کمپینهای محیط زیستی و جامعه ایرانی
روزنامه آرمان: کمپینهای زیست محیطی در ایران به دلیل اینکه در افکار عمومی، کمتر دیده میشوند، آنطور که باید اثر بخش واقع نمیشوند. کمپین «آسمان آبی، زمین پاک» که شهرداری متولی آن است بیشتر در حد یک اقدام نمادین باقی مانده است. رویکرد شهرداریها یک رویکرد توسعهای است. از آنجا که شهرداری بیشتر به فکر توسعه خیابانها و بلوارهاست، کمتر به مساله حمل و نقل عمومی توجه میکند. این امر باعث میشود گرایش مردم به استفاده از خودروهای شخصی بیشتر شود و رویکرد شهرداری، ناخواسته به افزایش استفاده مردم از خودروهای شخصی دامن زده است.
کمپین دیگری برای جلوگیری از آلودگی هوا شکل گرفته بود و با عنوان «نه به خرید خودروهای داخلی» شناخته میشد. این کمپین تا حدی موفق عمل کرد اما شکست خورد. زمانی که ما رویکرد اقتصاد مقاومتی را به عنوان یک رویکرد کلان در کشور مطرح میکنیم، میرویم به سمتی که از تولیدات داخلی استفاده و از این راه از تولید داخلی حمایت کنیم. این رویکرد خوبی است که ما برای توسعه اقتصادی، روی بیاوریم به تولیدات داخلی، اما باید به این نکته توجه داشت که وقتی مردم را به استفاده از تولیدات داخلی ترغیب میکنیم، باید این الزام برای تولیدکنندگان داخلی ایجاد شود که خودروها به لحاظ ایمنی دارای استانداردهای مناسبی باشند. بخش اعظمی از آلودگی هوا در کلانشهرها به سیستم سوخت خودروهای داخلی مربوط میشود. میزان مصرف، نوع سوختی که استفاده میشود و… مسائلی هستند که در بحث تولید خودروها باید مورد توجه قرار گیرد. از سوی دیگر در مورد واردات خودروهای خارجی، سختگیریهایی وجود دارد که به نیت حمایت از تولیدات داخلی انجام میشود. این امر برای پایداری در اقتصاد صورت میگیرد اما باید توجه داشت که نظارتهای لازم در مورد تولید خودروهای داخلی انجام نمیشود و ما شاهد این هستیم که مردم به اجبار خودروهای داخلی را خریداری میکنند و تردد بیشتر این خودروها در سطح شهر، آلودگی هوا را افزایش میدهد.
کمپینها تلنگرند
سهشنبههای پاک یا سه شنبههای بدون خودرو از دیگر کمپینهایی است که در کشور برای جلوگیری از آلودگی هوا به راه افتاده است. این کمپین میتواند به عنوان یک حرکت نمادین مطرح شود و نباید انتظار داشت که استفاده نکردن از خودرو در یک روز، تاثیر ملموسی داشته باشد. با توجه به آنچه گفته شد، فراگیری در مورد کمپینها اتفاق نمیافتد و از سوی دیگر، دستگاهها به صورت نمادین با چنین کمپینهایی همکاری میکنند. برای مثال ممکن است شهرداریها و یا اعضای شورای شهر حرکتی انجام دهند، اما تا زمانی که چنین حرکتی موجب تغییر رویکرد در بحث مدیریت شهری نشود، این موضوع نمیتواند به پویش کمک کند تا در راستای بهبود وضعیت هوای شهر اثرگذار باشد. درباره کمپین سه شنبههای بدون خودرو، از آنجایی که در حال ایجاد حساسیت در مورد وضعیت جامعه است و تلنگری به مردم و متولیان در مورد آلودگیها میزند، میتوان امید داشت در راستای تغییر رویکردها و رفتارهایمان، به پاکی هوای شهرها و سلامت جامعه کمک کند. زمانی که پویشهای این چنین به تغییر رفتار افراد جامعه منجر نشود، نمیتوان امید داشت که باعث بهبود قابل توجهی در وضعیت شهرها شود.
