بایگانی “فعالان محیط زیست”

مرگ جنگل‌های بلوط … !

سه شنبه, ۶ اسفند, ۱۳۹۲

     آغاز عملیات‌های گسترده بهداشتی و پرورشی در جنگل‌های آلوده و خشکیده زاگرس که در قالب قطع درختان آلوده در حال انجام است بهانه گفتگوی خبرنگار روزنامه شرق با برخی از متخصصین بخش منابع طبیعی بوده است. نگارنده نیز در این گفتگو شرکت داشته‌ام که می‌توانید شرح کامل این گزارش را که در شماره ۱۹۶۲ مورخه ۶ اسفند ۱۳۹۲ این روزنامه در زیر بخوانید:

شرق

نسیم محمدی – روزنامه شرق:

      ۱۰هزارهکتار از جنگل‌های بلوط زاگرس طی هفته‌های اخیر به زغال تبدیل شدند. به گزارش روزنامه شرق ؛ این رویداد در پی خشکیدن بخش اعظم جنگل‌های بلوط در زاگرس رخ داد که ناشی از عملکرد هشت‌ساله مدیران در محیط‌زیست، سازمان جنگل‌ها و وزارت نیرو است، سرانجام شعبده مدیران برای تبدیل درختان به کربن پاسخ داد. طی روزهای گذشته رییس سازمان جنگل‌ها و مراتع اعلام کرد عامل بیماری در ۱۷۰هزارهکتار از بلوط‌های زاگرس پیشرفت کرده است.

     در این راستا قطع درختان آلوده در زاگرس آغاز و ۱۰هزارهکتار از جنگل‌های خشکیده بلوط تبدیل به زغال شدند. بنا به گفته وی این تصمیم به پیشنهاد کارشناسان، برای جلوگیری از اشاعه بیماری زغالی بلوط توصیه شده است. اما آنچه هم‌اکنون در حال انجام است زمینه مخالفت شدید کارشناسان این حوزه را فراهم کرده است.

     خداکرم جلالی، ریاست سازمان جنگل‌ها و مراتع را همزمان با عضویتش در هیات‌مدیره بزرگ‌ترین شرکت بهره‌برداری و احیای جنگل در استان گیلان بر عهده گرفت که با سکوت کارشناسان و رسانه‌ها همراه شد و هرگز به این اشاره نشد.

     با وجود امضای معصومه ابتکار بر طومار حمایت از جنگل‌های بلوط، مدیر پروژه زاگرس در سازمان محیط‌زیست گفته است تنها راه برای جلوگیری از پیشرفت بیماری، قطع درختان بلوط زاگرس است. اخیرا این نوع دوگانگی‌های رفتاری در میان مدیران محیط‌زیست آشکارا دیده می‌شود.

حذف بلوط‌های بیمار بدون نقشه پراکنش بیماری

     اما رییس انجمن جنگل‌بانی ایران از جمله کارشناسانی بود که از سال‌های گذشته مرگ جنگل‌های زاگرس را هشدار داده بودند. هادی کیادلیری چندی پیش در همایشی که موسسه تحقیقات گیاه‌پزشکی برای بررسی زوال بلوط برگزار کرده بود مخالفت شدید خود را با معدوم‌کردن بلوط‌های زاگرس اعلام کرد.

    وی تاکید کرد «ما نه‌تنها با مرگ بلوط مواجه نیستیم که مساله مرگ یک اکوسیستم است و در تصمیم مدیران سازمان جنگل‌ها این مساله دیده نشده‌، آنچنان که معدوم‌کردن درختان نه‌تنها باعث حل مساله نخواهد شد بلکه فشاری مضاعف بر زاگرس تحمیل خواهد کرد، علاوه بر آن نقشه پراکنش آلودگی هنوز تهیه نشده و بسیاری از مدیران منابع طبیعی در این‌باره دچار اشتباه هستند.»

