بایگانی “تنوع زیستی”

گیاهان دارویی طرح و پروژه می‌خواهند یا باور و عزم ملی

جمعه, ۳۰ آبان, ۱۳۹۳

مزرعه اسطوخودوس

     هنوز هم عمدتاً در روستاها استفاده از گیاهان داروئی برای درمان در کنار داروهای شیمیایی متداول است. هرچند استفاده از داروهای گیاهی در بخش درمانی کشورهای پیشرفته بسیار فراتر از کشورهای درحال‌توسعه است اما برداشت کنترل نشده و غیراصولی گیاهان در درمان‌های سنتی، کاربری‌های صنعتی و خوراکی در کشورهای درحال‌توسعه، خسارت‌های زیادی را به تنوع گیاهی این مناطق وارد کرده و بقای این گونه‌های گیاهی ارزشمند و اقتصادی را با خطرهای جدی مواجه کرده است! چراکه بیشتر این برداشت‌ها از رویشگاه‌های طبیعی و به صورت‌های کاملاً غیرعلمی و ناپایدار بوده است.

     تقریباً در تمامی مناطق کشور؛ بیشترین استفاده از گیاهان داروئی در سیستم درمانی سنتی و متأسفانه بیشترین برداشت‌ها هم از رویشگاههای طبیعی جنگلی و مرتعی بوده است. این را هم اضافه کنیم که در سال‌های اخیر افزایش جمعیت و توسعه کارخانه‌های داروسازی و گسترش ظرفیت‌های تولید داروهای گیاهی، روند بهره‌برداری‌های بی‌رویه و غیراصولی در رویشگاه‌های طبیعی را شدتی نگران‌کننده بخشیده تا جایی که مراکز تحقیقاتی، فعالان محیط‌زیستی و برخی کارشناسان نهادهای اجرایی به خطر انقراض و تهدید تنوع گیاهی کشور هشدارهای جدی می‌دهند.

     موقعیت جغرافیایی، شرایط توپوگرافی کوهستانی و تغییرات شدید ارتفاعی به همراه نوسانات وسیع حرارتی، رطوبتی و بارشی سبب شده است تا استان چهارمحال و بختیاری به‌رغم داشتن وسعت حدود یک‌درصدی کشور، از ظرفیت منحصربه‌فردی در ایجاد شرایط اکولوژیکی مناسب برای‌ رویش گونه‌های گیاهی بسیار متنوع با نیازها و خواهش‌های اکولوژیکی بسیار متفاوت برخوردار باشد.

     این موهبت طبیعی کم‌نظیر سبب شده است تا سرزمین چهارمحال و بختیاری به یکی از رویشگاه‌های ارزشمند کشور تبدیل‌شده و ظرفیت کشت و توسعه گیاهان دارویی، صنعتی و خوراکی در شمار مهم‌ترین استعدادها و قابلیت‌های اقتصاد سبز استان قرار گیرد.

     به‌رغم آگاهی از چنین ظرفیت‌های اشتغال‌زایی و معیشت‌های سبز و همین‌طور آگاهی از نقش این گیاهان در حوزه‌های سلامت و صنعت، ولی متأسفانه به دلیل عدم وجود برنامه راهبردی مشخص در زمینه بهره‌برداری خردمندانه و پایدار، همواره شاهد ریشه‌کن شدن این گیاهان هستیم. بی‌شک راه برون‌رفت از بحران ریشه‌کنی این گیاهان و کنترل بهره‌برداری‌های بی‌رویه در رویشگاه‌های طبیعی، آموزش جوامع محلی و بومی برای کشت و اهلی کردن این گیاهان در مزارع است. ایده کشت و اهلی کردن، یقیناً مؤثرترین اقدام برای حفاظت از گیاهان داروئی، صنعتی و خوراکی کشور است که می‌توان با ایجاد زیرساخت‌های لازم برای توسعه صنایع فرآوری بالادستی، زمینه اشتیاق و مشارکت مردم در این طرح را فراهم کرد.

     آمار رسمی ارایه شده از سطح زیر کشت گیاهان داروئی حکایت از این حقیقت تلخ دارد که متأسفانه عزم لازم برای استفاده خردمندانه از این ظرفیت اشتغال‌زایی و درآمدزایی ارزشمند که منجر به حفاظت پایدار از تنوع زیستی گیاهی سرزمین عزیزمان هم می‌شود وجود نداشته و همچنان بهره‌برداری‌های غیراصولی سنتی و ریشه‌کنی گیاهان در طبیعت دست بالا را دارد. بر اساس این آمار سطح زیر کشت گیاهان داروئی در سال ۱۳۸۹ حدود ۳۸۰۰۰ هکتار بوده است که با احتساب تعداد گونه¬های داروئی شناسایی‌شده در کشور، سرانه کشت هر یک از این گیاهان دارویی در کل کشور حدود ۱٫۶۵ هکتار برآورد می‌شود. سطح سرانه‌ای که در مقایسه با پتانسیل‌های کم‌نظیر موجود در کشور بسیار پایین بوده و گواه این حقیقت تلخ است که در سال‌های گذشته هیچ برنامه خردمندانه‌ای در زمینه حفاظت و تولید اقتصادی این مواهب الهی در کشور نداشته‌ایم.

     جالب است بدانیم که از عرصه ۳۸۰۰۰ هکتاری کشت گیاهان دارویی کشور، بیش از نیمی از این سطح یعنی حدود ۲۰۰۰۰ هکتار آن مربوط به استان‌ خراسان رضوی و دو استان خراسان شمالی و جنوبی بوده است و سهم بقیه مناطق رویشی کشور بسیار ناچیز و در مناطقی مانند چهارمحال و بختیاری به‌رغم دارا بودن شرایط اقلیمی و رویشگاهی بسیار مناسب، شوربختانه در حد تأمل‌برانگیز و حدود ۶٫۴ هکتار است.

     کلام آخر اینکه؛ انتظار می‌رود قبل از آنکه دیر شود و با تخریب رویشگاه‌ها و تنوع زیستی گیاهی مناطق ارزشمندمان درخطر نابودی و انقراض قرار گیرند و ناباورانه همه فرصت‌ها از دست برود، حفاظت همراه با بهره‌برداری خردمندانه از گیاهان دارویی، صنعتی و خوراکی در سبد اولویت‌های برنامه‌ریزی و کاری دستگاه‌های متولی و مرتبط مانند منابع طبیعی، جهاد کشاورزی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه علوم پزشکی و سایر مراکز دانشگاهی، صنعت، تجارت و بازرگانی، حفاظت محیط‌زیست و … قرار گیرد تا با مشارکت مسئولانه بخش خصوصی و غیردولتی اضافه بر افزایش ضریب حفاظتی تنوع زیستی گیاهی و ظرفیت‌سازی در حوزه اشتغال‌های سبز و پایدار، بسترهای لازم برای توسعه کشت، تکثیر و فرآوری این گیاهان ارزشمند درمانی و اقتصادی فراهم شود.

مشاهده نشانه های حیات دوباره در تالاب گندمان/ بازگشت پرندگان مهاجر تالاب گندمان

شنبه, ۲۴ آبان, ۱۳۹۳

     بدون‌شک پرنده‌نگری یکی از ظرفیت‌های ارزشمند اشتغال‌زایی و درآمدزایی برای جوامع محلی و بومی تالاب گندمان بوده که انجمن محیط زیستی تسنیم درصدد است با همکاری اداره کل حفاظت محیط‌زیست استان چهارمحال و بختیاری این ظرفیت بالقوه کم‌نظیر را به یک فرصت بالفعل برای ایجاد معیشت‌های پایداری تبدیل کند.

     برای اعمال مدیریت جامع زیست بومی در این تالاب ارزشمند، مشارکت جوامع محلی و بومی منطقه الزامی است. آموزش و همسوسازی اهالی و تمامی نهادهای دولتی و غیردولتی مؤثر در منطقه زمینه‌های اشتیاق بهره‌برداران برای مشارکت در مدیریت جامع زیست بومی و بهره‌برداری خردمندانه و پایدار از مواهب این تالاب را فراهم می‌کند. تلاش همکاران نگارنده در انجمن تسنیم این است تا با افزایش دانایی‌ها و توان‌افزایی در منطقه، معیشت‌های ناپایدار و خسارت‌زای فعلی که تنوع زیستی تالاب را تهدید کرده و روند خشکی آن را شدت بخشیده است، به معیشت‌های پایدار و خردمندانه که ضمن افزایش درآمد جوامع محلی و بومی منجر به حفاظت از تالاب هم می‌گردد، تغییر داده شوند.

