ماسه هایی که تا پشت پنجره کلاس رسیدند!
در سفر به دیار نیمروز از آبادبومی بازدید کردیم که در سال ۱۳۸۶ تپه های نرم و آرام ماسه ای اطرافش که می توانستند مناظر چشم نوازی را ایجاد کنند، به حرکت درآمده بودند تا امکان زیستن در آن آبادی را از همه زیسمندانش بگیرند. ماسه ها تا جایی پیش آمده بودند که می توانستند با سرانگشتان خود به شیشه پنجره کلاس های تنها مدرسه ی آن آبادی بزنند! مدرسهای که دانشآموزانش به رغم همه ی این تهدیدها هنوز پای درس معلم می نشستند و سعی داشتند لبخند زندگی را فراموش نکنند.
هر چند با عملیات مالچپاشی و نهال کاری، تپه های ماسه ای اطراف روستای دهنو در شهرستان زهک سیستان – که به ظاهر تهدیدی طبیعی برای ساکنان آن روستا به حساب می آمدند- مهار گردیدند و تثبیت بیولوژیکی در منطقه صورت پذیرفت و زندگی در دهنو به روال معمول گذشته برگردانده شد اما نباید فراموش کنیم که آنچه سرزمین سیستان و بلوچستان و مردمانش را تهدید می کند نبود مدیریتی مهندسی شده و خردمندانه بر بنیاد مزیت ها و ظرفیت های طبیعی و بوم شناختی آن سرزمین است.
از اقدامات مسئولانه همکارانم در منابع طبیعی سیستان و بلوچستان که توانستند امکان زیستن مجدد در این آبادی را برای هموطنان دردمندمان فراهم کنند و نشاط و لبخند را به کودکان و دانش آموزان این آبادبوم هدیه کنند بسیار خوشحالم و از داشتن چنین همکارانی که تلاش می کنند تا نشاط و شادمانی در میان مردمان این قطعه از سرزمین مادری پایدار بماند بر خود می بالم.
ماسه هایی که تا پشت پنجره کلاس رسیدند! | ISAUKM BlogsISAUKM Blogs گفته است:
۲۷ آبان, ۱۳۸۹ در ساعت ۰۲:۳۶
[…] هر چند با عملیات مالچپاشی و نهال… … GreenBlog این نوشته در وبلاگها ارسال و *پنجره, تا, رسیدند, ماسه, […]
محمد درویش گفته است:
۲۷ آبان, ۱۳۸۹ در ساعت ۱۳:۲۷
بله … واقعاً چه معصومانه تشکر می کنند … آن هم با وجود چنین بی توجهی های آشکاری!
انگار مردمان سیستان دارای خواهش های اکولوژیکی پایین تری برخوردار هستند.
درود …
هومان خاکپور گفته است:
۲۸ آبان, ۱۳۸۹ در ساعت ۲۳:۵۸
به محمد درویش عزیز:
سرزمین سیستان و بلوچستان از ظرفیت های کم نظیر تاریخی و مناظر طبیعی برخوردار است که متأسفانه بسیار مورد کم توجهی و بی مهری مسئولان و رسانه ها – به خصوص رسانه ملی – قرار گرفته است. مردمان آن دیار نیز به مانند برخی گونه ها گیاهی منحصر به فردشان از مقاومت و توان زیستی کم مانندی برخوردارند، مردمانی که در خیلی از مناطق آن سرزمین از حداقل ها هم محروم هستند و به مانند سرزمین شان سال هاست که خشکسالی و بیابان زایی مدیریتی را تحمل می کنند.