خشکی زایندهرود از نگاه محمد درویش
سهم قربانیان خشکی زاینده رود در خشکی زاینده رود!
محمّد درویش
در هفته هایی که گذشت، بار دیگر تبعات خشک شدن بزرگترین رودخانه مرکزی ایران – زاینده رود – ابعادی رسانه ای یافت و حتا عالی ترین مقام قانونگذاری کشور – علی لاریجانی – را نیز وارد میدان کرد. رییس مجلس با اعلام حساسیت ویژه مجلس نسبت به سرنوشت زاینده رود، از برگزاری جلساتی منظم با استاندار و شهردار اصفهان سخن گفت و در عین حال، به طور ضمنی مسئولیت توقف طرح بحث برانگیز تونل انتقال آب گلاب را هم تا روشن شدن ابعاد پیچیده اش پذیرفت . شایان ذکر است که اجرای طرح انتقال آب به کاشان که با عنوان تونل گلاب از آن یاد می شود، ظاهراً یکی از ملزومات غیر رسمی اما راهبردی! برای دادن مجوز برپایی سی و دومین استان کشور با مرکزیت کاشان است.
این تحولات در حالی به وقوع میپیوندد که در ششمین روز از مردادماه جاری، عباس حاج رسولی ها، رییس شورای اسلامی شهر اصفهان برای نخستین بار در چهل و هفتمین جلسه علنی شورای عالی استان ها پرده از آماری بس نگران کننده برداشت و این پرده برداری را در جایی انجام داد که نمایندگان استان های منتقد نسبت به سیاست های تبعیض آمیز آبی هم حضور داشتند، مانند نمایندگان استان های چهارمحال و بختیاری، لرستان و خوزستان که خود را قربانی طرح های انتقال آب می دانند. حاج رسولی ها گفت: بیش از ۳۰۰ هزار کشاورز شرق اصفهان به دلیل کم آبی زاینده رود بیکار شدهاند و به شهر اصفهان هجوم آوردهاند . او این سخنان را در حالی بیان داشت که چند روز قبل از آن نیز خبر داده بود که آمار ورود گردشگر داخلی و خارجی به قطب گردشگری ایران – اصفهان – به دلیل خشکی زاینده رود تا ۵۰ درصد کاهش یافته است. مفهوم سخنان حاج رسولی ها این است که اگر به داد اصفهان و زاینده رود نرسیم، نه تنها کیفیت زندگی در یکی از مهمترین استان های کشور دچار لکنت می شود، بلکه ابعاد نامیمون این بحران می تواند در حوزه اقتصادی و اجتماعی دامن کل کشور را هم گرفته و تبعاتی فرامنطقه ای برجانهد. دریافتی که به نظر می رسد، بسیاری از مدیران ارشد و نمایندگان استان اصفهان در مجلس شورای اسلامی هم در آن اشتراک نظر دارند. به نحوی که محمدکریم شهرزاد، یکی از نمایندگان اصفهان در مجلس شورای اسلامی هم پیشتر، چالش خشک شدن زاینده رود را یک مسأله ملی تعریف کرده و خواستار توجه مدیریت کلان کشور به چاره جویی در این رخداد غم انگیز شده بود.
این ها را نوشتم تا توجه خوانندگان فهیم را به یک نکته ظریف و در عین حال مهم در بروز بحران پیش آمده و چرایی آن جلب کنم.
آنچه که در دیار زنده رود رخداده و سبب شده تا با مرگ گاوخونی، زمزمه های عقب نشینی حیات در شرق اصفهان با پوم تاکی از همیشه پرطنین تر شنیده شود، فقط به دلیل خشکسالی یا بروز تغییر اقلیم نبوده است. وقتی که ما مجوز تأسیس بزرگ ترین و پرمصرف ترین صنایع خود (فولاد و آهن) را در این استان می دهیم، صنایعی که به تنهایی حدود ۳۶۰ میلیون مترمکعب از آب زاینده رود (نزدیک به نیمی از کل بده سالانه این رودخانه) را در خود می بلعند؛ وقتی که با افتخار اعلام می کنیم که رشد اشتغال در استان اصفهان در طول دو دهه گذشته چندین برابر متوسط رشد و ایجاد اشتغال در کشور بوده است و وقتی که به جای افزایش راندمان آبیاری در بخش کشاورزی و کاهش ضایعات این بخش در یکی از قطب های علمی کشور، عملاً در اندیشه افزایش آمار تولید به هر بهایی و با افزایش سطوح کشاورزی متوقف مانده ایم، معلوم است که باید انتظار چنین تنش های اقتصادی و اجتماعی بزرگی را هم داشته باشیم. جالب است که دکتر شهرزاد، یکی از نمایندگان اصفهان در مجلس شورای اسلامی هم به طور ضمنی این مسأله را پذیرفته که همه ی گناه پیش آمدن وضع موجود و عبور گله های گوسفند و بز به جای آب گوارای زاینده رود از دالان های سی و سه پل را نباید به گردن خشکسالی انداخت . او با اشاره به وضعیت مدیریت یکپارچه آب در سطح حوضه آبخیز زاینده رود، میگوید: ما در ساماندهی این بخش بهشدت مشکل داریم، چون این اقدام ربطی به خسکسالی پیدا نمیکند.
