک اینانلو و آرش نورآقایی است هم می‌گوید که از شنیدن حرف‌های اینانلو در برنامه ۹۰ متعجب است: «لابد باید از او پرسید بر چه مبنایی چنین گفت.

     به هر حال شکی نیست که اصل ایده از آرش بود و در برنشاندن آن «محمد درویش» و «هومن جوکار» بیش از بقیه نقش داشتند.» اما به نظر می‌رسد که متولیان امر باید به بقیه حرف‌های کرمی توجه بیشتری داشته باشند: «عکس یوز رفت روی پیراهن تیم ملی. بعدش چی؟ این یک تبلیغ دولتی است یا مردمی؟ آنجا توی برزیل این را القا خواهد کرد که مسأله یوز برای دولت ایران خیلی جدی است یا برعکس آن؟ این نگاه می‌تواند ضربه کاری به مشارکت‌های مردمی وارد کند اما با توجه به عملکرد رسانه ملی و… نباید انتظار رشد و گسترش چنین دیدگاهی را داشت؟ آیا مسئولانی که تا به امروز حتی یک تشکر خشک و خالی از بانیان امر که همان فعالان مردمی هستند، نکرده‌اند پاسخ این سؤال را چه می‌دهند؟ آیا مسئولان هیچ ترسی برای از دست دادن این پتانسیل‌ها و نیروهای مردمی ندارند؟ اگر دارند، چرا هیچ گامی برنداشتند؟

     «آرش نورآقایی» استعفای خود را هم در این ماجرا نوشت هرچند با صحبت سایر اعضای کارگروه همچنان به فعالیت خود در این حوزه ادامه می‌دهد اما آیا تمام کسانی که درگیر این ماجرا بودند هم به مشارکت خود ادامه می‌دهند. «نورآقایی»، رئیس کانون انجمن‌های صنفی راهنمایان گردشگری سراسر کشور است و هر ساله در روز جهانی «راهنمای گردشگری» یک جمعیت قابل توجه از تورگردانان را به یکی از استان‌های کشور می‌برد. در اسفندماه گذشته، ۷۰۰ تورلیدر را در روز جهانی راهنمای گردشگری به کرمان برد تا توجه همگان را به وضع امروز ارگ بم- با شعار بم زنده است- جلب کند که حضور این گروه بازتاب جهانی پیدا کرد.  ۷۰۰ نفری که تنها گروهی که او را در کارگروه یوز حمایت کردند، ‌نبودند.

     محمد درویش که بحق یکی از بهترین انتخاب‌های دکتر معصومه ابتکار در دور جدید ریاستش بر سازمان محیط‌زیست است هم آنقدر پتانسیل داشت که بتواند در وهله نخست گروه بسیاری را همراه ماجرا کند. او علاوه بر رسانه‌ها،‌ شبکه‌ای از فعالان حوزه محیط‌زیست را هم در کنار خود داشت. او به همین دلیل معاون مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست شد. در نهایت یوز آنقدر در ذهن ایرانی‌ها تکثیر شد تا مسجد سلیمانی‌ها تصویر آن را در ورزشگاه شهر خود به تماشا بگذارند. تا این سؤال پیش بیاید که یوزپلنگ چه ربطی به جغرافیای مسجدسلیمان و خوزستان داشت؟ بدون شک هرگز یوزی در این بخش از کشور نه دیده شده و نه دیده می‌شود.

     مدارس مختلف کشور هم به میدان آمدند. تابلوهایی که دانش‌آموزان ابتدایی از یوز ایرانی کشیده بودند در میان هنرمندان دست به دست گشت. هنرمندانی که حمایت خود را از حضور در جام جهانی اعلام کرده بودند و پژمان جمشیدی را به عنوان نماینده خود به پروژه یوز معرفی کردند. تلاش این گروه آنقدر قوی و تأثیرگذار بود که حتی یکی از سریال‌های پرمخاطب تلویزیون در نوروز سال ۹۳ را هم درگیر ماجرا کرد. هرچند سازندگان «پایتخت» بی توجه به جغرافیای تحت سیطره یوز، مردی از سرزمین ببریعنی مازندران را به عنوان محیط‌بان یا شاید هم جنگلبان معرفی کردند اما، در نهایت یوز ایران آنقدر در ذهن همگان پررنگ شده بود که این سریال هم در میان اطلاعات غلط و درست خود بتواند گامی زیبا برای یوز ایرانی بردارد. هرچند در این برنامه و بازسازی مجدد مراسم رونمایی از پیراهن تیم ملی باز هم خبری از کارگروه و بانیان اصلی ماجرا نبود.

