بایگانی “سد سازی”

کمپین کلوخ ایرانیان برای مبارزه با بیابان‌زایی

چهارشنبه, ۵ شهریور, ۱۳۹۳

کلوخ آنا

     خبرگزاری آنا – جواد حیدریان: کمپین «کلوخ» که می‌تواند اجرای ایرانی طرح «آیس باکت» باشد، کوفتن یک کلوخ بر سر برای اطلاع رسانی درباره خشکیدن ایران و تبدیل همه اراضی آن به کلوخ است. مجریان کمپین «کلوخ» با دعوت از روزنامه‌نگاران، هنرمندان و کنش‌گران اجتماعی ایران و همینطور با خطاب قرار دادن روسای جمهوری کشور در سال‌های گذشته، بیابانی شدن سرزمین ایران را به چالش کشیده و این سوال را مطرح کرده که چرا با مهار آب و گسترش سدسازی و توسعه ناپایدار، ایران را به مرز بحران آبی و تنش‌های سرزمینی مبتلا کرده‌اند.

     ناصر کرمی، اقلیم شناس و فعال محیط زیست، یکی از فعالان این کمپین در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا می‌گوید: کمپین “کلوخ” به جای سطل آب یخ برای ما مناسب‌تر است. از آنجایی که خشکسالی دشت‌ها، رودها، دریاچه‌ها و خاک‌های حاصل‌خیز ما را تماما خشکانده و ایران را به کلوخی یکپارچه و تفتیده تبدیل خواهد کرد، تصور می‌کنم معادل ایرانی‌تر و منطقی‌تر آیس باکت چلنج، برای کشور ما کمپین کلوخ است.

     این دانشیار دپارتمان جغرافیای دانشگاه برگن نروژ، می‌افزاید: همه رو به دوربین بایستیم و یک کلوخ بزرگ بر سرمان بکوبیم. این چالشی است که همه فعالان و اثرگذاران حوزه محیط زیست را به آن دعوت می‌کنم. سرزمین ایران که از دیرباز کشور خشک و کم آبی بوده اکنون در وضعیت شتابانی به سمت بیابانی شدن می‌رود. واکنش کمپین «کلوخ» هشداری است به روند بیابان‌زایی و برداشت بی‌رویه آب از سفرهای زیر زمینی!

زوال جنگلی ایران

     رئیس دانشکده منابع طبیعی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات در همین زمینه به آنا می‌گوید: شواهد نشان می‌دهد خشکیدگی و مرگ درختان در سطوح بالا در سراسر کشور در حال گسترش است. زوال یک میلیون هکتار جنگل در زاگرس نشانه هولناکی از بیابانی شدن ایران است. زوال اکوسیسم در زاگرس نیز نشان می‌دهد چطور سوء مدیریت منابع طبیعی توانسته حیات کشور را به مخاطره بیندازد.

     هادی کیا دلیری همچنین معتقد است: عوامل مرگ جنگلی کشور غیرطبیعی است. دخالت‌های بیش از توان در اکوسیستم، حذف عناصر اکوسیستم مانند نابودی حیات وحش، چرای دام بیش از حد، آتش‌سوزی‌های عمدی و تغییرات اقلیمی و غیره عارضه‌هایی هستند که سبب بروز طغیان آفات و بیماری در سطح وسیع شده است که باید به همه این مسائل، مدیریت اشتباه و بهره‌برداری بیش از حد را نیز اضافه کنیم.

    به گفته این کارشناس جنگل، نابودی ۴۰ هزار هکتار از گونه‌های بومی شمشماد در شمال ایران نیز حاکی از آن است شرایط طبیعی در ایران در حال عوض شدن است. در سال‌های گذشته آفات از غرب و جنوب در حال گسترش بوده اما حالا به سمت شمال کشور پیش‌روی کرده است. آتش سوزی در پارک ملی گلستان نیز بی‌شک به این فرایند تخریب در جنگل‌های هیرکانی کمک می‌کند.

     کیا دلیری می‌افزاید: بلوط بلند مازو در حال مرگ است. بلوط ایرانی در زاگرس نیز در حال نابودی است و بلوط‌های قفقازی نیز که از نژاد هیرکانی است، دچار مرگ دسته جمعی شده‌اند. خشکیدگی شاه بلوط در گیلان و همینطور گونه انجیلی(پرسیکا)، کاسپیکا(یا کاسپین) از دیگر گونه‌های بومی ایران هستند که یکی یکی به حالت ایستاده می‌میرند. با روند تخریب منابع طبعی و جنگل‌ها در ایران، استعداد آسیب پذیری اکوسیستم بیشتر شده و مقاومت اکوسیستم نیز پائین آمده است.

     جنگل‌ها در کشور به سمت شهری شدن پیش می روند و هر روز میانگین عمرشان پائین می آید و دچار بیماری می شوند. جنگل‌ها دیگر قابلیت بازیابی خود را ندارند و دچار آفت شده اند. همه این عوامل دارد کشور ایران را به سمت و سوی یک کشور بدون جنگل و با فرسایش بالای خاک می برد و ایران را به بیابانی بی ارزش بدل می کند.

ایران کشوری به رنگ قرمز

     محمد درویش کارشناس محیط زیست و محقق حوزه بیابان، پیشتر ایران بیابانی را در آیینه آمار بررسی کرده و وضعیت کشور را اینطور ارزیابی کرده بود که جدیدترین نقشه‌های جهانی بیابانزایی، قلمرو ایران را تماماً با رنگ قرمز نشان داده است که نشان‌دهنده‌ وخامت شرایط در کشور است. پوشش جنگلی کشور در مقطع ۳۰ ساله (۱۳۷۰-۱۳۴۰)، حدود ۶ میلیون هکتار از عرصه‌‌اش کاهش یافته و به ۱۲ میلیون هکتار رسیده است. بیش از ۵۵ درصد جنگل‌های غرب و ۹۵ درصد جنگل‌های ارس شمال خراسان نیز از بین رفته است به طوریکه سهم سرانه‌ هر ایرانی از جنگل در آینده‌ نه چندان دور ممکن است و به ۰.۲ هکتار هم نخواهد رسید که این رقم کمتر از یک چهارم استاندارد جهانی است.

     به گفته درویش، رقم سالانه‌ تلفات خاک کشور (دست‌کم ۲ میلیاردتن یا ۷۷۰ هزار هکتار)، معادل ۲۰ درصد فرسایش طبیعی خاک‌ها و ۷/۷ درصد مقدار شستشوی خاک در مقیاس جهانی است. این میزان با توجه به سهم ۲/۱ درصدی ایران از مساحت خشکی‌های جهان بسیار قابل تأمل است؛ آن هم در شرایطی که هر هکتار خاک کشور با دریافت ۲/۷۶۰ مترمکعب آب در سال، تنها یک‌چهارم سهم آبی را دریافت می‌کند که به طور متوسط هر هکتار خشکی در جهان.

     آنطور که این کارشناس بیابان پیشتر مطرح کرده است؛ سهم قابل توجهی از آب قابل استحصال کشور، بدون استفاده هرز می‌رود و آن بخشی نیز که مهار می‌شود، با کمترین بازده ممکن، به چرخه‌ تولید تخصیص می‌یابد. علاوه بر این، ۱۵ درصد اراضی زراعی کشور نیز بر اثر آبیاری مفرط، دچار ترکیبی از فرایندهای شوری، سدیمی و ماندابی‌شدن شده‌اند. شرایط چنان نگران‌کننده است که در قانون حفاظت خاک و آبخیزداری کشور، بیش از نیمی از مساحت ایران را (۸۸ میلیون هکتار) از نظر میزان فرسایش در هکتار، دارای حالت بحرانی اعلام کرده‌اند.

نامه سازمان‌های غیر دولتی و فعالان محیط زیستی استان چهارمحال و بختیاری به ابتکار

یکشنبه, ۵ مرداد, ۱۳۹۳

     سازمان‌های مردم‌نهاد و فعالان محیط زیست چهارمحال و بختیاری به بهانه قدردانی از رویکرد تحسین‌برانگیز اداره کل حفاظت محیط زیست استان در مقابله با پروژه‌های غیرکارشناسی انتقال آب بین حوضه‌ای و سد سازی‌های بی‌رویه در منطقه و همچنین تعامل سازنده با سازمان‌های غیردولتی در ایجاد موج‌های مقابله با شکار و شکارچی‌گری؛ در نامه‌ای سرگشاده از سرکار خانم دکتر ابتکار به عنوان عالی‌ترین مقام اجرایی محیط زیست کشور خواسته‌اند که با حمایت از این رویکرد ارزشمند، تلاش کنند تا این رویه برای همیشه در بدنه این دستگاه حامی طبیعت و زیستمندان نهادینه شود. متن کامل این ماجرا و نامه را که در خبرگزای مهر منتشر شده است را می‌توانید در زیر بخوانید:

نامه به ابتکار

پاسدار مواهب طبیعی و زیستمندان این سرزمین باشید

     سازمان‌های غیر دولتی و فعالان محیط زیستی استان چهارمحال و بختیاری در نامه سرگشاده‌ای به دفاع از عمل‌کرد مدیرکل محیط زیست این استان پرداختند.

     به گزارش خبرگزاری مهر، با اعلام خبر احتمال برکناری دکتر سعید یوسف‌پور از مدیریت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری فعالان محیط زیست و سازمان‌های مردم‌نهاد این استان طی نامه‌ای به رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور درباره عمل‌کرد یوسف‌پور نوشته‌اند که او «با باوری عمیق به ملاحظات محیط‌زیستی، منافع ملی را به منافع منطقه‌ای و شخصی و گروهی ترجیح داده و با جسارتی هوشمندانه بر رعایت ملاحظات محیط زیستی در پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای و سدسازی‌های بی‌رویه در منطقه اصرار داشته و با اقدامات تحسین‌برانگیزش در ایجاد موج مقابله با شکار و شکارچی‌گری، از جایگاه درخوری در میان دوستداران محیط‌زیست منطقه برخوردار شده است.»

     پیشتر نیز خبرنگاران و روزنامه‌نگاران حوزه محیط زیست از سراسر کشور در نامه سرگشاده‌ای به معصومه ابتکار نسبت به برکناری یوسف‌پور اعلام نارضایتی کرده و این اقدام را بر اثر «فشارهای سیاسی» برای صدور مجوز طرح‌های مخرب محیط زیست عنوان کرده بودند.

     یوسف‌پور طی مدت مدیریت خود طرح‌هایی همچون تونل انتقال آب سبزکوه، سد خرسان ۳ و جابه‌جایی یک روستا به درون مناطق حفاظت شده را امضا نکرد و به نظر می‌رسد این موضوع اکنون او را تا مرز برکناری پیش برده است.

متن نامه سازمان‌های غیر دولتی و فعالان محیط زیستی استان چهارمحال و بختیاری به معصومه ابتکار به شرح زیر است:

سرور ارجمند سرکار خانم دکتر ابتکار
معاون محترم رییس‌جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور
با سلام و احترام

     یکی از ویژگی‌های قابل‌ستایش دولت تدبیر و امید، تأکید امیدبخش بر لحاظ ملاحظات محیط زیستی در تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌های توسعه‌ای بخش‌های مختلف اجرایی کشور است. ماجرایی که آشکارا در منشور ۱۸ ماده‌ای دولت گنجانده‌شده و در پیام نوروزی عالی‌ترین مقام اجرایی دولت – دکتر حسن روحانی –که برای نخستین‌بار از دیپلماسی محیط زیستی سخن گفته شد و هم‌چنین در اختصاص نخستین مصوبه دولت در روزهای آغازین به دریاچه ارومیه، ایجاد موج محیط زیستی در افکار عمومی جامعه، تعامل رو به رشد با سازمان‌های غیردولتی و همراهی نسبی بدنه دولت در پاسداری از محیط‌زیست، نمودی عینی و عملی پیداکرد.

     بدون شک حمایت سرکارعالی از مدیران استانی همراه دولت تدبیر و امید سبب خواهد شد تا با اعتمادبه‌نفس بالاتری با طبیعت ستیزی مقابله کرده و در تعاملی مسئولانه با فعالان محیط‌زیستی در جلب مشارکت مردم و نهادهای دولتی گام‌های اساسی بردارند.

     گفتنی است؛ دکتر سعید یوسف‌پور – مدیرکل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری – از جمله مدیران تلاشگر و علمی همراه با دولت تدبیر و امید است که با باوری عمیق به ملاحظات محیط‌زیستی، منافع ملی را به منافع منطقه‌ای و شخصی و گروهی ترجیح داده و با جسارتی هوشمندانه بر رعایت ملاحظات محیط زیستی در پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای و سدسازی‌های بی‌رویه در منطقه اصرار داشته و با اقدامات تحسین‌برانگیزش در ایجاد موج مقابله با شکار و شکارچی‌گری، از جایگاه درخوری در میان دوستداران محیط‌زیست منطقه برخوردار شده است.

     یقیناً نظر مساعد سرکارعالی شرایط مطلوب‌تری برای پاسداری از مواهب طبیعی و زیستمندان این منطقه فراهم خواهد کرد. پیشاپیش حسن توجه سرکار عالی را ارج نهاده و بهترین‌ها را برای‌تان آرزو داریم.

