این روزها کارون حالوروز خوشی ندارد و شوربختانه طرحهای انتقال آب و سدسازی هم برای نابودی آن صفآرایی کردهاند. در گفتگویی با خبرنگار روزنامه قانون شرکت کردهام که میتوانید شرح کامل این گفتگو را در زیر بخوانید:
روزنامه قانون: سالانه بهاندازه سد کرج آبهای پشت ۵ سد کارون تبخیر میشود. وزارت نیرو سازمان محیطزیست را در پروژههای انتقال آب در عمل انجامشده قرار میدهد. بدنه کارشناسان وزارت نیرو بهاشتباه بودن اینگونه پروژهها باور دارند اما تصمیمگیری در این رده صورت نمیگیرد. اگر آنها میتوانستند منابع مالی و ردیف اعتباری پروژههای بهشتآباد و سبزکوه را تأمین کنند هیچگاه نیازی به چانهزنی نداشتند و اصرار به سازمان محیطزیست برای صدور مجوز نمیکردند.
اصرار به سازمان محیطزیست برای صدور مجوز، برای این است که میخواهند تنشهای اجتماعی این طرح را کاهش دهند چون مابقی پروژههایشان به این مسئله گرهخورده است. تمامی این پروژهها به بهانه انتقال آب شرب رخ میدهد اما تنها یک درصد ناچیزی مثلاً ۵ درصد را برای آب شرب اختصاص میدهند. پروژههای انتقال آب در کشور از کارون بزرگ در حالی با نام شرب اجرا میشوند که به کام صنایع هستند. مسئولان از یکسو مردم را به صرفهجویی در مصرف آب دعوت میکنند و از سوی دیگر خود با فریبکاری و تحتفشار لابیهای سیاسی تیشه به ریشه منابع آبی کشور میزنند.
آب هست ولی کم هست، این شعاری است که این روزها بر روی در و دیوار شهرها نقش بسته و در شبکههای مختلف صداوسیما نیز مردم را به صرفهجویی در مصرف این مایه حیات دعوت میکنند اما اینکه مسئولان تا چه اندازه به این شعار در تصمیمگیری و عملکرد خود اعتقاد دارند خود جای سؤال است چراکه هرروز خبری از سوء مدیریت و لابیهای سیاسی در مدیریت منابع آبی موجود در کشور به گوش میرسد.
علاقهمندی وزارت نیرو به سدسازی
رتبه ۱۳۲ در بین ۱۳۳ کشور دنیا در رتبهبندی جهانی مدیریت منابع آب ایران خود گواه روشنی بر این مسئله است. بر اساس استانداردهای جهانی هر کشوری که بیش از ۴۰ درصد منابع آب تجدیدشونده را استفاده کند، وارد بحران آب میشود، درحالیکه در ایران حدود ۷۲ درصد از منابع آب تجدیدشونده مورداستفاده قرار میگیرد. در قوانین و برنامه چهارم و پنجم توسعه حکم شده که وزارت نیرو باید میزان آب ازدسترفته در آبهای زیرزمینی را تا حداکثر ۲۵ درصد احیا کند و برگرداند، ولی بهنظر میرسد وزارت نیرو تنها به اجرای کارهای سختافزاری مثل سدسازی علاقهمند است، نکته جالبتوجه اینجاست که سدسازی تکنولوژی منسوخشدهای است که یکی از دلایل اصلی کاهش منابع آبی و بحران آب در دنیا شناختهشده است.
بهشتآباد تعطیل نشده است
یکی از طرحهایی که در چند سال اخیر در کشور اعتراضهای فراوانی را به دنبال داشته پروژه انتقال آب از کارون و سرشاخههای آن به فلات مرکزی ایران است. پروژهای که به گفته مسئولان سازمان محیطزیست تیشه به ریشه محیطزیست کشور میزند. یکی از این پروژهها انتقال آب بهشتآباد از چهارمحال و بختیاری به اصفهان است. پروژهای که در مقطعی سازمان محیطزیست خبر توقف آن را داده بود اما شواهد حاکی از آن است که بهشتآباد همچنان در حال اجر است.
بهشتآباد به دلیل کمبود بودجه تعطیل است نه نبود مجوز سازمان محیطزیست
هومان خاکپور، کارشناس محیطزیست دراینباره به «قانون» میگوید: افراد محلی گفتهاند که این پروژه تعطیل نشده و همچنان در حال اجرا است، بنده نیز در همین حد از ادامه این پروژه اطلاع دارم. به نظر نمیآید که پروژه بهصورت کامل متوقفشده باشد، ممکن است که سرعت اجرای پروژه کند شده باشد و یا اینکه با محدودیتهایی در کار و منابع مالی مواجه شده باشند. ولی اینکه به دلیل عدم صدور مجوز سازمان محیطزیست پروژه به سمت تعطیلی رفته را بعید میدانم. این پروژه مجوز سازمان را ندارد اما ممنوعیت قانونی و قضایی برای آن اعلامنشده و تا زمانی که دستور قضایی برای توقف پروژهای صادر نشود هیچ پیمانکاری پروژهاش را تعطیل نمیکند مگر اینکه بهلحاظ قانونی منابع مالی موردنیاز تأمین نشده باشد، در پروژههای انتقال آب سبزکوه و بهشتآباد مشکل اصلی کمبود بودجه است.