     البته جای شکرش باقی است که اینانلو را هم در این مراسم دعوت نکرده بودند. در این سوی ماجرا هم معصومه ابتکار بدون شک آن قدم بزرگ را با دعوت سپ بلاتر برداشت. همان طور که او بعد از پخش سریال «پایتخت» در نامه‌ای از مدیر شبکه سه و عوامل سریال «پایتخت» تشکر کرد. تشکری که بحق، بجا و لازم بود، اما این تشکر باز هم این سؤال را در ذهن افکار عمومی به وجود آورد که چرا سازمان از بانیان اصلی ماجرا تشکر نمی‌کند تا شفاف‌سازی شود؟ کیخا در پاسخ به سؤال روزنامه ایران مبنی بر این که چرا سازمان محیط زیست هیچ اعتراضی به قلب ماجرا نکرد، می‌گوید: «همه می‌دانند که واقعاً چه کسانی یوز را به برزیل بردند.» اما آیا این پاسخ کافی بود؟

     «مجید فدایی»، مدیر روابط عمومی سازمان محیط زیست کشور هم به ایران می‌گوید که هم او و هم هومن جوکار با عادل فردوسی‌پور چند بار صحبت کرده‌اند تا فرصتی برای حضور نورآقایی در برنامه ۹۰ و توضیح درباره اصل ماجرا و حقیقت امر مهیا شود اما تلاش‌ها و رایزنی‌ها به نتیجه نرسید. حتی فردوسی‌پور موافقت ضمنی را با حضور یکی از اعضای کارگروه اعلام می‌کند اما پشت پرده چیز دیگری در جریان بود که در نهایت این فرصت را از بخش مردمی و اصلی ماجرا گرفت. این درحالی بود که اینانلو بعد از چند روز دوباره در یک گفت‌وگوی تلفنی با برنامه «ورزش و مردم» ادعاهای خود را تکرار کرد.

 مشارکت مردمی

     مشارکت‌های مردمی در کشور ما یک معنی بومی و غیر واقعی پیدا کرده است. برای مثال مشارکت مردمی در حفظ جنگل‌های ما می‌شود جنگل‌نشینی که خود حق قطع حتی یک درخت را ندارد اما هر روز شاهد حضور قطع درختان و جنگل‌تراشی توسط افراد ذی‌نفوذ است. کافی است سری به روستای «قرن آباد» در نزدیکی شهر گرگان بزنید. این تنها یک مثال از هزاران مثالی است که در بن جنگل‌های کشور تیشه به ریشه درختان کهن می‌زنند. انتخاب منطقه و محله با خودتان. مشارکت مردمی در کشور ما می‌شود ساخت سدی مثل سد «گتوند» که نه تنها سودی به کشاورزی منطقه نرساند که آب دریاچه کارون را شورتر از گذشته کرد و حالا مسئولان مانده‌اند که با یکی از افتخارات دولت گذشته چه کنند؟ نه می‌توانند آب آن را پشت سد نگهدارند و نه می‌توانند آب شور آن را در زمین‌های کشاورزی رها کنند، اما مشارکت مردمی در این ماجرا. ساکنین۱۱ روستای پشت سد هم آواره شهرها هستند تا جمعیت حاشیه‌نشین‌هایی که نه کاری دارند نه شغلی افزایش پیدا کند.

     تلاش بخش بسیار زیادی از آنها برای گرفتن حق زمین کشاورزی و خانه و کاشانه‌شان هم تا به امروز به هیچ جا نرسیده است. مشارکت مردمی در ایران می‌شود دامداران که دام‌های خود را برای صیانت از جنگل‌ها و مراتع از منطقه خارج می‌کنند اما خودشان رها می‌شوند و هیچ یک از وعده‌هایی که برای استقرار مجدد آنها و اعطای تسهیلات داده شده، محقق نمی‌شود. مشارکت مردمی در کشور‌های دیگر برای مثال ترکیه اما جور دیگر است. یکی از کارشناسان منابع طبیعی در گفت‌وگو با روزنامه ایران می‌گوید: «در کشور ترکیه برای مثال ۵۰۰ هکتار زمین را به کشاورز واگذار می‌کنند، اجازه می‌دهند در ۲۰۰ هکتارش باغداری کند به شرطی که از ۳۰۰ هکتار جنگل مثل چشم‌های خود مواظبت کنند.»