سازمان‌های غیر دولتی و فعالان محیط زیستی استان چهارمحال و بختیاری:

هومان خاکپور – دیده‌بان طبیعت بختیاری
انجمن دوستداران طبیعت شهرستان بروجن
انجمن محیط زیستی تسنیم استان چهارمحال و بختیاری
تشکل زیست محیطی حافظان طبیعت شهرکرد
تشکل زیست محیطی آوای حیات زاگرس
تشکل وحدت سبز فرخ شهر

در همین رابطه:

– خبرگزاری مهر: نامه سرگشاده جمعی از روزنامه‌نگاران محیط زیست ایران به ابتکار؛ محیط زیست را قربانی فشارهای سیاسی نکنید!

مردمان چهارمحال و بختیاری چقدر در خشکی زاینده‌رود مقصرند؟

پنجشنبه, ۱۲ تیر, ۱۳۹۳

     هفتمین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی با بررسی میزان برداشت آب در استان چهارمحال و بختیاری و نقش آنان در پدیده فاجعه‌بار خشکیدگی زاینده‌رود، برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی‌این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

میزان برداشت آب از رودخانه زاینده رود در استان چهارمحال و بختیاری

     رودخانه زاینده رود دارای طولی معادل ۴۲۰ کیلومتر و حوضه آبریزی معادل ۴۱۵۰۰ کیلومترمربع قبل از احداث تونل های انتقال آب از حوضه های کارون و دز به زاینده رود بود. با توجه به اینکه آورد اصلی رودخانه تنها در بالادست سد زاینده رود قرار دارد و حیات زاینده رود به تولید آب در بالادست سد وابسته است به مواردی چند بشرح ذیل اشاره می گردد:

      قبل از سال ۱۳۳۳ ه ش. (قبل از احداث تونل اول کوهرنگ) مساحت کل حوضه آبریز سد زاینده رود ۴۲۰۰ کیلیومترمربع بود. که از این مساحت ۲۷۳۲ کیلومترمربع آن در داخل استان چهارمحال و بختیاری و ۱۴۶۸ کیلومترمربع در استان اصفهان واقع شده بود و رودخانه زاینده رود از ارتفاعات منطقه چلگرد سرچشمه می گرفت. اما با حفر تونل اول در سال ۱۳۳۳ ، تونل دوم در سال ۱۳۶۶ و تونل سوم در سال ۱۳۹۲ سرآب حوضه آبریز سد به ارتفاعات زردکوه بختیاری تغییر یافت و مساحتی بالغ بر ۶۲۰ کیلومترمربع به وسعت حوضه آبریز زاینده رود در استان چهارمحال و بختیاری اضافه گردید (۳۳۵۲ کیلومترمربع) و سهم استان چهارمحال و بختیاری از حوضه آبریز سد زاینده رود به ۳۳۵۲ کیلومترمربع، معادل ۶۹٫۵۴ درصد از کل حوضه آبریز سد زاینده رود (بدون احتساب حوضه آبریز تونل چشمه لنگان و خدنگستان) رسید. شرایط ویژه رودخانه زاینده رود به گونهای است که از سراب رودخانه (ارتفاعات زردکوه) لغایت دریاچه سد در محدوده جغرافیایی استان چهارمحال و بختیاری می باشد و محدوده سد، دریاچه سد و سد تنظیمی انحرافی زاینده رود در استان اصفهان و بعد از سد تنظیمی زاینده رود، مجددأ رودخانه وارد استان چهارمحال و بختیاری شده و پس از طی مسیری چند بعد از روستای چم خرم و چم نار وارد استان اصفهان می گردد.
یعنی رودخانه دارای دو بازه، (بالا دست و زیردست سد زاینده رود) می باشد:

الف – قسمت بالادست سد زاینده رود (سهم آورد ماهیانه و سالیانه استان چهارمحال و بختیاری از میزان آب ورودی به سد زاینده رود):

     مخزن سد زاینده رود دارای دو ایستگاه آبسنجی می باشد: ۱- ایستگاه آب سنجی اسکندری که جریان آب ورودی از طریق تونل های خدنگستان، چشمه لنگان و رودخانه پلاسجان از منطقه فریدن را اندازه گیری می نماید. ۲- ایستگاه آب سنجی قلعه شاهرخ که میزان آب ورودی به سد از استان چهارمحال و بختیاری را اندازه گیری می‌کند (شکل ۱).

کلیک کنید تا بزرگتر ببینید

     جدول بررسی و آنالیز آمار گویای آنست که میزان آب ورودی از طریق تونل چشمه لنگان و منطقه فریدن اصفهان به سد زاینده رود به دلیل برداشت‍های آب در مسیر‍ های انتقال آب، طی ماههای خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهر و آبان، تقریباً حداقل و نزدیک به صفر می باشد ولیکن میزان آب ورودی از طریق ایستگاه قلعه شاهرخ (استان چهارمحال و بختیاری) مقادیر قابل توجهی بین ۱۲ لغایت ۶۸ مترمکعب بر ثانیه است. این قضیه مؤید آنست که آب در مسیر رودخانه پلاسجان و منتهی به ایستگاه آب سنجی اسکندری برداشت و مصرف می شود اما در استان چهارمحال و بختیاری بدون هیچگونه برداشتی وارد سد زاینده رود می گردد.

کلیک کنید تا بزرگتر ببینید

     جدول (۲) در صد جریان وردی به سد زاینده رود از استان چهارمحال و بختیاری (ایستگاه آب سنجی قلعه شاهرخ) می باشد لطفأ اعداد جدول را به دقت ملاحظه فرمایید لذا چنانچه به میانگین سالیانه مراجعه شود در صد تأمین آب سد و رودخانه زاینده رود از طریق استان چهارمحال و بختیاری به ۹۶٫۳۰ درصد و حتی در سال آبی ۹۱- ۹۰ این رقم به ۸۸٫۸۶ درصد رسیده است. در ماههای مختلف سال خصوصأ ماههای بحرانی سال که نیاز آبی بالامی باشد در صد تأمین آب سد و رودخانه زاینده رود از طریق استان چهارمحال و بختیاری به ۹۹٫۹۷ درصد نیز رسیده است.

کلیک کنید تا بزرگتر ببینید

ب- محدوده زیر دست سد زاینده رود:
     در زیردست سد زاینده رود تعدادی ایستگاه آب سنجی، جهت اندازه گیری جریان آب رودخانه احداث شده اند. ۱- ایستگاه آب سنجی سد تنظیمی- انحرافی زاینده رود، که جریان ورودی به استان چ و ب را اندازه گیری می نماید. ۲- ایستگاه آب سنجی پل زمانخان، که جریان آب خروجی از استان چهارمحال و بختیاری توسط رودخانه زاینده رود را اندازه گیری می نماید. ۳- ایستگاه آب سنجی پل کله، این ایستگاه در واقع بعد از آبگیر تصفیه خانه باباشیخعلی با دبی ۱۲ مترمکعب بر ثانیه(تصفیه خانه اصلی استان اصفهان) و آبگیر خط انتقال آب به استان یزد با دبی حدود ۳ مترمکعب بر ثانیه (سد چم آسمان) قرار دارد. این ایستگاه به دلیل برداشت آب در بازه بیش از ۵۰ کیلومتر استان اصفهان و آبگیر اصلی تأمین شرب تصفیه خانه استان اصفهان و یزد نمی تواند شاخص مصرف آب در استان چهارمحال و بختیاری قرار گیرد.

     جدول (۳) درصد مابه التفاوت جریان وردی و خروجی از استان چهارمحال و بختیاری (ایستگاههای سد تنظیمی زاینده رود و پل زمانخان) می باشد یا به عبارتی در صد میزان آب برداشت شده توسط بهره برداران در استان چهارمحال و بختیاری واقع در محدوده سد زاینده رود تا پل زمانخان را با علامت منفی نشان داده است. چنانچه به درصد میانگین سالیانه توجه شود ملاحظه می گردد ضمن اینکه کل آب خروجی از سدتنظیمی با مقدار بیشتری وارد استان اصفهان شده است و آمار درصد میانگین ماهیانه خصوصأ از سال ۱۳۸۶ به بعد مؤید آنست که مصرف حداکثر ماهیانه ۴٫۷ درصد می باشد که این رقم در برابر جریان رودخانه رقم ناچیز و بدون تأثیر در خشک شدن رودخانه است. این در حالی است که تعداد پمپاژهای زیادی مربوط به استان اصفهان یعنی شهر آب پونه و روستای حجت آباد به دلیل واقع شدن در حدفاصل دو ایستگاه آب سنجی (سد تنظیمی زاینده رود و پل زمانخان) در این آمار لحاظ شده اند.

     در نتیجه چنانچه با دید کارشناسی به این مسئله پرداخته شود با صراحت تمام می توان اظهار نمود که عامل خشکی رودخانه زاینده رود برداشت های آب در استان چهارمحال و بختیاری نمی باشد و اظهار نظر کارسناسان قدیم و جدید که گفته اند برداشت آب در سراب رودخانه تأثیری در کمبود آب رودخانه، به دلیل برگشت مجدد و زهکشی منطقه نخواهد داشت مورد تأیید قرار می گیرد.

کلیک کنید تا بزرگتر ببینید

وقتی جسارت اعتراف به‌اشتباه نداریم …

پنجشنبه, ۱ خرداد, ۱۳۹۳

     نامه مدیران ارشد و متولیان ادواری اصفهان به آقای جهانگیری به‌عنوان معاون اول رییس‌جمهور و رییس شورای عالی آب کشور در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۹۳ در درگاه مجازی پایگاه خبری تحلیلی انتخاب منتشر شد. ماجرا ازاین‌قرار است که استانداران، معاونان استانداران، فرمانداران، نمایندگان مجلس، وزرا و نیز اعضای شورای شهر اصفهان در ادوار مختلف، به بهانه خشکی زاینده‌رود اقدام به تهیه نامه‌ای برای معاون اول رئیس‌جمهور کرده‌اند تا به قول خودشان با پرده برداشتن از برخی واقعیت‌ها در مورد رودخانه زاینده‌رود، خواستار مساعدت بیشتر دولت برای برون‌رفت زاینده‌رود از بحران شوند.

     این ماجرا از منظر قرار گرفتن موضوعات محیط‌زیستی در شمار دغدغه‌های مسئولان و تصمیم گیران گذشته و حال کشور، اتفاق ارزشمندی است مخصوصاً که ظاهراً همه آنان مدعی هستند که فارغ از دیدگاه‌های سیاسی و گروه‌بندی‌های اصلاح‌طلبی و اصولگرایی، دغدغه‌مند حوزه محیط‌زیست شده‌اند. اما حقیقت تأسف‌آور این ماجرا؛ در ابتدا توهین به شعور اهالی و فرهیختگان پایتخت فرهنگ و ادب کشور – شهر اصفهان – و بعد هم نادیده گرفتن اصول مسلم علمی، ملاحظات محیط زیستی و حقوق شهروندی اهالی بالای رود است! عوام‌فریبی و انداختن اشتباهات به گردن دیگران در نگاه نخست توهین به مخاطب است که متأسفانه به یک ابزار غیراخلاقی برای سرپوش گذاشتن به سوء مدیریت‌ها تبدیل‌شده است.

     حقیقت داستان این است که تا زمانی که مدیران و تصمیم گیران کشور جرأت و شهامت اعتراف به اشتباهات مدیریتی خود را نداشته باشند مشکلات مدیریتی و زیست‌محیطی کشور حل نخواهد شد. درحالی‌که در اصفهان سوء مدیریت‌ها و تصمیم‌گیری‌های نا به‌جا و مغایر با ظرفیت‌های بوم‌شناختی برای طراحی و چیدمان توسعه علت اصلی مرگ زاینده‌رود و نابودی گاوخونی است، مدیران ارشد و تصمیم گیران گذشته تا حال اصفهان، همه علت‌های این فاجعه را مردمان بالای رود می‌دانند! مردمانی که حداکثر اثرگذاری و برادشت‌شان در بدبینانه‌ترین نگاه کمتر از ۷ درصد است.

     مشکل زاینده‌رود تصمیمات و برنامه‌های توسعه‌ای ۳ دهه گذشته در زمینه‌های صنعتی، کشاورزی و شهری است که با نا مدیریتی، توسعه‌ای ناپایدار و نامتناسب با توان اکولولوژیکی را برای اصفهان رقم‌زده است. استقرار کارخانه‌های صنعتی پر آب‌بر، توسعه شبکه‌های آبیاری و گسترش بی‌رویه اراضی کشاورزی، عدم برنامه‌ریزی مناسب برای همسوسازی الگوی کشت در منطقه، اتخاذ تصمیمات مهاجرپذیری و توسعه بی‌رویه شهرها و شهرک‌ها، پیش‌فروش و تخصیص غیر کارشناسی آب به استان‌های فلات مرکزی و به‌طورکلی چیدمان و طراحی نادرست توسعه در اصفهان است.