     در گفت‌وگویی که با وی انجام دادیم او تاکید کرد «آماری از شدت صدمات و میزان درختان خشکیده در دست نیست. امروز تعادل با شاخص‌هایی متفاوت از جمله شناسایی فرآیندهای اکولوژیک اندازه‌گیری می‌شود که ما هنوز آستانه فرآیندهای اکولوژیک را در این رابطه نمی‌دانیم. هنوز اطلاعات جامعی از رابطه اجتماعی و اکولوژیک بین مردم و حوزه در دست نیست. در حال حاضر در زاگرس ما یک گام بیشتر با بیابان فاصله نداریم، گویا زغال‌گیری از درختان بلوط از بیماری زغالی در مرگ درختان پیشی گرفته است.»

     او افزود «پرسش اصلی این است که چرا در تمام سال‌های گذشته زادآوری نداشته‌ایم، در این مناطق حتی درختان ۲۰، ۳۰، یا ۵۰ساله هم دیده نمی‌شوند. اینها نشان می‌دهد که استرس‌ها از همان ۵۰سال پیش آغاز شده، بیماری زغالی بلوط یک‌دلیل ثانویه است، اگر مساله بیماری است پس علت خشکیدگی گونه‌های دیگر چیست؟ شرایط کنونی یک تصمیم استراتژیک را طلب می‌کند. امیدوارم سازمان جنگل‌ها به تکرار اشتباهات پیشین خود نپردازد.»

تخریب جنگل بلوط در اثر مدیریت ناکارآمد است

     کیادلیری در ادامه تحلیل خود با اشاره به تصمیم‌های نادرست سازمان جنگل‌ها می‌گوید: «در مورد زاگرس به تشکیل یک تیم فنی نیاز داریم چرا که سرعت تخریب و نابودی بسیار بالاتر از سرعت حرکت ما در جهت رفع مشکل است. این در شرایطی است که تنها برای برگرداندن حاصلخیزی خاک باید ۵۰درصد از درآمد نفت به این پروژه اختصاص یابد.

     علت اصلی این خشکیدگی‌ها تنها قارچ زغالی یا آفات چوبخوار نبوده‌. بلکه مدیریت ناکارآمد نقش بسزایی در تشدید مساله داشته است.»  بر اساس آمار در ۸۵۰ هکتار از جنگل‌های زاگرس شاهد کشاورزی در زیر عرصه هستیم. میزان آتش سوزی‌ها تا دو و نیم برابر افزایش پیدا کرده است. علاوه بر این آلودگی گردوغبار نیز در غرب کشور بیداد می‌کند. «استفاده از چوب سوخت طی سال‌های اخیر افزایش یافته است. به‌طوری که در گذشته اگر هزینه تهیه سوخت، صدهزارتومان بود امروز با چند برابرشدن این هزینه، مصرف چوب به‌عنوان سوخت به صرفه‌تر به‌نظر می‌رسد.» در این مناطق فقر بسیار شدیدی حاکم است و این وابستگی به منابع جنگلی را دامن زده است.

     چرای بیش از حد دام‌ها در این مناطق باعث شده زادآوری درختان سیری منفی داشته باشد چراکه به گفته کیا‌دلیری: «درختان با بذر سنگین از جمله بلوط در زیر سایه درخت مادری رشد می‌کنند. حذف درختان مادری بدون برنامه، یعنی از بین‌بردن سایه و تشدید خسارت. در چنین شرایطی ما به جای تعریف استراتژی‌های بلندمدت برای از بین‌بردن استرس‌ها باعث تبدیل صدمات بالقوه به بالفعل می‌شویم.»