     گفتگوی نگارنده و مدیرکل حفاظت محیط‌زیست چهارمحال و بختیاری با خبرنگار خبرگزاری مهر را می‌توانید در زیر بخوانید:

گندمان

     محمدرضا موسوی- خبرگزاری مهر: بارش های قابل توجه باران و پایین رفتن بهره برداری از چاه های کشاورزی اطراف تالاب گندمان موجب جمع شدن آب در سطح این تالاب و حضور دوباره پرندگان مهاجر بعد از چند سال خشکسالی این تالاب شد.
به گزارش خبرنگار مهر، تالاب گندمان در استان چهار محال و بختیاری و در نزدیکی شهر گندمان از توابع شهرستان بروجن قرار دارد.

     این تالاب که به عنوان زیستگاهی با ارزش در میان ۱۰۵ زیستگاه مهم پرندگان در ایران شناسایی شده، در شمار زیباترین تالاب‌های کشور و یکی از مهمترین کانون‌های گردشگری چهارمحال بختیاری محسوب می شد و زیستگاهی منحصر به فرد برای زمستان گذرانی و تخمگذاری پرندگان مهاجر و اسکان دائم پرندگان بومی بود که قریب به ۱۵ گونه پرنده بومی و قریب به ۳۰ گونه پرنده مهاجر نواحی سردسیر شمالی با جمعیت‌ زیاد، انواع مارها و قورباغه‌ها و لاک‌پشت‌ها و پستانداران و ماهی ها را در خود جای می داد.

     چند سالی است که خشکسالی و بهره برداری بیش از اندازه از چاه های کشاورزی در محدوده این تالاب ارزشمند موجب خشک شدن قسمت وسیعی از این تالاب و تبدیل بخش قابل توجهی از آن به مرغزار شده است که معمولاً به عنوان مرتع غنی برای چرای احشام محسوب شده و گله های گسترده گوسفند و دام وارد این مرغزار می شوند. در این چند سال نبود آب در سطح تالاب و ورود دام موجب سلب آرامش برای موجودات زنده این تالاب شده بود و زندگی را برای موجودات و پرندگان با مشکل مواجه کرده بود. خوشبختانه بارندگی های قابل توجهی که طی یک ماه گذشته در منطقه تالاب داشتیم نقش مهمی در آبگیری تالاب داشت و زندگی دوباره را به این تالاب بازگرداننده است.

     با آمدن فصل سرما کشاورزی در استان چهارمحال و بختیاری تعطیل می شود و تا بهار سال آینده خبری از صدای موتور چاه های آب کشاورزی نیست. در اطراف تالاب گندمان چاه های آب مختلف زیادی حفر شده است که به گفته کارشناسان یکی از مهمترین عامل های اصلی خشکی تالاب گندمان همین چاه های آب کشاورزی هستند که آب زیر زمینی تالاب را می کشند و موجب خشکی تالاب می شوند. در این رابطه تعطیل شدن چاه های آب کشاورزی در کنار بارش باران موجب بازگشت دوباره زندگی به تالاب شده و سطح تالاب را آب فرا گرفته است. یکی از اقدامات خوب که توسط سازمان مربوطه از جمله محیط زیست انجام شد احداث یک بند خاکی بود که از خروج آب از سطح تالاب جلوگیری می کند و همین امر نیز در احیا تالاب نقش مهمی را ایفا کرد.

     نایب رئیس انجمن محیط زیستی تسنیم در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: یکی از مهمترین چالش هایی که تالاب های کشور از جمله تالاب گندمان را با مشکل مواجه کرده است کم آبی است.

     هومان خاکپور اذعان داشت: عدم رعایت حق آبه ها چه رودخانه ها و چه چشمه ها و بهره برداری از چاه های کشاورزی اطراف تالاب گندمان موجب خشک شدن این تالاب شده است. وی اذعان داشت: پایین رفتن سطح آب های زیر زمینی تالاب گندمان در پی بهره برداری از چاه های کشاورزی منطقه تالاب را در مسیر خشک شدن کامل قرار داده بود.

     نایب رئیس انجمن محیط زیستی تسنیم گفت: کم شدن آب تالاب و بهم خوردن تعادل اکوسیستم تالاب شرایط را برای زندگی جانوران و پرندگان تالاب بسیار سخت کرده بود. خاکپور گفت: در این موقع سال سطح برداشت آب های کشاورزی بسیار پایین می آید و از طرفی بارش های خوب در منطقه موجب مشاهده نشانه های حیات دوباره در تالاب گندمان شده است.

    وی اذعان داشت: یکی دیگر از اقداماتی که موجب احیای تالاب گندمان شده است احداث یک بند خاکی است که از خروج آب تالاب جلوگیری کرده است و موجب شده است آب بخش اعظمی از سطح تالاب را فرا گیرد. این کارشناس منابع طبیعی و محیط زیست یادآور شد: وجود آب در سطح تالاب موجب حضور پرندگان برای گذران فصل زمستان در این تالاب شده است. وی گفت: باید با نگاه جامع تر و توجه بیشتر به تالاب گندمان پرداخته شود.

۹۰ درصد تالاب گندمان آب گیری شد

     رئیس محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری نیز در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: بارش های قابل توجه یک ماه گذشته نقش مهمی در احیای تالاب داشت و سطح وسیعی از تالاب را آب فرا گرفته است.

     شهرام احمدی اذعان داشت: هم اکنون حدود ۹۰ درصد تالاب گندمان آب گیری شد و پرندگان مهاجر به این منطقه بازگشتند.
وی بیان کرد: محیط زیست در راستای احیای تالاب اقدامات قابل توجهی از جمله احداث بند خاکی انجام داده است که این مهم نقش مهمی در جمع شدن آب در سطح تالاب داشته است. وی یاداور شد: باید همه از جمله سازمانهای مختلف، اهالی شهر گندمان، کشاورزان، محققان و… دست به دست هم بدهیم و در راستای حفاظت از این تالاب بکوشیم چرا که این تالاب سرمایه بزرگ برای منطقه و استان به شمار می رود.

ماجرای “زیست‌توپ” یا توپ محیط زیستی

سه شنبه, ۱۳ خرداد, ۱۳۹۳

     همه ماجرا را می‌توانید در نامه سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار به وزیر محترم ورزش و جوانان و ابتکار تحسین‌برانگیز اهدای زیست‌توپ در میدان جام جهانی برزیل بخوانید:

زیست توپ

متن نامه:

به نام خدا

جناب آقای دکتر محمود گودرزی
وزیر محترم ورزش و جوانان
موضوع: اهدای زیست توپ در میدان جام جهانی برزیل

     با سلام و احترام؛ همان‌طور که آگاه‌اند بعد از اجرایی شدن پیشنهاد درج نقش یوزپلنگ آسیایی بر روی پیراهن تیم ملی که با همکاری و همدلی فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران انجام شد، گروهی از جوانان و طرفدارن محیط زیست بر آن شدند که جامعه‌ی جهانی را هم­زمان با جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ نسبت به خطرات ناشی از انقراض گونه‌های زیستی آگاه سازند و بر همین اساس رهبری “جنبش محیط زیستی در بستر فوتبال” را در دستان ایران قرار دهند. این گروه توانسته‌اند از هر کشور شرکت‌کننده در جام جهانی یک گونه‌ی در معرض خطر انقراض را شناسایی و معرفی کنند. در گام بعدی، این ۳۲ گونه بر روی یک توپ فوتبال که ۳۲ قطعه به‌هم پیوسته دارد، نقاشی شده است. نام این توپ “زیست‌توپ” یا توپ محیط زیستی است.

     اکنون از شما تقاضا داریم شرایطی مهیا فرمایید تا در بازی ایران – آرژانتین این توپ که نه به لحاظ ارزش هنری، بلکه به لحاظ ارزش محیط زیستی می­تواند برای جهانیان قابل توجه باشد، از طرف کاپیتان ایران به کاپیتان آرژانتین در حضور نمایندگان پرشمار رسانه‌های بین‌المللی هدیه داده شود. ناگفته پیداست که ارزش تبلیغاتی این اتفاق برای کشورمان بسیار حایز اهمیت خواهد بود و جایگاه دولت و مردم ایران را در بین شهروندان مسئولیت‌پذیر جامعه‌ی جهانی ارتقاء خواهد داد. پیشاپیش از مساعدتی که معمول می‌فرمایید، قدردانی می‌شود.