     به گفته او، برای همین است که به فاصله یک مرز، ایران خشک می‌شود اما ترکیه هر روز سبز. یک بخش دیگر ماجرا در کشور ما شهرنشین‌هایی هستند که می‌دانند تبدیل بقیه کشور به شهرهای سنگی و سیمانی به مرگ جامعه منجر خواهد شد. بنابراین انجمنی را تشکیل می‌دهند تا گامی برای حفاظت از محیط زیست بردارند اما رسانه ملی فرصت را در اختیار کس دیگری می‌گذارد تا همه تلاش‌ها به نام او زده شود؟ افکار عمومی می‌پرسند آیا مصادره پدیده‌ای همچون مشارکت مردمی در ماجرای یوز، باعث نمی‌شود تا پتانسیل مردمی و نیروهای مردمی به خطر بیفتد؟

     چرا سازمان صدا و سیما چنین هزینه‌ای را متقبل می‌شود و دو برنامه پربیننده را در اختیار یک مجری می‌گذارد اما همین شرایط را برای تیمی که با سرمایه و هزینه خود یوز را به برزیل برده، به وجود نمی‌آورد. آن هم در زمانی که کشور بیش از هر زمانی نیازمند مشارکت‌های مردمی است. دولت برای حذف داوطلبانه یارانه‌ها دست یاری به سوی ملت دراز کرده است. بخش بسیار بزرگی از هنرمندان اعلام کرده‌اند به نفع محیط‌زیست از یارانه خود خواهند گذشت.

     سؤال اینجاست که این حجم از مخاطب که شاهد تلاش‌های شبانه‌روزی یک گروه بودند با این عملکرد رسانه ملی و البته بی‌توجهی سایر دستگاه‌ها چه پیامی دریافت خواهند کرد؟ آن هم در زمانی که کشور برای گذر از گردنه‌های پرماجرا نیاز مبرمی به همکاری و همیاری مردم دارد. بدون شک آسیب‌شناسی این ماجرا می‌تواند نکات بسیار ریز و هشدار دهنده را مشخص کند و آژیر قرمز را قبل از وقوع حادثه به صدا درآورد. حداقل کاری که سازمان حفاظت از محیط‌زیست هم می‌تواند بکند، تقدیر کوچکی از کارگروه یوز ایرانی است. تقدیری که احمدعلی کیخا قول آن را به روزنامه ایران داده است.

اقدام تحسین‌برانگیز اهالی بام ایران در روز طبیعت

پنجشنبه, ۱۴ فروردین, ۱۳۹۳

     همان‌طور که آگاهی دارید در آئین نوروز، سیزدهمین روز از فروردین؛ روز طبیعت نام نهاده شده است. هرچند انتظار است در این آیین کهن، فرهنگ آشتی و احترام به طبیعت به‌نمایش گذاشته شود اما متأسفانه در سال‌های اخیر شاهد هستیم که در این روز به جای صلح و آشتی، جنگ و قهر خود با طبیعت را به نمایش می‌گذاریم و بیشترین خسارت‌ها را به محیط زیست طبیعی‌مان وارد می‌کنیم! زباله‌ها در طبیعت رها می‌شوند و با پرتاب سبزه‌های هفت‌سین مناظر نازیبایی را در خیابان‌ها و جاده‌های ورودی شهرها به‌نمایش گذاشته می‌شود.

     از این رو، همواره روز طبیعت – ۱۳ فروردین – به یکی از نگرانی‌های جدی بسیاری از دوستداران طبیعت مبدل شده است. خوشبختانه امسال اعضای پرتلاش انجمن محیط زیستی تسنیم با همکاری جمعیت هلال احمر، شهرداری، میراث فرهنگی و گردشگری، حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی منطقه دست به ابتکاری جالب زده‌اند و در این روز طرح‌هایی را برای جمع‌آوری سبزه‌های هفت‌سین و بازگرداندن زباله‌ها به مرحله اجرا درآوردند.