     و اما حرف آخر اینکه بهتر است به‌جای مقصر کردن آسمان و اهالی کم شمار بالای رود، جسارت به خرج داده و با اعتراف به اشتباهات مدیریتی ۳ دهه گذشته در طراحی و هدایت توسعه اصفهان و پذیرفتن اصول مسلم علمی و ملاحظات محیط زیستی باصداقت با مردم صحبت کرده تا با همراهی و جلب مشارکت همه مردم از سراب در زرد کوه بختیاری تا پایاب در گاوخونی، تلاش شود تا با تغییر شرایط ناپایدار موجود، افزایش بهره‌وری آب و با بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های بوم‌شناختی داخل هر منطقه، توسعه‌ای متناسب و سازگار با ظرفیت‌های اکولوژیکی همان منطقه از نو تعریف کنیم.

همین و بس …

متن کامل این نامه را می‌توانید در زیر بخوانید:

جناب آقـای دکتـر اسحاق جهانگیری
معاون اول محتـرم رئیس‌جمهور و ریاست شورای عالی آب

با عرض سلام و تحیت
شرایط بحرانی استان اصفهان ناشی از قطع جریان آب رودخانه زاینده‌رود در چند سال پیاپی و نگرانی از عدم تأمین آب آشامیدنی حدود ۵ میلیون نفر جمعیت زیر پوشش شبکه آبرسانی اصفهان بزرگ و بحران‌های اجتماعی ناشی از عدم تأمین حقابه قانونی ده‌ها هزار خانوار کشاورز باعث گردید که شرح مختصری از وضعیت تأمین آب در حوضه‌ زاینده‌رود که با نظر کارشناسان حوزه آب تهیه گردیده را به استحضار برسانیم.

۱٫ زاگرس میانی منابع آب دو حوضه آبریز کارون بزرگ و زاینده‌رود را تأمین می‌کند. توزیع نامتوازن منابع آب و مراکز مصرف عامل بحران‌های پدید آمده است. از منابع آب تجدید پذیر زاگرس میانی بیش از ۹۲ درصد در حوضه کارون و ۸ درصد در حوضه زاینده‌رود به طور طبیعی تأمین می‌شود.
مقایسه جمعیت و مراکز مصرف در دو حوضه آبریز کارون بزرگ و زاینده‌رود تفاوت زیادی را نشان نمی‌دهد. این عدم توازن منابع آب و مراکز مصرف موجب شده است سرانه آب تجدید پذیر در حوضه زاینده‌رود بدون تونل‌های انتقال آب ۶۰۰ متر مکعب در سال باشد که با شاخص سازمان ملل که سرانه ۱۲۰۰ متر مکعب در سال را آستانه ورود به بحران تعیین کرده است نشان دهنده بحران شدید آب در حوضه زاینده‌رود است. سرانه تأمین آب در حوضه کارون بزرگ ۵۳۰۷ متر مکعب در سال است که مؤید وجود آب مازاد بر مصارف است. مطابق مطالعات اخیر انجام شده به کارفرمایی وزارت نیرو میانگین حجم آب مازاد خروجی از حوضه کارون بزرگ به خلیج فارس را ۵/۱۲ میلیارد متر مکعب اعلام نموده است.

۲٫ توسعه مراکز جمعیتی و صنعتی در دهه‌های اخیر در حوضه زاینده رود موجب افزایش مصرف و شدت یافتن کمبود آب شده است. این روند موجب افزایش مصرف آب آشامیدنی از ۵۰ میلیون متر مکعب در سال ۱۳۶۰ به بیش از ۴۵۰ میلیون متر مکعب در سال۱۳۹۲ شده است. آب شرب ۵ میلیون نفر جمعیت زیر پوشش طرح آبرسانی اصفهان بزرگ، تولید ۷۰ درصد فولاد کشور، تولید بخش عمده ای ازمحصولات پتروشیمی و نفتی کشور و تولید ۱۲ درصد برق کشور و زندگی ده‌ها هزار خانوار کشاورز حقابه‌دار به جریان آب زاینده‌رود وابسته است.

۳٫ تخصیص‌های ناقض حقوق حقابه داران صدها ساله زاینده رود توسط وزارت نیرو و برداشت‌های بی‌رویه و غیر اصولی در بالا دست سد زاینده‌رود که غالباً با پمپاژ آب زاینده‌رود تا ارتفاع ۶۰۰ متر به تپه ماهورهای فاقد خاک و شرایط مناسب کشاورزی و باغداری صورت گرفته است، موجب تشدید بحران آب در استان اصفهان شده است.

۴٫ قطع جریان آب در رودخانه زاینده‌رود که موجب قطع منبع تغذیه منابع آب زیرزمینی شده است در اثر تداوم برداشت‌ها منابع آب زیرزمینی را در معرض نابودی کمی و کیفی قرار داده است. پدیده فاجعه‌بار و غیر قابل جبران فرو نشست سراسری دشت‌ها در حوضه زاینده‌رود از پیامدهای این بحران است.

۵٫ حوضه زاینده‌رود از دو استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری تشکیل شده است ۹۳ درصد مساحت حوضه و ۹۸ درصد جمعیت حوضه در استان اصفهان و ۷ درصد مساحت حوضه و ۲ درصد جمعیت حوضه در استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد. مصوبه غیر کارشناسی تبدیل شرکت‌های آب منطقه‌ای به شرکت‌های آب منطقه‌ای مستقل استانی در مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۴ که در دولت‌های نهم و دهم به اجرا درآمد مدیریت حوضه زاینده‌رود را به مدیریت‌های دوگانه تبدیل و موجب تشدید بحران در حوضه زاینده‌رود شد. سخنرانی رئیس جمهور محترم قبل در سفر استانی به چهارمحال و بختیاری و اعلام به مردم آن استان که تا می‌توانید از آب زاینده‌رود برداشت نمائید و اراضی استان را زیر کشت ببرید بی‌اعتنایی به قوانین و حقوق آب را به اوج رساند.

۶٫ راهکارهایی که هرگز به اجرا در نیامد:
در سفر استانی مقام معظم رهبری در آبان ۱۳۸۰ایشان با اظهار تأسف از جاری نبودن آب در رودخانه زاینده‌رود، پیش بینی راه‌حل‌های اساسی و اجرای سریع آنها را مورد تأکید قرار دادند.
در جلسه هیأت وزیران در حضور مقام معظم رهبری وزیر وقت نیرو اعلام کرد با طرحهای در دست اجرای تونل سوم کوهرنگ و تونل چشمه‌لنگان و همچنین اجرای دو طرح تونل گوکان و تونل بهشت‌آباد ۲/۲ میلیارد متر مکعب آب به منطقه دشت مرکزی منتقل خواهد شد.

۷٫ مروری بر رویدادهای ۱۲ سال گذشته علیرغم تأکیدات مقام معظم رهبری به اجرای راه حل‌های اساسی:
– از دستور کار خارج شدن تونل گوکان در دولت‌های پیشین علیرغم تصمیمات اتخاذ شده در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی؛
– کاهش دادن حجم آب انتقالی تونل بهشت‌آباد از یک میلیارد متر مکعب مصوب برای استان اصفهان به ۵۸۰ میلیون متر مکعب برای سه استان یزد، کرمان، اصفهان در دولت قبل؛
– متوقف شدن عملیات اجرایی تونل بهشت آبادتحت تاثیر فشارهای غیر کارشناسی
– بی‌اعتنایی به ۱۲ سال مطالعات تونل بهشت‌آباد توسط مشاوران معتبر داخلی و خارجی از کشورهای فرانسه،‌ سوئیس و اتریش و جایگزین کردن طرح غیر کارشناسی و بدون پشتوانه مطالعاتی و غیر اقتصادی خط لوله و پمپاژ با ارتفاع حدود ۷۰۰ متر به جای انتقال ثقلی آب با تونل. اقدامی که موجب ۲۵ برابر شدن هزینه بهره‌برداری هر متر مکعب آب، افزایش هزینه‌های سرمایه گذاری و سه برابر شدن قیمت تمام شده آب می‌شود.
– تداوم خشک بودن رودخانه به مدت بیش از ۷ سال پیاپی؛
– عدم تحویل حقابه مسلم حقابه داران طوماری و سهمابه‌بران قانونی زاینده‌رود،
– گسترش دامنه بحران آب به غرب اصفهان و مناطق میانی حوضه و خشک شدن باغ‌هایی با قدمت چند قرن و دارای حقابه،
– تخصیص‌های بی‌رویه در استان چهارمحال و بختیاری که منجر به افزایش حجم برداشت آب از زاینده‌رود از ۵۰ میلیون متر مکعب به ۲۳۷ میلیون متر مکعب شده است.
راهکارهای حل بحران آب در حوضه زاینده رود
– تأمین بودجه لازم برای تکمیل عملیات اجرایی سد سوم کوهرنگ که موجب می‌شود ظرفیت تونل سوم کوهرنگ به ظرفیت نهایی برسد.
– صدور دستور اجرای تونل گلاب ۲ که به تصویب هیأت وزیران رسیده و وزارت نیرو موظف به اجرای آن شده است برای مقابله با کمبود آب شرب ۱۴ شهرستان زیر پوشش شبکه آبرسانی اصفهان. (در حال حاضر شبکه آبرسانی با کمبود آب روبرو است و این کمبود در افق ۱۴۲۰ به ۹/۱۲ متر مکعب در ثانیه می‌رسد)
– حمایت از حقوق قانونی و مسلم حقابه‌داران زاینده‌رود از طریق جلوگیری از برداشت‌های غیر قانونی از آب زاینده‌رود در استان چهارمحال و بختیاری
– لغو طرح برداشت آب از زاینده‌رود موسوم به بن- بروجن با حدود ۷۰۰ متر ارتفاع پمپاژ و ۱۴۰ کیلومتر سامانه انتقال، به جای طرح اولیه انتقال آب از سبزکوه که از نظر فنی ـ اجرایی و اقتصادی توجیه بیشتری دارد و با سامانه انتقال کوتاهتری بدون نیاز به پمپاژ می تواند آب بروجن و شهرها و روستاهای مشخص شده در هدف طرح را تأمین می‌کند.
– پرداخت خسارت به میزان واقعی و کارشناسی شده برای جبران خسارات واقعی وارده به حقابه داران
– تسریع در اجرای سد و تونل بهشت‌آباد مطابق طرح مطالعه شده و مصوب اولیه(اینکه عده ای تونل را عامل زهکش کردن و خشکیدن چشمه های مسیر می دانند، با نتیجه مطالعات مشاورین داخلی و خارجی منافات دارد؛ ضمن اینکه عمق تونل و فناوری روز دستگاه های حفاری بکار گرفته شده زهکش کردن تونل را منتفی می کند.)

چنانچه وزارت نیرو قادر به حل موانع اجتماعی که در استان چهارمحال و بختیاری به دلیل تحریف واقعیت‌ها و تحریک اجتماعی بوجود آورده اند نمی باشدو به اجرای خط لوله و پمپاژ به جای راهکار منطقی تونل بهشت آباد اصرار دارد، اجرای تونل گوکان و طرح انتقال آب رودخانه ماربر در شهرستان سمیرم برای انتقال منابع آب خروجی از مرزهای استان اصفهان را جایگزین طرح انتقال آب بهشت‌آباد با خط لوله و پمپاژ با ارتفاع حدود ۷۰۰ متر نماید.

در پایان ضمن تشکر از مساعی جنابعالی و دولت محترم، از شورای عالی آب انتظار می رود به دور از تأثیر جوّهای کاذب، با تصمیمات مدبّرانه در حفظ حیات زاینده رود و جلوگیری از تشدید بحران آب در استان استراتژیک اصفهان بکوشد و مدیریت آب در منطقه مرکزی کشور را به طور همه جانبه ساماندهی کند. انشاءا…

اسامی امضا کنندگان این نامه بدین شرح است:

– وزراء و مدیران ارشد:
حضرت آیت الله روحانی (رئیس پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی)، غلامحسین کرباسچی(شهردار اسبق تهران و استاندار اسبق اصفهان)، احمد خرم (وزیر راه و ترابری دولت اسبق)، ناصر خالقی (وزیر کارواموراجتماعی دولت اسبق ونماینده اصفهان)، مرتضی مبلغ (معاون وزارت کشور دولت اسبق)، سیدمحمود میرلوحی (معاون وزارت کشور دولت اسبق)

– استانداران ادوار اصفهان و سایر مقامات کشور :
محمود اسلامیان، مرتضی بختیاری، محمدعلی پنجه فولادگران، علیرضا ذاکر اصفهانی، محمود حسینی، فتح اله معین، سیدجعفر موسوی، سید علی نکویی، سیدمحمدرضا واقفی، عبدالله کوپایی

معاونین ادوار استانداری:
حسین آذین، محمود پناهنده، عبدالرضا جمالی، سیدرضا روحانی طباطبایی، عبدالحسین سیف الهی، جواد شعربافچی‌زاده، عزیزاله شمس، سید جمال الدین صمصام شریعت، مرتضی طهرانی، سید علی اکبر میرلوحی، رضا نیک نداف آباد، محسن نیلی احمدی، علی شفیعی پور، رسول قریشیان

– نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی:
علی باغبانیان، سید ولی الله توکلی، ناصر خالقی، سیدابوالفضل رضوی، حسن رمضانیان پور، احمد شیرزاد، مرتضی شایسته، فضل الله صلواتی، مصطفی طاهری، حجت الاسلام اسداله کیان ارثی، اکرم مصوری منش، محمد معزالدین، نعمت الله علیرضایی

فرمانداران ادوار استان اصفهان:
محمد اسلامی نائینی، علی امینی، هومن امیری، ناجح پامناری، محمدباقر پور مقدس، مهدی حری، ایوب درویشی، علی محمد رضوانی، محمد رضوانی، حسین رسولی، مصطفی سلطانی، پورمحمد شریعتی، محمد حسین غضنفری، اصغر لطفی، منصور ملاوردی، محمدتقی نجفی، قدرت اله نوروزی، فضل الله دهخدایی، مهدی طاهری

– مدیران کل صنایع و محیط زیست و منابع طبیعی:،
منوچهر بزرگی، هوشنگ طالبی، امیر کریمی، فتح الله غیور

– شهرداران ادوار اصفهان:
محمدعلی جوادی، حمیدرضا عظیمیان

– اعضای شوراها ادوار اصفهان:
اصغر آذربایجانی، احمد امین پور، رضا امینی، مهدی باقربیگی، اصغر برشان، عباسعلی بصیرت، مصطفی بهبهانی، رسول جزینی، عباس حاج رسولی، کریم داوودی، غلامرضا شیران، عبدالحسین ساسان، غلامحسین صادقیان، نورالله صلواتی، حیدرعلی عابدی، احمدعلی عاملی، علیرضا فرزانه خو، وحید فولادگر، ابوالفضل قربانی، حسین ملایی، مینو موحدی، کریم نصر، علیرضا نصر، ندا واشیانی پور، عدنان زادهوش، محمدرضا فلاح

بزرگ‌ترین انجیرستان‌هایی که دیگر دیم نیستند!