معصومه ابتکار
معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست

رونوشت:
– سرکار خانم دکتر مهناز مظاهری اسدی، معاون محترم آموزش و پژوهش برای آگاهی.
– جناب آقای دکتر کیخا، معاون محترم محیط طبیعی برای آگاهی و دستور پیگیری موضوع.
– جناب آقای دکتر شفیع زاده، مدیرکل روابط بین‌الملل برای پیگیری موضوع.
– جناب آقای مهندس محمّد درویش، مدیرکل آموزش و مشارکت مردمی برای پیگیری موضوع.

شناسنامه زیست‌توپشناسنامه زیست‌توپ

آیا برای خرامیدنش آواز بخوانیم زیبنده‌تر نیست؟

جمعه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۳۹۳

آلبوم کر صیاد

     موسیقی محلی و آهنگ‌های فولکوریک، بی‌شک بیان کننده پیشینه فرهنگی و اخلاقی اقوام ایرانی هستند که نشان از فرهنگ بالای دوستی با طبیعت در نزد مردمانی دارد که صدها سال پیش در این زیست‌بوم‌ها زندگی می‌کردند. در بسیاری از این اشعار و آوازهای کهن محلی، مردم به پاسداری از مواهب طبیعی و مهربانی با جانوران و مواهب طبیعی فراخوانده شده‌اند. اضافه بر آهنگ‌های فولکوریک که حکایت از عجین بودن دوستی با طبیعت در زندگی و فرهنگ ایلی دارد، در شاهنامه فردوسی هم که از جایگاه منحصر به‌فردی در میان اهالی زاگرس – به‌ویژه مناطق کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری – برخوردار است، به نگه داشتن حرمت زیستمندان تأکید کرده و این‌که همه موجودات و جانوران باید از حق زندگی و امنیت روانی و جانی درخور بهره‌مند باشند؛ به زیبایی مخاطبانش را هشدار داده است.

     در گذشته دیار بختیاری نیز به مانند دیگر مناطق زاگرس، به‌لحاظ فرهنگ ایلیاتی و برخورداری از تنوع زیستی جانوری غنی و فراوانی حیات‌وحش، شکارچی‌گری و شکار کردن یکی از شیوه‌های معیشتی جوامع محلی آن روزگار بود، اما باید بپذیریم که حالا شرایط بسیار متفاوت است و به لحاظ تخریب شدید زیستگاه‌ها و شکار بی‌رویه که متأسفانه در سال‌های اخیر منجر به درگیری‌های ناگواری بین محیط‌بانان و شکارچیان نیز شده است، جمعیت حیات‌وحش کشور به‌شدت کاهش یافته تا جایی‌که بر اساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط‌زیست، شمار چهارپایان وحشی در کل کشور به مرز ۱۰۰ هزار رأس نزدیک شده است. جمعیتی که در کمتر از ۴ دهه پیش فقط در یکی از مناطق حفاظت شده و یا زیستگاه‌ها زندگی می‌کردند.

     در چنین شرایطی انتظار است که تمامی ظرفیت‌های فرهنگی کشور همسو شده و با گسترش آموزه‌های محیط زیستی در میان جوامع محلی تلاش شود تا با ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی، از کشتار وحوش و فرهنگ شکار و شکارچی‌گری اظهار انزجار شده و دیگر کسی شکار و شکارچی‌گری را افتخار ندانسته و دوربین‌های عکاسی و لذت بردن از خرامیدن آهو و پلنگ در طبیعت جایگزین تفنگ و جان‌گرفتن‌ها شود.

     در حالی‌که موج تفنگ‌کشی و انهدام ده‌ها قبضه اسلحه‌ی شکاری، از سوی جوامع محلی زاگرس شمالی مانند کردستان و کرمانشاه و آذربایجان غربی از ماه‌های پایانی سال ۱۳۹۲ آغاز شده است، صدور مجوز برای تولید و پخش آلبوم‌های موسیقی محلی که ترویج فرهنگ شکار و شکارچی‌گری در میان جوانان جوامع محلی را به‌دنبال خواهد داشت، گواه این حقیقت تلخ است که هنوز در خصوص شاخص‌های تمیز هنجارها و ناهنجارهای اجتماعی، شکاف بسیار عمیق و شگفت‌آوری بین نگاه‌های نهادهای دولتی در کشور ما وجود دارد! صدور مجوز تولید و پخش موسیقی‌های محلی و فولکوریک مانند «آلبوم کُرصیاد» با محتوای ترویج فرهنگ صیادی و شکارچی‌گری در میان جوامع محلی بختیاری، بدون شک رخدادی نابخردانه و حیرت‌انگیز و تأسف‌آور است که توسط دست‌اندکاران بخش موسیقی وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور صورت گرفته است.

     انتظار است این‌گونه اقدامات ضدفرهنگی در حوزه فرهنگ محیط زیستی، مورد توجه دست‌اندرکاران فرهنگی و محیط زیستی کشور قرار گرفته و سازمان حفاظت محیط زیست به‌عنوان متولی اصلی، با حساسیت درخور نسبت به این ناهنجاری‌ها واکنش نشان داده و در راستای همسو‌سازی نگاه‌های نهادهای فرهنگی‌اجتماعی و محیط زیستی کشور گام‌های اساسی بردارد. همچنین سازمان حفاظت محیط زیست کشور با همکاری سازمان‌های غیردولتی، جذب خوانندگان و دست‌اندرکاران حوزه موسیقی محلی و فولکوریک کشور را در شمار برنامه‌های آموزشی و مشارکتی اولویت‌دار خود قرار داده تا با افزایش دانش محیط زیستی و  آگاهی این قشر اثرگذار از شرایط فعلی حاکم بر تنوع زیستی و جمعیت حیات‌وحش کشور، به‌جای ترویج فرهنگ شکار و شکارگری که حالا خیانتی بزرگ در حق همه‌ی زیستمندان این سرزمین به‌حساب می‌آید، فرهنگ دوستی با طبیعت و زیستمندانش در میان جامعه گسترش داده شود.

   و کلام آخر اینکه اگر کلاه خویش را قاضی کنیم؛ یقینا” قبول خواهیم داشت که شکار تفریحی و ورزشی ناجوانمردانه‌ترین رفتار بر علیه جانداران ارزشمند طبیعت وطن است که با هیچ یک از موازین و آموزه‌های اخلاقی و محیط‌زیستی سازگاری ندارد.

بازتاب‌ها:

– خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران(ایرنا): نوای صیاد در چهار محال و بختیاری اعتراض به پا کرد

رویشگاه‌های لاله واژگون در زاگرس در معرض نابودی قرار دارند

پنجشنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۳۹۳

     ضعف امکانات سخت‌افزاری نهادهای متولی و خلاء‌های قانونی به‌‍‌همراه عدم توجه سزاوار به مباحث آموزشی و فرهنگ طبیعت‌گردی سبب شده است تا متأسفانه روند سودجویی‌های طبیعت‌ستیزانه با خرید و فروش لاله‌های واژگون در کلان شهرها به‌طرز نگران‌کننده‌ای شتاب گرفته و به‌عنوان یک عامل انسانی بیشترین نقش تخریبی را در رویشگاه‌های در معرض خطر زاگرس به‌خود اختصاص دهد.

     در همین زمینه با خبرنگار خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN) گفتگویی داشته‌ام که می‌توانید مشروح آن‌را در زیر بخوانید:

لاله واژگون

لاله های واژگون قربانی ضعف قانون

     نگار حسینی – خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه محیط زیست؛ سال های سال است که گردشگران رویشگاه های لاله واژگون در اقصی نقاط زاگرس گل را می چینند. این مورد چندان منفی نیست اما موردی که در سه چهار سال اخیر به عنوان تهدیدی برای این رویشگاه ها بوده، فروش این گل ها در مقیاس وسیع است. بهار، فصل لاله های واژگون است. این گل های قرمز گردشگران زیادی را به بخش های مختلف زاگرس می کشانند. با این حال در سال های اخیر و با رواج پدیده خرید و فروش این گل ها، رویشگاه های لاله واژگون در معرض تهدید و نابودی قرار گرفته است.

     در سال های اخیر و در اردیبهشت ماه کمتر نقطه ای از رویشگاه های لاله واژگون می توان یافت که گل ها بابت فروش قلع و قمع نشده باشند. با این همه و با همه هشدارهایی که در این باره داده می شود، امسال هم بسیاری در کار فروش لاله واژگون اند.