مشکل اصلی در استان اصفهان این است که سال ها در عناد با توانمندی های بوم شناختی استان کوشیده ایم تا به هر قیمتی شاخص های اقتصادی را ارتقاء بخشیم و توجه نکرده ایم که هر سرزمینی استعداد آستانه ای از توسعه و ظرفیت پذیرش را دارد. شوربختانه بهانه مان هم برای چنین حاتم بخشی هایی در دادن مجوز گسترش بی ضابطه بخش صنعت، خدمات و کشاورزی استان آن بوده که به گفته حاج رسولی ها: از مجموع ۲۳۰ هزار شهید کشور، تعداد ۲۳ هزار شهید، ۴۳ هزار جانباز و ۱۳۰ هزار اسیر فقط متعلق به استان اصفهان است . معنی سخن این مقام استانی آن است که ما این خدمات خارج از توان بوم شناختی اصفهان را به این دلیل به این استان تزریق کردیم تا به نحوی از زحمات و دلیرمردی مردمان زنده رود قدردانی کنیم، در حالی که عملاً ضریب ناپایداری بوم شناختی (اکولوژیکی) را در استان افزایش داده و خاور آن را به یکی از مهم ترین کانون های بحرانی فرسایش بادی و چشمه تولید گرد و خاک بدل ساختیم و در حقیقت به مردم شریف این استان دست مریزادی که نگفتیم، هیچ؛ امکان بهره مندی از یک زندگی باکیفیت برای فرزندانشان را هم با مخاطره ای جدی روبرو ساختیم.
و این درست همان اشتباهی بود که با زدن سد پانزده خرداد در قم هم مرتکب شدیم و آنگاه با احداث خط انتقال آب از سرشاخه های دز تکمیلش کردیم و همان اشتباهی است که با اصرار بر احداث تونل گلاب و بهشت آباد در اصفهان انجام می دهیم و هیچ متوجه نیستیم که این مسکن ها، فقط آثار ظاهری درد را تسکین می دهد و نه خود درد را.
حال به عنوان مندرج در پیشانی این یادداشت، دوباره بنگرید و از خود بپرسید: سهم اهالی دیار زنده رود در مرگ زنده رود چقدر است؟!
بخشی از این یادداشت در شماره دهم مرداد ۱۳۹۰ روزنامه شرق انتشار یافته است.
محمد سوزنچی گفته است:
۱۲ مرداد, ۱۳۹۰ در ساعت ۲۳:۴۵
با موضوع
درد دلهای دکتر سلاجقه لطفا بیت رهبری بخوانند
در خدمتیم
هومان خاکپور گفته است:
۱۳ مرداد, ۱۳۹۰ در ساعت ۰۰:۲۱
به محمد سوزنچی:
ممنون … حتمن دوست عزیز
RS232 گفته است:
۱۸ مرداد, ۱۳۹۰ در ساعت ۰۱:۵۰
درود بر آقای درویش عزیز. امیدوارم که همچنان پایدار و پاینده باشید.
مرضیه گفته است:
۳۰ شهریور, ۱۳۹۰ در ساعت ۱۱:۳۹
ممنون از مطلب جالبتون.
به صنایع فولاد و آهن اشاره کردید. واجب دانستم که این نکته را اشاره کنم که ارمغان این صنایع برای ما فقط خشکی زاینده رود عزیزمان نیست. آلودگی هوا و کلا محیط زیست اصفهان واقعا خطرناکه. همه این آلودگی ها باعث شده که آمار مرده زایی و سقط جنین در اصفهان افزایش چشمگیر داشته باشه. بیشترین شیوع ام اس را داشته باشیم و جدیدا شنیده ام که آمار اختلالات یادگیری در کودکان پیش دبستانی اصفهان بیش از همه استان های کشور محاسبه شده است و این نتیجه طرح تحقیقاتی سازمان آموزش و پرورش کل کشور است. شاید از نظر علمی ثابت نشده باشه. ولی مطمئن هستم که آلودگی های خطرناک محیطی در این موضوع سهیم هستند.
هومان خاکپور گفته است:
۴ مهر, ۱۳۹۰ در ساعت ۲۱:۳۸
به مرضیه:
به نکات ظریف و درستی اشاره کرده اید. وقتی چیدمان توسعه بر مبنای خواهش ها و ظرفیت های اکولوژیکی سرزمین نباشد در دراز مدت این باصطلاح توسعه بلای جان زیستمندان آن سرزمین خواهد شد …
سپاس