چهارشنبه, ۳ اردیبهشت, ۱۳۹۳

     گفته می‌شود شهرستان استهبان با داشتن بیش از ۲٫۵ میلیون اصله درخت انجیر دیم در وسعتی بالغ بر ۲۳ هزار هکتار، توانسته است عنوان بزرگ‌ترین انجیرستان دیم جهان را به خود اختصاص دهد. توسعه بی‌رویه و گسترش این باغات در بادام‌زارهای طبیعی منطقه نگرانی‌های زیادی را از حیث تخریب رویشگاه‌های جنگلی، مصرف بی‌رویه منابع آبی منطقه و گسترش آفات و بیماری‌ها بوجود آورده است.

     در همین زمینه در گفتگویی با خبرنگار روزنامه ایران شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن را در صفحه ۹ شماره ۵۶۲۸ مورخ ۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ روزنامه ایران بخوانید:

انجیرستان

در ۸ سال گذشته کارشناسان کجا بودند؟ ؛ انجیرستان‌های استهبان غرق می‌شوند

      زهرا کشوری؛ سد سیوند که آبگیری شد، حقابه بختگان هم قطع شد تا بختگان هم شوربختانه خشک شود. خشک شدن بختگان آغاز خشک شدن انجیرستان‌های استهبان نبود اما  آن را تشدید کرد. خشکسالی پیش از سد، چنبره بر تن درختان آن زده بود. انجیرستان‌هایی که وسعت ۲۳هزار هکتاری، آنها را در صدر انجیرستان‌های دیم خاورمیانه قرار داده است. سایه سنگین خشکسالی بر سر انجیرستان که افتاد باغداران تنها راه نجات باغ‌هایشان را در آبیاری دستی دانستند. تبدیل باغ‌های دیمی به غرقابی؛ اما آبیاری دستی هم آفتی به نام «مگس سرکه‌ای» را به جان باغ‌ها انداخت. «هومان خاکپور» کارشناس منابع طبیعی خبر تلخ دیگری هم به روزنامه ایران می‌دهد: برخی از افراد در ۸ سال گذشته زمین‌های ملی را تصرف کرده و با قطع درختان خودروی بادام، بخش بسیار زیادی از آنها را تبدیل به باغ انجیرکرده‌اند. باغ انجیرهایی که با روش غرقابی آبیاری می‌شوند و علاوه بر زیانی که به باغ‌های دیم وارد کرده، سفره‌های زیرزمینی را هم تهدید می‌کنند. یکی از کارشناسان محلی می‌گوید اگر وضع به همین منوال پیش رود شهر استهبان در سال‌های آتی آب شرب هم نخواهد داشت و بدون شک باغ‌های انجیر آن از بین خواهد رفت. خاکپور هم می‌گوید به نظر می‌رسد بخشی از زمین‌های ملی به باغداران فروخته شده تا این سؤال پیش بیاید که چطور می‌توان زمین‌های ملی را برخلاف قانون فروخت؟ در ۱۰ سال گذشته مسئولان محلی چه کار می‌کردند؟

     خشکسالی پیش از آبگیری سد سیوند به جان انجیرستان‌ها افتاده بود اما آبگیری سد، روند خشک شدن انجیرستان‌ها را تشدید کرد؛ آن روز که رئیس دولت دهم تصمیم گرفت تا در میان سیل مخالفان آبگیری سد سیوند، سد را افتتاح کند. این کارشناسان محلی بودند که نسبت به خشک شدن بزرگترین انجیرستان دیم خاورمیانه هشدار دادند. هشداری که در میان اعتراض‌ها نسبت به تاریخ ارزشمندی که پشت سد سیوند غرق می‌شد، گم شد. آن روز کمتر کسی به آنچه بر سر انجیرستان‌ها می‌رفت، توجه داشت.

     «هومان خاکپور» که به تازگی از انجیرستان‌های استهبان بازدید کرده، می‌گوید: <به نظر می‌رسد که در ۸ تا۱۰ سال گذشته هیچ کارشناسی از محیط زیست و منابع طبیعی به این منطقه سرنزده است>، چون به گفته او، زمین‌های ملی، تصرف، درختان بادام آن قطع شده و به جای آن انجیر کاشته شده است. او می‌گوید: «تصرف حتی به صخره کوه‌ها هم رسیده است.» آن طور که پرس وجوهای او از محلی‌ها نشان می‌دهد حتی برخی از زمین‌های ملی به مردم منطقه فروخته شده است.

     رسول حاج باقری، رئیس انجمن میراث فرهنگی و محیط زیست پیشگامان خورشید استهبان در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران شروع خشکسالی انجیرستان‌ها را از یک دهه پیش می‌داند. خشکسالی که بعدها آبگیری سد سیوند آن را تشدید کرد، البته نه مستقیم، بلکه وقتی سد آبگیری شد و حقابه تالاب بختگان داده نشد. خشک شدن این تالاب آغاز صدمه‌های وارده به انجیرستان شد. بختگانی که رطوبت مورد نظر انجیرستان‌ها را تأمین می‌کرد.

     سطح آب‌های زیرزمینی پایین آمد، بخت از بختگان رو برگرداند و فلامینگوها از بختگان کوچ کردند اما کوچ آنها تنها پیامد بد ماجرا نبود؛ بختک روی انجیرستان‌ها افتاد. منطقه‌ای که باغداران آن به گفته حاج باقری بین دو تا سه قرن پیش از کشت انگور و بادام به انجیر روی آورده بودند. باغ‌هایی که به گفته «هومان خاکپور» هر روز گسترش بیشتری پیدا می‌کند. او می‌گوید به نظر می‌رسد که در ۱۰ سال گذشته هیچ نظارتی روی باغ‌ها انجام نگرفته است. اما کاشت انجیر به جای درختان بادام پایان ماجرای تلخ نیست و با تصرف زمین‌ها مسأله تمام نمی‌شود. آنها به روش غرقابی در انجیرستان روی آوردند، یعنی حالا زمین‌های دیم را با خرید آب و با تانکر آبیاری می‌کنند! روشی که به گفته خاکپور شاید در کوتاه مدت محصول بسیار پرآبی بدهد و سود سرشاری را نصیب باغداران کند اما در طولانی مدت که او در نهایت آن را ۱۰ سال عنوان می‌کند به خشک شدن انجیرستان منجر می‌شود. کارشناسان محلی هم می‌گویند باغ‌هایی که امروز با خرید آب، ارتزاق می‌شود، در سال‌های آینده بارندگی نرمال و بالای متوسط جوابگوی نیاز آنها نخواهد بود، آنها این مسأله را یک هشدار جدی می‌دانند.

     «دکتر حمید زارع»، کارشناس مرکز تحقیقات انجیر استهبان هم در گفت‌وگو با روزنامه ایران، برنامه‌ریزی برای باغداری اصولی در منطقه را تنها راه نجات انجیرستان شهر می‌داند. زارع بیش از هرچیزی روی راهکار‌های کاهش مصرف آب در انجیرستان‌ها تأکید می‌کند. راهکارهایی که مرکز تحقیقاتی که او در آن مشغول به تحقیق و مطالعه است به تنهایی نمی‌تواند انجام دهد. به اعتقاد او، دولت باید مردم را آماده همکاری کند تا برای نجات انجیرستان، معیشت و محیط زیست منطقه با طرح‌ها، همکاری کنند.

     حاج باقری و خاکپور هم می‌گویند باید مردم را برای نجات باغ هایشان همراه کرد، چون ممکن است با مقاومت اجتماعی روبه‌رو شوند. باغدارانی که نمی‌دانند با تانکر‌های آب، باغ‌شان را آبیاری نمی‌کنند بلکه آن را غرق می‌کنند. تلاش‌های تازه‌ای از سوی کارشناسان محیط زیست برای جلوگیری از هدر رفتن آب و تسطیح اراضی ملی انجام شده اما نتیجه‌بخش نبوده است. آن طور که حاج باقری تعریف می‌کند، دو روستا از روستاهای استهبان با کارشناسان محیط زیستی که به تازگی به منطقه رفته‌اند، برخورد کرده‌اند. در برخی از مناطق روستایی، روستائیان جنگل‌ها را آتش زدند و به داخل اراضی ملی پیشروی کردند. او زمین‌های اطراف بختگان را هم در خطر تصرف اعلام می‌کند. به گفته حاج باقری، تاکنون ۱۳ حکم دادگاهی برای قلع و قمع درختان منطقه صادر شده است.

     زارع هم یک مسأله دیگر را یادآوری می‌کند: ۸۰ درصد زندگی استهبانی‌ها به انجیر وابسته است بنابراین باید قشر باغدار و کشاورز را متوجه تهدیدی کرد که روش آبیاری غرقابی برای آنها دارد. کشاورزان باید بدانند روشی که آنها انتخاب کرده‌اند در نهایت به نابودی باغ‌ها، محیط زیست و آب‌های زیرزمینی منطقه منجر خواهد شد. تا این سؤال برای افکار عمومی پیش بیاید که چه باید کرد؟

     خرید و فروش آب حالا در استهبان به یک شغل تبدیل شده است. مسأله‌ای که حاج باقری و خاکپور هم آن را تأیید می‌کنند: «برخی از کشاورزان آب زمین خود را به باغداران می‌فروشند چون برایشان به‌صرفه‌تر است.» حرف‌های او یک نکته تلخ را یادآوری می‌کند؛ غرقابی شدن انجیرهای دیم نه تنها آب منطقه را مصرف می‌کنند که کشاورزی را هم از کشاورزان می‌گیرند. این در حالی است که به گفته زارع استفاده از آب زیاد باعث می‌شود ریشه‌های نازک (موبین) درختان انجیر به سطح خاک بیایند و با گرم شدن هوا از بین بروند.

     اما این پایان ماجرا نیست؛ مواد غذایی خاک اطراف درختان دیم شسته شده، به اعماق می‌رود و خاک از نظر مواد غذایی فقیر می‌شود و درختان رشد مناسبی ندارند. همچنین آبیاری باعث شیوع آفت مگس سرکه (ترشیده شدن محصول انجیر) خواهد شد، اتفاقی که بوقوع پیوسته است. کافی است یک باران بیاید تا آفت‌ها در منطقه پخش شوند. همچنین به گفته او، آبیاری خارج فصل درختان در فصول خشک و گرم سال باعث می‌شود درخت، مقاومت خود را نسبت به درختان دیگر از دست بدهند. از سوی دیگر آبیاری خارج از فصل در زمان گرده افشانی (بردادن) باعث کم شدن فعالیت زنبور «بلاستوفاگا» شده و گرده‌افشانی خوب صورت نمی‌گیرد. به گفته او آبیاری باغ‌های انجیر در زمان رسیدن میوه باعث افزایش «زهرابه افلاتوکسین» می‌شود و از صادرات آن جلوگیری به عمل خواهد آمد. با این وجود باغداران همچنان در حال خرید تانکرهای آب برای آبیاری درختانی هستند که روزگاری فقط با نزولات جوی بار خود را به خارج از کشور صادر می‌کردند. او هرس شدید اندام‌های هوایی درخت را در حال حاضر بهترین روش برای کم کردن مصرف آب در انجیرستان‌های استهبان می‌داند. هرسی که قسمت هوایی درخت و ریشه را به یک نسبت می‌رساند تا ریشه از پس تأمین رطوبت درخت بربیاید. او اعتقاد دارد اگر بخش هوایی درختان نسبت بیشتری داشته باشد، ریشه جوابگوی رطوبت مورد نظر او نخواهد بود. هرسی که به خنک کردن تنه درخت منجر می‌شود.