     «هومان خاکپور»، دیده بان طبیعت بختیاری در گفت و گو با CHN در پاسخ به این پرسش که چرا تمهیدی برای جلوگیری از خرید و فروش لاله های واژگون اتخاذ نمی شود، گفت: «لاله های واژگون در بسیاری از نقاط زاگرس به لحاظ اکوتوریستی گونه ای ارزشمند است و از آن جا که به لحاظ علوفه ای ارزشی ندارد، دستگاه های متولی برنامه ای مدون برای حفاظت جدی از این گونه ندارند.»

     خاکپور در مورد آن چه در سال های اخیر در این رویشگاه ها رخ داده است، گفت: «پیش از این گردشگران لاله ها را می کندند و این کمتر به رویشگاه ها آسیب می زد اما با رواج خرید و فروش لاله های واژگون تخریب رویشگاه ها و افت کیفی آن ها قابل مشاهده است.»

     اما چرا امکان حفاظت از سوی دستگاه های متولی وجود ندارد؟ خاکپور در این باره گفت: «هیچ قانونی در مورد حمل و فروش لاله های واژگون وجود ندارد و از آن جا که تنها قانون در این مورد، کندن لاله ها را منع کرده است، نمی توان با عوامل حمل و فروش آن ها برخورد قانونی کرد.»

     خاکپور در مورد این که تاثیر کندن و فروش گسترده لاله های واژگون در سرتاسر زاگرس بر رویشگاه های این گونه چیست، گفت: «این گل ها دوره کوتاهی از اواخر فروردین تا اواخر اردیبهشت شکوفا هستند و بعد از آن دوره بذردهی آن هاست. بنابراین هنگامی که گل ها چیده و از منطقه خارج می شوند امکان بذردهی وجود ندارد.»  به گفته او اثرات تخریبی خرید و فروش را می توان بر وسعت رویشگاه های لاله واژگون و کیفیت رویشگاه ها به سادگی مشاهده کرد.

     او در مورد این که چه تمهیدی می توان برای نجات این رویشگاه ها اندیشید، گفت: «مهم ترین اقدام ممکن، مشارکت جوامع محلی در حفاظت از این زیستگاه هاست به این صورت که خود آن ها در مورد ارزش این رویشگاه ها توجیه باشند و به گردشگران و سودجویان اجازه کندن آن ها را ندهند.»

احداث سد لیرو در بکرترین مناطق زاگرس

یکشنبه, ۳۱ فروردین, ۱۳۹۳

     سد لیرو یکی دیگر از سدهای برق‌آبی است که بر روی سرشاخه‌های رودخانه دز در مرز مشترک ۳ استان در حال احداث بوده که نیمی از حوزه‌ی آبگیر آن در رویشگاه‌های جنگلی چهارمحال و بختیاری و نیمی دیگر در لرستان و خوزستان واقع می‌شود. در گزارشی از مسعود بُربُر که در صفحه ۱۲ شماره ۲۹۳۹ مورخ ۳۰ فروردین ۹۳ روزنامه اعتماد منتشر شده است، می‌توانید ماجرای این سد را بخوانید:

لیرو

با احداث سد لیرو در بکرترین مناطق زاگرس؛ سکونتگاه امپراتور به زیرآب می رود

     مسعود بُربُر؛ سد لیرو که قرار است بر سرشاخه های دز ساخته شود، چند ده هزار درخت از رویشگاه های جنگلی بکر زاگرس که زیستگاه گونه های نادر و در حال انقراض جانوری هم هست را به زیر آب خواهد برد اما وزارت نیرو برای اجرای ارزیابی های زیست محیطی کوچک ترین اقدامی نکرده است.

    به گزارش «اعتماد» این سد درست در نقطه تلاقی سه استان لرستان، خوزستان و چهارمحال و بختیاری احداث خواهد شد. پیش تر گفته شده بود عمده نیروگاه و مخزن سد در بخش بشارت از شهرستان الیگودرز استان لرستان خواهد بود اما آن گونه که دفتر تقسیمات کشوری وزارت کشور اعلام کرده مختصات اعلامی نقطه مورد اشاره در حوزه سرزمینی استان چهارمحال وبختیاری قرار گرفته و تمامی جاده های ارتباطی و دسترسی، تونل های انحراف آب و تجهیزات کارگاهی این سد نیز در محدوده تقسیمات کشوری این استان قرار دارد.

    آن گونه که هومان خاکپور، کارشناس منابع طبیعی، به «اعتماد» می گوید: محل احداث سد، چه در استان لرستان و چه در استان چهارمحال و بختیاری، بخشی از بکرترین رویشگاه های جنگلی زاگرس است که علاوه بر خود سد، احداث جاده های دسترسی و تجهیز کارگاه سد نیز خسارات بسیاری به این منطقه وارد خواهد کرد.

    دکتر سعید یوسف پور، مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری نیز در این باره می گوید: گونه های جانوری متنوعی همچون خرس قهوه یی، پلنگ، کل و بز، تشی، روباه و… در منطقه زندگی می کنند و در بازدید تازه مسوولان محیط زیست از منطقه، حضور سمندر لرستانی که در معرض خطر انقراض و از گونه اندمیک خاص زاگرس است نیز تایید شده و از آن عکس هم گرفته اند.

    به این ترتیب با آبگیری سد لیرو زیستگاه گونه ارزشمندی که «امپراتور» نام گرفته و با عنوان علمی Neurergus kaiseri در میان گونه های «به شدت در معرض خطر» فهرست قرمز IUCN قرار دارد، به زیر آب خواهد رفت. پلنگ ایرانی نیز دیگرگونه در معرض خطر همین منطقه است و تازه مطالعات خاصی در مورد اینکه جمعیت خرس قهوه یی، خفاش ها، جوندگان و… چقدر است انجام نشده تا بتوان با اطمینان خاصی در مورد وضعیت آنها صحبت کرد.

    با این حال آن گونه که مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری می گوید : هیچ گونه سابقه پیگیری خاصی برای ارزیابی زیست محیطی نه در استان لرستان و نه در استان چهارمحال و بختیاری از سوی وزارت نیرو انجام نشده است. اداره کل محیط زیست استان چهارمحال وبختیاری در روزهای آغازین سال ۱۳۹۳ طی نامه یی به وزارت نیرو نوشته که شرکت توسعه منابع آب باید نسبت به اجرای بند الف ماده ۱۹۲ قانون برنامه پنجم توسعه مصوب ۱۳۹۰ اقدام کند.

    در این قانون آمده که به منظور کاهش عوامل آلوده کننده و مخرب محیط زیست کلیه واحدهای بزرگ تولیدی، صنعتی، عمرانی، خدماتی و زیربنایی موظفند طرح ها و پروژه های بزرگ تولیدی، خدماتی و عمرانی خود را پیش از اجرا و در مرحله انجام مطالعات امکان سنجی و مکان یابی براساس ضوابط مصوب شورای عالی حفاظت محیط زیست مورد ارزیابی اثرات زیست محیطی قراردهند و رعایت نتیجه ارزیابی ها توسط مجریان طرح ها و پروژه ها الزامی است.

ده ها هزار درخت از میان می رود

    سد لیرو یکی از پنج سد در دست احداث در استان چهارمحال و بختیاری است که با آب گیری آنها ده ها هزار درخت از جنگل های زاگرس نابود می شود و تنها مخزن این سدها حدود ؟هزار هکتار از بهترین رویشگاه های جنگلی زاگرس را پوشش می دهد.

    یوسف پور معتقد است که هنوز نمی توان اطلاعات دقیقی داد که چه میزان یا چه سطحی از پوشش جنگلی یا چندهزار اصله درخت به زیر آب خواهد رفت یا مثلاتونل های انحراف آب، سطوح خاکبرداری و نخاله های ساختمانی سد به چه شکل خواهد بود. به اعتقاد او باید به طور کلی در سیاست های سدسازی در منطقه زاگرس و به ویژه استان چهارمحال و بختیاری بازنگری کرد چرا که این وضعیت عملابیش از ۱۰ درصد رویشگاه های جنگلی زاگرس را به زیر آب خواهد برد.

