مردم را در حفظ گونههای جانوری شریک کنیم
در ارتباط با ماجرای شکار و داستان پرحاشیه مجوزهای صادره از سوی سازمان حفاظت محیط زیست و همچنین اخبار منتشره در خصوص تدوین دستورالعمل جدید صید و شکار توسط سازمان حفاظت محیط زیست؛ گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان انجام دادهام که در زیر با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته میشود:
روزنامه آرمان؛ شکار بیرویه گونههای جانوری در کشور و لیست طویل حیواناتی که در معرض انقراض قرار دارند دیرزمانی است که توجه کارشناسان و مسئولان را به خود جلب کرده است. در همین راستا نیز در چند وقت اخیر اظهار نظرهای متفاوت و گاه عجیبی درباره نوع برخورد با شکارچیان و شکار مطرح شده است که نهتنها در عمل قابل اجرا نیست بلکه باری به بار مشکلات اضافه میکند. طرح ممنوعیت ۵ ساله شکار در کشور و برخورد قانونی با متخلفان اگر چه در نگاه اول به مذاق برخی خوش میآید و نخستین راه برای مقابله با شکار بهشمار میرود، در عمل اما به دلیل کم توجهی به فرهنگ بومی و محلی راهگشا نیست.
در کشوری که شکار از نظر فرهنگی و اجتماعی لذت بهشمار میرود و یکی از راههای گذران وقت است و به گونهای در فرهنگ عامیانه نهادینه شده است، سخن گفتن از ممنوعیت شکار چه برای مدتی کوتاه چه طولانی نه تنها علاقه به شکار را به انزجار تبدیل نمیکند بلکه، منجر به شکلگیری مقاومتی منفی نسبت به قانون میشود. به باور من، برای مقابله با شکار بی رویه و حفظ پیکره نیمه جان گونههای جانوری در کشور لازم است تا قوانین، دستورالعملها و روشهای اجرایی بهگونهای باشد تا در عمل از سوی نهادها و سازمان ذیربط به بحث شکار رسمیت داده نشود.
در توضیح این موضوع لازم است به سیاستهای سازمان حفاظت محیط زیست در چند سال اخیر نگاهی هر چند گذرا بیندازیم. سازمان حفاظت محیط زیست بهعنوان یکی از متولیان اصلی محیط زیست مدعی است که در راستای مقابله با صید و شکار بیرویه و کنترل این روند، تنها به تعداد کمی از تقاضاهای شکار مجوز لازم را ارائه میدهد. در واقع، میزان مجوزی که به شکل سالانه از سوی این سازمان برای شکار صادر میشود کمتر از تعداد واقعی شکار غیرمجاز در یک ماه است. بر این اساس، میتوان ادعای سازمان حفاظت محیط زیست را درمورد اعمال سختگیری در رابطه با شکار پذیرفت. اما، بهطور حتم، این تمام ماجرا نیست.
هنگامی که مردم محلی برای دریافت مجوز شکار تلاش دارند تا از هر راهی که ممکن است وارد عمل شوند و در نهایت به درهای بسته میخورند، دیدن فرد خارجی که با مجوز در شکارگاههای ایران به دنبال شکار است تنها این تصور را ایجاد میکند که افرادی که با پول بیشتر و البته دلار به سمت سازمان حفاظت محیط زیست میروند، اغلب راضی برمیگردند و در محیط زیستی که متعلق به تمامی مردم و ازجمله بومیان است جولان میدهند و شکار میکنند.
پذیرش این نکته که فرد بومی در مواجهه با این مساله چه رویکردی را برای مقابله اتخاذ میکند، چندان دشوار نیست. به باور من، تحت شرایطی که شکار در فرهنگ ما نهادینه شده است و با حیات و ممات گروهی از شهروندان این جامعه گره خورده است، شاید بهتر باشد به جای رفتارهای سلبی و بازدارنده، مردم را در حفاظت از محیط زیست که میراث ما برای نسلهای آینده است همراه سازیم. در این راستا، بهتازگی سازمان حفاظت محیط زیست طرح شکارگاههای خصوصی را مورد بررسی قرار داده است.
بر اساس این طرح، قرار است تا سازمان حفاظت محیط زیست پس از سنجش صلاحیتهای اخلاقی، علمی و اطلاعاتی افراد بخشی از حیات وحش را در اختیار افراد محلی قرار دهد تا از منطقه تحت نظارت خود به درستی محافظت کنند. پرورش حیوانات، ممانعت از شکار در منطقه و افزایش گونههای جانوری از جمله اهدافی است که در اجرای این طرح لحاظ شده است. ضمن اینکه، مبتنی بر بررسیهای انجام شده قرار است تا سازمان با نظارت سختگیرانه بر اقدامات صورت گرفته از سوی مردم محلی و در صورت رضایت از فعالیت آنها در راستای حفظ محیط زیست، مجوز شکار ۲۰ درصد از گونههای جانوری را برای مردم محلی صادر کند. به این ترتیب، با استفاده از مشارکت مردم به تدریج فرهنگ حفاظت از محیط زیست در شهروندان نهادینه میشود و افراد خود با میل و رغبت شخصی و نه با زور قانون از شکار و تهدید محیط زیست دوری میگزینند.