    زارع استفاده از مواد شیمیایی «کائولین» را از دیگر روش‌‌ها برای کنترل مصرف آب می‌داند که پاشیدن آن روی سطح درخت باعث کاهش دما و تبخیر در درختان می‌شود. او در پاسخ به این سؤال خبرنگار روزنامه ایران مبنی براین‌که آیا استفاده از یک ماده شیمیایی پیامدهای جانبی ندارد، می‌گوید: «امتحان کردیم و اثر سوئی ندارد.» او مالچ‌پاشی را هم یک روش خوب و مؤثر می‌دادند.

     جهاد کشاورزی استهبان هم هشدار دادن درباره آفات و بیماری‌های درختان و پیامدهای آن به باغداران در اثر آبیاری زیاد و بی‌موقع در درختان انجیر را بهترین راه توجیه باغداران می‌داند. آفت‌هایی که هومان خاکپور را هم نگران کرده است. زارع همچنین می‌گوید: «اگر وضعیت مصرف آب به همین منوال پیش برود، شاید آبی برای شرب هم پیدا نشود.» او تأکید می‌کند که باید راهکاری برای نجات انجیرستان و استهبان پیدا کرد چون زندگی اکثریت استهبانی‌ها به انجیر وابسته است و اگر نخواهیم راهکار اصولی برای آن بیندیشیم، ممکن است در سال‌های آتی به خالی شدن شهر هم منجر شود.

     جعفری، سرپرست ایستگاه تحقیقات انجیر استهبان هم با توجه به پراکنش و میزان بارش نزولات آسمانی می‌گوید: «در صورت نیاز می‌توان آبیاری کمکی درختان انجیر را در فاصله زمانی ماه‌های اسفند تا اردیبهشت به اندازه تفاضل نیاز واقعی درخت و میزان بارش انجام داد. به منظور حفظ رطوبت در سایه‌انداز گیاه می‌توان از مالچ‌های پوست سخت بادام، کلش گندم و سنگ شکسته در مقیاس بادامی استفاده کرد.»

     کارشناسان همچنین هرس تنک تنه در مناطق آسیب دیده به منظور جوان‌سازی و کاهش خطر از بین رفتن درخت با توجه به تعداد تنه و محیط کل تنه‌های موجود را پیشنهاد ‌می‌کنند. مسأله دیگری هم وجود دارد؛ علاوه بر این‌که باید مردم را با مضرات استفاده آب فراوان در انجیرستان‌ها آشنا کرد، باید جلوی تصرف زمین‌ها ملی را گرفت و زمین‌های متصرف شده را به عرصه‌های ملی بازگرداند.

احداث سد لیرو در بکرترین مناطق زاگرس

یکشنبه, ۳۱ فروردین, ۱۳۹۳

     سد لیرو یکی دیگر از سدهای برق‌آبی است که بر روی سرشاخه‌های رودخانه دز در مرز مشترک ۳ استان در حال احداث بوده که نیمی از حوزه‌ی آبگیر آن در رویشگاه‌های جنگلی چهارمحال و بختیاری و نیمی دیگر در لرستان و خوزستان واقع می‌شود. در گزارشی از مسعود بُربُر که در صفحه ۱۲ شماره ۲۹۳۹ مورخ ۳۰ فروردین ۹۳ روزنامه اعتماد منتشر شده است، می‌توانید ماجرای این سد را بخوانید:

لیرو

با احداث سد لیرو در بکرترین مناطق زاگرس؛ سکونتگاه امپراتور به زیرآب می رود

     مسعود بُربُر؛ سد لیرو که قرار است بر سرشاخه های دز ساخته شود، چند ده هزار درخت از رویشگاه های جنگلی بکر زاگرس که زیستگاه گونه های نادر و در حال انقراض جانوری هم هست را به زیر آب خواهد برد اما وزارت نیرو برای اجرای ارزیابی های زیست محیطی کوچک ترین اقدامی نکرده است.

    به گزارش «اعتماد» این سد درست در نقطه تلاقی سه استان لرستان، خوزستان و چهارمحال و بختیاری احداث خواهد شد. پیش تر گفته شده بود عمده نیروگاه و مخزن سد در بخش بشارت از شهرستان الیگودرز استان لرستان خواهد بود اما آن گونه که دفتر تقسیمات کشوری وزارت کشور اعلام کرده مختصات اعلامی نقطه مورد اشاره در حوزه سرزمینی استان چهارمحال وبختیاری قرار گرفته و تمامی جاده های ارتباطی و دسترسی، تونل های انحراف آب و تجهیزات کارگاهی این سد نیز در محدوده تقسیمات کشوری این استان قرار دارد.

    آن گونه که هومان خاکپور، کارشناس منابع طبیعی، به «اعتماد» می گوید: محل احداث سد، چه در استان لرستان و چه در استان چهارمحال و بختیاری، بخشی از بکرترین رویشگاه های جنگلی زاگرس است که علاوه بر خود سد، احداث جاده های دسترسی و تجهیز کارگاه سد نیز خسارات بسیاری به این منطقه وارد خواهد کرد.

    دکتر سعید یوسف پور، مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری نیز در این باره می گوید: گونه های جانوری متنوعی همچون خرس قهوه یی، پلنگ، کل و بز، تشی، روباه و… در منطقه زندگی می کنند و در بازدید تازه مسوولان محیط زیست از منطقه، حضور سمندر لرستانی که در معرض خطر انقراض و از گونه اندمیک خاص زاگرس است نیز تایید شده و از آن عکس هم گرفته اند.

    به این ترتیب با آبگیری سد لیرو زیستگاه گونه ارزشمندی که «امپراتور» نام گرفته و با عنوان علمی Neurergus kaiseri در میان گونه های «به شدت در معرض خطر» فهرست قرمز IUCN قرار دارد، به زیر آب خواهد رفت. پلنگ ایرانی نیز دیگرگونه در معرض خطر همین منطقه است و تازه مطالعات خاصی در مورد اینکه جمعیت خرس قهوه یی، خفاش ها، جوندگان و… چقدر است انجام نشده تا بتوان با اطمینان خاصی در مورد وضعیت آنها صحبت کرد.

    با این حال آن گونه که مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری می گوید : هیچ گونه سابقه پیگیری خاصی برای ارزیابی زیست محیطی نه در استان لرستان و نه در استان چهارمحال و بختیاری از سوی وزارت نیرو انجام نشده است. اداره کل محیط زیست استان چهارمحال وبختیاری در روزهای آغازین سال ۱۳۹۳ طی نامه یی به وزارت نیرو نوشته که شرکت توسعه منابع آب باید نسبت به اجرای بند الف ماده ۱۹۲ قانون برنامه پنجم توسعه مصوب ۱۳۹۰ اقدام کند.

    در این قانون آمده که به منظور کاهش عوامل آلوده کننده و مخرب محیط زیست کلیه واحدهای بزرگ تولیدی، صنعتی، عمرانی، خدماتی و زیربنایی موظفند طرح ها و پروژه های بزرگ تولیدی، خدماتی و عمرانی خود را پیش از اجرا و در مرحله انجام مطالعات امکان سنجی و مکان یابی براساس ضوابط مصوب شورای عالی حفاظت محیط زیست مورد ارزیابی اثرات زیست محیطی قراردهند و رعایت نتیجه ارزیابی ها توسط مجریان طرح ها و پروژه ها الزامی است.

ده ها هزار درخت از میان می رود

    سد لیرو یکی از پنج سد در دست احداث در استان چهارمحال و بختیاری است که با آب گیری آنها ده ها هزار درخت از جنگل های زاگرس نابود می شود و تنها مخزن این سدها حدود ؟هزار هکتار از بهترین رویشگاه های جنگلی زاگرس را پوشش می دهد.

    یوسف پور معتقد است که هنوز نمی توان اطلاعات دقیقی داد که چه میزان یا چه سطحی از پوشش جنگلی یا چندهزار اصله درخت به زیر آب خواهد رفت یا مثلاتونل های انحراف آب، سطوح خاکبرداری و نخاله های ساختمانی سد به چه شکل خواهد بود. به اعتقاد او باید به طور کلی در سیاست های سدسازی در منطقه زاگرس و به ویژه استان چهارمحال و بختیاری بازنگری کرد چرا که این وضعیت عملابیش از ۱۰ درصد رویشگاه های جنگلی زاگرس را به زیر آب خواهد برد.

    به گزارش «اعتماد» پیش تر عیدی، معاون امور عمرانی استاندار چهار محال و بختیاری با بیان اینکه به زودی عملیات اجرایی «این طرح ملی» آغاز می شود اعلام کرده بود که در مسیر ارتباطی اجرای این سد جاده یی به طول ۲۵ کیلومتر وجود دارد که با هماهنگی اداره کل راه و شهرسازی استان چهار محال و بختیاری آسفالت خواهد شد. مشاهدات اداره محیط زیست شهرستان کوهرنگ این موضوع را تایید کرده و نشان می دهد که جاده مزون که یک جاده دسترسی محلی و خاکی بود هم اکنون شن ریزی شده و به زودی آسفالت خواهد شد بدون اینکه هیچ گونه مجوز زیست محیطی در این باره صادر شده باشد.

    هومان خاکپور خسارات دیگری را نیز به نابودی جنگل های بکر زاگرس اضافه می کند: «رود دز یکی از سرشاخه های کارون است و آب آن باید به کارون برسد و بنابراین درواقع احداث سد روی دز نادیده گرفتن حقابه خود کارون است و رعایت نکردن حقابه باعث به هم خوردن شرایط اکولوژیک رودخانه کارون بزرگ می شود. افزون بر این سد در منطقه یی احداث می شود که دارای تبخیر بسیار بالایی است و بخش زیادی از آب پشت سد نیز تبخیر خواهد شد.»

    همه اینها در شرایطی رخ می دهد که حالاهر ساله مناطق گسترده یی از کشور با پدیده ریزگردها دست و پنجه نرم می کند اما رویشگاه های جنگلی زاگرس و منابع آبی خوزستان و چهارمحال و بختیاری که به مثابه فیلتری برای این ریزگردها عمل می کردند، روز به روز با چالش های تازه روبه رو می شوند. حالادر منطقه یی از زاگرس که آنقدر بکر است که حتی سکونتگاهی روستایی نیز در آن شکل نگرفته و مسوولان محیط زیست در اسفندماه گذشته به دلیل پوشش گسترده برف در منطقه نتوانسته بودند از آن بازدید کاملی داشته باشند، دو کانکس غریبه دیده می شود. کانکس هایی که محل استقرار مهندسانی است که آمده اند برای گمانه زنی و نمونه برداری، اما نتیجه هرچه باشد، وقتی در بودجه سال ۱۳۹۳ ردیفی برای سد لیرو در نظر گرفته شده است، پروژه باید، دیر یا زود، به هر شکل ممکن، اجرا شود: هر اندازه که منطقه بکر و خسارت ها بزرگ باشد.

زاینده‌رود و چند پرسش

جمعه, ۲ اسفند, ۱۳۹۲

     ششمین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی با طرح پرسش‌هایی از گذشته و روند بحرانی شدن وضعیت زاینده‌رود و گاوخونی برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی‌این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

تأمین آب شرب یزد

     کویر نشینان و افرادی که آشنایی کامل با کویر دارند ارزش والای آب و اثرگذاری آن‌را بر حیات و توسعه همه جانبه مناطق خودشان را به خوبی درک می کنند. استان یزد به عنوان یک استان کویری از دیر باز با مشکلات، چالش‌ها و بحران کم آبی مواجه بوده است. در دهه های گذشته راهکارهای مختلفی برای مقابله  با کم آبی در این استان اتخاذ شده است. در این راستا انتقال آب از حوضه‌های دیگر به عنوان یک گزینه و راهکار عملی، دور از اذهان نیست که از آن جمله می‌توان به خط انتقال آب از رودخانه زاینده رود به یزد اشاره نمود. در این ارتباط در سال ۱۳۷۸ اولین خط انتقال آب از رودخانه زاینده رود (باغبهادران) به طول تقریبی ۳۳۵ کیلومتر با دبی ۳ مترمکعب بر ثانیه (۹۸ میلیون مترمکعب در سال) پس از عقد قرار داد با شرکت آب منطقه‌ای استان اصفهان به منظور تأمین آب شرب و صنعت استان یزد به بهره‌برداری رسید.

