بایگانی “فعالان محیط زیست”

اقدام شورانگیزی که نشان از آگاهی و مسئولیت‌پذیری دارد

یکشنبه, ۱۵ دی, ۱۳۹۲

     تصمیم قابل تحسین گروهی از هنرمندان و فرزانگان کشور که نشان از هوشمندی و مسئولیت‌پذیری آنان داشته و منجر به امضای بیانیه شورانگیزی شده است، بهانه گفتگوی نگارنده با خبرنگار روزنامه آرمان شد که در شماره ۲۳۷۴ مورخ ۱۵ دی‌ماه ۱۳۹۲ منتشر شده است. شما خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

هنرمندان

 محیط‌زیست و هنرمندان

      چند وقت پیش گروهی از هنرمندان و اهالی فرهنگ با انتشار نامه‌ای خواستار توجه بیشتر مسئولان به مسائل زیست‌محیطی و آلودگی هوا شدند. آنها عنوان کردند یارانه خود را به مسائل زیست‌محیطی اختصاص می‌دهند و رئیس سازمان محیط‌زیست نیز به تازگی از این اقدام هنرمندان تشکر کرده است. نا گفته پیداست بخشیدن یارانه برای رفع مشکلات زیست‌محیطی اقدامی نمادین است. شاید پولی که از این راه کسب می‌شود در مقابل هزینه‌هایی که باید صرف فعالیت‌های زیست‌محیطی شود ناچیز باشد. با این وجود کار انجام شده قابل ستایش و ارزشمند است و می‌تواند گام اول برای درگیر کردن اقشار مختلف جامعه در مسائل زیست‌محیطی باشد.

     برخی از گروه‌های اجتماعی مانند هنرمندان و ورزشکاران جایگاه اجتماعی بالایی در میان مردم دارند و بخشی از مردم، از آنها الگو می‌گیرند. وقتی آنها نسبت به مساله آلودگی هوا و مشکلات زیست‌محیطی واکنش نشان دهند، شهروندان دیگر نیز در این زمینه حساس می‌شوند همانطور که این موضوع باعث می‌شود مسئولان نیز در این زمینه حساسیت بیشتری به خرج دهند و رفع آلودگی هوا و مشکلات زیست‌محیطی را در اولویت کاری خود بگذارند. کاری که هنرمندان کرده‌اند در دیگر کشورها نیز معمول است. ما شاهد هستیم برخی از هنرپیشه‌ها و ستاره‌های سینما اقدام به حمایت از یک گونه خاص جانوری که در معرض نابودی است، می‌کنند.

     اگر می‌خواهیم مشکلات زیست‌محیطی ما حل شود باید به این سمت حرکت و اصناف و اقشار مختلف را درگیر کنیم. گام اول را هنرمندان برداشته‌اند اما، گروه‌های دیگر مانند ورزشکاران می‌توانند این حرکت را ادامه دهند. یکی از مسائل مهم در بحث آلودگی هوا و مشکلات زیست‌محیطی فرهنگسازی است. این فرهنگسازی از طرفی باید توسط سازمان‌های متولی مانند سازمان محیط‌زیست یا سازمان جنگل‌ها انجام شود و از طرف دیگر رسانه‌ها نقش مهمی در این زمینه ایفا می‌کنند. صدا و سیما به عنوان یک رسانه فراگیر باید با جدیت در این زمینه فعالیت کند. دیگر رسانه‌ها اعم از رسانه‌های نوشتاری و مجازی می‌توانند تاثیرگذار باشند اما، مخاطبان آنها گروه خاصی هستند و فراگیری صدا و سیما را ندارند. از طرف دیگر آموزش و پرورش می‌تواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند. آموزش‌های زیست‌محیطی باید از سطح مدارس شروع شود. به این ترتیب، ما کسانی را تربیت می‌کنیم که در بزرگسالی دغدغه حفظ محیط‌زیست خواهند داشت. در ایران پلیس توانسته است به‌خوبی از ظرفیت مدارس استفاده کند. در بحث آموزش‌های راهنمایی و رانندگی و به‌طور ویژه بستن کمربند، درگیر کردن مدارس و دانش آموزان بسیار موثر واقع شد. سازمان محیط‌زیست و دیگر سازمان‌های متولی در این زمینه بیشتر از ظرفیت آموزش و پرورش استفاده کنند.

     اگر بخشی از فرهنگسازی منوط به این است که گروه‌هایی که جایگاه اجتماعی بالایی دارند نسبت به مشکلات زیست‌محیطی واکنش نشان دهند، بخش مهم‌تر آن مربوط به راه یافتن آموزش‌های زیست‌محیطی به مدارس و کتاب‌هاست. مشخص است که در این زمینه باید دقیقا برنامه‌ریزی کرد. با این وجود، به نظر نمی‌رسد کار مشکلی باشد حال آنکه، سود آن بسیار زیاد خواهد بود و به شرط راهیابی آموزش‌های زیست‌محیطی به مدارس شاهد جهشی در این زمینه خواهیم بود.

در همین رابطه:

– مهار بیابان‌زایی(محمد درویش): آقای رییس جمهور! لطفا” یارانه ما را خرج محیط زیست کنید

– پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران(سبز پرس): منیژه حکمت، هنرمند سینمای کشور؛ علاقه‌مندان به مشارکت در کمپین یارانه نقدی برای حفاظت محیط زیست اعلام آمادگی کنند

نخستین ورزشگاه فوتبال ایران حامی حضور یوزپلنگ ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل شد

سه شنبه, ۱۰ دی, ۱۳۹۲

ورزشگاه مسجد سلیمان

     مسجد سلیمان در ماجرای حضور یوزپلنگ ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل هم رکورد زد. هم‌زمان با حمایت گسترده فعالان محیط زیست، رسانه‌ها و برخی از مدیران ارشد حوزه‌های محیط زیست، گردشگری و ورزش کشور از پروژه حضور یوز ایرانی در جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ در برزیل، مردم مسجد سلیمان بار دیگر رکورد “نخستین‌” های خود را ادامه دادند و به‌عنوان نخستین هوادران فوتبال کشور در نخستین ورزشگاه مدرن فوتبال ایران – ورزشگاه بهنام محمدی مسجد سلیمان – به استقبال یوزپلنگ آسیایی(ایرانی) رفتند.

حمایت از یوزپلنگ ایرانی در مسجد سلیمان

     بدون شک هشتم دی‌ماه ۱۳۹۲ شاهد یک رویداد فوتبالی/محیط زیستی تحسین‌برانگیز و بی‌نظیر در مسابقه بین دو تیم تراکتورسازی تبریز و نفت مسجد سلیمان در چارچوب مرحله‌ی یک‌هشتم نهایی جام حذفی بودیم که با نصب بنرهای زیبا و بزرگ از پیشنهاد نقش بستن تصویر یوزپلنگ ایرانی بر روی پیراهن بازیکنان تیم فوتبال کشورمان حمایت کرده و در این رویداد بی‌نظیر نشان دادند که جوانان و ورزش‌دوستان مسجد سلیمانی از فهم بالایی در حوزه پایداری تنوع زیستی طبیعت وطن برخوردارند.

پاپا بستنی در حمایت از یوزپلنگ ایرانی

     نگانده نیز به سهم خود این حرکت قابل‌تحسین و بی‌نظیر مردم مسجد سلیمان را ارج نهاده و آرزو میکنم به همت دست‌اندرکاران و مقامات ارشد حوزه ورزش و محیط زیست کشور شاهد حضور یوزپلنگ ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل و ایجاد حساسیت‌های لازم برای حفاظت از این گربه‌سان ارزشمند از خطر انقراض باشیم.  

جنگل‌های در حال زوال و تهدیدی جدید به‌نام توسعه باغات پسته!

شنبه, ۷ دی, ۱۳۹۲

     قاچاق هیزم و زغال، گسترش زراعت دیم در زیراشکوب، حضور پرشمار دام و چرای مفرط، قطع گسترده درختان و تصرف اراضی و تخریب در اثر سدسازی‌های بی‌رویه و اجرای نادرست و نابجای پروژه‌های عمرانی دولتی؛ پیشینه سیاه و نگران کننده‌ای را برای جنگل‌های لردگان در چهارمحال و بختیاری رقم زده است! بدون شک این پیشینه سیاه نقش اساسی در گسترش پدیده زوال و خشکیدگی در این منطقه داشته و اکوسیستم جنگلی منطقه را در شرایطی حساس و شکننده‌تر نسبت به سایر مناطق استان‌ قرار داده است.

