هنوز ارسواشها به ارسهای زاگرس نچسبیدهاند!
برخی گزارشات منتشر شده حکایت از این واقعیت نگرانکننده دارد که بیش از ۱۴۰۰۰ هکتار از رویشگاههای ارس که عمدتا جزء ذخیرگاههای ارزشمند جنگلی کشور هستند در مناطق البرز جنوبی و شرقی واقع در استانهای گلستان، سمنان و زنجان در محاصره گیاهی انگلی مخرب بهنام «ارسواش» قرار گرفتهاند! هجوم این گیاه انگلی باعث ایجاد ضعف شدید در درختان ارس شده و خسارتهای زیادی را به این گونههای جنگلی سوزنیبرگ وارد کرده است. در همین زمینه گفتگویی را با آقای صابری خبرنگار گرامی روزنامه آرمان داشتهام که در صفحه ۵ شماره ۲۳۷۹ مورخ ۲۱ دی ۱۳۹۲ رورنامه آرمان منتشتر شده است. متن کامل این گفتگو را میتوانید در زیر بخوانید:
برهم زدن تعادل طبیعت، طغیان انگلها
آفت «ارسواش» یا اگر بهتر بگوییم انگل «ارسواش» در جنگلهای البرز بروز پیدا کرده است و ما خوشبختانه شاهد شیوع آن در جنگلهای زاگرس نیستیم. این انگل باعث میشود درختان پیر و جوان ضعیف شوند و نهایتا باعث مرگ آنها میشود. البته وجود آن جزء طبیعت منطقه است یعنی، قبلا نیز شاید وجود داشت اما، مساله سر طغیان آن است که به نظر میرسد دستکاریها و برهم خوردن تعادل اکولوژیکی دلیل اصلی آن باشد. در واقع، اگر اکنون شاهد هستیم که «ارسواش» باعث مرگ درختان پیر و جوان میشود به این دلیل است که دشمن طبیعی آن از بین رفته است هرچند، هنوز تحقیقات علمی مستندی درباره دلیل شیوع آن و فراگیری آن انجام نشده است.
همانطور که باید دلیل بروز این اتفاق را بررسی کرد باید بهصورت علمی نیز راهکارهای مقابله با آن را پیدا کرد. این راهکارها میتوانند بلندمدت یا کوتاهمدت باشند اما، به هر حال بهنظر میرسد پیش از هر کاری باید فراگیری آن را بررسی کرد و دید کجا بیش از همه با این مشکل مواجه هستیم. در واقع، اولین گام برای رفع این انگل این است که مناطق را به مناطقی که زیاد درگیر هستند، کمتر درگیر هستند و بسیار کم درگیر هستند تقسیم کنیم.
درحال حاضر یکسری اقدامات کوتاهمدت درحال انجام است. برای مثال سرشاخههای درختان جوان قطع میشود اما، همانطور که عنوان شد باید با دقت این کار انجام شود تا نتیجه بدی بهدنبال نداشته باشد. درباره «ارسواش» دو نکته قابل تامل وجود دارد که باعث میشود رفع آن اندکی سخت باشد. قبلا نیز در جنگلهای شمال شاهد بودیم که آفتی وجود داشت. گیاهانی پیچکی دور ساقه درختان میپیچیدند و آنها را ضعیف کرده و نهایتا باعث مرگ آنها میشدند. خوشبختانه امکان داشت که دامداران از این گیاه برای علوفه دامهای خود استفاده کنند و همین موضوع در واقع، نوعی مقابله با گسترش آن بود اما، درباره «ارسواش» این امکان وجود ندارد و ما نمیتوانیم روی کمک دامداران حساب کنیم. از طرف دیگر، «ارسواش» چسبناک است و شیوه انتقال آن به این صورت است که به پای پرندگان میچسبد و به مناطق مختلف میرود. عنوان شد که این انگل در جنگلهای زاگرس وجود ندارد. دلیل آن این است که رویش درختان ارس در جنگلهای ایران به صورت لکهای و جداجداست.
باید این نکته را مدنظر داشت که برخی از انگلها اگر چه طبیعی به نظر میرسند اما، طغیان آنها نتیجه دستکاریهایی است که در طبیعت انجام دادهایم. طبیعت دشمن انگلها را نیز در خود دارد اما، گاهی ما این دشمن خوب را از بین بردهایم و به یکباره شاهد هستیم که اتفاقات ویرانگری رخ میدهد. از آنجا که نیاز مبرمی به جنگلها داریم و از بین رفتن آنها واقعا خطرناک است باید هرچه زودتر برنامهای برای مقابله با انگل «ارسواش» اجرایی کنیم. آلودگی هوا و از بین رفتن زیستگاههای طبیعی در سالهای اخیر برای ما مشکلساز شده است. جنگلها ریههای کشور هستند و درصورت از بین رفتن مشکلاتی که اکنون گریبان ما را گرفته است، حادتر میشود.