حال سئوالاتی جند بشرح ذیل مطرح است:

۱- آیا می‌دانید دلایل خشک شدن رودخانه زاینده رود خصوصأ در محدوده شهر اصفهان و عدم تأمین آب کشاورزان شرق اصفهان چیست؟

– خشکسالی‌های شش سال گذشته در حوضه آبریز رودخانه (شهرستان کوهرنگ و ارتفاعات زردکوه بختیاری)

– بارگذاری‌های بیش از ظرفیت رودخانه همانند احداث و توسعه لجام گسیخته کارخانجات صنعتی در حاشیه رودخانه

– خطای محاسباتی (عمدی) در برآورد آب رودخانه (عدم پیش‌بینی سال‌های کم بارش)

– توسعه شبکه‌های آبیاری (کشاورزی)

– عدم کنترل الگوی کشت در منطقه

– توسعه دهشت آور شهرها و شهرک‌های اطراف پایتخت فرهنگی جهان اسلام

– پیش فروش و تخصیص آبهای وجود نداشته، تحقق نیافتنی و غیر پایدار به استان‌های دیگر به خاطر همراهی و حمایت همه جانبه در کوتاه مدت به منظور رسیدن به اهداف غیر علمی و غیر کارشناسانه

۲-آیا می‌دانید با احداث تونل انتقال آب گلاب در سال‌های کم بارش رودخانه زاینده رود در محل آبگیری استان یزد خشک خواهد شد؟

۳- آیا می‌دانید یکی از شعارهای متعرضین در انفجار خط انتقال آب به یزد در اسفند ۱۳۹۱ چی بود (چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است)؟

۴- آیا می‌دانید بیش از ۹۰ درصد آب رودخانه زاینده رود از استان چهارمحال و بختیاری تأمین می شود؟

۵- آیا می‌دانید چرا قبل از سال ۱۳۳۳ که اولین تونل کوهرنگ احداث شود آب رودخانه زاینده رود به باتلاق گاوخونی می رسیده است؟

۶- آیا می‌دانید قبل از سال ۱۳۳۳ که تونل شماره ۱ کوهرنگ احداث شود آب رودخانه صرف کدامین مصارف  می شد؟

۷- آیا می‌دانید بعد از سال ۱۳۳۳ که اولین تونل کوهرنگ با ظرفیت انتقال ۲۷۰ میلیون مترمکعب در سال به بهره‌برداری رسید، به وسعت شبکه‌های آبیاری دشت اصفهان چقدر اضافه شد؟

۸- آیا می‌دانید تونل دوم کوهرنگ در سال ۱۳۶۴ با ظرفیت ۲۵۰ میلیون مترمکعب در سال به بهره‌برداری رسید؟

۹- آیا می‌دانید بعد از احداث تونل‌های شماره یک و دو کوهرنگ کدامین کارخانجات صنعتی در اطراف و نزدیک رودخانه زاینده رود به منظور استفاده از آب رودخانه احداث و یا توسعه یافتند و این کارخانجات در سال به چه میزان آب نیاز مبرم دارند (در حال حاضر حدود ۱۸۸ میلیون متر مکعب در سال و در آینده نزدیک به حدود ۲۴۴ میلیون مترمکعب در سال) به این آمار آب مورد نیاز فضای سبز و .. اطراف کارخانجات اضافه شود؟

۱۰- آیا می‌دانید تونل چشمه لنگان در سال ۱۳۸۴ به منظور انتقال ۱۲۰ میلیون مترمکعب در سال به بهره‌برداری رسید؟

۱۱- آیا می‌دانید چرا تونل سوم کوهرنگ از سال ۱۳۷۲ تا کنون به بهره‌برداری نرسیده است (برخورد تونل به آب و فشار بالای آب جهت تخلیه از مجرای خروجی تونل، برخورد به گسل‌ها خصوصأ گسل زر)؟

۱۲- آیا آمار آبدهی تونل‌های شماره ۱ و ۲ کوهرنگ را در سال‌های کم آبی بررسی نموده‌اید (به کمتر از یک سوم در سال کاهش داشته‌اند)؟

۱۳- آیا می‌دانید تونل سوم کوهرنگ در پایین دست تونل‌های شماره ۱ و ۲ کوهرنگ واقع شده است؟

۱۴- آیا می‌دانید تونل سوم نیاز به احداث سد در منطقه دارد تا آب اضافی رودخانه را ذخیره و انتقال دهد؟

۱۵- آیا می‌دانید سهم آب تالاب گاوخونی ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال است و چرا در سال‌های کم آبی داده نشده است؟ و منطقه گاوخونی را به چشمه‌های تشکیل ریزگردها تبدیل نموده است؟

۱۶- آیا می‌دانید با احداث تونل گلاب حتی در سال‌های با بارش نرمال به دلیل کم شدن دبی رودخانه زاینده رود (کاهش ارتفاع آب رودخانه در پایین دست سد تنظیمی انحرافی زاینده رود) تلفات آب افزایش یافته و عملاً رودخانه به مسیر فاضلاب‌رو تبدیل خواهد شد (رودخانه کارون بعد از شهر اهواز نمونه عینی این قضیه می باشد) و عملاً آب رودخانه فاقد استاندارهای لازم برای شرب خواهد شد؟

۱۷-  آیا مسئولین آب استان یزد گزینه‌های دیگر تأمین آب را بررسی نموده‌اند؟

۱۸- آیا می‌دانید تونل ۶۵ کیلومتری بهشت آباد از بیش از ۴ گسل اصلی و ۴۰ گسل فرعی عبور خواهد کرد؟

۱۹-  آیا می‌دانید مقدار آب مازاد واقع در بهشت آباد از میزان پیش‌بینی شده بسیار کمتر است(حدود یک سوم)؟

۲۰-  آیا می‌دانید تخصیص‌های آب بهشت آباد به چه میزان، به کدام مناطق و با چه اهدافی داده شده است؟

۲۱- آیا می‌دانید احداث تونل بهشت آباد در صورت تأمین اعتباری بیش از ده هزار میلیارد تومان و حداقل به بیش از ۵۰ سال زمان نیاز دارد؟

خشکی تالاب‌ها و برهم خوردن تعادل دمایی

سه شنبه, ۸ بهمن, ۱۳۹۲

     معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست کشور با اعلام اینکه درحال حاضر حدود ۴۰ تالاب از ۸۵ تالاب کشور بین ۲۰ تا ۸۰ درصد خشک شده‌اند گفت: ظاهراً متهم شماره نخست در پدیدار شدن شرایط بحرانی تالاب‌های کشور بخش کشاورزی و شیوه نادرست مدیریت منابع آبی کشور است. در همین زمینه گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان انجام داده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

تالابها

     متاسفانه آمار روشن و مشخصی درباره اینکه چند درصد از تالاب‌ها و هر یک به چه میزانی خشک شده‌اند در دسترس نیست. میزان خشکیدگی در تالاب‌ها می‌تواند از ۱۰ درصد یا کمی بیشتر شروع شود و حتی مانند دریاچه ارومیه به ۷۰ درصد نیز برسد. این به این معناست که خشکیدگی هم درجه‌بندی‌های مشخصی دارد. اما بهرحال، آنچه کاملاً مشهود است اینکه مهم‌ترین علت خشکیدگی تالاب‌ها عدم‌رعایت حق‌آبه تالاب‌هاست.

     البته عوامل طبیعی و نوسانات اقلیمی و کاهش بارندگی نیز می‌توانند تاثیرگذار باشند اما درصد تاثیرگذاری آنها تنها ۳۰ درصد است و ۷۰ درصد مابقی مربوط به مسائل انسانی و سوءمدیریت منابع آب تالاب‌هاست و به عملکرد انسان‌ها در حوزه بهره‌برداری از منابع آب مربوط می‌شود. سدسازی بر اکثر رودخانه‌ها چه داخلی و چه مرزی سبب تضییع حقوق حق‌آبه تالاب‌ها شده است. برای مثال سد کجکی بر رود هیرمند در افغانستان سبب عدم رعایت حق‌آبه تالاب‌هامون شده و همین امر به خشک شدن این تالاب منجر شده است.

    سدسازی بر رودهای دجله و فرات در ترکیه و سوریه و سد کرخه در کشور خودمان سبب خشکیدگی تالاب بزرگ حورالعظیم شده است که این محل را به کانون گرد و غبار کشور و منطقه تبدیل کرده است. مساله عدم رعایت حق‌آبه مساله‌ای داخلی نیست، بلکه موضوعی بین‌المللی است و همه کشورهای منطقه باید با یکدیگر همکاری داشته باشند تا از اثرات مخرب خشکیده شدن این تالاب‌ها جلوگیری کنند. همچنین درباره تالاب‌های شادگان، پریشان و گندمان و به‌طور کلی سدسازی برق آبی داخلی به نادیده گرفتن حق‌آبه تالاب‌ها و خشک شدن تالاب‌ها منجر شده است.

     همین‌طور پروژه‌های انتقال آب بین حوزه‌ای نیز از دیگر عوامل خشکیدگی تالاب‌ها در کشورمان بوده اند. برای مثال انتقال آب از سرشاخه‌های کارون بزرگ سبب شده است که برخی از تالاب‌های منطقه از حق‌آبه لازم برخوردار نباشند و به تشدید روند خشکیدگی تالاب‌ها دامن بزنند. اما درمورد خشکی تالاب‌ها و اثرات آن بر اقتصاد و اقلیم منطقه می‌توان گفت که مهم‌ترین اثر خشک شدن تالاب‌ها برهم زدن تعادل دمایی است. این بدین معنی است که اختلاف دمای روز و شب به شدت افزایش می‌یابد. مهم‌ترین کارکرد تعادل دمایی، کاستن از میزان اختلاف دمای روز و شب است. این موضوع، یعنی برهم خوردن این تعادل باعث می‌شود که ظرفیت گرمایی ویژه منطقه بالا رود و منجر به سرمازدگی در محصولات باغی و زراعی شود. یعنی دمای کم در شب‌ها و دمای بالا در روزها سبب یخ‌زدگی محصولات کشاورزی شده و به‌شدت به اقتصاد منطقه آسیب وارد می‌کند.

     همچنین اغلب منابع آب زیرزمینی و به‌خصوص چاه‌های کشاورزی از تالاب‌ها تغذیه می‌شوند و در اثر خشکیدگی تالاب‌ها، سطح آب‌های زیرزمینی به شدت پایین می‌رود. در نتیجه سطح آب چاههای کشاورزی نیز پایین آمده و به شدت کشاورزان و باغداران را دچار مشکل می‌کند. بهتر است به اهمیت تالاب‌ها نیز اشاره‌ای داشته باشیم. پیش از هر چیز تالاب‌ها اکوسیستم هستند. یعنی موجودات جانوری و گیاهی متنوعی را در خود جای داده‌اند.

      ارزش هر هکتار تالاب از نظر تنوع زیستی گیاهی و جانوری ۱۰ برابر هر هکتار جنگل و ۴۰ برابر هر هکتار زمین زراعی است. بنابراین خسارت ناشی از خشکیدگی تالاب‌ها نیز در همین سطح است. یعنی عمق فاجعه زمانی مشخص می‌شود که به از بین رفتن تالاب‌ها به‌عنوان از بین رفتن اکوسیستم‌هایی که ۱۰ برابر جنگل و ۴۰ برابر زمین زراعی ارزش دارند توجه کنیم و به همان اندازه حساسیت نشان دهیم.

تونل گلاب۲؛ انحراف فاجعه‌بار زاینده‌رود در محدوده چهارمحال و بختیاری

سه شنبه, ۲۸ آبان, ۱۳۹۲

     دکتر حسین صمدی در ادامه سلسله یادداشت‌های خود در زمینه آثار و تبعات فاجعه‌بار پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ در استان چهارمحال و بختیاری به فلات مرکزی و اصفهان، در یادداشتی تأمل‌برانگیز به ماجرای حفر تونل گلاب۲ و انحراف جریان زاینده‌رود در محدوده استان چهارمحال و بختیاری پرداخته که ناباورانه اضافه بر نابودی اکوسیستم بخشی از رودخانه زاینده‌رود که در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده است، معیشت و زندگی مردمان منطقه سامان و ۲۲ روستای حاشیه رودخانه زاینده‌رود در چهارمحال و بختیاری را با تهدیدهای جدی مواجه خواهد کرد.

     شرح کامل این ماجرای تلخ و فاجعه‌بار که این متخصص آب ارسال کرده است در زیر با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می‌شود:

 تونل‌هایی که منشأ منازعات و بحران‌های محیط زیستی آینده خواهند شد!

حسین صمدی بروجنی – دانشیار دانشگاه شهرکرد

     طرح تونل گلاب در لوای طرح انتقال آب شرب کاشان از سال ۱۳۸۴ توسط استان اصفهان مطرح گردید و شامل دو فاز تونل ۱ و ۲ گلاب است. تونل گلاب۱ با طول ۱۰ کیلومتر و قطر ۳٫۸ متر برای انتقال ۱٫۷ مترمکعب بر ثانیه آب از زاینده‌رود به محل تصفیه‌خانه کاشان است که حفر آن مراحل پایانی را می‌گذراند و به دلیل ظرفیت پایین، برای استان چهارمحال و بختیاری مشکلی ایجاد نمی‌کند. تونل گلاب ۲ به طول ۱۷ کیلومتر و ظرفیت ۲۳ مترمکعب‌برثانیه در ادامه تونل ۱ گلاب قرار دارد که آب منطقه‌ای اصفهان با انعقاد قراردادهای اجرائی، عملیات حفر آن را آغاز کرده و تا پایان سال ۱۳۹۱ در حدود ۲ کیلومتر از این تونل را حفر نموده است.