     هومان خاکپور، فعال محیط‌زیست و نماینده سازمان‌های مردم‌نهاد برای دیدار با رییس‌جمهور در این مورد می‌گوید ورود به جنگل جهت دستکاری حتی اگر با هدف حمایت از جنگل هم باشد باید با آماده‌سازی جوامع محلی برای پذیرش حضور ما در جنگل انجام پذیرد. طرح حمایتی که در حال حاضر در دستور کار سازمان جنگل‌ها قرار گرفته‌ است می‌تواند باعث ایجاد تنش بین جوامع روستایی و کارشناسان و پیمانکاران شود، حضور گروه‌های مردم‌نهاد قبل از ورود پیمانکاران و کارشناسان به منظور آماده‌سازی و آموزش جوامع محلی برای جلوگیری از اعتراض مردم بومی امری ضروری است و با شرایط کنونی بدون آموزش مردم حضور در عرصه‌ها برای قطع درختان عکس‌العمل شدید جوامع محلی را در پی خواهد داشت.

مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟

     در هفت سال گذشته موج تغییر روسای سازمان جنگل‌ها و محیط‌زیست و کوتاه‌بودن دوره‌های مدیریتی موجب شده تصمیمات کوتاه‌مدت باشد. کیادلیری می‌گوید: تا زمانی که ما بحران مدیریت داریم چگونه می‌توانیم بحران‌هایی اینچنینی را مدیریت کنیم؟ پیشروی با همین سرعت و به همین شیوه به نابودی سرزمین وسیعی منجر خواهد شد که در این صورت بخش وسیعی از ایران خالی از سکنه خواهد شد. با توجه به آنچه که کارشناسان این حوزه بیان کرده‌اند لحاظ تصمیم‌های تک‌بعدی می‌تواند باز‌خوردهای تندی به همراه داشته باشد.

     حضور کارشناسانی از جمله ناصر مقدسی به عنوان رییس شورایعالی جنگل امید‌هایی برای تغییر شیوه‌های مدیریتی و تجدید‌نظر برای حذف بدون برنامه درختان در زاگرس به‌وجود آورده است. در این مورد ‌گری لوییس، هماهنگ‌کننده و نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد در ایران در سخنرانی خود در گردهمایی بنیاد میراث ایران و بنیاد میراث حیات‌وحش ایرانی که در لندن برگزار کرد، پنج‌چالش زیست‌محیطی ایران را بیان کرده بود.

      او گفت: «ایران با آینده‌ای خشک‌تر مواجه خواهد شد. روش کنونی اداره میراث ملی ایران به وسیله مردم آن قابل ادامه نیست. ایران از روشی برای توسعه استفاده کرده که بر منابع تجدیدناپذیر آن فشار آورده و برای منابع قابل‌تجدید خود به‌قدر کافی سرمایه‌گذاری نکرده است.» او تنش‌های شدید آب‌وهوایی و کاهش بارندگی در غرب زاگرس در آینده نزدیک را پیش‌بینی کرد، البته این چیزی است که بسیاری از کارشناسان ایرانی از چند سال پیش هشدار داده بودند.  از آنچه پیش‌بینی شده چنین بر می‌آید که هیچ تضمینی برای بقای نهال‌های جایگزین درختان حذف‌شده وجود ندارد و امکان تشدید خشکیدگی بیشتر است. آیا برای این هشدار‌ها فکری کرده‌ایم؟

زاینده‌رود و چند پرسش

جمعه, ۲ اسفند, ۱۳۹۲

     ششمین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی با طرح پرسش‌هایی از گذشته و روند بحرانی شدن وضعیت زاینده‌رود و گاوخونی برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی‌این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

تأمین آب شرب یزد

     کویر نشینان و افرادی که آشنایی کامل با کویر دارند ارزش والای آب و اثرگذاری آن‌را بر حیات و توسعه همه جانبه مناطق خودشان را به خوبی درک می کنند. استان یزد به عنوان یک استان کویری از دیر باز با مشکلات، چالش‌ها و بحران کم آبی مواجه بوده است. در دهه های گذشته راهکارهای مختلفی برای مقابله  با کم آبی در این استان اتخاذ شده است. در این راستا انتقال آب از حوضه‌های دیگر به عنوان یک گزینه و راهکار عملی، دور از اذهان نیست که از آن جمله می‌توان به خط انتقال آب از رودخانه زاینده رود به یزد اشاره نمود. در این ارتباط در سال ۱۳۷۸ اولین خط انتقال آب از رودخانه زاینده رود (باغبهادران) به طول تقریبی ۳۳۵ کیلومتر با دبی ۳ مترمکعب بر ثانیه (۹۸ میلیون مترمکعب در سال) پس از عقد قرار داد با شرکت آب منطقه‌ای استان اصفهان به منظور تأمین آب شرب و صنعت استان یزد به بهره‌برداری رسید.

