بسترسازی برای مشارکت زیستمحیطی با صندوق ملی محیط زیست
تأسیس صندوق ملی محیط زیست و به عبارتی یک بانک محیط زیستی، سالها است که به یکی از خواستهها و دغدغههای دستاندرکاران و فعالان حوزه محیط زیست تبدیل شده است. خوشبختانه خبرهای منتشره حکایت از این رویداد خوشحال کننده دارد که تأسیس این صندوق در شمار اولویتهای کاری سازمان حفاظت محیط زیست در دولت یازدهم قرار گرفته و اخذ مجوزهای آن از مجلس شورای اسلامی در مراحل پایانی است و با انجام اصلاحات بر روی اساسنامه، بزودی شاهد آغاز بکار آن خواهیم بود. در همین زمینه گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان (شماره ۲۶۰۹ پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۳) داشتهام که مشروح آن در زیر به اشتراک گذاشته میشود:
در زمینه صندوقهای حمایت از توسعه ما تجربههای موفقی را در بخشهای مختلف داشتهایم. یکی از این تجربههای موفق به بخش کشاورزی و صندوق حمایت از توسعه کشاورزی بازمیگردد که تا حد زیادی توانسته است مشکلات این حوزه را حل کند یا حداقل از آن بکاهد. این صندوق حمایت از توسعه در بسیاری از بخشهای دیگر هم هست اما وقتی سازوکارها و ابزارهای کافی در این زمینه وجود ندارد، این صندوقها نمیتوانند چندان موثر و کارگشا باشند.
در بخش محیط زیست همانطور که بر همگان آشکار است مشکلات عدیدهای وجود دارد که بخش اعظمی از آن به نیاز جوامع محلی و معیشت آنها برمیگردد. آنها بر اثر این نیاز ممکن است به طبیعت و محیط زیست آسیب بزنند درحالی که، اگر نیازهای آنها رفع شود تا حدی این تخریبها کاهش مییابد. در نظر بگیرید سوخت بسیاری از مناطق روستایی بوتهها و شاخههای درختان است. اگر حمایتی وجود داشته باشد میتوان سوختهای فسیلی یا حتی انرژیهای پاک را جایگزین کرد تا دیگر مردم جوامع محلی مجبور نباشند بوتهها و شاخهها را بسوزانند و به این ترتیب به محیط زیست ضربه بزنند.
این تنها یک مثال بود و صندوق حمایتی توسعه میتواند مواهب و کارکردهای دیگری نیز داشته باشد. بهطور کلی، باید گفت این صندوق میتواند در راستای تغییر الگوهای زندگی برای کنترل و کاهش زیانهای زیستمحیطی عمل کند. چنین صندوقی نقطه اتکایی برای جلب مشارکت و درگیر ساختن جوامع محلی با مسائل زیستمحیطی است. در ادبیات جدید که برای حفظ محیط زیست به آن ارجاع داده میشود، مشارکت جوامع محلی جایگاه ویژهای دارد.
اکنون کارشناسان محیط زیست و مسئولان به این نتیجه رسیدهاند که چاره بسیاری از مشکلات زیستمحیطی درگیرکردن جوامع محلی و جلب مشارکتهایی از این دست است. نمیتوان برنامهریزیهای اینچنینی داشت و به شیوه دستورالعملی و بخشنامهای کار را پیش برد، چرا که در برخی از موارد با مقاومتهایی روبهرو خواهیم شد و زیان و ضرر همچنان ادامه خواهد یافت. همانطور که عنوان شد دلیل این مساله ربطی است که محیط زیست و آنچه ضرر و زیان زیستمحیطی میخوانیم با شیوه زندگی و معیشت مردم در جوامع محلی دارد. بخشی از شکار مربوط به این است که افراد زندگی خود را از این راه تامین میکنند. ما اگر بخواهیم جلو این کار را بگیریم، مجبوریم از شکارچیان محلی حمایت کنیم. این حمایتها اول از همه نیازمند وجود نوعی سازوکار و در درجه دوم نیازمند بودجهای است که باید دراختیار سازمان حفاظت محیط زیست باشد.
صندوق حمایتی توسعه میتواند این دو امکان را فراهم کند به شرط اینکه، این صندوق و سازمان حفاظت محیط زیست از پشتیبانیها و حمایتهای لازم برخوردار باشند. اگر سازوکار مناسبی در این زمینه وجود داشته باشد حتی میتوان از چنین صندوقی در راستای جلب مشارکت مردم و سرمایهگذاری آنها استفاده کرد. برای اینکه چنین اتفاقات مبارکی بیفتد نیازمند عزم جزم و همچنین پشتیبانی و حمایت هستیم. از طرف دیگر، میتوانیم از تجربههای گذشته و الگوهایی که پیش روی ماست بهره ببریم. صندوق توسعه کشاورزی تجربه موفقی بوده و میتواند الگویی برای این کار باشد.