    این طرح زاده تحریف در سیمای طرح انتقال آب به کاشان با ظرفیت نهائی ۱٫۷ مترمکعب بر ثانیه است و از محل اعتبارات استان اصفهان بدون اخذ مجوزهای زیست محیطی و قانونی انجام می‌شود و از این نظر دارای وجاهت قانونی نیست. با توجه به ظرفیت بالای تونل گلاب۲ و انحراف رودخانه زاینده‌رود در محدوده استان چهارمحال و بختیاری توسط این تونل، مردم منطقه سامان و ۲۲ روستای حاشیه رودخانه زاینده‌رود در این استان، از نیمه اول سال ۱۳۹۰ اعتراض‌هایی را آغاز کرده و نگرانی خود را از خطر انحراف آب رودخانه زاینده‌رود و احتمال خشک شدن باغات خود ابراز نمودند. در حالیکه این نارضایتی‌ها همچنان ادامه دارد و مسئولین استان بر این امر اتفاق نظر دارند که نباید تونل ۲ گلاب حفر شود و اظهارنظرهای کارشناسی نیز در این ارتباط مؤید این موضوع است که حفر تونل ۲ گلاب فاقد توجیه از نقطه نظرهای اقتصادی، فنی، اجتماعی و زیستمحیطی است، ولی وزارت نیرو در خصوص توقف عملیات اجرائی این تونل اقدام نمی‌نماید.

     لذا برای روشن شدن موضوع در اینجا به دلایل غیرکارشناسی بودن حفر تونل گلاب ۲ پرداخته می‌شود که امید است در یک فضای کارشناسی و بدور از تعصبات محلی و منطقه‌ای، این موارد مورد توجه قرار گیرد و در اسرع وقت عملیات حفر تونل گلاب ۲ که هم اکنون که به انتهای سال ۱۳۹۱ نزدیک می‌شویم در جریان است، متوقف شود:

الف) عدم توجیه تونل گلاب۲ از نظر حفاظت کیفی آب(شرب) و پدافند غیرعامل

     یکی از مهمترین دلایل توجیهی حفر تونل گلاب۲، حفظ کیفیت آب شرب رودخانه زاینده‌رود برای اصفهان مطرح شده است و این موضوع به پدافند غیر عامل ربط داده شده است. این توجیه به دلایل مختلف مبنای علمی و کارشناسی ندارد. اول آنکه در مسیر زاینده‌رود در استان چهارمحال و بختیاری هیچ صنعت قابل ملاحظه‌ای احداث نشده و برنامه‌ای نیز برای آن وجود ندارد، لذا آلودگی صنعتی اساسأ در منطقه وجود ندارد. تنها آلودگی روستاهای حاشیه زاینده‌رود مطرح است که به استناد نتایج آنالیزهای کیفیت آب رودخانه در ایستگاه‌های هیدرومتری، گزارشی دال بر انتقال این آلودگی در پایین‌دست منتشر نشده است. یقینا” علت این امر به توان خودپالائی رودخانه زاینده‌رود که ناشی از دبی و شیب قابل ملاحظه آن‌است، برمی‌گردد، ماجرایی که باعث شده تا رودخانه زاینده‌رود به مثابه یک تصفیه‌خانه بزرگ طبیعی عمل کرده و عمده آلودگی‌های رودخانه برطرف شود و اگر هم بخشی از آلودگی حذف نشد، تصفیه‌خانه آب شرب اصفهان آن را از بین می‌برد. علاوه بر آن احداث تصفیه‌خانه فاضلاب شهرها و روستاها به عنوان یک اصل شناخته شده محیط زیستی، از تعهدات دولت است که اجرای آن مشکل آلودگی را نه تنها در رودخانه زاینده‌رود بلکه در سایر رودخانه‌های کشور از اساس منتفی می‌کند.

     مسئله دوم آنکه باید دید رویکرد انحراف آب رودخانه برای کنترل آلودگی‌ها در کشورهای توسعه یافته چه جایگاهی دارد. بررسی‌های بیشتر در این زمینه نشان می‌دهد این رویکرد یک دور باطل بشمار می‌آید. زیرا این سؤال مطرح است که اگر با حفر تونل گلاب۲ بتوان آلودگی رودخانه پائین‌دست سد زاینده‌رود را کنترل کرد، با توجه به اینکه عمده منابع آلاینده در بالادست سد زاینده‌رود است (از جمله شهرها و روستاها در بخش‌هائی از سه شهرستان شهرکرد، کوهرنگ و چادگان و فریدن) چگونه می‌توان رودخانه زاینده‌رود را در بالادست، از نقطه شروع که شهر چلگرد است با روش انحراف کنترل کرد؟ پاسخ این سؤال را می‌توان از تجارب کشورهای دیگر بدست آورد که آن کشورها برای کنترل آلودگی‌های احتمالی بجای اینکه رودخانه را از مسیر طبیعی انحراف دهند، کلیه اقدامات حفاظت کیفی و کمی آب رودخانه را در دستور کار خود قرار می‌دهند.

     بنابراین با توجه به این توضیحات، اگرچه توجیه حفظ کیفیت آب شرب برای تونل گلاب ۲ ظاهر مستدلی دارد، ولی بر مبنای اصول علمی و کارشناسی و تجارب سایر کشورها، این توجیه از اصل نادرست بوده و اجرای تونل گلاب ۲ بجز هدر دادن بودجه و ایجاد مشکل برای پائین‌دست، حاصلی ندارد. جالب است حفر تونل گلاب ۲ می‌تواند خود عاملی برای افت کیفیت آب شرب باشد. زیرا بخش قابل توجه‌ای از آب شرب استان یزد از محل تصفیه‌خانه باباشیخ‌علی تأمین می‌شود و انحراف آب از بالادست باعث می‌شود رودخانه زاینده رود خاصیت خودپالائی خود را از دست داده و به مرور به یک مسیر فاضلاب رو تبدیل شود، به بیان دیگر با حفر تونل گلاب ۲ نقض غرض می‌شود.

عدم توجیه از نظر حفاظت کمّی منابع آب  

     ممکن است برخی تصور کنند با احداث تونل گلاب ۲ و انحراف آب از مسیر طبیعی می‌توان از نظر کمّی به رودخانه زاینده‌رود کمک کرد. برای بررسی این فرضیه لازم می‌شود آمار اندازه‌گیری دبی رودخانه مورد بررسی قرار گیرد. تحلیل آمار ۳۷ ساله رودخانه زاینده‌رود در دو ایستگاه محدوده مورد نظر یکی ایستگاه سد تنظیمی (واقع در مقطع ورودی رودخانه زاینده‌رود به استان چهارمحال و بختیاری) و دیگری ایستگاه پل زمانخان (واقع در مقطع خروجی رودخانه زاینده‌رود از استان) نشان می‌دهد نه تنها دبی آب زاینده‌رود در محدوده استان کم نشده است، بلکه دبی خروجی زاینده‌رود از استان چهارمحال و بختیاری، ۰٫۹ درصد نسبت به ورودی آن به استان بیشتر بوده است(میانگین بلندمدت ورودی و خروجی به ترتیب ۴۶ و ۴۶٫۴ مترمکعب بر ثانیه).

     این امر بخاطر اثر مثبت باغات حاشیه زاینده‌رود در افزایش نفوذپذیری خاک توسط ریشه درختان و نفوذ هرزآب‌های منطقه به داخل زمین و در نهایت تخلیه تدریجی بصورت زایش به رودخانه است. شاید یکی از دلایل نامگذاری رودخانه زاینده‌رود، همین خاصیت زایندگی رودخانه بوده است. بنابراین با احداث تونل گلاب ۲ هیچ منفعتی از نظر حفاظت کمّی آب حاصل نمی‌شود.

عدم توجیه از نظر اقتصادی

     در هر طرح لازم است گزینه‌های ممکن بررسی شوند و از نظر اقتصادی رتبه‌بندی گردند. در مورد طرح تونل گلاب ۲ یک گزینه جایگزین، عدم اجرای تونل و انجام سرمایه‌گذاری در حفاظت کیفی رودخانه در مسیر طبیعی است، در این ارتباط برآوردهای کارشناسی نشان داده با صرف کمتر از ۲۰ درصد هزینه تونل گلاب می‌توان کلیه روستاهای مسیر زاینده‌رود را مجهز به سیستم تصفیه فاضلاب نمود.

     این صرفه‌جویی ۸۰ درصدی هزینه تونل را اگر به هزینه‌های اجتماعی و زیست محیطی مترتب بر تاثیرات منفی تونل بر کاهش درآمد باغات و از بین رفتن درآمدهای گردشگری منطقه اضافه شود، غیراقتصادی بودن طرح به اثبات می‌رسد. بویژه آنکه اگر بنا باشد سیستم آب شرب اصفهان با حفر تونل گلاب ۲ از موقعیت فعلی که در باباشیخ‌علی است، تغییر یابد این امر به معنی نادیده گرفتن سرمایه‌گذاری‌های عظیمی است که از دهه ۵۰ با حفر دو تونل، احداث سد چم‌آسمان و اجرای کیلومترها خط انتقال برای تآمین آب شرب اصفهان انجام گرفته و از این منظر نیز مشخص است که گزینه تونل گلاب ۲ از نظر اقتصادی فاقد توجیه است.

عدم توجیه از نظر اجتماعی

     برای بررسی تبعات اجتماعی تونل گلاب ۲ کافی‌است به آمار دبی رودخانه در زمان خشکسالی مراجعه شود که این دبی رودخانه  به ۱۷٫۷ مترمکعب بر ثانیه کاهش یافته است و اگر فرض بر این باشد که تونل سوم کوهرنگ نیز به بهره‌بردای رسیده باشد، آب قابل انتقال از تونل سوم در زمان خشکسالی برابر ۲٫۷ مترمکعب بر ثانیه است لذا دبی رودخانه مجموعاً به ۲۰٫۴ مترمکعب بر ثانیه می‌رسد که از ظرفیت تونل گلاب ۲ که معادل ۲۲ متر مکعب بر ثانیه است، کمتر می‌باشد و بدیهی است در صورت اجرای تونل گلاب ۲، این امکان وجود خواهد داشت که کل آب رودخانه منحرف شود و در این صورت باغات حاشیه زاینده‌رود در استان چهارمحال و بختیاری و حتی استان اصفهان در طول رودخانه خشک خواهد شد و این مسئله یک بحران اجتماعی برای شهرها و روستاهای مسیر با جمعیت حدود ۵۰ هزار نفر بوجود خواهد آورد که امرار معاش اصلی زندگی آنها بطور مستقیم و غیر مستقیم از طریق باغات است.

     این در حالیست که باغات حاشیه زاینده‌رود از نظر کمیت و کیفیت بر منابع آب رودخانه زاینده‌رود بار اضافی تحمیل نمی‌کند و عمده آب مورد نیاز باغات از زایش‌های رودخانه تأمین می‌شود که علت این زایش‌ها به وجود همین باغات بر می‌گردد.

عدم توجیه از نظر زیست محیطی

     مهمترین شرط برای اجرای هر طرح آبی این‌است که طرح دارای توجیه زیست محیطی باشد. طرح تونل گلاب ۲ بدلیل انحراف عمده آب رودخانه زاینده‌رود تبعات زیادی را از نظر زیست محیطی بوجود می‌آورد. این تبعات در دو گروه قابل تقسیم‌بندی است. یکی اثراتی که بواسطه کاهش دبی رودخانه توسط تونل گلاب ۲ بوجود می‌آید، مطابق نمودار زیر این‌است که در سال‌های نرمال امکان خشک شدن رودخانه در ماه‌های دی، بهمن و اسفند وجود خواهد داشت و در زمان خشکسالی این مسئله تقریبا در تمام ماه‌های سال رخ می‌دهد. بدیهی است این  امر مسائل عدیده زیست‌محیطی را بوجود می‌آورد و باعث مرگ رودخانه می‌شود.

     دیگری از بُعد کیفیت آب رودخانه است که با انحراف عمده آب رودخانه، توان خودپالایی رودخانه به شدت کاهش یافته و بویژه در زمان خشکسالی، رودخانه به یک مسیر فاضلاب‌رو و زباله‌دان تبدیل می‌شود که از نظر محیط زیستی غیرقابل پذیرش است.

     از سوی دیگر در صورت خشک شدن باغات، اکوسیستم منطقه به‌هم خورده و زمینه برای ایجاد گرد و غبار و حرکت آن به سمت اصفهان بوجود خواهد آمد. ضمن آنکه گزارش‌های منتشر شده حاکی از آن است که در طرح تونل گلاب ۲ مجوزهای زیست‌محیطی گرفته نشده است و لازم است سازمان حفاظت محیطزیست استان در این باره بررسی‌های بیشتری انجام دهد.

دبی ورودی و خروجی زاینده‌رود از چهارمحال و بختیاری

جمع بندی تونل گلاب۲

     با توجه به موارد فوق، حفر تونل گلاب ۲ نه تنها موجب حفظ کیفیت آب رودخانه برای شرب نمی‌شود بلکه عاملی برای به خطر افتادن کیفیت آب رودخانه در پائین‌دست (بدلیل کاهش دبی رودخانه) و بروز بحران‌های اجتماعی در آینده نزدیک خواهد شد و قطعأ باید عملیات اجرائی این تونل متوقف شود. با توقف این تونل میتوان کلیه اقدامات حفاظت کیفی رودخانه و سرمایه‌گذاری‌های مربوطه از محل صرفه‌جوئی که بواسطه عدم اجرای تونل بدست می‌آید، انجام داد.