     برخلاف انتظار کارشناسان و محققان بخش منابع طبیعی، به‌نظر می‌رسد تهدیدی جدید به‌نام توسعه باغات پسته‌ در جنگل‌های لردگان در حال آغاز شدن است که متأسفانه با حمایت‌‌های دولتی و البته با نیت خیر و به‌قصد اشتغال و درآمدزایی در منطقه در حال شکل‌گیری است. این اقدام غیرکارشناسی مورد اعتراض کارشناسان و پژوهشگران بخش منابع طبیعی قرار گرفته و از دست‌اندرکاران خواسته شده است توسعه باغات پسته به خارج از رویشگاه‌های جنگلی انتقال داده شود. دوست عزیزمان دکتر حسن جهانبازی در یاداشتی به این ماجرای نگران کننده پرداخته است که در زیر متن کامل آن با خوانندگان فرهیخته طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته شده است:

توسعه باغات پسته

حسن جهانبازی پژوهشگر مرکز تحقیقات منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری:

     در سال­ های نه‌چندان دور اواخر دهه ۷۰ – استاندار وقت چهارمحال و بختیاری بنا بر نظر کارشناسان بخش کشاورزی بر کشت زیتون در مناطق معتدل استان از جمله لردگان تأکید داشتند و در آن زمان بسیاری از کارشناسان منابع طبیعی بر این عقیده بودند که این اقدام غیرکارشناسی است و عملا نتیجه­ ای نخواهد داشت، البته گذر زمان نیز این باورکارشناسان منابع طبیعی را تأئید کرد.

     بدون شک وارد کردن گونه­ های جدید بایستی با لحاظ تمامی ملاحظات اکولوژیکی و زیست محیطی انجام گیرد. متأسفانه طی دو سال اخیر دوباره زمزمه وارد کردن پسته اهلی به منطقه لردگان شنیده شده است و اخیرا مسئولین سازمان جهادکشاورزی استان اعلام کرده­ اند که قصد دارند در سال جاری حدود ۲۰ هزار اصله نهال پسته را برای ایجاد باغ در منطقه لردگان توزیع کنند! ظاهرا این عزیزان از اقدامات غیرکارشناسی قبلی عبرت نگرفته ­اند و پای در مسیری خطرناک گذاشته­ اند.

     تصمیم ورود پسته اهلی در مناطق جنگلی استان که نزدیک به یک‌سوم آن جنگل‌ها، عرصه حضور گونه ­های پسته وحشی است مطمئنا بدون لحاظ ملاحظات زیست محیطی اتخاذ گردیده و ایده­ پردازان این اقدام به مخاطرات زیست محیطی ناشی از مبتلا شدن جوامع پسته وحشی به آفات و امراض جدید و یا احتمال آلوده شدن باغات پسته ایجاد شده به آفات و بیماری­ های مشترک توجه‌ای نداشته­ اند.

     حتی اگر به سایر مخاطرات قابل پیش‌بینی نظیر احتمال از بین رفتن باغات در آینده به دلیل عدم توجه به نیاز اکولوژیک این گونه بی‌تفاوت باشیم و صرف وقت، سرمایه و انرژی مردم و کشور برایمان اهمیت نداشته باشد! ولیکن ایجاد معضل جدید برای اکوسیستم شکننده زاگرس در شرایط کنونی بنا به دلایل فوق به هیچ وجه قابل‌پذیرش نیست و امیدواریم مسئولین در این تصمیم تجدید نظر کنند.

باز انتشار:

– خبرگزاری ایسنا: ورود پسته به جنگل‌های لردگان، معضلی برای اکوسیستم‌های شکننده زاگرس

– خبرگزاری میراث فرهنگی CHN: توسعه باغات به نابودی و زوال جنگل های زاگرس دامن می زند

یوزپلنگ ایرانی در راه جام جهانی برزیل

سه شنبه, ۳ دی, ۱۳۹۲

     هنوز زمان زیادی نمی‌گذرد که برای نخستین‌بار ایده‌ی حضور یوز ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ در برزیل توسط آرش نورآقایی مطرح، به وسیله‌ی محمّد درویش بال‌و‌پر ‌گرفت و خیلی زود با حمایتی گسترده از سوی فعالان محیط زیست و رسانه‌ها و همچنین مدیران ارشد کشوری در حوزه‌های محیط زیست، گردشگری و ورزش قرار گرفت. در حال حاضر نیز طراحی لوگو بر روی پیراهن بازیکنان تیم ملی فوتبال کشورمان و حضور یوز ایرانی در این آورگاه جهانی به اتمام رسیده و چند طرح نهایی برای تصمیم گیری به فیفا ارسال شده است. به همین بهانه گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان داشته‌ام که می‌توانید شرح کامل آن را – که در شماره ۲۳۶۷ مورخ ۳ دی ۱۳۹۲ منتشر شده است – در زیر بخوانید:

 002

  رفتن یوزپلنگ ایرانی به جام‌جهانی و چند نکته

  روز گذشته خبری مبنی بر اتمام طراحی لوگوهای یوز برای پیراهن فوتبالیست‌های تیم ملی ایران در جام‌جهانی منتشر شد. ناگفته پیداست که چنین اقدامی در راستای اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی برای حفظ محیط‌زیست انجام می‌شود و فعالان محیط‌زیست نظر مثبتی نسبت به آن دارند.

    به‌طور کلی وقتی از حفظ محیط‌زیست چه گونه‌های جانوری و چه گونه‌های گیاهی حرف می‌زنیم باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که در ایران مشکل عمده این است که مشارکت‌های مردمی در این زمینه بسیار پایین است. اگرچه بخش مهمی از تخریب‌های زیست‌محیطی در کشور نتیجه پروژه‌های عمرانی و دولتی است اما، مشارکت مردمی همان‌طور که می‌تواند این پروژه‌ها را متوقف کند، خود عاملی برای بقای محیط‌زیست به‌شمار می‌رود.

    برای اینکه مشارکت مردمی را در این زمینه جذب کنیم دو راهکار کوتاه‌مدت و بلندمدت داریم. در راهکار بلندمدت باید اهمیت اقتصادی محیط‌زیست را به گردشگران گوشزد کنیم و در راهکار بلندمدت باید با آگاهی بخشی به آنها یادآوری کنیم که سوای مسائل اقتصادی، محیط‌زیست در کیفیت زندگی امروز و فردای آنها تاثیر بی‌بدیل دارد.

    به هر حال این واقعیت دارد که از بین رفتن هرگونه حیوانی و گیاهی تبعات جبران ناپذیری دارد. اگر اکنون شاهد گرم‌شدن کره زمین، آلودگی هوا و… هستیم نتیجه اقدامات گذشته است همان‌طور که برخی بلاهای طبیعی نیز نتیجه دستکاری‌هایی است که در محیط‌زیست انجام شده است. درحال حاضر، وضعیت محیط‌زیستی ما اورژانسی است.

    به‌دلیل سوءمدیریت‌ها و تخریب‌هایی که در گذشته وجود داشته بسیاری از زیستگاه‌های ما در معرض نابودی هستند همان‌طور که گونه‌های حیوانی ما نیز در معرض انقراض قرار دارند که یوزپلنگ ایرانی نمونه‌ای از آن است. وضعیت اورژانسی باعث می‌شود ما در کنار انجام اقدامات بلندمدت که همان آگاهی‌بخشی در زمینه حفظ محیط‌زیست است بر اقدام کوتاه‌مدت یعنی نشان دادن تاثیر اقتصادی حفظ محیط‌زیست هم تاکید کنیم. شاید مهم‌ترین تاثیر اقتصادی محیط‌زیست جذب گردشگر باشد. برای مثال به مردمی که در یک روستا یا کنار یک تالاب زندگی می‌کنند باید بگوییم به‌جای شکار پرندگان که سود اقتصادی لحظه‌ای دارد، می‌توانند در حفظ آنها بکوشند و از این طریق باعث شوند گردشگران به منطقه بیایند. وقتی گردشگر به منطقه بیاید مردم محلی می‌توانند از طریق ارایه خدمات به آنها سود اقتصادی به‌دست بیاورند. رشد گردشگری نشان داده که سود اقتصادی ناشی از جذب گردشگر بسیار بیشتر از سودی است که از بهره‌کشی از محیط‌زیست و تخریب آن به دست می‌آید. این سود پایدار نیز هست و نسل‌های مختلف می‌توانند از آن استفاده کنند. وقتی مردم محلی از این سود کلان استفاده نمی‌کنند دلیل آن این است که یا نمی‌دانند می‌شود چنین استفاده‌ای کرد و یا اینکه زمینه لازم برای کسب این سود و درآمد را نمی‌دانند؛ زمینه‌ای که باید دولت‌ها آن را به‌وجود آورند و این مهم زمانی اتفاق می‌افتد که آنها بدانند این کار اقدامی در راستای حفظ محیط‌زیست است. البته در زمینه نشان دادن اهمیت اقتصادی محیط‌زیست، آگاه‌سازی مردم عادی تنها راهکار نیست.

