یکی از رخدادهای تلخی که در سالهای اخیر در جنگلهای زاگرس در حال رخ دادن بوده و هر روزه بر وسعت آن افزوده می شود، زوال یا خشکیدگی بلوط (oak decline) است. متخصصین بیماریهای بخش جنگل معتقدند که آفات و یا بیماری در میان درختان بلوط به تنهایی نمی تواند علت وقوع چنین فاجعه زیست محیطی باشد و قطعا” عواملی نظیر تخریب جنگل، خشکسالی های پی در پی، گرد و غبارهای اخیر و نوع خاک در زوال و خشکیدگی بلوط های منطقه زاگرس نقش مؤثری داشته اند.
اخیرا” در اکثر مناطق جنگلی زاگرس پدیده مرگ ناگهانی گونه بلوط مشاهده گردیده است که از میان ۱۱ استان زاگرسی، استان ایلام در شرایط بحرانی و أسف باری قرار دارد. این پدیده فاجعه آمیز، بیشتر در خاکهای کم عمق و شنی مشاهده شده است و غالبا” در اثر نابسامانی شرایط رویشگاهی و برهم خوردن تعادل محیطی، از خشکیدگی ریشه های موئی درختان بلوط شروع شده و با ظهور آفات و بیماری های ثانویه، استرس های شدیدی به درختان بلوط وارد آمده و سبب زوال و خشگیدگی آنها می شود.
متأسفانه پس از ظهور علائم زوال و خشکیدگی – که به صورت اپیدمی نیز در همه مناطق جنگلی زاگرس گسترش می یابد – بیشتر از ۳ تا ۵ سال طول نمی کشد که درختان بلوط بطور کامل خشک گردیده و مرگ ناگهانی جنگلها رخ می دهد.
در حال حاضر علاوه بر نظریه کارشناسی فوق الذکر – که برمبنای اصول آفت شناسی بنا نهاده شده است و بر ضعف بیولوژیکی گونه بلوط در اثر قطع جنگل، تبدیل فرم پرورشی بلوط از دانه زاد به شاخه زاد، خشکسالی های سنوات گذشته و گرد و غبار تأکید دارد – برخی کارشناسان جنگل نیز باستناد مباحث جنگل شناسی به مبحث «توالی و تواتر در جنگل» نظر دارند که بر مبنای این نظریه کارشناسی هم به سبب تغییرات محیطی و شرایط اکولوژیکی – نظیر تخریب جنگل، خشکسالی های پی در پی، گرد و غبارهای اخیر و … – گونه بلوط که گونه ای کلیماکس و با ارزشی است در حال زوال و نابودی بوده و در این سیر قهقرایی گونه های پست و کم ارزش اکولوژیکی در حال جایگزینی گونه بلوط می باشند.
در صورتیکه چنین نظریه ای – «توالی و تواتر جنگل» – درست باشد، جنگلهای زاگرس در شرایط بسیار بدتری نسبت به نظریه اول قرار دارند و ممکن است در مدت زمانی نه چندان طولانی، شاهد گسترش این پدیده تلخ در همه مناطق جنگلی زاگرس باشیم و با مرگ ناگهانی بلوط، فاجعه ی زیست محیطی بزرگی رغم بخورد. البته در شرایطی که نظزیه اول هم درست باشد، به دلیل اینکه در سالهای گذشته اقدامات مؤثر و جامعی در جهت آفت شناسی و پیشگیری و مبارزه با آفات در جنگلهای زاگرس صورت نگرفته است، جنگلهای بلوط با شرایطی شدیدا” بحرانی مواجه خواهند شد و با صرف هزینه های زیاد هم نمی توان از خسارت های زیست محیطی فاجعه آمیز این پدیده کاست.
با به صدا درآمدن زنگ خطر نابودی جنگلهای بلوط زاگرس و قرار گرفتن این نمادهای سبز مقاومت در شرایط بحرانی، ضرورت دارد دولتمردان و برنامه ریزان توسعه ای کشور برای کنترل و مهار این بحران، بدون هدر دادن زمان و فرصت، در عزمی ملی و با مدیریتی هوشمندانه نسبت به حذف فشارهای معیشتی وارده به جنگلهای زاگرس اقدام نمود و با تغییر شیوه های معیشتی اهالی جنگل و استفاده از سایر ظرفیت های اشتغال زایی – صنعتی، گردشگری، بازرگانی، تجاری و … – فرصت احیاء و بازسازی را برای جنگلهای بلوط فراهم کرده و با کنترل عوامل تخریب و تهدید، از یک فاجعه زیست محیطی جلو گیری کنیم.