انجمن محیط زیستی تسنیم با کمک شهرداری، اعضای جمعیت هلال احمر، اداره میراث فرهنگی و گردشگری و ادارات کل محیط زیست و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری در یک اقدام برنامه‌ریزی شده، کیسه‌هایی برای جمع‌آوری و حمل زباله در اختیار طبیعت‌گردان قرار دادند و آنان را تشویق کردند تا این کیسه‌های پر شده از زباله‌های خود را در طبیعت رها نکنند و بلیط‌های رایگانی را که اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهیه کرده بود، در اختیار خانوارهایی قرار دادند که زباله‌های خود را در طبیعت رها نکرده و به مراکز تدارک دیده شده در ورودی شهر تحویل دادند. این برنامه در قالب طرح “یک کیسه زباله یک هدیه” در ورودی‌های شهر بروجن به اجرا درآمد.

IMG_0274IMG_02862014-04-02-4192014-04-02-414IMG_0338

افزون بر این طرح، از شهروندان خواستند که سبزه‌های هفت‌سین خود را در محل‌های تدارک دیده شده در میادین شهر تحویل دهند و یک هدیه دریافت دارند. این برنامه که با استقبال چشمگیر شهروندان بروجنی و مسافرین سیزده‌بدر نیز روبرو شده بود تحت عنوان طرح “یک سبزه یک هدیه” به نمایش گذاشته شد.

IMG_0281IMG_0297IMG_03302014-04-02-410

     نگارنده نیز به سهم خود تلاش‌های بی‌منت دوستان فرهیخته‌ام در انجمن محیط زیستی تسنیم و همراهان فهیم و مسئولیت‌شناس‌مان در جمعیت هلال احمر و شهرداری بروجن را ارج نهاده و با این امید که در سال ۱۳۹۳ شاهد نهادینه شدن موازین محیط زیستی در فرهنگ و آیین‌های کهن مردمان جامعه ایرانی باشیم، بهترین‌ها را برای همه دوستداران طبیعت و محیط زیست ایران‌زمین آرزو دارم.

در همین رابطه:

– مهار بیابان‌زایی: کار بزرگ مردمان یک شهر کوچک در سیزده‌بدر

– خبرگزاری مهر: برگزاری طرح “یک کیسه زباله ؛ یک هدیه” در چهارمحال و بختیاری/ اهدای بلیط رایگان بازدید از موزه ها

ماجرای اعتراض بختیاری‌ها از نگاه ناصر کرمی

پنجشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۳۹۲

sarzamin-kohan.

     دکتر ناصر کرمی روزنامه نگار و فعال محیط زیست، در یادداشتی به واکاوای کوتاهی از ماجرای سریال “سرزمین کهن” پرداخته و از نحوه برخورد روزنامه نگاران و روشنفکران کشور با اعتراض‌های بختیاری‌ها و همسویی این روشنفکران با صدا و سیمای دولتی برای فروکاستن این اعتراض‌ها به دلایل فرعی، انتقاد کرد. به گزارش آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز)؛ شرح کامل این یادداشت را می‌توانید در زیر بخوانید:

     اعتراض بختیاری‌ها سرانجام به توقف پخش سریال سرزمین کهن انجامید. این نوشته البته بیشتر از آنکه قصد مرور کل ماجرا را داشته باشد می‌خواهد پاسخی باشد به واکنش غالب روزنامه‌نگاران کشور به این ماجرا. به ویژه روزنامه‌نگارانی که دست کم به نسبت رسانه‌ای که در آن قلم می‌زنند می‌بایست اصلاح‌طلب یا روشنفکر قلمداد شوند.
     موضوع این است که غالب این روزنامه نگاران فریاد وا اسفا سر دادند برای معصومیت و مظلومیت هنرمندان و فیلمسازان ایرانی که جرات ندارند اسم یا هویت یا شغل یا موقعیت شبه حقیقی به شخصیت‌های آثار خود بدهند. زیرا بلافاصله فریاد اعتراض احساسی و غیر منطقی عده‌ای از جایی بلند می‌شود، البته آنچه که می‌گویند بسیار هم سابقه داشته است.