    ما در کشورمان خیرانی داریم که با عنوان‌های مختلف اعم از خیران مدرسه‌ساز، خیران بیمارستان‌ساز و… شناخته می‌شوند. چرا نباید خیر محیط‌زیستی داشته باشیم؟ برای مثال یک هنرمند خارجی سرمایه خود را صرف حفظ ببر بنگال کرده است. باید سعی کنیم چنین افرادی را جذب کنیم. از طرف دیگر، در زمینه محیط‌زیست باید از ظرفیت بخش خصوصی استفاده کرد. کسانی هستند که علاقه‌مند به فعالیت‌های محیط‌زیستی هستند و حالا سود اقتصادی هم مدنظرشان هست. باید زمینه فعالیت آنها فراهم شود. الان تکنولوژی پیشرفت کرده است و برای مثال در زمینه همین یوزپلنگ ایرانی می‌توان با دوربین‌هایی از این‌گونه نادر تصویربرداری کرد و به این شکل گردشگران را جذب کرد و سود اقتصادی به‌دست آورد. تنوع زیستی در کشور ما زمینه لازم را فراهم می‌کند تا با ایجاد یکسری ایستگاه، گردشگران را به دیدن یوزپلنگ، پلنگ، قوچ، کل و … دعوت کنیم. اگر سازوکار درستی در این زمینه وجود داشته باشد حتما چنین کاری مورد استقبال گردشگران خارجی و داخلی قرار خواهد گرفت.

    بازهم باید تاکید کرد رفتن یوزپلنگ ایرانی به جام‌جهانی مبارک است. درواقع در زمینه آگاهی‌بخش چه در خارج و چه در داخل کشور این اقدام اهمیت زیادی دارد. در بعد خارجی ما الان در حال گفت‌وگو‌های جهانی هستیم و نیاز است حضوری فعال در همه زمینه‌ها داشته باشیم. قرارگرفتن یوزپلنگ ایرانی روی پیراهن تیم ملی به جهانیان نشان می‌دهد که ما ملتی هستیم که برای حفظ یک گونه حیوانی اینقدر هزینه می‌کنیم. بنابراین، تبلیغات منفی نمی‌تواند درست باشد. در داخل کشور نیز جمعیت بالای ۱۰ سال ما که چیزی حدود ۶۰ میلیون نفر هستند یک‌بار هم که شده بازی‌های ایران در جام‌جهانی و به تبع آن تصویر یوزپلنگ ایرانی را می‌بینند. آنها به این نتیجه می‌رسند که یوزپلنگ ایرانی اهمیت زیادی دارد و این نوعی آگاهی‌بخشی است که تاثیر بلندمدت دارد.

    در سال‌های اخیر تبلیغات خوبی برای حفظ محیط‌زیست به‌ویژه حفظ گونه‌های حیوانی انجام شده است اما، این تبلیغات فراگیر نبوده است و همه گروه‌های اجتماعی را تحت پوشش قرار نمی‌دهد. نهایتا این آگاهی بخشی است که به حفظ محیط‌زیست می‌انجامد وگرنه، قوانین بازدارنده برای مثال درمورد شکار، چند صباحی می‌تواند شکار را کاهش دهد و به محض آنکه قوانین برداشته شود یا نظارت‌ها کم شود ما بار دیگر شاهد شکار غیرمجاز حیوانات خواهیم بود.

     با این همه نکته‌ای را نباید فراموش کرد و آن این است که نباید به این بسنده کرد که یوزپلنگ ایرانی به جام‌جهانی برود و بیاید و فراموش شود. باید از این فرصت نهایت استفاده را کرد و در راستای جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی بهره جست. به هر حال همه می‌دانیم که وضعیت بقای یوزپلنگ ایرانی اورژانسی است و اگر اقدامات اورژانسی انجام ندهیم به‌طور قطع ضرر خواهیم کرد.

تجمعات محیط زیستی؛ نشانه‌ای از بلوغ اجتماعی

دوشنبه, ۲۵ آذر, ۱۳۹۲

     اتحاد و همسویی‌های کم‌نظیر فعالان محیط زیستی به همراه افزایش حساسیت‌های محیط زیستی در میان برخی مردم کشور که منجر به شکل‌گیری تجمعات اعتراضی در دفاع از حوزه محیط زیست و طبیعت گردید سبب شد تا سال ۱۳۹۲ با امیدهای زیادی در بین دوستداران محیط زیست کشور همراه شود و برای نخستین‌بار توسط فعال برجسته محیطزیست کشور – محمد درویش عزیز – به‌سزاواری سال “بیداری محیط زیستی ایرانیان” نامیده شود. ماجرای امیدآوری در تیرماه سال جاری با تشکیل نخستین زنجیره انسانی محیط زیستی برای نجات دیرینه‌ترین باغ گیاه‌شناسی کشور در نوشهر آغاز شد و با برگزاری اجتماع محیط زیستی بی‌سابقه مردادماه در زنجان به بهانه اعتراض به آلودگی‌های منتشر شده از کارخانه غیر استاندارد سرب و روی زنجان ادامه یافت. سومین زنجیره انسانی محیط زیستی به بهانه حفاظت از کوه شاه در بافت کرمان در مقابل عملیات‌های حفاری و اکتشاف سنگ معدن در شهریورماه با حضور صدها نفر از دوستدارن محیط زیست از سراسر کشورشکل گرفت.

     با اجتماع پرشور و ۱۰ هزار نفری اهواز و زنجیره‌های انسانی محیط زیستی آبان‌ماه سال جاری که به بهانه مخالفت و اعتراض به پروژه‌های انتقال آب از سرشاخه‌های کارون بزرگ به فلات مرکزی کشور و بی‌توجه‌ای تصمیم‌گیران به شرایط شکننده منطقه خوزستان در ساحل کارون تشکیل شد، بیداری محیط زیستی در جنوب کشور هم گسترش پیدا کرد. سرانجام نوبت به مردمان دیار زنده‌رود در استان چهارمحال و بختیاری رسید تا در اعتراض به حفر تونل‌های انحراف آب گلاب ۱ و ۲ که منجر به مرگ رودخانه زاینده‌رود در مقطع چهارمحال و بختیاری خواهد شد، نخستین زنجیره انسانی محیط زیستی‌شان را در آذرماه تشکیل دهند.

     برخلاف امیدواری‌هایی که چنین حرکت‌های مدنی در راستای مشارکت مسئولانه مردم در مواجه با موضوعات محیط زیستی بوجود می‌آورند، متأسفانه سخنان اخیر استاندار اصفهان که در شبکه اطلاع‌رسانی رهیاب‌نیوز منتشر شده است سبب نگرانی بسیاری از فعالان محیط زیست کشور شده و اعتراضات گسترده نمایندگان و مردم استان‌های خوزستان و چهارمحال و بختیاری را به‌دنبال داشته است.  

      به گزارش رهیاب نیوز رسول زرگر استاندار اصفهان ناباورانه و برخلاف منشور حقوق شهروندی دولت تدبیر و امید در زمینه فعالیت‌های اجتماعی و محیط زیستی، در مصاحبه‌ای از تجمعات مردمان خوزستان و چهارمحال و بختیاری در حمایت از رودخانه‌های کارون بزرگ و زاینده‌رود به شکل توهین‌آمیزی انتقاد کرده و مقابل در خواست مردم اصفهان برای برگزاری اجتماع محیط زیستی حمایت از زاینده‌رود گفته است: “با تجمع در کنار زاینده‌رود موافق نیستم چون معتقدم بلوغ اجتماعی و سیاسی مردم اصفهان بالاتر از مردم خوزستان و چهارمحال و بختیاری است”. سخنانی که نمایندگان و مردمان استان‌های خوزستان و چهارمحال و بختیاری آن‌را توهین به‌ فرهنگ منطقه خوانده و اعتراضات گسترده‌ای را آغاز کرده‌اند.