حال سئوالاتی جند بشرح ذیل مطرح است:

۱- آیا می‌دانید دلایل خشک شدن رودخانه زاینده رود خصوصأ در محدوده شهر اصفهان و عدم تأمین آب کشاورزان شرق اصفهان چیست؟

– خشکسالی‌های شش سال گذشته در حوضه آبریز رودخانه (شهرستان کوهرنگ و ارتفاعات زردکوه بختیاری)

– بارگذاری‌های بیش از ظرفیت رودخانه همانند احداث و توسعه لجام گسیخته کارخانجات صنعتی در حاشیه رودخانه

– خطای محاسباتی (عمدی) در برآورد آب رودخانه (عدم پیش‌بینی سال‌های کم بارش)

– توسعه شبکه‌های آبیاری (کشاورزی)

– عدم کنترل الگوی کشت در منطقه

– توسعه دهشت آور شهرها و شهرک‌های اطراف پایتخت فرهنگی جهان اسلام

– پیش فروش و تخصیص آبهای وجود نداشته، تحقق نیافتنی و غیر پایدار به استان‌های دیگر به خاطر همراهی و حمایت همه جانبه در کوتاه مدت به منظور رسیدن به اهداف غیر علمی و غیر کارشناسانه

۲-آیا می‌دانید با احداث تونل انتقال آب گلاب در سال‌های کم بارش رودخانه زاینده رود در محل آبگیری استان یزد خشک خواهد شد؟

۳- آیا می‌دانید یکی از شعارهای متعرضین در انفجار خط انتقال آب به یزد در اسفند ۱۳۹۱ چی بود (چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است)؟

۴- آیا می‌دانید بیش از ۹۰ درصد آب رودخانه زاینده رود از استان چهارمحال و بختیاری تأمین می شود؟

۵- آیا می‌دانید چرا قبل از سال ۱۳۳۳ که اولین تونل کوهرنگ احداث شود آب رودخانه زاینده رود به باتلاق گاوخونی می رسیده است؟

۶- آیا می‌دانید قبل از سال ۱۳۳۳ که تونل شماره ۱ کوهرنگ احداث شود آب رودخانه صرف کدامین مصارف  می شد؟

۷- آیا می‌دانید بعد از سال ۱۳۳۳ که اولین تونل کوهرنگ با ظرفیت انتقال ۲۷۰ میلیون مترمکعب در سال به بهره‌برداری رسید، به وسعت شبکه‌های آبیاری دشت اصفهان چقدر اضافه شد؟

۸- آیا می‌دانید تونل دوم کوهرنگ در سال ۱۳۶۴ با ظرفیت ۲۵۰ میلیون مترمکعب در سال به بهره‌برداری رسید؟

۹- آیا می‌دانید بعد از احداث تونل‌های شماره یک و دو کوهرنگ کدامین کارخانجات صنعتی در اطراف و نزدیک رودخانه زاینده رود به منظور استفاده از آب رودخانه احداث و یا توسعه یافتند و این کارخانجات در سال به چه میزان آب نیاز مبرم دارند (در حال حاضر حدود ۱۸۸ میلیون متر مکعب در سال و در آینده نزدیک به حدود ۲۴۴ میلیون مترمکعب در سال) به این آمار آب مورد نیاز فضای سبز و .. اطراف کارخانجات اضافه شود؟

