بازهم خبر مجوز کاسه‌های سقز گیری لرزه بر اندام جنگل‌های زاگرس انداخت!

این مطلب دراین تاریخ ارسال شده است سه شنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۳۹۳ در ساعت ۲۰:۴۱

     هرچند که بهره‌برداری سنتی از صمغ درختان بنه در جنگل‌های گستره زاگرس شمالی از گذشته کم‌وبیش رایج و مرسوم بوده و در نیمه دوم دهه ۶۰ هم به برخی از مناطق جنگلی زاگرس مرکزی گسترش‌یافته است؛ اما بدون شک همه کارشناسان و متولیان حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور بر این باورند که در هیچ زمانی چون امروز، این رویشگاه‌های جنگلی راهبردی در کشور، این‌گونه شکننده و با تهدیدهای طبیعی مثل نوسانات اقلیم و خشک‌سالی‌های پی‌درپی و تهدیدهای انسان‌ساز از قبیل طغیان آفات و بیماری‌ها، سوسک چوب‌خوار، ریز گردها، آتش‌سوزی‌ها، رهاسازی زباله و پروژه‌های عمرانی مخرب مواجه نبوده‌اند.

      خوشبختانه در سال‌های اخیر سازمان جنگل‌ها با اقدامی هوشمندانه و اصولی، صدور مجوزهای این نوع بهره‌برداری منسوخ‌شده – که با ایجاد شیار و زخم بر روی تنه و حتی شاخه درخت همراه بوده و باعث تشدید ضعف فیزیولوژیکی و اثرات سوء بر روی درختان بنه می‌شود – را بسیار محدود کرد تا جایی که در ۲ سال گذشته تقریباً در تمامی رویشگاه‌های جنگلی زاگرس متوقف و باعث خوشحالی بسیاری از فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور گردید.

      اما حالا حضور استادکاران مناطق کردنشین در میان جوامع محلی مناطق زاگرس مرکزی و انتشار این خبر که سازمان جنگل‌ها در سال جاری برای جنگل‌های زاگرس شمالی مانند کردستان و کرمانشاه و ایلام مجوز سقز گیری صادر کرده است، بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور را نگران و شگفت‌زده کرده است. تجربیات سال‌های گذشته بیان‌گر این حقیقت است که این ماجرای تلخ، تنها به همین استان‌های هدف محدود نشده و تقریباً تمامی رویشگاه‌های بنه در استان‌های زاگرسی در معرض خطر سقز گیری غیرقانونی و قاچاقی قرار خواهند گرفت.

      شک دارم بتوان کارشناسی را در حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور یافت که چنین باوری را در خصوص ماجرای سقز گیری و قرار داشتن رویشگاه‌های جنگلی زاگرس در بدترین و بحرانی‌ترین وضعیت خود در طول تاریخ نداشته باشد. حال این سؤال مطرح است که در یک چنین شرایط بحرانی و ضعف فیزیولوژیکی شدید جنگل‌های زاگرس از کردستان و کرمانشاه گرفته تا جنگل‌های دشت برم فارس، صدور مجوز برای چنین شیوه‌های بهره‌برداری منسوخ‌شده که ناآگاهانه و سودجویانه شیره درختان رنجور بنه را می‌گیرند چه توجیه فنی و اخلاقی دارد؟

      ازاین‌رو، انتظار می‌رود مقامات ارشد اجرایی در حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور قبل از آنکه یگان‌های حفاظت منابع طبیعی و محیط‌زیست با چالش حضور غیرقانونی سودجویان در بنه زارهای جنگلی زاگرس مواجه شوند، واردشده و به‌مانند ۲ سال گذشته با صدور بخشنامه، بر ممنوعیت سقز گیری از درختان بنه تأکید کرده و با این اقدام هوشمندانه و قابل‌ستایش اجازه ندهند تیشه‌های ناآگاهی و سودجویی، ده‌ها زخم کشنده را بر پیکر رنجور و نحیف درختان بنه وارد کنند!

در همین رابطه:

– روزنامه همشهری: سقزگیری، رویشگاه‌های زاگرسی را تهدید می‌کند

– خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN): مجوز سقز گیری در سه استان صادر شد

– روزنامه همشهری: صدور مجوز مرگ جنگل‌های زاگرسی در ۳ استان

– مهاربیابان‌زایی (محمد درویش): مجوز سقزگیری؛ تراژدی زاگرس را مصیبت‌بارتر می‌سازد!