      اگر این گفته‌ها مربوط به استاندار اصفهان باشد بدون شک مغایر با اصول اخلاقی و ناقض منشور حقوق شهروندی دولت تدبیر و امید و همچنین برخلاف حقوق مسلم مردم در اصول ۲۷ و ۵۰ قانون اساسی کشور بوده و تنش‌های منطقه‌ای میان مردمان استان‌های چهارمحال و بختیاری و خوزستان با اصفهان را افزایش داده و نارضایتی‌های عمومی را به‌دنبال خواهد داشت.

      فراموش نکنیم که چنین حرکت‌های مدنی در دفاع از محیط زیست حاصل تلاش‌های ستودنی فعالان حوزه‌های فرهنگی و محیط زیستی کشور بوده که پس از سال‌ها اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی شاهد ایجاد چنین ظرفیت‌های ارزشمند اجتماعی در میان مردم مناطق مختلف کشور هستیم. فرصت گران‌بهایی که یقینا” دولتمردان بایستی به‌سزاواری قدر آن‌را دانسته و در جهت توسعه و فراگیری عمومی آن گام‌های بزرگتری بردارند.

     امید که از این پس تمامی استانداران ما – به عنوان عالی‌ترین مقامات اجرایی دولت در استان‌ها – و دیگر دولتمردان با تأسی از بیداری محیط زیستی مردم در این استان‌های کشور، بکوشند تا اینگونه حرکت‌های مدنی محیط زیستی در تمامی سکونتگاه‌های میهن عزیز بسط پیدا کند و دغدغه‌های محیط زیستی در شمار اولویت‌های کاری دستگاه‌های اجرایی و مطالبات اولویت‌دار همه مردمان ایران‌زمین قرار گیرد.

نقدی بر انتقال آب زاینده‌رود از دیدگاه یک متخصص منابع آب

یکشنبه, ۱۰ آذر, ۱۳۹۲

      چهارمین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی‌این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

تونل گلاب و خشک شدن رودخانه زاینده رود از حجت آباد تا گاوخونی

رحیم علیمحمدی

     رودخانه زاینده رود از حدود ۳۰ هزار سال پیش به عنوان محور اصلی و تمدن ساز در جنوب غرب و فلات مرکزی ایران به شمار رفته و خواهد رفت. این رودخانه ۴۲۰کیلومتری، که کمتر از ۱۰۰ کیلومتر آن در استان چهارمحال وبختیاری و مابقی آن در استان اصفهان واقع شده، از ارتفاعات زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته و با در نوردیدن استانهای چهارمحال و بختیاری و اصفهان به تالاب گاوخونی می‌ریزد. رودخانه همیشه با فراز و نشیب‌هایی همراه بوده است. اگر تاریخ را ورق زنیم هر از گاهی چند، خشکی و خشکسالی‌های منطقه باعث بروز قحطی و گرسنگی در جامعه بهره برداران زاینده رود در پیرامون رودخانه شده است که گاهی منجر به تغییر نظام های سیاسی شده است .تجربه های تلخ خشکسالی و قحطی در فواصل ۲، ۳، ۵ و حتی ۳۰ ساله اتفاق افتاده است. در سالهای ۱۹۸ تا ۲۱۸ هجری قمری( در زمان خلافت مأمون عباسی)، ۳۲۳، ۴۲۳، در زمان کریم خان زند، ۱۱۸۰، ۱۲۰۲، ۱۲۸۸، ۱۲۴۷، و اکنون از سال ۱۳۸۶ تا بحال، شش سال است که خشکسالی در منطقه خصوصأ ارتفاعات زردکوه بختیاری تداوم دارد. از طرفی تغییرات اقلیمی، گرم شدن نسبی هوا، کاهش تداوم ساعت های هوای سرد و حداقل های دما، باعث تبدیل بارش برف به باران شده است همین طور پراکندگی زیاد و کاهش زمان تداوم و میزان بارش ها،که این تغییرات افزایش تبخیر و تلفات بارش را به همراه دارد.

     با شروع خشکسالیها و تغییرات اقلیمی،جنگلهای بلوط (۲۰%)  و (۶۰%)گون زارهای استان دچار عارضه خشکیدگی شده‌اند و سطح وسیعی از جنگل ها به دلیل کمبود بارش ها خصوصا” ارتفاع کم برف، افزایش دما، و عدم رسیدگی لازم و هجوم ریزگردها رو به نابودی می باشندکه این مسئله بارش و اکوسیستم منطقه را نیز تحت تاثیر قرار داده است که این قضیه حوضه آبخیز رودخانه را تحت تأثیر جدی قرار داده است.

     شش سال است که استان چهرمحال و بختیاری با خشکسالی مفرط دست و پنجه نرم می کند به گونه‌ای که منابع سطحی حدود ۴۰ درصد کاهش داشته‌اند و منابع زیرزمینی به دلیل فشار بیش از حد رو به افول نهاده‌اند و اکثر دشت‌ها به دلیل نشست زمین دیگر قابل احیاء نخواهند بود. وضعیت تأمین آب شرب تمامی مردم استان بحرانی است و بیش از ۲۰۰ روستا با تانکر تامین آب می شوند!

     ما در قرن بیست و یکم، قرن انفجار اطلاعات علمی قرار داریم. حال چطور عده ای تلاش می‌کنند چشم‌های خودشان را بر روی واقعیت‌های علمی ‌و کارشناسی ببندند و بجای دیدن واقعیت‌ها و تلاش جهت رفع مشکلات و سازگاری با شرایط اقلیمی،گناه کم آبی را حواله دیگران می کنند. لذا توصیه می‌گردد مسائل علمی‌و کارشناسی را فدای مطامع گروه یا منطقه  خاصی ننمایند و سعی گردد مسائل علمی ‌و تخصصی، همواره سرلوحه کارها و تصمیم گیریها قرار داده شوند. به عنوان مثال شش سال از خشکسالی دوره اخیر می‌گذرد ولیکن متاسفانه برآوردها و اظهار نظرها هنوز بر اساس سالهای پرآبی است نه بر اساس سالهای کم آبی، در سالهای پر آبی در هیچ کجای منطقه کمبود آب چالش انگیز نیست. لذا به دلیل اینکه تمامی‌مشکلات و بحران‌های رودخانه در سالهای کم آبی بروز می نماید توصیه می‌گردد برآوردها بر اساس سالهای کم بارش صورت پذیرد.

     در زمانهای بسیار دور گذشته که حتی مردم اروپا خبری از رعایت مسائل حفط و احیای اکوسیستم  و مسائل زیست محیطی منطقه و رودخانه‌ها نداشتند، تمدن‌های حاکم بر زاینده رود به خوبی آن مسائل را درک کرده و اجراء می نمودند ولی امروز که همه مردم دنیا دوران شکوفایی علم و دانش را سپری می نمایند گروه قلیلی با هیاهو و نقض کلیه قوانین سعی بر انکار واقعیت‌های علمی و کارشناسی دارند و حتی چشمان خود را بر روی آیندگان خویش بسته‌اند، ولی غافل از آن هستند که در دولت تدبیر و امید انشاءالله نیت پلیدشان برای همه عیان خواهد شد.