    به گزارش «اعتماد» پیش تر عیدی، معاون امور عمرانی استاندار چهار محال و بختیاری با بیان اینکه به زودی عملیات اجرایی «این طرح ملی» آغاز می شود اعلام کرده بود که در مسیر ارتباطی اجرای این سد جاده یی به طول ۲۵ کیلومتر وجود دارد که با هماهنگی اداره کل راه و شهرسازی استان چهار محال و بختیاری آسفالت خواهد شد. مشاهدات اداره محیط زیست شهرستان کوهرنگ این موضوع را تایید کرده و نشان می دهد که جاده مزون که یک جاده دسترسی محلی و خاکی بود هم اکنون شن ریزی شده و به زودی آسفالت خواهد شد بدون اینکه هیچ گونه مجوز زیست محیطی در این باره صادر شده باشد.

    هومان خاکپور خسارات دیگری را نیز به نابودی جنگل های بکر زاگرس اضافه می کند: «رود دز یکی از سرشاخه های کارون است و آب آن باید به کارون برسد و بنابراین درواقع احداث سد روی دز نادیده گرفتن حقابه خود کارون است و رعایت نکردن حقابه باعث به هم خوردن شرایط اکولوژیک رودخانه کارون بزرگ می شود. افزون بر این سد در منطقه یی احداث می شود که دارای تبخیر بسیار بالایی است و بخش زیادی از آب پشت سد نیز تبخیر خواهد شد.»

    همه اینها در شرایطی رخ می دهد که حالاهر ساله مناطق گسترده یی از کشور با پدیده ریزگردها دست و پنجه نرم می کند اما رویشگاه های جنگلی زاگرس و منابع آبی خوزستان و چهارمحال و بختیاری که به مثابه فیلتری برای این ریزگردها عمل می کردند، روز به روز با چالش های تازه روبه رو می شوند. حالادر منطقه یی از زاگرس که آنقدر بکر است که حتی سکونتگاهی روستایی نیز در آن شکل نگرفته و مسوولان محیط زیست در اسفندماه گذشته به دلیل پوشش گسترده برف در منطقه نتوانسته بودند از آن بازدید کاملی داشته باشند، دو کانکس غریبه دیده می شود. کانکس هایی که محل استقرار مهندسانی است که آمده اند برای گمانه زنی و نمونه برداری، اما نتیجه هرچه باشد، وقتی در بودجه سال ۱۳۹۳ ردیفی برای سد لیرو در نظر گرفته شده است، پروژه باید، دیر یا زود، به هر شکل ممکن، اجرا شود: هر اندازه که منطقه بکر و خسارت ها بزرگ باشد.

در ستایش از رکاب‌زنی برای محیط زیست وطن

سه شنبه, ۲۶ فروردین, ۱۳۹۳

     اضافه بر تخریب شدید زیستگاه‌ها به‌همراه تهدیدات طبیعی و اکولوژیکی، روند شتابان شکار  که متأسفانه در سال‌های اخیر منجر به درگیری‌های ناگواری بین محیط‌بانان و شکارچیان نیز شده است،  به‌طرز معنی‌داری بر کاهش جمعیت حیات‌وحش کشور تأثیر داشته تا جایی‌که بر اساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست، شمار چهارپایان کل کشور به مرز ۱۰۰ هزار رأس نزدیک شده است. جمعیتی که در کمتر از ۴ دهه پیش فقط در یکی از مناطق حفاظت شده و یا زیستگاه‌ها زندگی می‌کردند.

     در چنین شرایطی، متأسفانه شاهد افزایش فاجعه‌بار سلاح‌های مجاز و غیر مجاز در میان جوامع محلی هستیم که ناباورانه برای حدود یک میلیون و پانصد هزار قبضه از این سلاح‌ها مجوز حمل صادر شده که سالانه بالغ بر ۳۴۵ میلیون گلوله و ساچمه در اختیارشان قرار داده می‌شود! یعنی به صورت میانگین، هریک از این حیات‌وحش علفخوار کشور می‌توانند در سال هدف حدود ۳۰۰۰ گلوله سربی یا ساچمه‌ای قرار گیرند. البته این‌ها همه تعداد گلوله‌ها و ساچمه‌های مجاز است و همه می‌دانیم که تعداد واقعی سلاح‌های در دست مردم و تیرهای‌شان، به مراتب بیشتر است.

     از این‌رو، بایستی حرکت‌هایی که منجر به تداوم موج بیداری محیط زیستی در میان جوامع محلی می‌شود را ارج نهاده و از امثال نیما ترقی‌ به شایستگی تقدیر کرد. به همین لحاظ، انجمن محیط زیستی تسنیم در بام ایران تلاش کرد تا به‌همراه سایر تشکل‌های محیط زیستی و مسئولان محلی به‌گرمی از نیما ترقی؛ دوچرخه‌سواری که در اجرای برنامه‌های سایکل‌توریست داخلی و خارجی، پیمایش قطر کویری ایران به طول ۲۱۰۰ کیلومتر را برای نخستین‌بار در حمایت از حقوق حیوانات و با شعار “سال بدون شکار” آغاز کرده‌است به گرمی استقبال کرده و حرکت ارزشمند این جوان عاشق و دوستدار محیط زیست ‌وطن را گرامی دارد.

کلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینید

کلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینید

     نیما ترقی در تاریخ ۶ فروردین‌ماه سفر محیط زیستی خود را از شهر مرزی سرخس آغاز کرد تا با عبور از استان‌های خراسان رضوی، خراسان جنوبی، یزد، اصفهان، چهارمحال و بختیاری و خوزستان و امضای طوماری خطاب به رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور برای ممنوع کردن صدور مجوز شکار در سال ۱۳۹۳، در مرز شلمچه به‌پایان برساند.

    این رکابزن حامی محیط زیست در شامگاه یک‌شنبه ۲۴ فروردین در استان چهارمحال و بختیاری مورد استقبال اعضای تشکل‌های محیط زیستی، مدیرکل حفاظت محیط زیست و فرماندار شهرکرد قرار گرفت. بازدید از منطقه حفاظت شده تنگ‌صیاد و تالاب گندمان که به همت اعضای انجمن محیط زیستی تسنیم و همکاری قابل تحسین اداره کل حفاظت محیط زیست استان صورت گرفت در شمار برنامه‌های نیما ترقی در این دیار از مسیر پیمایش او بود.

    نگارنده نیز به سهم خود، اقدام تحسین‌برانگیز نیما ترقی عزیز را ارج نهاده و پایانی همراه با سلامت و اثرگذار برای این سفر محیط زیستی آرزو دارم.

کلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینیدکلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینیدکلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینیدکلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینید

در همین زمینه:

– خبرگزاری مهر: ورود رکاب زن قطر کویر ایران به چهارمحال و بختیاری/ استقبال انجمنهای زیست محیطی

– خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا): رکابزن حامی محیط زیست به شهرکرد رسید

گزارشی جامع از تاریخچه‌ی ماجرای حضور یوز در برزیل

جمعه, ۲۲ فروردین, ۱۳۹۳

     بدون شک یکی از جامع‌ترین و دقیق‌ترین گزارش‌های مستقلی که تاکنون در باره‌ی تاریخچه‌ی ماجرای نقش بستن عکس یوزپلنگ ایرانی بر روی پیراهن بازیکنان تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل منتشر شده است، گزارشی است که در صفحه ۹ شماره ۵۶۱۶ مورخ ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ روزنامه ایران منتشر شده است. متن کامل گزارش زهرا کشوری را می‌توانید در زیر بخوانید:

یوز در روزنامه ایران

چه‌کسانی یوز را به برزیل بردند؟

    زهرا کشوری؛ آن روز که «محمد درویش»، معاون امروز مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست در قامت یک فعال محیط زیستی و در یک ایمیل جمعی از خبرنگاران حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست خواست تا از ایده حک نقش یوز آسیایی روی پیراهن تیم ملی در بازی‌های جام جهانی برزیل حمایت کنند، کمتر کسی حدس می‌زد پای آخرین بازمانده تیزپاترین گربه‌سان جهان به برزیل برسد.