وزارت نیرو سازمان محیطزیست را نمیبیند
خاکپور میافزاید: بر اساس قانون و مصوبه شورای عالی محیطزیست تمامی پروژههای عمرانی که مشمول ارزیابی سازمان محیطزیست میشوند باید در زمان مکانیابی و امکانسنجی از این سازمان مجوز اخذ کنند، یعنی قبل از آغاز پروژه چراکه تأمین ردیف اعتباری منوط به اخذ این مجوزها است اما مشکل اینجاست که دستگاه متولی که وزارت نیرو است بدون گرفتن این مجوزها تحتفشارها و لابیهای سیاسیکار را شروع میکنند. با این روش کار، سازمان محیطزیست را در عمل انجامشده قرار میدهند.
تمامی پروژههای انتقال آب فاقد مجوز است
او با اشاره به اینکه تمامی پروژههای اجراشده و یا در حال اجرا فاقد مجوز از سازمان محیطزیست هستند، میگوید: پروژههایی مانند سد خرسان۳، تونلهای انتقال آب بهشتآباد، گلاب یک و دو و سبزکوه که پیشینه برخی از آنها حتی به ۵ سال گذشته برمیگردد، در حال حاضر مدعی هستند که بخش زیادی از بیتالمال صرف این پروژهها شده و توقف آنها به معنای هدر رفت و اتلاف بیتالمال است.
وزارت نیرو مردم را ترغیب به بیقانونی میکند
خاکپور ادامه میدهد: تمامی این اتفاقها در شرایطی رخ میدهد که وزارت نیرو بهعنوان متولی منابع آبی در کشور از تمامی مشکلات، محدودیتها و چالشهای حوزه آبی در کشور اطلاع دارد. وقتی وزارت نیرو به قانون پایبند نیست چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم کشاورزان به قانون پایبند باشند. عملکرد وزارت نیرو مردم را به بیقانونی ترغیب میکند. این کارشناس محیطزیست درباره پروژههای غیرکارشناسی وزارت نیرو میگوید: باور بنده بر این است که بدنه کارشناسان وزارت نیرو بهعنوان مجری و متولی کارشناسی این پروژهها بهاشتباه بودن اینگونه پروژهها باور دارند اما تصمیمگیری در این رده صورت نمیگیرد معمولاً تصمیمگیریها در ردههای مدیریتی با لابی و فشارهای افراد سیاسی انجام میگیرد. اگر الآن ادعا میشود که توقف این پروژهها هدر رفت بیتالمال است این صحبت کارشناسان وزارت نیرو نیست بلکه صحبت مسئولان و نمایندگان سیاسی در استانها یا در سطح کشور است.
محیطزیست با این بضاعت مجبور است موافقت کند
خاکپور یادآور میشود: سازمان محیطزیست بهدلیل اینکه از بضاعت لازم در تصمیمگیری و مدیریت منابع آبی کشور برخوردار نیست، درنهایت مجبور است به این پروژهها تن بدهد. هرچند در سالهای اخیر سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور با حساسیت ویژهای با این مسئله برخورد میکند و اعلام کرده تا سازمان محیطزیست مجوز ارزیابی صادر نکند، ردیف اعتباری به آن پروژه تخصیص نمیدهد. مطمئن باشید اگر آنها میتوانستند منابع مالی و ردیف اعتباری پروژههای بهشتآباد و سبزکوه را تأمین کنند هیچگاه نیازی به چانهزنی نداشتند و اصرار به سازمان محیطزیست برای صدور مجوز نمیکردند چراکه در استان چهارمحال و بختیاری پروژههای بدون مجوز ارزیابی اجراشده و منتظر این مجوزها نماندهاند. پروژه گلاب یک بدون مجوز سازمان تمام شد و گلاب دو در مراحل نهایی است بهدلیل اینکه منابع اعتباری آن را از بودجه استان اصفهان تأمین کردهاند. در حال حاضر نیز اگر اصرار به سازمان محیطزیست برای صدور مجوز میکنند برای این است که میخواهند تنشهای اجتماعی این طرح را کاهش دهند چون مابقی پروژههایشان به این مسئله گرهخورده است.