     در سال ۱۳۸۴ عملیات حفر تونلی در منطقه حجت آباد واقع در مخزن سد تنظیمی- انحرافی زاینده رود و در نقطه صفر مرزی استان، به نام تونل گلاب و به منظور انتقال آب شرب مردم کاشان،آران و بید گل با ظرفیتی معادل ۱٫۷ مترمکعب بر ثانیه شروع و در اواخر سال ۱۳۹۰ به طول ۱۰٫۵ کیلومتر به پایان رسید. اما متأسفانه بعد از آن زمان نه تنها گارگاه تعطیل نشد بلکه چند گارگاه دیگر نیز در منطقه فعال شدند و عملیات حفاری جدیدی در امتداد تونل گلاب و به نام تونل گلاب ۲ به طول ۱۵ کیلومتر و با ظرفیتی معادل ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه شروع شد. به گونه‌ای که مظهر تونل در نزدیکی شهر رضوان شهر قرار دارد. در سالهای کم آبی همانند شش سال گذشته خصوصأ در ماههای تیر، مرداد، شهریور و مهر ماه آمار نشان داده که اگر تونل گلاب راه اندازی شود قادر خواهد بود تمام آب رودخانه را از محل حجت آباد به منطقه رضوان شهر منتقل نماید و رودخانه زاینده رود در حدفاصل سد تنظیمی – انحرافی زاینده رود تا باغبهادران خشک شده و به عنوان یک مسیر زهکش یا فاضلابرو عمل خواهد نمود.

     نام زاینده رود و بررسی علمی محققین و پژوهشگران متعدد ثابت نموده است که تشکیلات زمین شناسی منطقه، شیب لایه‌ها و ضخامت لایه نفوذ پذیر سطحی به گونه‌ای است که در صد قابل توجهی از آبهایی که به مصرف کشاورزی زمین‌های اطراف رودخانه می رسند مجدداً به داخل رودخانه بر می گردند و آبهای زیرزمینی منطقه به سمت رودخانه زهکشی می شوند .آمار دبی رودخانه در ایستگاههای سد تنظیمی – انحرافی و پل زمانخان نیز مؤید این مسئله می باشد.  اکوسیستم و محیط زیست رودخانه مبتنی بر وجود و جریان آب در رودخانه می باشد و چنانچه این جریان حتی برای مدت کوتاهی قطع گردد حیات رودخانه از بین رفته و دچار مرگ قطعی خواهد شد.

لذا یادآوری می گردد:

– مگر مدیریت سد زاینده رود و تأسیسات جنبی آن یا حتی اختیار ایستگاه آب سنجی پل زمانخان در اختیار مدیریت شرکت آب منطقه‌ای اصفهان نیست؟

– مگر کارت‌های هوشمند برداشت آب توسط شرکت اصفهان شارژ و کنترل نمی شوند؟

– مگر مجوزهای برداشت آب از رودخانه را شرکت آب منطقه‌ای اصفهان صادر نمی کند؟

– آیا آمار آبدهی رودخانه و میزان برداشت و برگشت آب به رودخانه در اختیار شرکت آب منطقه‌ای اصفهان نیست؟

– مگر در حال حاضر مدیریت کل رودخانه زاینده رود در اختیار شرکت آب منطقه‌ای اصفهان نیست؟

– بیش از ۸۵ درصد باغات استان چهارمحال و بختیاری توسط سیستم های آبیاری قطره‌ای آبیاری می شوند آیا این یک مدیریت مصرف بهینه نیست؟ – در پایاب رودخانه نیز همین مدیریت مصرف وجود دارد؟ 

– چرا با گذشت زمان و احداث تونل‌های جدید انتقال آب طول رودخانه کمتر شده است؟

– آیا نتیجه منفی این قضیه ناشی از مدیریت ناصحیح، برخوردهای غیر کارشناسی بامسائل خصوصأ برآورد بارش ها و آورد رودخانه، جانمایی غیر کارشناسی کارخانه‌جات و صنایع مادر نیست. تبلیغات و فراهم نمودن شرایط مهاجر پذیری، رشد قارچ گونه شهرک‌های اقماری در اطراف پایتخت فرهنگی جهان اسلام، و تخصیص و فروش آب وجود نداشته(نسیه) به استانهای دیگر مزید بر علت نشده است؟

     لذا با توجه به بررسی‌های بعمل آمده، حتی با احداث چندین تونل دیگر، مشکل کمبود آب در استان اصفهان حل نخواهد شد چون دیدگاه کلان مدیریت شهری اصفهان، دیدگاه واقع گرایانه و پایدار نبوده و نیست و تونل گلاب کل رودخانه زاینده رود واقع در زیردست سد را خشک خواهد نمود. آیا باغات احداث شده در حاشیه رودخانه زاینده رود ضمن حفاظت از خاک سطحی روان در شیب‌های تند، تصفیه هوا، کمک به مسائل آبخیزداری در منطقه، تولید اکسیژن، لطافت هوا و انتقال این توده هوا بر روی شهر اصفهان و شهرهای‌های مجاور نمی‌گردد؟ از همه مهمتر حاشیه رودخانه یک منطقه ییلاقی جهت تقویت روحیه و رفع کسالت ناشی از یک هفته تلاش‌های مردم می‌باشد که این قضیه از بعد روانشناسی و اجتماعی بسیار حائز اهمیت است.

     لذا توصیه می شود ضمن روی آوردن به کارهای کارشناسی و علمی با تکیه به علم آمایش سرزمین و واقعیت‌های موجودو به منظور جلوگیری از حیف و میل بیت المال، ضمن توقف کامل و همیشگی تونل گلاب ۲ و کاهش ظرفیت و قطر تونل گلاب ۱ پیشنهادات ذیل مد نظر قرار گیرند.

۱- توقف کامل توسعه کارخانجات صنعتی واقع در اطراف رودخانه و انتقال کارخانجات به مناطق مستعد

۲- استفاده از پسابها و آبهای نامتعارف برای استفاده صنایع فعلی تا جابجایی آنها

۳- جلوگیری از توسعه کمی شهر اصفهان، حذف فرهنگ ناسیونالیستی و افکار اشتباه و غیر منطقی و علمی گروهای خاصی، بخاطر انتقال پایتخت سیاسی کشور به منطقه

۴- ایجاد اعتقاد، باور و ایمان درنزد مسئولین کشور در خصوص حفظ، احیاء و توسعه آثار تاریخی و گردشگری پایتخت فرهنگی چهان اسلام (شهر اصفهان)

۵- تبدیل شهر اصفهان به منطقه آزاد گردشگری کشور

۶- کاهش تلاش در جهت مدیریت عرضه و هدایت نیروها به سمت مدیریت بهینه و پایدار مصرف آب در کلیه زمینه‌ها

۷- تعطیلی و برچیدن تمام گارگاههای فعال در منطقه گلاب ۲ و پر کردن حفاری های انجام شده

۸- کاهش قطر سراسر تونل گلاب ۱ با لاینیگ مجدد و تبدیل پتانسیل انتقال آب تونل از ۲۲٫۵ به ۱٫۷ مترمکعب بر ثانیه

۹- احداث تصفیه خانه‌های فاضلاب کلیه روستاها و شهرهای اطراف رودخانه

۱۰- واگذاری سند مالکیت حق آبه های بهره وران آب در استان چهارمحال و بختیاری

سازمان حفاظت محیط زیست در نخستین ۱۰۰ روزه دولت یازدهم

چهارشنبه, ۶ آذر, ۱۳۹۲

     به‌بهانه بررسی عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست کشور در پایان صدمین روز آغاز به کار دولت یازدهم؛ در گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان شرکت کرده‌ام که می‌تواند متن کامل آن‌را در زیر بخوانید:

100 روزه

سازمان محیط‌زیست از سمن‌ها حمایت کند

 هومان خاکپور – فعال محیط زیست

      سازمان محیط‌زیست نیز مانند سایر سازمان‌های دولتی گزارش صدروزه ارائه داده است و همان‌طور که عملکرد آن می‌تواند مورد ارزیابی قرار بگیرد این گزارش را نیز می‌توانیم بررسی کنیم. واقعیت این است که تغییر و تحولات در سازمان محیط‌زیست دیرتر از سایر سازمان‌ها انجام شد و به همین دلیل نمی‌توان ارزیابی دقیقی داشت. با این وجود، نباید از این واقعیت غفلت کرد که حضور خانم ابتکار در سازمان محیط‌زیست امید و پویایی ایجاد کرده است که دلیل آن نیز سابقه مدیریت او در این حوزه در دولت اصلاحات است. گذشته از این، تغییرات در سازمان محیط‌زیست و انتصابات راضی‌کننده بوده است. استفاده درست از منابع انسانی در این سازمان همواره خواسته فعالان محیط‌زیست بوده که پیشرفت نسبی داشته است.