     ایده‌ای که توسط «آرش نورآقایی»، محقق و پژوهشگر میراث فرهنگی و گردشگری پیشنهاد شده بود اما در اوج ناباوری آخرین بازمانده یوز در تمام آسیا خیز برداشت و همه موانع را پشت سر گذاشت و همسفر تیم ملی در سال ۲۰۱۴ شد. مشارکت مردمی جواب داده بود و تحسین همگان را برانگیخته بود. «احمدعلی کیخا»، معاون آرام محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان محیط زیست هم در گفت‌وگو با روزنامه ایران مشارکت مردمی را پاشنه آشیل غیرقابل انکار حفاظت از محیط زیست می‌داند اما صحبت‌های او باعث نمی‌شود تا این سؤال از سوی افکار عمومی پرسیده نشود که آیا سازمان‌ها و دستگاه‌های مختلف قدر مشارکت‌های مردمی را می‌دانند؟ به راستی حفظ این مشارکت چقدر برای آنها اهمیت دارد؟ در ماجرای رفتن یوز به جام جهانی با مشارکت‌های مردمی چه معامله‌ای شد؟

یک علامت سؤال بزرگ

     این سؤال را خبرنگار روزنامه ایران از محمدعلی کیخا هم پرسید. سؤالی که البته ناراحتی را به چهره او کشاند. پرسیدن چنین سؤالی از کیخا محصول شرایطی بود که رسانه ملی بعد از رونمایی از پیراهن تیم ملی به وجود آورد و البته سکوت محیط زیست به آنچه در برنامه پرطرفدار ۹۰گذشت. هرچند کیخا این سکوت را قبول ندارد و از روزنامه ایران گله‌گذاری می‌کند. اما ماجرا از زمانی شروع شد که ایده حک نقش یوز روی پیراهن تیم ملی با کمک روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها جان گرفت و در میان مردم گسترش یافت.

     کارگروه یوز با مشارکت بانیان طرح تشکیل و با نامه‌نگاری‌ها قدم‌ها برای رسیدن یوزها به جام جهانی ۲۰۱۴ برداشته شد. کارگروهی که سه عضو اصلی آن آرش نورآقایی، محمد درویش و هومن جوکار، مدیر پروژه بین‌المللی یوز بود. سازمان محیط زیست، سازمان میراث فرهنگی، فدراسیون فوتبال و… هم به درخواست‌ها لبیک گفتند. در همان گام نخست بانیان امر روی برنامه ۹۰ حساب بزرگی باز کردند. «عادل فردوسی‌پور» در برنامه خود از هر دری سخن می‌گفت و بارها با افکار عمومی همراه شده بود. بدون شک حمایت او از حضور یوز آسیایی در جام جهانی می‌توانست به سرعت یوز ایرانی را به بالای جدول ببرد.

     هدف آن بود تا وضع یوز ایرانی که روزگاری قلمرو ۴۹ کشور را در سیطره خود داشت، برای افکار عمومی جهانی بازگو شود. نگاه افکار عمومی داخلی کشور هم به سمت خوش خط و خالی که روی مرز انقراض رسیده بود، کشانده شود؛ ۵۰ یوز برای تمام آسیا. تیزپاترین گربه‌سانی که حالا قلمرواش به ایران محدود شده بود و همین مسأله باعث شده تا بسیاری به جای یوز آسیایی به آن نام یوز ایرانی بدهند اما فردوسی‌پور همه پنبه‌ها را رشته کرد و نه تنها از پیراهن و طرح دفاع نکرد که حضور «سپ بلاتر» رئیس جهانی فیفا در میان محیط زیستی‌ها را هم به نقد کشاند اما ماجرا به همین جا ختم نشد، زمانی که پیراهن تیم ملی در هتل المپیک رونمایی شد، همه منتظر واکنش فردوسی‌پور شدند. او بی شک این بار نمی‌توانست از کنار ماجرا بی‌تفاوت بگذرد که ای کاش بی‌تفاوت می‌گذشت.

     فردوسی‌پور در میان بهت همگان «محمدعلی اینانلو» مجری سرشناس رسانه ملی  را به برنامه‌اش دعوت کرد تا او خود را ایده‌پرداز حک نقش یوز روی پیراهن تیم ملی کند. اینانلو درست زمانی این حرف‌ها را زد که حضور او در شاهرود و شکار قوچی که بعدها به پای برادرش نوشته شد، با واکنش‌های تندی به او در فضای مجازی، رسانه‌ها و روزنامه‌ها منجر شده بود. وب‌سایت رسمی سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز با تیتر «دستگیری بستگان یک چهره ‌تلویزیونی در منطقه شکار ممنوع سمنان» خبر را تأیید کرده بود. اما رسانه ملی در اوج تعجب و در پربیننده‌ترین برنامه صدا و سیما فرصت را به اینانلو داد تا او خود را ایده‌پرداز حضور یوز در جام جهانی- که توسط گروهی و با تلاش شبانه‌روزی به سرانجام رسیده بود- اعلام کند. اینانلویی که در برنامه رونمایی از پیراهن تیم ملی در هتل المپیک حضور نداشت، غیبتی که البته او در همان برنامه تلویزیونی اعلام کرد که به دلیل سفر اتفاق افتاده است.

     این درحالی بود که آرش نورآقایی همان شب و در هتل المپیک مجبور شد از جیب خود نزدیک به یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بدهد تا مجریان برگزارکننده، تابلو یوز را در برنامه به نمایش درآورند اما آیا این پایان تلخ ماجرا بود؟ بدون شک خیر. آن شب که برنامه ۹۰ پخش شد، در شبکه‌های مجازی غوغایی به پا شد. کارگروه یوز در همان دقیقه اول پخش برنامه در یک یادداشتی اعلام کرد که دیگر در پروژه فعالیتی انجام نخواهد داد. یادداشتی که می‌توانست به عنوان یک آسیب در فعالیت‌های اجتماعی و مردمی باشد. فعالیت‌ها و مشارکت‌های مردمی که دولت یازدهم با توجه به شرایط امروز کشور روی آن حساب ویژه‌ای باز کرده است. کاربران زیادی در اعتراض به عملکرد صدا و سیما نوشتند که آیا رسانه ملی نمی‌داند که با این رفتار و عملکرد چه ضربه‌ای به پیکره مشارکت‌های مردمی وارد می‌کند؟ مشارکت‌های مردمی که در دولت یازدهم جان دوباره‌ای یافته بود و با توجه به شرایط تورم و تحریم کشور نیازی بیش از همیشه به آن وجود دارد.

به نام چه کسی، به کام چه کسی؟

     این میان تیتر، جان کلام و خلاصه نگاه کسانی بود که آن شب عجیب شاهد برنامه فردوسی‌پور بودند. نتیجه‌گیری که می‌تواند یکی از آسیب‌های جدی بی‌توجهی به مشارکت‌های مردمی باشد. فعالان حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست در صدر اعتراض‌ها قرار داشتند. اعتراض‌هایی که تفاسیر زیادی به دنبال داشت. دکتر ناصر کرمی، کارشناس گردشگری که اتفاقاً از دوستان نزدیک اینانلو و آرش نورآقایی است هم می‌گوید که از شنیدن حرف‌های اینانلو در برنامه ۹۰ متعجب است: «لابد باید از او پرسید بر چه مبنایی چنین گفت.

     به هر حال شکی نیست که اصل ایده از آرش بود و در برنشاندن آن «محمد درویش» و «هومن جوکار» بیش از بقیه نقش داشتند.» اما به نظر می‌رسد که متولیان امر باید به بقیه حرف‌های کرمی توجه بیشتری داشته باشند: «عکس یوز رفت روی پیراهن تیم ملی. بعدش چی؟ این یک تبلیغ دولتی است یا مردمی؟ آنجا توی برزیل این را القا خواهد کرد که مسأله یوز برای دولت ایران خیلی جدی است یا برعکس آن؟ این نگاه می‌تواند ضربه کاری به مشارکت‌های مردمی وارد کند اما با توجه به عملکرد رسانه ملی و… نباید انتظار رشد و گسترش چنین دیدگاهی را داشت؟ آیا مسئولانی که تا به امروز حتی یک تشکر خشک و خالی از بانیان امر که همان فعالان مردمی هستند، نکرده‌اند پاسخ این سؤال را چه می‌دهند؟ آیا مسئولان هیچ ترسی برای از دست دادن این پتانسیل‌ها و نیروهای مردمی ندارند؟ اگر دارند، چرا هیچ گامی برنداشتند؟

     «آرش نورآقایی» استعفای خود را هم در این ماجرا نوشت هرچند با صحبت سایر اعضای کارگروه همچنان به فعالیت خود در این حوزه ادامه می‌دهد اما آیا تمام کسانی که درگیر این ماجرا بودند هم به مشارکت خود ادامه می‌دهند. «نورآقایی»، رئیس کانون انجمن‌های صنفی راهنمایان گردشگری سراسر کشور است و هر ساله در روز جهانی «راهنمای گردشگری» یک جمعیت قابل توجه از تورگردانان را به یکی از استان‌های کشور می‌برد. در اسفندماه گذشته، ۷۰۰ تورلیدر را در روز جهانی راهنمای گردشگری به کرمان برد تا توجه همگان را به وضع امروز ارگ بم- با شعار بم زنده است- جلب کند که حضور این گروه بازتاب جهانی پیدا کرد.  ۷۰۰ نفری که تنها گروهی که او را در کارگروه یوز حمایت کردند، ‌نبودند.