– پایگاه خبری، تحلیلی، فرهنگی و اجتماعی سلام پاوه: آقای منوچهری؛ محیط زیست نه حیاط خلوت کسی است و نه میدان سیاست…



۱۱ دیدگاه لـ بازهم خبر مجوز کاسه‌های سقز گیری لرزه بر اندام جنگل‌های زاگرس انداخت!

  1. مهار بیابان زایی » بایگانی » مجوز سقزگیری، تراژدی زاگرس را مصیبت‌بارتر می‌سازد! گفته است:

    ۹ خرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۸:۵۷

    […] متولی جنگل‌ها و مراتع کشور در چنین شرایط بحرانی، خود مجوز سقزگیری را صادر کند؟ مگر مدیران و کارشناسان آن نهاد معظم […]

  2. خبرگزاری پاوه پرس | مجوز سقزگیری، تراژدی زاگرس را مصیبت‌بارتر می‌سازد! / محمد درویش گفته است:

    ۹ خرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۲۲:۲۹

    […] متولی جنگل‌ها و مراتع کشور در چنین شرایط بحرانی، خود مجوز سقزگیری را صادر کند؟ مگر مدیران و کارشناسان آن نهاد معظم […]

  3. هومان خاکپور گفته است:

    ۱۴ خرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۹:۴۶

    ممنون رفیق که به این موضوع پرداختید …

  4. هومان خاکپور گفته است:

    ۱۴ خرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۹:۴۶

    ممنون از بازانتشار دوستان عزیز

  5. هومان خاکپور گفته است:

    ۱۵ خرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۳:۱۰

    به جناب فخرالدینی عزیز:
    ابتدا؛ حساسیت و واکنش شما قابل تحسین است و نشان از دغدغه‌مندی شما دارد.
    و اما بعد؛ شما به‌خوبی آگاهی دارید که راه کمک کردن به مردمی که نیاز اولیه‌شان نان شب است، بدون شک از چنین بهره‌برداری‌های ناپایدار و درخت‌کشی نمی‌گذرد! بنابراین به‌نظر نمی‌رسد که منطقی باشد ما هم به‌جای مطالبه اشتغال سزاوار از دولتمردان، طبیعت را مجازات کنیم و توجیه‌مان این باشد که چاره‌ای نیست!
    و بعدتر اینکه: به‌نظر شما بیان دلیل بی‌اطلاع بودن از ماجرای صدور مجوز قزگیری، آیا توجیه خوبی است برای سکوت فعالان محیط زیست منطقه و یا بدتر تشکر از نماینده مجلس برای اعلام خبر آزادسازی فرایند سقزگیری و درخت‌کشی!؟
    اتفاقن دردناک‌تر از همه این‌ها باز هم همین است که هنوز هم صدای اعتراضی از فعالان و تشکل‌های محیط زیستی ایلام و کرمانشاه و کردستان شنیده نمی‌شود ….

  6. سید عبید فخرالدینی گفته است:

    ۱۶ خرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۱:۵۶

    دوست عزیز آقای خاکپور سلام و عرض ادب
    ضمن سپاس از توجه و اظهار نظر شما لازم می دانم در سه مورد جواب انتقادتان را بدهم
    مورد اول
    در رابطه با مطلب بنده به اطلاع حضرت عالی می رسانم مطالبات ما برای بدست آوردن نان شب ید بیضایی دارد. همه می دانیم که راه تولید و اشتغال پایدار از تخریب محیط زیست نمی گذرد اما هر آنچه اعتراض کردیم و مطالبه کردیم جوابی نگرفتیم… در میان ما که نیستید اما سری به وبلاگها و سایتهای منطقه بزنید و مطالبات مردم را در فضای مجازی مشاهده کنید. سالهای سال برای باز شدن مرز شوشمی تلاش کردیم و از مسئولین درخواست نمودیم که جهت اشتغالزایی و امرار معاش مردم منطقه این کار را انجام دهند اما متاسفانه تا کنون وجود دیدگاههای فرهنگی و امنیتی اجازه احقاق حقوقمان را نداده است. و بدانید که در این راه نیز متحمل هزینه های جانی و مادی غیر قابل وصفی شدیم…
    و حتی در بخش تولید شرایط به گونه ای است که امکان سرمایه گذاری و اشتغال زایی فراهم نشده است. (مثالی برایتان می آورم: بنده با ارائه ی طرحی تولیدی جهت اشتغال ۱۲ نفر مبلغ ۴۵۰میلیون تومان را درخواست نمودم اما با دنیایی از مشکلات و ضوابط دست و پا گیر مواجه شدم؛ وام با کارمزد ۲۵ درصد، سهم آورده ۳۰ درصد، آماده بودن زمین و امکانات، و در خواست برخی موارد دیگری که نام بردنش به صلاحمان نیست… حال با این اوصاف کدام انسان عاقل راه تولید را انتخاب می کند؟) حال به نظر شما مردمی که محتاج نان شب هستند و در این منجلاب بیکاری و فقیری گرفتار شده اند چه راهی جز بهره برداری از محیط زیست دارند؟ و آیا می توان از نیازها و مشکلات محیط زیست برای انسان گرسنه گفت و آنها را به حفظ محیط زیست تشویق کرد؟
    و اما مورد دوم
    اگر آن روز در همایش مذکور صدور مجوز سقز گیری توسط آقای منوچهری را محکوم نکردیم به این دلیل بود که فکر نمی کردیم سال گذشته سقز گیری انجام شده است و این را به مانند دیگر بیاناتشان شعاری تبلیغاتی و تحریک آمیز می دانستیم. اما نمی دانیم چه شده که شما از بی اطلاعی ما گلایه دارید و از سکوت تاسف بارمسئولین نه؟ بنده برایم سوالی پیش آمد و این سوال را به این صورت مطرح نمودم که چرا آقای درویش و خانم مظاهری در حالی که به ایراد سخنرانی پرداختند هیچ نوع انتقاد یا اعتراضی نکردند؟ و چرا در همایش مذکور با دلایل علمی و منطقی مردم را در جریان کار قرار ندادند و اقدام آقای منوچهری را محکوم نکردند؟ و متاسفانه جواب سوالاتمان را نشنیدیم…
    و مورد سوم
    موضوعی هم که آن روز باعث ناراحتی دوستداران واقعی محیط زیست بود (که البته در همان همایش هم اعتراض نمودند) جمعیتی بود که نمی دانست برای چه به همایش دعوت شده است؟ برگزار کننده گان همایش به قصد تهیه گزارشی از اقدامات رنگین و چشمگیر خود جمعیت بسیاری از جمله کودکان و نوجوانان را (به قصد به چشم آمدن جمعیت) دعوت کرده و بیش از ۱۶ نفر سخنران را تعیین نموده بودند. پس انتظار نداشته باشید که در چنین همایش سوال برانگیزی کودکان و بی خبران در قبال شعارهای بزرگ و توخالی تحریک نشوند و بیهوده تشویق نکنند!!!
    همچنین بنده در پایان جلسه مشکلات و اهداف نگران کننده ی همایشهای این چنینی را برای آقای درویش توضیح دادم و از ایشان خواستم صدای ما را به گوش مسئولین سازمان برسانند و مسئولین متعهد و صادق را بر مسئولین متخصص و گزارش نویس ترجیح دهند…
    دوست عزیزم آقای خاکپور در پایان به عرض می رسانم؛ اگر به هورامان سری بزنید خواهید دید که مردم راضی نیستند اما ناچارند به محیط زیست ضربه بزنند چرا که اینجا از اشتغال و تولید و حمایت دولت خبری نیست، اینجا از نقش پر رنگ دولت و علی الخصوص سازمان حفاظت محیط زیست در رابطه با فرهنگ سازی جهت ایجاد فرهنگ زیست محور خبری نیست. بارها بنده به عنوان یک دوستدار محیط زیست به ارگانهای متعددی مراجعه نمودم و مبلغ ناچیزی را برای آموزش مردم جهت فرهنگ سازی در رابطه با کاهش، نگه داری و تفکیک زباله درخواست نمودم اما افسوس که جز “نه” جوابی نشنیدم…
    اما باز با این وصف راه خود را ادامه می دهیم و به وظیفه خود عمل می کنیم تا شاید روزی به نتیجه برسیم

  7. هومان خاکپور گفته است:

    ۱۶ خرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۲:۳۱

    درود بر فخرالدینی عزیز
    ابتدا اقرار کنم که حساسیت و دغدغه‌مندی شما هم در حوزه محیط زیست و هم در حوزه اجتماعی برای من تحسین‌برانگیز و احترام‌آمیز است. باور کنید تمامی نامهربانی‌ها و عدم توسعه یافتگی مناطق زاگرس را از نزدیک دیده و حس کرده‌ایم و خود آسیب‌دیده همین نابخردی دهه‌های گذشته دولت‌های وقت هستیم.
    بعد به آگاهی برسانم که حدود یک هفته قبل از همایش شما و حضور جناب درویش در میان شما، بنده به کمک برخی دوستان ماجرای صدور مجوز سقزگیری در ۳ استان ایلام و کرمانشاه و کردستان را رسانه‌ای کردیم وقتی در مدت آن یک هفته صدای اعتراضی از سوی فعالان و تشکل‌های محیط زیستی آن ۳ استان شنیده نشد! ما به آقای درویش گلایه کردیم و از ایشان کمک خواستیم که چرا دوستان زاگرس شمالی هیچ واکنشی نسبت به این ماجرا نداشته‌اند.
    با توجه به تجارب ۲ سال پیش که اعتراضات ما منجر به صدور بخشنامه شورای عالی جنگل و توقف سقزگیری در بسیاری از مناطق زاگرس شد اگر شماها هم با هوشیاری و هم‌افزایی بیشتری اعتراض می‌کردید یقینن نتایج بهتری حاصل می‌شد. هرچند که هنوز هم خیلی دیر نشده است ….
    امید است با شکل‌گیری شبکه سازمان‌های غیردولتی محیط زیستی در سال جاری این اطلاع‌رسانی‌ها و هم‌افزایی‌ها با روند بهتری صورت پذیرد.

  8. سید عبید فخرالدینی گفته است:

    ۱۶ خرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۴:۴۸

    بسیار خرسندم از تعهد و حساسیت بالای شما
    زخمهای محیط زیست اورامان به مانند بسیاری از مناطق دیگر کشورمان بیش از حد تصور است… براستی که ما نمی دانیم بر کدامین زخممان مرهم بگذاریم. احداث سد سیروان، اوضاع نگران کننده دفع زباله در طبیعت، شکار بی رویه، برداشت فاجعه بار گیاهان کوهی، موضوع سقز گیری، آتش سوزی مداوم مراتع و جنگلهای منطقه، چرای بی رویه دام،دفع فاضلابها، و اکنون موضوع جاده سازی سپاه بر بلندای کوه شاهو…
    آقای خاکپور براستی که وقتی که می بینیم هیچ یک از مسئولینمان در قبال این فجایع ساکت نشسته اند از خود شرم می کنیم. ای کاش آنروز در همایش مذکو یکی از مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست استارت اعتراضها را می زدند تا ما هم با رجوع به سخن این بزرگان بسم الله… می گفتیم و اعتراضها را شروع می کردیم، اما ما هم فرض را بر آن داشتیم که سکوتشان یا مصلحت است یا…
    (هر چند اذعان می کنم که شخصا بدلیل وجود برخی مشکلات کم کاری کرده ام و می بایست این موضوع را با کمک دوستان و دلسوزان منطقه رسانه ای می کردیم)
    هرچند اندکی دیر است، اما سعی می کنیم این موضوع را پیگیری نموده و در مجالس و رسانه های منطقه این اقدامات را محکوم کنیم

  9. محمد درویش گفته است:

    ۱۶ خرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۷:۲۵

    درود بر جناب فخرالدینی و هومان عزیز …
    ممنون که واکنش نشان می‌دهید و مانند اغلب مردم در زمانه‌ی امروز بی تفاوت، عبور نمی‌کنید.
    همان طور که به درستی اشاره کردید، در آن همایش که تعداد سخنران ها و مراسم جانبی دیگر به طرز شگفت آوری زیاد و خسته کننده شده و دیگر عملاً از بخش میانی به آن سو، هم افراد فراوانی جلسه را ترک کرده و هم آنها که باقی مانده بودند، حوصله گوش کردن به سخنرانی ها را نداشتند و همهمه در سالن موج می زد. از این رو، اگر دقت کرده باشید، بنده فقط به رسم ادب در تریبون قرار گرفتم و ضمن تشکر از نهضت تفنگ کشان، بلافاصله سخنانم را پایان دادم. اما همانطور که در آن یادداشت نوشتم، فردای آن روز، در جمع نمایندگان سمن های غرب کشور، از جمله برپاکنندگان آن همایش در روانسر (یاران سبز ژینگه) آشکارا به این موضوع اعتراض کردم.
    موفق باشید.

  10. هومان خاکپور گفته است:

    ۱۶ خرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۹:۱۰

    درود بر جناب فخرالدینی عزیز
    خوشحالم که چنین هموطن‌هایی در سرزمین زاگرس داریم

Leave a comment