     به‌طور مشخص می‌خواهم از دو اتفاق در حوزه محیط‌زیست حرف بزنم که رخ دادن آنها باعث می‌شود اگر منصفانه قضاوت کنیم عملکرد سازمان محیط‌زیست را مثبت بدانیم. اینکه شورای‌عالی محیط‌زیست احیا شد و اولین جلسه خود را نیز تشکیل داد از اهمیت زیادی برخوردار است. از طرف دیگر، این بحث که سمن‌های فعال در حوزه محیط‌زیست در کارگروه‌های پروژه‌های عمرانی شرکت کنند اهمیت زیادی دارد. درمورد سمن‌های فعال در حوزه محیط‌زیست این واقعیت وجود دارد که در مضیقه هستند و شرایط خوبی ندارند. سمن‌های محیط‌زیست را علاقه‌مندان به این حوزه تشکیل داده‌اند و مشکل اصلی آنها نداشتن حامی مالی و کمبود امکانات و تجهیزات سخت‌افزاری است. این مشکل باعث می‌شود آنها نتوانند از نظر تخصصی و فنی آنطور که باید و شاید پیشرفت کنند همان‌طور که دامنه فعالیت آنها محدود و پایداری آنها مشکل می‌شود.

     در روزهای گذشته از مدیریت خانم ابتکار بر سازمان محیط‌زیست تغییری در این زمینه ایجاد نشده است. آنچه از تغییر مدیریت سازمان محیط‌زیست عاید سمن‌های فعال این حوزه شده است امیدی است که این تغییرات به وجود آورده است. از طرف دیگر بخشنامه‌ای صادر شده است که مسئولان حق شکایت از فعالان محیط‌زیست و سمن‌ها را ندارند و حتی شکایت‌های سابق نیز پس گرفته شده است. امید به وجود آمده غنیمت است و به‌ویژه ما شاهد این هستیم که در شهرستان سمن‌ها با رفع برخی مشکلات امیدوار شده و با جدیت بیشتری به کار خود ادامه می‌دهند با این وجود، سازمان محیط‌زیست حتما باید به فکر رفع مشکلات مالی آنها باشد و آنها را بازوان اجرایی خود بداند.

     با توجه به اینکه زمان زیادی از حضور خانم ابتکار در سازمان محیط‌زیست نگذشته است باید پویایی ایجاد شده را قدر بدانیم. به هر حال همان‌طور که همه می‌دانند مشکلات زیست‌محیطی فزاینده‌ای در کشور ما وجود دارد. برخی از آنها مانند خشک شدن دریاچه ارومیه، در خطر بودن کارون، خشک شدن جنگل‌های بلوط زاگرس و… بیشتر رسانه‌ای شده و مردم از آن اطلاع بیشتری دارند. توجه به این مسائل غنیمت است و اینکه رئیس سازمان محیط‌زیست در زنجیره انسانی کارون شرکت می‌کند یا وقتی اخباری مبنی بر آلودگی هوای خوزستان به گوش می‌رسد به این استان سفر می‌کند امیدوارکننده است هرچند نباید فعالیت‌ها محدود به این چیزها باشد.

تشکیل زنجیره انسانی با شعار “تونل‌های گلاب = مرگ زاینده‌رود”

سه شنبه, ۵ آذر, ۱۳۹۲

     تونل‌های گلاب و انحراف جریان زاینده‌رود در محدوده استان چهارمحال و بختیاری در شمار مهمترین چالش‌های محیط زیستی منطقه است که در حال تبدیل شدن به یکی از تنش‌های اجتماعی نگران کننده است! بدون شک تونل‌های گلاب اضافه بر نابودی اکوسیستم آن بخش از رودخانه زاینده‌رود که در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده است، معیشت و زندگی مردمان منطقه سامان و ۲۲ روستای حاشیه این رودخانه در محدوده استان چهارمحال و بختیاری را با تهدیدهای جدی اقتصادی و اجتماعی مواجه می‌کند.

     اعتراضات اجتماعی مردم منطقه، مسئولان و فعالان محیط زیست استان به این تونل‌های انحراف آب، بیش از ۳ سال است که ادامه داشته و منجر به تجمعات و تنش‌های اجتماعی زیادی در منطقه شده است. اما به‌رغم این نارضایتی‌های اجتماعی و مخالفت‌های کارشناسی از نقطه نظرهای اقتصادی، فنی، اجتماعی و زیست محیطی؛ متأسفانه وزارت نیرو در خصوص توقف عملیات اجرائی این تونل‌ها اقدام انجام نداده و به‌نظر می‌رسد برنامه‌ای برای توقف آن هم ندارد.

     تشکیل زنجیره انسانی حمایت از زاینده‌رود در صبح‌جمعه مورخ ۸ آذر‌ماه ۱۳۹۲ در ادمه روند همین اعتراضات اجتماعی است که توسط تشکل‌های مردم نهاد استان و با شعار “تونل‌های گلاب = مرگ زاینده‌رود”، در محل پل زمان‌خان در حاشیه زاینده‌رود، برنامه‌ریزی شده است تا از این طریق فریاد حقوق تضیع شده زاینده‌رود و مرگ این رودخانه حیات‌بخش به گوش دست‌اندرکاران و تصمیم‌گیران ارشد کشوری برسد.

زنجیره انسانی زاینده رود پرسش های زنجیره انسانی زاینده رود

در همین رابطه:

– خبرگزاری مهر: تشکیل زنجیره انسانی در حمایت از زاینده رود در چهارمحال و بختیاری / نگرانی ازانتقال آب توسط تونل گلاب

یک تیتر اشتباه و اعتراض به روزنامه آرمان!

شنبه, ۲ آذر, ۱۳۹۲

مرگ زاگرس

     انتخاب اشتباه یک تیتر برای گفتگوی نگارنده با خبرنگار روزنامه آرمان، بهانه نگارش این جوابیه و ارسال آن برای سردبیر محترم آرمان و روابط عمومی سازمان جنگل‌ها بوده است. متن کامل این جوابیه را می توانید در زیر بخوانید:

سردبیر محترم روزنامه آرمان؛ جناب آقای حسین عبداللهی

باسلام و احترام

     پیرو درج گزارش بررسی وضعیت جنگل‌های زاگرس با عنوان “مقصر تخریب زاگرس، سازمان جنگل‌هاست” و انتخاب و تنظیم نادرست تیتر و مقدمه گفتگوی نگارنده با خبرنگار آن روزنامه؛ جوابیه‌ زیر حضورتان ایفاد می‌شود. خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به انتشار آن اقدام فرمایند:

     نگارنده به‌عنوان یک فعال محیط زیست در گفتگویی با خبرنگار آن روزنامه وزین شرکت کردم تا با بررسی وضعیت جنگل‌های زاگرس، ابعاد فاجعه‌بار زوال و خشکیدگی دراین جنگل‌ها را مورد تحلیل کارشناسی قرار دهیم. اما متأسفانه گزارش تنظیمی که در صفحه ۷ شماره ۲۳۳۹ روز چهارشنبه مورخ ۲۹ آبان ۱۳۹۲ آن روزنامه منتشر شده است دارای ایرادات اساسی در انتخاب تیتر و مقدمه است که برگرفته از سخنان و دیدگاه‌های کارشناسی بنده نبوده و به‌نظر می رسد خبرنگار محترم در اثر کم‌دقتی دچار اشتباه در انتخاب تیتر شده است.

     اعلام سازمان جنگل‌ها به‌عنوان مقصر تخریب زاگرس؛ به‌هیچ وجه دیدگاه نگارنده نبوده و حتا برخی از نکاتی را که در مقدمه گزارش آورده شده است برگرفته از مضامین سخنان و گفته‌های بنده نبوده و مسئولیت تنظیم تیتر و مقدمه بر عهده خبرنگار آن روزنامه است.

     همان‌طور که در بخشی از این گفتگو نیز اشاره کرده‌ام؛ مقصر اصلی در تخریب زاگرس نه‌تنها سازمان جنگل‌ها و یا سازمان حفاظت محیط زیست نبوده بلکه این دو نهاد متولی به‌رغم ساختار انسانی نامتناسب و منابع مالی بسیار ناچیزشان، سزاوارانه برای حفاظت از طبیعت زاگرس و نجات تنوع زیستی آن تلاش می‌کنند اما سرچشمه اصلی مشکلات در جای دیگر است. البته ممکن است در برخی موارد مانند تأخیر در انجام مطالعات زوال جنگل‌ها و یا مقابله با ریزگردها ایراداتی وارد باشد که این کوتاهی‌ها نیز عمدتا” ریشه در کمبود اعتبارات و عدم تخصیص منابع مالی مورد نیاز دارد.