     محمد درویش که بحق یکی از بهترین انتخاب‌های دکتر معصومه ابتکار در دور جدید ریاستش بر سازمان محیط‌زیست است هم آنقدر پتانسیل داشت که بتواند در وهله نخست گروه بسیاری را همراه ماجرا کند. او علاوه بر رسانه‌ها،‌ شبکه‌ای از فعالان حوزه محیط‌زیست را هم در کنار خود داشت. او به همین دلیل معاون مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست شد. در نهایت یوز آنقدر در ذهن ایرانی‌ها تکثیر شد تا مسجد سلیمانی‌ها تصویر آن را در ورزشگاه شهر خود به تماشا بگذارند. تا این سؤال پیش بیاید که یوزپلنگ چه ربطی به جغرافیای مسجدسلیمان و خوزستان داشت؟ بدون شک هرگز یوزی در این بخش از کشور نه دیده شده و نه دیده می‌شود.

     مدارس مختلف کشور هم به میدان آمدند. تابلوهایی که دانش‌آموزان ابتدایی از یوز ایرانی کشیده بودند در میان هنرمندان دست به دست گشت. هنرمندانی که حمایت خود را از حضور در جام جهانی اعلام کرده بودند و پژمان جمشیدی را به عنوان نماینده خود به پروژه یوز معرفی کردند. تلاش این گروه آنقدر قوی و تأثیرگذار بود که حتی یکی از سریال‌های پرمخاطب تلویزیون در نوروز سال ۹۳ را هم درگیر ماجرا کرد. هرچند سازندگان «پایتخت» بی توجه به جغرافیای تحت سیطره یوز، مردی از سرزمین ببریعنی مازندران را به عنوان محیط‌بان یا شاید هم جنگلبان معرفی کردند اما، در نهایت یوز ایران آنقدر در ذهن همگان پررنگ شده بود که این سریال هم در میان اطلاعات غلط و درست خود بتواند گامی زیبا برای یوز ایرانی بردارد. هرچند در این برنامه و بازسازی مجدد مراسم رونمایی از پیراهن تیم ملی باز هم خبری از کارگروه و بانیان اصلی ماجرا نبود.

     البته جای شکرش باقی است که اینانلو را هم در این مراسم دعوت نکرده بودند. در این سوی ماجرا هم معصومه ابتکار بدون شک آن قدم بزرگ را با دعوت سپ بلاتر برداشت. همان طور که او بعد از پخش سریال «پایتخت» در نامه‌ای از مدیر شبکه سه و عوامل سریال «پایتخت» تشکر کرد. تشکری که بحق، بجا و لازم بود، اما این تشکر باز هم این سؤال را در ذهن افکار عمومی به وجود آورد که چرا سازمان از بانیان اصلی ماجرا تشکر نمی‌کند تا شفاف‌سازی شود؟ کیخا در پاسخ به سؤال روزنامه ایران مبنی بر این که چرا سازمان محیط زیست هیچ اعتراضی به قلب ماجرا نکرد، می‌گوید: «همه می‌دانند که واقعاً چه کسانی یوز را به برزیل بردند.» اما آیا این پاسخ کافی بود؟

     «مجید فدایی»، مدیر روابط عمومی سازمان محیط زیست کشور هم به ایران می‌گوید که هم او و هم هومن جوکار با عادل فردوسی‌پور چند بار صحبت کرده‌اند تا فرصتی برای حضور نورآقایی در برنامه ۹۰ و توضیح درباره اصل ماجرا و حقیقت امر مهیا شود اما تلاش‌ها و رایزنی‌ها به نتیجه نرسید. حتی فردوسی‌پور موافقت ضمنی را با حضور یکی از اعضای کارگروه اعلام می‌کند اما پشت پرده چیز دیگری در جریان بود که در نهایت این فرصت را از بخش مردمی و اصلی ماجرا گرفت. این درحالی بود که اینانلو بعد از چند روز دوباره در یک گفت‌وگوی تلفنی با برنامه «ورزش و مردم» ادعاهای خود را تکرار کرد.

 مشارکت مردمی

     مشارکت‌های مردمی در کشور ما یک معنی بومی و غیر واقعی پیدا کرده است. برای مثال مشارکت مردمی در حفظ جنگل‌های ما می‌شود جنگل‌نشینی که خود حق قطع حتی یک درخت را ندارد اما هر روز شاهد حضور قطع درختان و جنگل‌تراشی توسط افراد ذی‌نفوذ است. کافی است سری به روستای «قرن آباد» در نزدیکی شهر گرگان بزنید. این تنها یک مثال از هزاران مثالی است که در بن جنگل‌های کشور تیشه به ریشه درختان کهن می‌زنند. انتخاب منطقه و محله با خودتان. مشارکت مردمی در کشور ما می‌شود ساخت سدی مثل سد «گتوند» که نه تنها سودی به کشاورزی منطقه نرساند که آب دریاچه کارون را شورتر از گذشته کرد و حالا مسئولان مانده‌اند که با یکی از افتخارات دولت گذشته چه کنند؟ نه می‌توانند آب آن را پشت سد نگهدارند و نه می‌توانند آب شور آن را در زمین‌های کشاورزی رها کنند، اما مشارکت مردمی در این ماجرا. ساکنین۱۱ روستای پشت سد هم آواره شهرها هستند تا جمعیت حاشیه‌نشین‌هایی که نه کاری دارند نه شغلی افزایش پیدا کند.

     تلاش بخش بسیار زیادی از آنها برای گرفتن حق زمین کشاورزی و خانه و کاشانه‌شان هم تا به امروز به هیچ جا نرسیده است. مشارکت مردمی در ایران می‌شود دامداران که دام‌های خود را برای صیانت از جنگل‌ها و مراتع از منطقه خارج می‌کنند اما خودشان رها می‌شوند و هیچ یک از وعده‌هایی که برای استقرار مجدد آنها و اعطای تسهیلات داده شده، محقق نمی‌شود. مشارکت مردمی در کشور‌های دیگر برای مثال ترکیه اما جور دیگر است. یکی از کارشناسان منابع طبیعی در گفت‌وگو با روزنامه ایران می‌گوید: «در کشور ترکیه برای مثال ۵۰۰ هکتار زمین را به کشاورز واگذار می‌کنند، اجازه می‌دهند در ۲۰۰ هکتارش باغداری کند به شرطی که از ۳۰۰ هکتار جنگل مثل چشم‌های خود مواظبت کنند.»

     به گفته او، برای همین است که به فاصله یک مرز، ایران خشک می‌شود اما ترکیه هر روز سبز. یک بخش دیگر ماجرا در کشور ما شهرنشین‌هایی هستند که می‌دانند تبدیل بقیه کشور به شهرهای سنگی و سیمانی به مرگ جامعه منجر خواهد شد. بنابراین انجمنی را تشکیل می‌دهند تا گامی برای حفاظت از محیط زیست بردارند اما رسانه ملی فرصت را در اختیار کس دیگری می‌گذارد تا همه تلاش‌ها به نام او زده شود؟ افکار عمومی می‌پرسند آیا مصادره پدیده‌ای همچون مشارکت مردمی در ماجرای یوز، باعث نمی‌شود تا پتانسیل مردمی و نیروهای مردمی به خطر بیفتد؟

     چرا سازمان صدا و سیما چنین هزینه‌ای را متقبل می‌شود و دو برنامه پربیننده را در اختیار یک مجری می‌گذارد اما همین شرایط را برای تیمی که با سرمایه و هزینه خود یوز را به برزیل برده، به وجود نمی‌آورد. آن هم در زمانی که کشور بیش از هر زمانی نیازمند مشارکت‌های مردمی است. دولت برای حذف داوطلبانه یارانه‌ها دست یاری به سوی ملت دراز کرده است. بخش بسیار بزرگی از هنرمندان اعلام کرده‌اند به نفع محیط‌زیست از یارانه خود خواهند گذشت.