     اما آیا ماجرای سریال سرزمین کهن هم همین‌گونه بود؟ سازندگان سریال و مدیران صدا و سیما چون مطمئن هستند که غالب مردم اساسا این سریال را ندیده‌اند اینگونه وانمود می‌کنند که اعتراض بختیاری‌ها صرفا از آن جهت بوده که شخصیت نقش منفی فیلم (چقدر راحت تر بود به جای این عبارت طولانی خیلی راحت میگفتم”بد من”) اسمش “بختیاری” است. اگر موضوع فقط همین باشد البته که عذر آنها پذیرفتنی است.

     بالاخره هر اسم دیگری باشد عده‌ای هستند که آن اسم را بر خود دارند و حق خواهند داشت معترض شوند و نمی شود هم سریال ساخت بی آنکه شخصیت‌ها اسم داشته باشند. گفته می‌شود مهران مدیری و نویسندگانش خیلی مراقب بوده‌اند در ماجرای سریال “شب‌های برره” هیچ ارجاعی به جایی داده نشود و از جمله با دقت نشسته و اسم “برره” را جعل کرده‌اند. اما جالب است که بدانید در حوالی فسا روستایی پیدا شد به نام برره که مردم آن به شدت معترض این سریال شدند. اما، ماجرای بختیاری‌ها و این سریال کاملا متفاوت است. سرزمین کهن ارجاعات خیلی مشخص تاریخی دارد علیه ایل بختیاری. مرور می‌کنیم:

۱- سردار اسعد بختیاری برای بختیاری‌ها یک اسطوره و برای متجددان ایران یک قهرمان نهضت مشروطه است. اما برای مورخانی که مشرب و ماموریتی مشابه عباس سلیمی نمین (مشاور اصلی سریال سرزمین کهن) در نقل تاریخ مشروطه دارند موضوع متفاوت است. در نگاه آنها اقدام سردار اسعد در به دار آویختن شیخ فضل الله نوری گناهی نابخشودنی است. جزئیات این ماجرا بماند. به هر رو در سریال سرزمین کهن از سردار اسعد به عنوان یک خائن و مزدور عوامل بیگانه نام برده می‌شود. همین برای اعتراض بختیاری‌ها کافی نیست؟

۲- آیا انتخاب نام بختیاری برای ضد قهرمان فیلم اتفاقی بوده؟ ارجاعات نشان می‌دهد که اینگونه نیست. سردار اسعد را همفکران آقای سلیمی نمین مکرر متهم کرده‌اند به نوکری انگلیس. از سوی دیگر در تاریخ معاصر ایران بختیاری‌ها بنا به یک دلیل مشخص ارتباط نزدیکی با انگلیسی‌ها داشته‌اند. از این قرار که در دوره پهلوی اول، حضور پررنگ بختیاری‌ها در فعالیت‌های نفتی خوزستان، به دلیل اینکه انگلیسی‌ها در خوزستان عمدتا بختیاری‌ها را استخدام می‌کردند که فرصت برخورداری از یک موقعیت ویژه اقتصادی را به این قوم داد، باعث تهمت‌هایی شد به آنها که در قالب دشنامی همچون همکاری با انگلیس نمود پیدا می‌کرد.
ضد قهرمان سریال سرزمین کهن مکررا با عباراتی همچون “کاسه لیس و مزدور و نوکر انگلیس” نامیده می‌شود. در یکی ازدیالوگ‌های سریال شخصیت مثبت فیلم می‌گوید: “این بختیاری‌ها با کاسه لیسی برای انگلیس به جایی رسیدن وگرنه هیچی نبودن”. ممکن است بگویید منظور او خانواده بختیاری است که در این سریال ضد قهرمان هستند. اما هم دیالوگ زننده است و هم ارجاع تاریخی آن به تهمتی که به بختیاری‌ها زده می‌شود به راحتی قابل اغماض نیست. چرا نمی گویند مزدوری روسیه یا آمریکا یا فرانسه؟ چون در آن مقطع انگلیس بازیگردان امپریالیسم بوده. پس سریال حتی در فحش دادن هم ارجاع مشخص تاریخی دارد. چرا نباید تصور کنیم همین ارجاع را در نامگذاری شخصیت‌ها هم داشته است؟