     بنابراین باور نگارنده بر این است که مقصر اصلی در تخریب زاگرس؛ عدم توسعه یافتگی در سال‌های گذشته، نبود ظرفیت‌های اشتغال متناسب با نیاز جمعیتی و وابستگی‌های معیشتی بیش از توان تولیدی جنگل‌‌ها در زاگرس بوده که یقینا” بدون همکاری مسئولانه همه اجزای دولت کار چندانی از دست سازمان‌ جنگل‌ها و یا سازمان حفاظت محیط زیست برنخواهد آمد.

تونل گلاب۲؛ انحراف فاجعه‌بار زاینده‌رود در محدوده چهارمحال و بختیاری

سه شنبه, ۲۸ آبان, ۱۳۹۲

     دکتر حسین صمدی در ادامه سلسله یادداشت‌های خود در زمینه آثار و تبعات فاجعه‌بار پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ در استان چهارمحال و بختیاری به فلات مرکزی و اصفهان، در یادداشتی تأمل‌برانگیز به ماجرای حفر تونل گلاب۲ و انحراف جریان زاینده‌رود در محدوده استان چهارمحال و بختیاری پرداخته که ناباورانه اضافه بر نابودی اکوسیستم بخشی از رودخانه زاینده‌رود که در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده است، معیشت و زندگی مردمان منطقه سامان و ۲۲ روستای حاشیه رودخانه زاینده‌رود در چهارمحال و بختیاری را با تهدیدهای جدی مواجه خواهد کرد.

     شرح کامل این ماجرای تلخ و فاجعه‌بار که این متخصص آب ارسال کرده است در زیر با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می‌شود:

 تونل‌هایی که منشأ منازعات و بحران‌های محیط زیستی آینده خواهند شد!

حسین صمدی بروجنی – دانشیار دانشگاه شهرکرد

     طرح تونل گلاب در لوای طرح انتقال آب شرب کاشان از سال ۱۳۸۴ توسط استان اصفهان مطرح گردید و شامل دو فاز تونل ۱ و ۲ گلاب است. تونل گلاب۱ با طول ۱۰ کیلومتر و قطر ۳٫۸ متر برای انتقال ۱٫۷ مترمکعب بر ثانیه آب از زاینده‌رود به محل تصفیه‌خانه کاشان است که حفر آن مراحل پایانی را می‌گذراند و به دلیل ظرفیت پایین، برای استان چهارمحال و بختیاری مشکلی ایجاد نمی‌کند. تونل گلاب ۲ به طول ۱۷ کیلومتر و ظرفیت ۲۳ مترمکعب‌برثانیه در ادامه تونل ۱ گلاب قرار دارد که آب منطقه‌ای اصفهان با انعقاد قراردادهای اجرائی، عملیات حفر آن را آغاز کرده و تا پایان سال ۱۳۹۱ در حدود ۲ کیلومتر از این تونل را حفر نموده است.

    این طرح زاده تحریف در سیمای طرح انتقال آب به کاشان با ظرفیت نهائی ۱٫۷ مترمکعب بر ثانیه است و از محل اعتبارات استان اصفهان بدون اخذ مجوزهای زیست محیطی و قانونی انجام می‌شود و از این نظر دارای وجاهت قانونی نیست. با توجه به ظرفیت بالای تونل گلاب۲ و انحراف رودخانه زاینده‌رود در محدوده استان چهارمحال و بختیاری توسط این تونل، مردم منطقه سامان و ۲۲ روستای حاشیه رودخانه زاینده‌رود در این استان، از نیمه اول سال ۱۳۹۰ اعتراض‌هایی را آغاز کرده و نگرانی خود را از خطر انحراف آب رودخانه زاینده‌رود و احتمال خشک شدن باغات خود ابراز نمودند. در حالیکه این نارضایتی‌ها همچنان ادامه دارد و مسئولین استان بر این امر اتفاق نظر دارند که نباید تونل ۲ گلاب حفر شود و اظهارنظرهای کارشناسی نیز در این ارتباط مؤید این موضوع است که حفر تونل ۲ گلاب فاقد توجیه از نقطه نظرهای اقتصادی، فنی، اجتماعی و زیستمحیطی است، ولی وزارت نیرو در خصوص توقف عملیات اجرائی این تونل اقدام نمی‌نماید.

     لذا برای روشن شدن موضوع در اینجا به دلایل غیرکارشناسی بودن حفر تونل گلاب ۲ پرداخته می‌شود که امید است در یک فضای کارشناسی و بدور از تعصبات محلی و منطقه‌ای، این موارد مورد توجه قرار گیرد و در اسرع وقت عملیات حفر تونل گلاب ۲ که هم اکنون که به انتهای سال ۱۳۹۱ نزدیک می‌شویم در جریان است، متوقف شود:

الف) عدم توجیه تونل گلاب۲ از نظر حفاظت کیفی آب(شرب) و پدافند غیرعامل

     یکی از مهمترین دلایل توجیهی حفر تونل گلاب۲، حفظ کیفیت آب شرب رودخانه زاینده‌رود برای اصفهان مطرح شده است و این موضوع به پدافند غیر عامل ربط داده شده است. این توجیه به دلایل مختلف مبنای علمی و کارشناسی ندارد. اول آنکه در مسیر زاینده‌رود در استان چهارمحال و بختیاری هیچ صنعت قابل ملاحظه‌ای احداث نشده و برنامه‌ای نیز برای آن وجود ندارد، لذا آلودگی صنعتی اساسأ در منطقه وجود ندارد. تنها آلودگی روستاهای حاشیه زاینده‌رود مطرح است که به استناد نتایج آنالیزهای کیفیت آب رودخانه در ایستگاه‌های هیدرومتری، گزارشی دال بر انتقال این آلودگی در پایین‌دست منتشر نشده است. یقینا” علت این امر به توان خودپالائی رودخانه زاینده‌رود که ناشی از دبی و شیب قابل ملاحظه آن‌است، برمی‌گردد، ماجرایی که باعث شده تا رودخانه زاینده‌رود به مثابه یک تصفیه‌خانه بزرگ طبیعی عمل کرده و عمده آلودگی‌های رودخانه برطرف شود و اگر هم بخشی از آلودگی حذف نشد، تصفیه‌خانه آب شرب اصفهان آن را از بین می‌برد. علاوه بر آن احداث تصفیه‌خانه فاضلاب شهرها و روستاها به عنوان یک اصل شناخته شده محیط زیستی، از تعهدات دولت است که اجرای آن مشکل آلودگی را نه تنها در رودخانه زاینده‌رود بلکه در سایر رودخانه‌های کشور از اساس منتفی می‌کند.

     مسئله دوم آنکه باید دید رویکرد انحراف آب رودخانه برای کنترل آلودگی‌ها در کشورهای توسعه یافته چه جایگاهی دارد. بررسی‌های بیشتر در این زمینه نشان می‌دهد این رویکرد یک دور باطل بشمار می‌آید. زیرا این سؤال مطرح است که اگر با حفر تونل گلاب۲ بتوان آلودگی رودخانه پائین‌دست سد زاینده‌رود را کنترل کرد، با توجه به اینکه عمده منابع آلاینده در بالادست سد زاینده‌رود است (از جمله شهرها و روستاها در بخش‌هائی از سه شهرستان شهرکرد، کوهرنگ و چادگان و فریدن) چگونه می‌توان رودخانه زاینده‌رود را در بالادست، از نقطه شروع که شهر چلگرد است با روش انحراف کنترل کرد؟ پاسخ این سؤال را می‌توان از تجارب کشورهای دیگر بدست آورد که آن کشورها برای کنترل آلودگی‌های احتمالی بجای اینکه رودخانه را از مسیر طبیعی انحراف دهند، کلیه اقدامات حفاظت کیفی و کمی آب رودخانه را در دستور کار خود قرار می‌دهند.