     سؤال اینجاست که این حجم از مخاطب که شاهد تلاش‌های شبانه‌روزی یک گروه بودند با این عملکرد رسانه ملی و البته بی‌توجهی سایر دستگاه‌ها چه پیامی دریافت خواهند کرد؟ آن هم در زمانی که کشور برای گذر از گردنه‌های پرماجرا نیاز مبرمی به همکاری و همیاری مردم دارد. بدون شک آسیب‌شناسی این ماجرا می‌تواند نکات بسیار ریز و هشدار دهنده را مشخص کند و آژیر قرمز را قبل از وقوع حادثه به صدا درآورد. حداقل کاری که سازمان حفاظت از محیط‌زیست هم می‌تواند بکند، تقدیر کوچکی از کارگروه یوز ایرانی است. تقدیری که احمدعلی کیخا قول آن را به روزنامه ایران داده است.

لایحه حمایت از محیط‌بانان تصویب شود

یکشنبه, ۴ اسفند, ۱۳۹۲

     به بهانه جراحت شدید دو محیطبان گلستانی با ضربات چاقوی ۸ شکارچی غیرمجاز؛ در گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

محیطبان گلستان

     حادثه‌ای که برای محیط‌بانان گلستانی رخ داده است بیش از پیش این ضرورت را ایجاد می‌کند تا درباره محیط‌بانان که در سال‌های اخیر متحمل خسارت‌هایی شده‌اند، حرف بزنیم. واقعیت این است که حداقل دو دسته از عوامل باعث بروز چنین حوادثی می‌شود؛ از طرفی خلأ قانونی موجود باعث می‌شود، حمله و تعرض به محیط‌بانان و قرق‌بانان اتفاق بیفتد و از طرف دیگر، عدم فرهنگسازی و آگاهی‌بخشی چنین کاری را برای عده‌ای مجاز می‌کند.

     باید بیش از آنکه روی عامل دوم تاکید کرد، عامل اول را مهم دانست. این درست است که فرهنگسازی و آگاهی‌بخشی در زمینه شکار و برخورد با محیط‌بانان می‌تواند تا حدی وضعیت این افراد را بهتر کند اما، در این زمینه احتیاج به قوانین و مقررات کافی و محکم نیز هستیم. بسیاری از افراد در جاهای مختلف کشور اطلاع درستی از قوانین محیط‌زیست ندارند و گاهی اگر به محیط‌زیست تعرض می‌کنند به‌دلیل این ناآگاهی است اما، بسیاری از افراد هم قوانین را می‌دانند و تعمدا به محیط‌زیست تعرض می‌کنند.

     سازمان حفاظت محیط‌زیست لایحه حمایت از محیط‌بانان را به مجلس فرستاده است اما، این لایحه هنوز به تصویب نرسیده است. تا زمانی که این لایحه به تصویب نرسد، حمله و تعرض به محیط‌بانان ادامه خواهد داشت. در زمینه تامین امنیت محیط‌بانان و به‌صورت کلی در زمینه قوانین شکار، نیازمند قوانین مشخص و برخورد‌های شدیدتر هستیم. اکنون اگر افرادی به شکار مبادرت می‌ورزند نه به این دلیل است که آنها از طریق شکار امرار معاش می‌کنند. شکاری که اکنون اتفاق می‌افتد برای تفریح و ماجراجویی است بنابراین، در برخورد با شکارچیان دیگر نباید این ملاحظه را درنظر داشت که اگر آنها شکار نکنند، نمی‌توانند زندگی کنند.

     این واقعیت، آشکار می‌کند که شکار بیش از گذشته جنبه تعرض و تجاوز به محیط‌زیست را پیدا کرده است حال آنکه، نه‌تنها قوانین ما در این زمینه بازدارنده نیست که از محیط‌بانان آنطور که باید و شاید حمایت نمی‌شود. محیط‌بانان باید به‌عنوان ضابطان خاص قضایی معرفی شوند و حمایت‌های قضایی و انتظامی از آنها صورت بگیرد. در این صورت، وقتی عده‌ای به آنها حمله می‌کنند، می‌شود انتظار داشت که از آنها حمایت شود. در نظر بگیرید محیط‌بانان مورد حمله و تعرض قرار می‌گیرند اما به‌جای اینکه از آنها حمایت شود، حتی وقتی فرد حمله‌کننده دستگیر می‌شود، مجازاتی در خور، متحمل نمی‌شود. در این ماجرا اتفاقی که می‌افتد دقیقا مثل اتفاقی است که در برابر شکار غیرمجاز رخ می‌دهد. قوانین بازدارنده نیستند و فرد جوری مجازات نمی‌شود که در آینده دوباره دست به این کار نزند یا اینکه، مجازاتی که درنظر گرفته می‌شود، جوری نیست که باعث شود دیگران دست به این کار نزنند. این درحالی است که ما برای حفظ محیط‌زیست و گونه‌های جانوری و گیاهی شدیدا محتاج مراقبت و قوانین بازدارنده هستیم.

     در سال‌های گذشته محیط‌زیست ما آنقدر تخریب شده است که نمی‌توان با تساهل و تسامح رفتار کرد. بسیاری از گونه‌های جانوری در کشور ما در معرض نابودی هستند. برخی مراتع و جنگل‌ها در حال از بین رفتن هستند و اینها ضرورت برنامه‌ریزی و جدیت نشان دادن در امر محیط‌زیست را آشکار می‌کند. کسانی که جلو تعارض و تخریب محیط‌زیست را می‌گیرند همین محیط‌بانان و قرق‌بانان هستند. تضعیف موقعیت آنها به‌معنای تضعیف محیط‌زیست است. باید به‌گونه‌ای عمل شود که آنها پشت خود را گرم ببینند و با جدیت وظایف خود را انجام دهند. در سال‌های اخیر اما ما مدام شاهد بوده‌ایم، اتفاقاتی برای محیط‌بانان رخ داده است که آنها را دلسرد کرده است. قوانین و برخورد‌ها جوری نبوده است که بتواند محیط‌بانان را دلگرم کند حال آنکه، همان‌طور که عنوان شد ما نیازمند قانون و اجرای درست آن هستیم. هر چه زودتر باید لایحه حمایت از محیط‌بانان در مجلس تصویب شود همانطور که، بازهم باید تاکید کرد قوانین و برخورد‌ها در این زمینه باید بازدارنده باشد.

نخستین ورزشگاه فوتبال ایران حامی حضور یوزپلنگ ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل شد

سه شنبه, ۱۰ دی, ۱۳۹۲

ورزشگاه مسجد سلیمان

     مسجد سلیمان در ماجرای حضور یوزپلنگ ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل هم رکورد زد. هم‌زمان با حمایت گسترده فعالان محیط زیست، رسانه‌ها و برخی از مدیران ارشد حوزه‌های محیط زیست، گردشگری و ورزش کشور از پروژه حضور یوز ایرانی در جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ در برزیل، مردم مسجد سلیمان بار دیگر رکورد “نخستین‌” های خود را ادامه دادند و به‌عنوان نخستین هوادران فوتبال کشور در نخستین ورزشگاه مدرن فوتبال ایران – ورزشگاه بهنام محمدی مسجد سلیمان – به استقبال یوزپلنگ آسیایی(ایرانی) رفتند.

حمایت از یوزپلنگ ایرانی در مسجد سلیمان

     بدون شک هشتم دی‌ماه ۱۳۹۲ شاهد یک رویداد فوتبالی/محیط زیستی تحسین‌برانگیز و بی‌نظیر در مسابقه بین دو تیم تراکتورسازی تبریز و نفت مسجد سلیمان در چارچوب مرحله‌ی یک‌هشتم نهایی جام حذفی بودیم که با نصب بنرهای زیبا و بزرگ از پیشنهاد نقش بستن تصویر یوزپلنگ ایرانی بر روی پیراهن بازیکنان تیم فوتبال کشورمان حمایت کرده و در این رویداد بی‌نظیر نشان دادند که جوانان و ورزش‌دوستان مسجد سلیمانی از فهم بالایی در حوزه پایداری تنوع زیستی طبیعت وطن برخوردارند.

پاپا بستنی در حمایت از یوزپلنگ ایرانی

     نگانده نیز به سهم خود این حرکت قابل‌تحسین و بی‌نظیر مردم مسجد سلیمان را ارج نهاده و آرزو میکنم به همت دست‌اندرکاران و مقامات ارشد حوزه ورزش و محیط زیست کشور شاهد حضور یوزپلنگ ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل و ایجاد حساسیت‌های لازم برای حفاظت از این گربه‌سان ارزشمند از خطر انقراض باشیم.