۳- ممکن است بگویید ارجاعات فوق الذکر اتفاقی است و انتخاب نام “بختیاری” هم اتفاقی بوده. اما آیا در سریالی که قرار است مکررا به نقش منفی فیلم فحش بدهند منطقی است که نام او دقیقا لقب یک قوم باشد؟ آیا سازندگان سریال می‌توانستند به همین راحتی نام ضد قهرمان خود را از طریق انتساب او به یکی از زادگاه‌های مقامات بلند پایه و مشهور انتخاب کنند؟ آیا می‌توانستند از نام شهدای مشهور یا اصلا همین مقامات کنونی نظام استفاده کنند؟
آیا می‌توانستند فی المثل نام “ضرغامی” (که اتفاقا این نام هم از نام‌های مشهور در میان بختیاری هاست) را بر ضد قهرمان خود بگذارند؟ اما می‌دانند از این نوع نامها نمی شود استفاده کرد، اما تصور می‌کنند می‌شود هفته‌های متوالی یک قوم چند میلیون نفری را نشاند پای تلویزیون و به آنها فحش داد؟ مضاف بر آنکه همین خانواده که اسم شان بختیاری است روی دیوار خانه شان هم یک عکس سردار اسعد بختیاری است. واقعا بر چه مبنایی ما باید مجاب شویم آنها بختیاری نیستند؟

۴- سازندگان سریال گفته‌اند بختیاری‌ها عجله نکنند چون در آخر سریال یکی از قهرمانان موثر بختیاری خواهد بود. اتفاقا همین نشان میدهد که سریال بر مبنای ارجاعات تعیین شده ساخته شده است. وگرنه اگر انتخاب اسم بختیاری اتفاقی بوده چه اصراری هست که در آخر سریال یک قهرمان بختیاری هم داشته باشیم. این یک کلک پیش پا افتاده هالیوودی است. جان فورد به قول تارانتینو در فیلم هایش مثل زامبی سرخپوست‌ها را تار و مار می‌کرد اما برای آنکه متهم به نژاد پرستی نشود در اواخر داستان یک وردست سرخپوست هم کنار جان وین قرار می‌داد.

۵- وقتی پای عباس سلیمی نمین در میان است این یعنی اینکه اصل ماجرا داستان شیخ فضل‌الله است و سواران بختیاری که متعاقب فتح تهران او را بر دار آویختند. آن ماجرا را به شکل‌های گوناگونی روایت کرده‌اند. روایت سریال سرزمین کهن البته طعم خاصی دارد. طعمی که برای بختیاری‌ها خیلی تلخ به نظر آمده است. اگر فرض کنیم راویان سرزمین کهن هم صادقند و هم خیرخواه و هم معجونشان قصد درمانگری دارد، به هر حال باید پذیرفت هر دوای تلخی قابل خوردن نیست و بعضی مردم هم در تجویز دارو هر کسی را محق نمی‌دانند.

۶- بر می‌گردم به همان فریاد وا اسفای روزنامه نگاران پیش گفته. آیا به جای واکاوی دلیل خشمناکی مردمانی محروم و سرخورده می‌باید ندیده و نشناخته آنها را محکوم کرده و حرکت شان را تحقیر کرد؟ واقعا چند نفراز شما خواستید ریشه‌های این ماجرا را ببینید؟ یا مسئولانه قبل از متهم کردن مردم معترض دست کم بنشینید و قسمت‌های پخش شده این سریال را ببینید؟ جالب است که غالب همین روزنامه نگاران خود می‌گویند این سریال را ندیده‌اند و عطف به ماسبق قضاوت می‌کنند. آن بختیاری‌های معترض هم متهمند به اینکه بی آنکه سریال را دیده باشند صرفا بر اساس شنیده‌ها روانه خیابان شده‌اند. این هم نکته‌ای است: مردمی که سریال را ندیده‌اند علیه آن تظاهرات می‌کنند و روزنامه‌نگارانی هم که سریال را ندیده‌اند از آن دفاع می‌کنند.

۷- رئیس صدا و سیما گفته بله، نباید به قومی که این همه شهید داده توهین بشود. اعتنای ایشان به مقام شهدا قابل ستایش است. البته منظورشان این است که کلا به هیچ قومی نباید توهین کرد. یا اینکه کلا نباید توهین کرد. احتمالا حالا دیگر متوجه شده باشند نگارش سریال پر هزینه تاریخی را به فردی سپردن که چندان مشهور به بیطرفی و بیغرضی در نقل تاریخ معاصر نیست چه تاوان سنگینی دارد.