ارجحیت خودرو بر دوچرخه
دوچرخههایی در سطح شهر تعبیه شده که میتواند در کاهش آلودگی هوای تهران موثر واقع شود، اما رغبت آنچنانی از سوی مردم برای استفاده از آنها دیده نمیشود. بخشی ازاین عدم رغبت به ساختارهای فرهنگی ما باز میگردد. بسیاری از مردم دوست ندارند با لباس رسمی و سوار بر دوچرخه در ملأعام ظاهر شوند. استفاده از دوچرخه به جای خودرو تفکر جدیدی است که در کشور ما مطرح شده است. این مساله در کشورهای توسعه یافته، نهادینه شده و حضور در معابر عمومی با دوچرخه، کار سختی نیست. مردم ما به لحاظ فرهنگی هنوز با این مساله کنار نیامده اند و ما به این آمادگی نرسیده ایم که بخواهیم در راستای بالا بردن سلامت خود و پاکی هوا، از راحتی خودروها بگذریم. ما هنوز به این باور نرسیده ایم که خودروهای ما در سطح شهر چه تاثیر منفی و آلاینده ای در وضعیت هوای شهرها دارد. آلودگی هوا و آثار مخربی که روی سلامتی افراد جامعه دارد، فقط به صورت زبانی تکرار میشود و آن را به طور قلبی باور نکرده ایم. البته باید توجه داشت که استفاده نکردن از دوچرخه و مسائلی از این قبیل، به طور کلی فرهنگی نیست. زیر ساختهای موجود در مورد استفاده از دوچرخه در بسیاری از شهرهای ما فراهم نیست. مسیر حرکت دوچرخهها و حقوقی که باید در این زمینه وجود داشته باشد، مشخص نیست. این نگرانی برای مردم وجود دارد که استفاده از دوچرخه، میتواند برای سلامت آنها خطرناک باشد که این نگرانی، بیجا نیست، چون امکان برخورد با خودروها برای دوچرخهسواران وجود دارد. مجموع این مسائل باعث شده است تا چنین طرحی مورد استقبال مردم قرار نگیرد و ما شاهد همراهی قابل توجهی در این زمینه نباشیم.
گفته میشود که مسئولان کشور، نه تنها از وسایل نقلیه عمومی استفاده نمیکنند، بلکه با چندین خودرو در سطح شهر دیده میشوند. قضاوت در مورد این موضوع سخت است و لازمه قضاوت درباره آن، به مسائل امنیتی باز میگردد که ما در مورد آن آگاهی نداریم. به نظر میرسد که اگر مقام مسئولی در کشور، علاقه مند به چنین مسائلی نیز نباشد، الزامات امنیتی حکم میکند که این اتفاق بیافتد. اما باید توجه داشت که تعداد مسئولان نسبت به جمعیت کشور، در حدی نیست که بتواند تاثیر بسزایی در آلودگی داشته باشد و ما نمیتوانیم چنین چیزی را تهدید یا چالشی در زمینه محیط زیست در نظر بگیریم. اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم که اگر به لحاظ امنیتی، این امکان وجود داشت که مقامات ما از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند و مردم این حرکت را ببینند، میتوان انتظار داشت که استفاده از وسایل نقلیه عمومی در کشور افزایش پیدا کند. این موضوع فقط به مسئولان برنمیگردد و هنرمندان و چهرههای سرشناس نیز میتوانند با استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، مردم را برای استفاده از آنها ترغیب کنند.
متاسفانه رغبت قابل قبولی برای همکاری با کمپینهای زیست محیطی در جامعه وجود ندارد، چون این همکاری در اولویت مسئولان و مردم نیست. مسئولان با توجه به شرایط کاری و اطلاعات خود، مشکلات بزرگتری را در اولویت قرار میدهند یا نسبت به وضع موجود به باور قلبی نرسیدهاند. مردم نیز به لحاظ درگیریهای معیشتی خود، همکاری کمی با پویشهای محیط زیستی دارند.