     بنابراین با توجه به این توضیحات، اگرچه توجیه حفظ کیفیت آب شرب برای تونل گلاب ۲ ظاهر مستدلی دارد، ولی بر مبنای اصول علمی و کارشناسی و تجارب سایر کشورها، این توجیه از اصل نادرست بوده و اجرای تونل گلاب ۲ بجز هدر دادن بودجه و ایجاد مشکل برای پائین‌دست، حاصلی ندارد. جالب است حفر تونل گلاب ۲ می‌تواند خود عاملی برای افت کیفیت آب شرب باشد. زیرا بخش قابل توجه‌ای از آب شرب استان یزد از محل تصفیه‌خانه باباشیخ‌علی تأمین می‌شود و انحراف آب از بالادست باعث می‌شود رودخانه زاینده رود خاصیت خودپالائی خود را از دست داده و به مرور به یک مسیر فاضلاب رو تبدیل شود، به بیان دیگر با حفر تونل گلاب ۲ نقض غرض می‌شود.

عدم توجیه از نظر حفاظت کمّی منابع آب  

     ممکن است برخی تصور کنند با احداث تونل گلاب ۲ و انحراف آب از مسیر طبیعی می‌توان از نظر کمّی به رودخانه زاینده‌رود کمک کرد. برای بررسی این فرضیه لازم می‌شود آمار اندازه‌گیری دبی رودخانه مورد بررسی قرار گیرد. تحلیل آمار ۳۷ ساله رودخانه زاینده‌رود در دو ایستگاه محدوده مورد نظر یکی ایستگاه سد تنظیمی (واقع در مقطع ورودی رودخانه زاینده‌رود به استان چهارمحال و بختیاری) و دیگری ایستگاه پل زمانخان (واقع در مقطع خروجی رودخانه زاینده‌رود از استان) نشان می‌دهد نه تنها دبی آب زاینده‌رود در محدوده استان کم نشده است، بلکه دبی خروجی زاینده‌رود از استان چهارمحال و بختیاری، ۰٫۹ درصد نسبت به ورودی آن به استان بیشتر بوده است(میانگین بلندمدت ورودی و خروجی به ترتیب ۴۶ و ۴۶٫۴ مترمکعب بر ثانیه).

     این امر بخاطر اثر مثبت باغات حاشیه زاینده‌رود در افزایش نفوذپذیری خاک توسط ریشه درختان و نفوذ هرزآب‌های منطقه به داخل زمین و در نهایت تخلیه تدریجی بصورت زایش به رودخانه است. شاید یکی از دلایل نامگذاری رودخانه زاینده‌رود، همین خاصیت زایندگی رودخانه بوده است. بنابراین با احداث تونل گلاب ۲ هیچ منفعتی از نظر حفاظت کمّی آب حاصل نمی‌شود.

عدم توجیه از نظر اقتصادی

     در هر طرح لازم است گزینه‌های ممکن بررسی شوند و از نظر اقتصادی رتبه‌بندی گردند. در مورد طرح تونل گلاب ۲ یک گزینه جایگزین، عدم اجرای تونل و انجام سرمایه‌گذاری در حفاظت کیفی رودخانه در مسیر طبیعی است، در این ارتباط برآوردهای کارشناسی نشان داده با صرف کمتر از ۲۰ درصد هزینه تونل گلاب می‌توان کلیه روستاهای مسیر زاینده‌رود را مجهز به سیستم تصفیه فاضلاب نمود.

     این صرفه‌جویی ۸۰ درصدی هزینه تونل را اگر به هزینه‌های اجتماعی و زیست محیطی مترتب بر تاثیرات منفی تونل بر کاهش درآمد باغات و از بین رفتن درآمدهای گردشگری منطقه اضافه شود، غیراقتصادی بودن طرح به اثبات می‌رسد. بویژه آنکه اگر بنا باشد سیستم آب شرب اصفهان با حفر تونل گلاب ۲ از موقعیت فعلی که در باباشیخ‌علی است، تغییر یابد این امر به معنی نادیده گرفتن سرمایه‌گذاری‌های عظیمی است که از دهه ۵۰ با حفر دو تونل، احداث سد چم‌آسمان و اجرای کیلومترها خط انتقال برای تآمین آب شرب اصفهان انجام گرفته و از این منظر نیز مشخص است که گزینه تونل گلاب ۲ از نظر اقتصادی فاقد توجیه است.

عدم توجیه از نظر اجتماعی

     برای بررسی تبعات اجتماعی تونل گلاب ۲ کافی‌است به آمار دبی رودخانه در زمان خشکسالی مراجعه شود که این دبی رودخانه  به ۱۷٫۷ مترمکعب بر ثانیه کاهش یافته است و اگر فرض بر این باشد که تونل سوم کوهرنگ نیز به بهره‌بردای رسیده باشد، آب قابل انتقال از تونل سوم در زمان خشکسالی برابر ۲٫۷ مترمکعب بر ثانیه است لذا دبی رودخانه مجموعاً به ۲۰٫۴ مترمکعب بر ثانیه می‌رسد که از ظرفیت تونل گلاب ۲ که معادل ۲۲ متر مکعب بر ثانیه است، کمتر می‌باشد و بدیهی است در صورت اجرای تونل گلاب ۲، این امکان وجود خواهد داشت که کل آب رودخانه منحرف شود و در این صورت باغات حاشیه زاینده‌رود در استان چهارمحال و بختیاری و حتی استان اصفهان در طول رودخانه خشک خواهد شد و این مسئله یک بحران اجتماعی برای شهرها و روستاهای مسیر با جمعیت حدود ۵۰ هزار نفر بوجود خواهد آورد که امرار معاش اصلی زندگی آنها بطور مستقیم و غیر مستقیم از طریق باغات است.

     این در حالیست که باغات حاشیه زاینده‌رود از نظر کمیت و کیفیت بر منابع آب رودخانه زاینده‌رود بار اضافی تحمیل نمی‌کند و عمده آب مورد نیاز باغات از زایش‌های رودخانه تأمین می‌شود که علت این زایش‌ها به وجود همین باغات بر می‌گردد.

عدم توجیه از نظر زیست محیطی

     مهمترین شرط برای اجرای هر طرح آبی این‌است که طرح دارای توجیه زیست محیطی باشد. طرح تونل گلاب ۲ بدلیل انحراف عمده آب رودخانه زاینده‌رود تبعات زیادی را از نظر زیست محیطی بوجود می‌آورد. این تبعات در دو گروه قابل تقسیم‌بندی است. یکی اثراتی که بواسطه کاهش دبی رودخانه توسط تونل گلاب ۲ بوجود می‌آید، مطابق نمودار زیر این‌است که در سال‌های نرمال امکان خشک شدن رودخانه در ماه‌های دی، بهمن و اسفند وجود خواهد داشت و در زمان خشکسالی این مسئله تقریبا در تمام ماه‌های سال رخ می‌دهد. بدیهی است این  امر مسائل عدیده زیست‌محیطی را بوجود می‌آورد و باعث مرگ رودخانه می‌شود.

     دیگری از بُعد کیفیت آب رودخانه است که با انحراف عمده آب رودخانه، توان خودپالایی رودخانه به شدت کاهش یافته و بویژه در زمان خشکسالی، رودخانه به یک مسیر فاضلاب‌رو و زباله‌دان تبدیل می‌شود که از نظر محیط زیستی غیرقابل پذیرش است.

     از سوی دیگر در صورت خشک شدن باغات، اکوسیستم منطقه به‌هم خورده و زمینه برای ایجاد گرد و غبار و حرکت آن به سمت اصفهان بوجود خواهد آمد. ضمن آنکه گزارش‌های منتشر شده حاکی از آن است که در طرح تونل گلاب ۲ مجوزهای زیست‌محیطی گرفته نشده است و لازم است سازمان حفاظت محیطزیست استان در این باره بررسی‌های بیشتری انجام دهد.

دبی ورودی و خروجی زاینده‌رود از چهارمحال و بختیاری

جمع بندی تونل گلاب۲

     با توجه به موارد فوق، حفر تونل گلاب ۲ نه تنها موجب حفظ کیفیت آب رودخانه برای شرب نمی‌شود بلکه عاملی برای به خطر افتادن کیفیت آب رودخانه در پائین‌دست (بدلیل کاهش دبی رودخانه) و بروز بحران‌های اجتماعی در آینده نزدیک خواهد شد و قطعأ باید عملیات اجرائی این تونل متوقف شود. با توقف این تونل میتوان کلیه اقدامات حفاظت کیفی رودخانه و سرمایه‌گذاری‌های مربوطه از محل صرفه‌جوئی که بواسطه عدم اجرای تونل بدست می‌آید، انجام داد.