انتقال آب از سرشاخههای دز در فریدن اصفهان
او با اشاره به اینکه این پروژهها بهنام شرب است ولی به کام صنعت میگوید: مسئولان استان اصفهان مدعی هستند که با پروژه گلاب تا افق ۱۴۲۰ نیاز آبی اصفهان بزرگ را با جمعیت ۵ میلیون نفری تأمین میکنند، هنگامیکه بحث آب شرب مطرح میشود این توجیه منطقی است. ولی وقتی پروژه بهشتآباد را به بهانه آب شرب اجرا میکنند و آنگاه پروژههایی در قالب انتقال یک میلیارد مترمکعب آب به اصفهان را در فریدن اصفهان از سرشاخههای دز اجرا میکنند صورتمسئله فرق میکند. رودخانه دز از لرستان سرچشمه میگیرد و پس از عبور از منطقهای در مرز اصفهان و چهارمحال و بختیاری وارد کارون بزرگ در خوزستان میشود. یعنی بخشهایی از حوضه آبریز این رودخانه در لرستان، اصفهان و چهارمحال قرار دارد. تمامی این پروژهها به بهانه انتقال آب شرب رخ میدهد، معمولاً هنگامیکه پروژههای انتقال آب را تعریف میکنند یک درصد ناچیزی مثلاً ۵ درصد را برای آب شرب اختصاص میدهند چراکه آنها نمیخواهند مخالف سیاست دولت که اعلام کرده با هیچ پروژه انتقال آب بهجز شرب موافقت نمیکند، حرکت کنند.
عقلانیت در تصمیمگیریهای دولت در حوزه آب وجود ندارد
خاکپور عنوان میکند: استان اصفهان بهدلیل توسعه صنایعی مانند فولاد رتبه بالایی در تولید ناخالص ملی در کشور دارد؛ همین مسئله باعث افزایش نرخ مهاجرت به این استان شده، این اتفاق بلای جان خود اصفهان شده است. فرونشست زمین در مناطقی که صنایع مستقرشده و توسعهای که در بخش کشاورزی داشتهایم یکی از پیامدهای منفی این توسعه صنعت است. مسئلهای تعجببرانگیز این است چرا دولت فریبکاری میکند، چرا به بهانه شرب اینهمه پروژه برای توسعه صنایع تعریف میکند چراکه تأمین آب شرب را میتوان با تنها یکی از این پروژهها برای همیشه حل کرد. اگر تونل گلاب میتواند مشکل را حل کند چرا این پروژه را اجرا نمیکنند اما مابقی پروژهها مانند بهشتآباد و سرشاخههای دز را تعطیل کنند. در این تصمیمگیریها در دولت عقلانیت وجود ندارد، همه این اتفاقات بر اساس سیاسیکاری و نفوذ مسئولان این استانها در دولت است.
آب چهارمحال و بختیاری در شهر رفسنجان کرمان
او به پروژه انتقال آب ونک اشاره میکند و میگوید: پروژه دیگری در استان چهارمحال و بختیاری تعریفشده بهنام ونک باهدف انتقال آب از این استان به شهر رفسنجان در کرمان، نکته جالبتوجه اینجاست که مسئولان استان اصفهان نیز به این پروژه اعتراض کردهاند. متأسفانه در فلات مرکزی کشور ما یک توسعه اشتباه در کشاورزی و صنایع داشتهایم و با توهم وجود منابع آبی در یک استان دیگر چشم به کارون بزرگ دوختهایم. تمامی این کارها به نابودی کارون بزرگ و درنهایت نابودی خوزستان ختم میشود. بر اساس آمار منتشرشده دولت در خوزستان پهناهای آبی خوزستان به یکسوم رسیده؛ در حال حاضر کانون تولید گردوغبار تنها تالابهای خشکشده نیستند در حدود ۲ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی که به دلیل کاهش منابع آبی بایر شدهاند تبدیل به کانون تولید گردوغبار شدهاند. این آمار گزارش ستاد مقابله با ریز گرد در کشور است.
۱۶ سد روی کارون خالی ساخته میشود
خاکپور میگوید: از یکسو بارگذاریهای غلط در فلات مرکزی چه به بهانه صنعت و یا کشاورزی و از سوی دیگر احداث چندین سد بر روی کارون تیشه به ریشه منابع آبی ایران زده است. در حال حاضر ۵ سد غرقابی که ظرفیت ذخیره ۱۴ میلیارد مترمکعب آب را دارد بر روی کارون احداثشده این در حالی است که کل آورده آب کارون بزرگ در شرایط نرمال ۱۴ میلیارد مترمکعب بوده و در شرایط فعلی به ۹ میلیارد مترمکعب رسیده است. در شرایط فعلی سدها خالی هستند و هیچکدامشان در ظرفیت بالای تولید انرژی برقابی نیستند.
ما با سدهایی مواجه هستیم که آب در آنها نیست و سرمایهگذاری بر روی آنها انجامشده و این سدها ۵۰۰ میلیون مترمکعب در سال تبخیر دارند یعنی بهاندازه سد کرج تبخیر آب داریم. همچنین وزارت نیرو در اقدامی جالب احداث ۱۶ سد دیگر روی کارون بزرگ را در دست مطالعه و اجرا دارد، آیندهای که برای کشور متصور میشوم با اینگونه اقدامات نابودی کارون و در پی آن خوزستان و ایران است.