هشدار متخصصین آب برای آغاز منازعات و تنش‌های اجتماعی در چهارمحال و بختیاری

یکشنبه, ۲۶ آبان, ۱۳۹۲

     دانشیار دانشگاه شهرکرد و متخصص برجسته حوزه آب کشور، اجرای پروژه انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ به اصفهان و فلات مرکزی کشور که قرار است با احداث تونل ۶۵ کیلومتری از عمق بیش از ۳۰۰ متری دشت‌های کشاورزی شرق استان چهارمحال و بختیاری صورت پذیرد را منشأ منازعات و بحران‌های اجتماعی آینده در منطقه می‌داند. دوست ارجمندم دکتر حسین صمدی بربنیاد اسناد و مدارک مندرج در مطالعات مشاور پروژه و همچنین یافته‌های پژوهشی و تحقیقاتی فنی و اجتماعی خود، یادداشتی را تهیه کرده است که شرح کامل آن‌را با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک می‌گذارم:

تونل بهشت آباد؛ منشأ منازعات و بحران‌های اجتماعی آینده

حسین صمدی بروجنی – دانشیار دانشگاه شهرکرد

     در سال‌های اخیر، طرح انتقال آب بهشت‌آباد از استان چهارمحال و بختیاری به فلات مرکزی ایران مطرح شده که در مطالعات آن تنها گزینه بررسی شده احداث تونل ۶۵ کیلومتری از عمق بیش از ۳۰۰ متری اراضی شرق استان چهارمحال و بختیاری است. عمق قرارگیری زیاد تونل، طولانی بودن تونل و شرایط خاص زمین‌شناسی مسیر عبور تونل و فرضیات دست بالا در میزان آب قابل انتقال باعث شده این طرح در معرض انتقادهای شدید کارشناسی قرار گیرد. از جمله این موارد می‌توان به مقالات، نامه‌ها و گزارشاتی اشاره کرد که از سوی مجامع علمی و قانونی مختلف ارائه و منتشر شده است.

     نامه سازمان حفاظت از محیط زیست کشور در تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۸۶، گزارش فروردین‌ماه ۱۳۸۷ و مرداد ۱۳۹۱ مرکز پژوهش‌های مجلس (قابل دستیابی در سایت www.Majlis.ir)، گزارش شرکت مهاب قدس در مورد طرح بهشت‌آباد در سال ۱۳۸۹، عدم تأیید طرح بهشت‌آباد در کمیته تخصصی آب وزارت نیرو، نامه سازمان بازرسی کل کشور به وزارت نیرو در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ و نامه‌های متعدد انتقادی از سوی مسئولین و نمایندگان استان‌های چهارمحال و بختیاری و خوزستان در مورد این طرح اشاره کرد. چه‌بسا اجرای طرح با وضع کنونی، تبعات منفی هم برای حوضه مبدأ و هم برای حوضه مقصد در پی خواهد داشت که خلاصه آن به شرح زیر بیان می‌گردد:

الف) اثرات منفی بر منطقه مبدأ

     اولین اثر منفی احداث تونل بهشت‌آباد، زهکش کردن منابع آب زیرزمینی محدود منطقه مسیر واقع در استان چهارمحال و بختیاری است که این امر بدلیل وجود تشکیلات کارستیک و گسلی در مسیر تونل (که بیش از ۴۰ مورد گسل در مسیر تونل وجود دارد و بیش از ۱۰ کیلومتر از مسیر تونل را سازندهای کارستیک تشکیل میدهد) می‌باشد و باعث خواهد شد بسیاری از چشمه‌ها، قنوات و چاه‌ها در دشت‌های شلمزار، جونقان، هفشجان، فرخ شهر و شهرکرد خشک یا کم‌آب گردد. بدیهی است این امر برای حوضه بهشت‌آباد به عنوان کم‌بارش‌ترین منطقه استان چهارمحال و بختیاری و حوضه‌ای که حدود ۶۰ درصد از جمعیت کل استان را در خود جای داده، می‌تواند بحران جدی اجتماعی و زیست‌محیطی پدید آورد. جالب است وزارت نیرو در نامه تخصیص آب طرح بهشت‌آباد در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ بدلیل آگاهی از خطرات تونل بهشت‌آباد، اجرای طرح را به بررسی و مطالعه گزینه‌هایی که بر آب زیرزمینی منطقه مسیر تونل تأثیر سوء نداشته باشد، منوط نموده است. هرچند این مصوبه تا کنون مورد توجه خود وزارت نیرو نیز قرار نگرفته است!!.

     دومین اثر، ناشی از دست بالا در نظر گرفتن ظرفیت آب قابل انتقال است که این امر توسعه حوضه بهشت‌آباد را با مشکل مواجه کرده و در آینده موجب تعارضات و منازعات محلی بر سر استفاده از آب خواهد شد.

     سومین مورد مشکلات اجتماعی از جمله افزایش مهاجرت بخاطر خشک یا کم آب شدن چشمه‌ها، قنوات و چاه‌های منطقه مسیر و زیر آب رفتن روستاهای منطقه با جمعیت حدود ۵۰۰۰ نفر می‌باشد.

     چهارمین مسئله مشکلات مخزن در افزایش خطر زلزله القائی و ناپایداری و فرو ریختن دیواره‌های مارنی مخزن در محدوده اردل است که این امر به جانمائی نا مناسب احداث سد بر می‌گردد.

     پنجمین مورد به اثرات اجرای طرح به مناطق پائین دست و ایجاد عدم‌النفع در تولید برق (در نیروگاه‌های زنجیره‌ای خوزستان) و کشاورزی در این منطقه برمی‌گردد که از نظر اقتصادی و اجتماعی توجیه طرح را مورد سؤال قرار می‌دهد.

ب) اثرات منفی بر منطقه مقصد

     اولین مسئله افزایش بارگذاری بر رودخانه زاینده‌رود بدلیل فرض دست‌بالا در تعیین ظرفیت آب قابل انتقال است و در حالیکه آب مازاد مطمئن حوضه برای انتقال حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در سال برآورد شده، در نامه تخصیص مورخ ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ میزان آب تخصیص یافته به این طرح ۵۸۰ میلیون مترمکعب در سال است و این به معنی ۲۶۵ میلیون مترمکعب بارگذاری بیشتر بر رودخانه زاینده‌رود است.  نمونه این اتفاق را می‌توان در تونل‌های اول و دوم کوهرنگ مشاهده کرد. در حالیکه برنامه‌ریزی بهره‌برداری از تونل‌های اول و دوم به ترتیب برای ۳۰۰ و ۲۵۰ میلیون مترمکعب در سال بوده و براین اساس در حوضه زاینده‌رود تقاضای جدید آب به همین میزان تعریف شده، متأسفانه در خشکسالی‌های اتفاق افتاده در سال‌های اخیر، آب انتقالی از این دو تونل  مجموعأ در حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال بوده است. همین امر باعث شده که تونل‌های کوهرنگ نه تنها برای زنده ماندن زاینده‌رود نتوانستند کاری از پیش ببرند بلکه با اعمال بارگذاری بر حوضه زاینده‌رود مشکل را تشدید کردند.

     متأسفانه همان رویکرد قبلی برای تونل بهشت‌آباد نیز دارد تکرار می‌شود و نشانه‌های این امر را می‌توان از همین حالا در گزارش اخیر مطالعات منابع و مصارف آب حوضه زاینده‌رود (زایندآب، ۱۳۸۸) مشاهده کرد که بر اساس آن در برنامه توسعه آتی صنعت استان اصفهان، نیاز آبی این بخش از ۱۸۸ میلیون مترمکعب به ۴۷۰ میلیون مترمکعب در سال افزایش داده شده است و این امر به پشتوانه طرح بهشت‌آباد روی داده است. بدیهی است برای پیشگیری از وقوع این بحران بایستی وزارت نیرو در نامه تخصیص خود، بازنگری کرده و بجای مقدار متوسط آورد رودخانه، مقدار آب مطمئن واقعی را که حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در سال است، ملاک عمل در طرح بهشت‌آباد قرار دهد. در این صورت هدف انتقال صرفأ تأمین آب شرب خواهد بود و چون آب برگشتی از شرب ۷۰ درصد میباشد، تأمین آب صنایع می‌تواند از محل تصفیه فاضلاب آب شرب انجام شود.

     دومین مورد هزینه اجرای بسیار بالای اجرای تونل است، چرا که حفر تونل بهشت‌آباد بطور مشابه با تونل سوم کوهرنگ، با عدم قطعیت‌های فنی زیادی مواجه بوده و هزینه تونل نسبت به برآورد اولیه ۸ برابر بیشتر می‌شود و این به معنی این‌است که هزینه طرح بهشت‌آباد از مرز ده هزار میلیارد تومان نیز فراتر خواهد رفت. بدیهی است این حجم بالای سرمایه‌گذاری بدلیل محدودیت‌های بودجه‌ای باعث می‌شود سرمایه‌گذاری‌ها در بخش مدیریت مصرف و حفاظت از منابع آب زیرزمینی حوضه زاینده‌رود عقیم بماند و فرصت‌های احیای منابع آب زیرزمینی اصفهان و تحقق اقدامات و برنامه‌های مدیریت مصرف و مدیریت تقاضا از دست برود.

     سومین مسئله که به واسطه مشکل دوم پدید می‌آید زمان‌بر شدن اجرای تونل بهشت‌آباد، بر خلاف برنامه مورد انتظار است که این زمان با توجه به تجربه تونل سوم کوهرنگ ممکن است به سه تا پنج دهه بطول بیانجامد. لذا این امر محتمل است که پیش از اتمام طرح بهشت‌آباد، مصارف جدید آب شرب و صنعت (بویژه خط انتقال به یزد و کرمان و صنایع جدید اصفهان) عملیاتی شده و زاینده‌رود به واسطه این طرح از قبل هم خشک‌تر شود.

     چهارمین مورد تأثیر منفی طرح انتقال آب بر فرهنگ استفاده از آب در استان‌های کم‌آب در حوضه مقصد است چراکه بجای اینکه کانون توجه‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها بر مدیریت تقاضا و بهینه‌سازی مصرف آب باشد، بر حفر تونل و اتمام طرح معطوف گشته و امکان فرهنگ‌سازی برای صرفه‌جوئی آب از بین می‌رود. نمونه این تأثیرات منفی را می‌توان در استان یزد و پس از احداث خط اول لوله انتقال آب از زاینده‌رود به این استان مشاهده کرد.

     پنجمین موضوع افزایش مشکلات اجتماعی در حوضه مقصد و بالاگرفتن منازعات محلی و بین بخشی در خشکسالی‌ها است! چراکه ظرفیت طرح انتقال آب بهشت‌آباد براساس متوسط آورد رودخانه در نظر گرفته شده و در زمان خشکسالی آبدهی رودخانه نسبت به شرایط نرمال ممکن است بین ۳۰ تا ۶۰ درصد با کاهش مواجه شود و چون بواسطه طرح بهشتآباد، نیازهای جدید شرب و صنعت استان‌های دیگر به زاینده‌رود تحمیل شده در زمان خشکسالی تأمین نیاز آب کشاورزان این حوضه در اولویت بعدی قرار خواهد گرفت، لذا عدم تأمین آب موجب مشکلات اجتماعی و حتی منازعات محلی و منطقه‌ای می‌گردد. 

جمع بندی تونل بهشت‌آباد

     اگرچه شرکت آب منطقه ای استان اصفهان بدون اخذ مجوز زیست محیطی و رعایت مفاد ابلاغیه تخصیص آب وزارت نیرو، برخی اقدامات اجرائی نظیر انعقاد قرارداد با پیمانکار و تجهیز کارگاه و سفارش دستگاه حفار TBM را صرفا از طریق فشارهای سیاسی شروع کرده است ولی براساس اسناد و مدارک موجود که در بالا به آنها اشاره شد پر واضح است که حفر تونل بهشت آباد به صلاح حوضه زاینده‌رود نبوده و منافع عمومی را بواسطه بحران‌های اجتماعی که در آینده بوجود می‌آورد، به خطر انداخته و مغایر با منافع ملی است. لذا در صورتیکه به قانون و مقررات تمکین شود، فورأ عملیات اجرائی طرح متوقف شده و در سیمای طرح بازنگری می‌شود.

     برای پیشگیری از وقوع این مسائل و مشکلات لازم است موارد زیر مورد توجه قرار گیرد و انجام شود:

 – اولأ وزارت نیرو در نامه تخصیص خود، بازنگری کرده و بجای مقدار متوسط آورد رودخانه، مقدار آب مطمئن حوضه مبدأ را که حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در سال است، ملاک عمل در طرح بهشت آباد قرار دهد و در این صورت هدف انتقال صرفأ تأمین آب شرب خواهد بود و چون آب برگشتی از شرب ۷۰ درصد می‌باشد، تأمین آب صنایع می‌تواند از محل تصفیه فاضلاب آب شرب انجام شود.

دومأ آنچنان که وزارت نیرو در نامه تخصیص تصریح کرده که نباید طرح بهشت‌ آباد بر منابع آب زیرزمینی منطقه مسیر تأثیر منفی داشته باشد، لازم است با بررسی دقیق گزینه‌های انتقال آب با روش لوله، از انتقال آب با تونل جلوگیری شود.

– و سومأ با بررسی گزینه‌های مختلف احداث سد، ساختگاهی انتخاب شود که کمترین اثرات زیست محیطی را در پی داشته باشد و باعث نشود روستاها و چشمه‌های مهم منطقه به زیر آب فرو روند.