۱۰- آیا می‌دانید تونل چشمه لنگان در سال ۱۳۸۴ به منظور انتقال ۱۲۰ میلیون مترمکعب در سال به بهره‌برداری رسید؟

۱۱- آیا می‌دانید چرا تونل سوم کوهرنگ از سال ۱۳۷۲ تا کنون به بهره‌برداری نرسیده است (برخورد تونل به آب و فشار بالای آب جهت تخلیه از مجرای خروجی تونل، برخورد به گسل‌ها خصوصأ گسل زر)؟

۱۲- آیا آمار آبدهی تونل‌های شماره ۱ و ۲ کوهرنگ را در سال‌های کم آبی بررسی نموده‌اید (به کمتر از یک سوم در سال کاهش داشته‌اند)؟

۱۳- آیا می‌دانید تونل سوم کوهرنگ در پایین دست تونل‌های شماره ۱ و ۲ کوهرنگ واقع شده است؟

۱۴- آیا می‌دانید تونل سوم نیاز به احداث سد در منطقه دارد تا آب اضافی رودخانه را ذخیره و انتقال دهد؟

۱۵- آیا می‌دانید سهم آب تالاب گاوخونی ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال است و چرا در سال‌های کم آبی داده نشده است؟ و منطقه گاوخونی را به چشمه‌های تشکیل ریزگردها تبدیل نموده است؟

۱۶- آیا می‌دانید با احداث تونل گلاب حتی در سال‌های با بارش نرمال به دلیل کم شدن دبی رودخانه زاینده رود (کاهش ارتفاع آب رودخانه در پایین دست سد تنظیمی انحرافی زاینده رود) تلفات آب افزایش یافته و عملاً رودخانه به مسیر فاضلاب‌رو تبدیل خواهد شد (رودخانه کارون بعد از شهر اهواز نمونه عینی این قضیه می باشد) و عملاً آب رودخانه فاقد استاندارهای لازم برای شرب خواهد شد؟

۱۷-  آیا مسئولین آب استان یزد گزینه‌های دیگر تأمین آب را بررسی نموده‌اند؟

۱۸- آیا می‌دانید تونل ۶۵ کیلومتری بهشت آباد از بیش از ۴ گسل اصلی و ۴۰ گسل فرعی عبور خواهد کرد؟

۱۹-  آیا می‌دانید مقدار آب مازاد واقع در بهشت آباد از میزان پیش‌بینی شده بسیار کمتر است(حدود یک سوم)؟

۲۰-  آیا می‌دانید تخصیص‌های آب بهشت آباد به چه میزان، به کدام مناطق و با چه اهدافی داده شده است؟

۲۱- آیا می‌دانید احداث تونل بهشت آباد در صورت تأمین اعتباری بیش از ده هزار میلیارد تومان و حداقل به بیش از ۵۰ سال زمان نیاز دارد؟

سازمان محیط‌زیست در زمینه تخریب جنگل‌ها وارد عمل شود؛ جنگل را تخریب می‌کنند تا تفریح کنند!

سه شنبه, ۲۹ بهمن, ۱۳۹۲

    همان‌طور که آگاهی دارید؛ گسترش بی‌رویه ساخت و سازها و ویلاسازی‌ها در سال‌های اخیر به یکی از مهمترین عوامل تخریب جنگل‌های کشور تبدیل شده است. به همین بهانه در گفتگویی با خبرنگار روزنامه تهران امروز شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

ویلاسازی

‌   غضنفری – تهران امروز؛ «جنگل را نابود می‌کنیم،پس هستیم.» این شعار این روزهای زمین‌خواران، ویلاسازان و باغداران شده است.درختان را از ریشه قطع می‌کنند تا اراضی خود را افزایش بدهند.جنگل را تخریب می‌کنیم تا حیاط خانه‌مان را افزایش بدهیم و حالا دیگر تب تخریب به شالیزارها هم رسیده است. حالا شالیزارها هم عرصه ساخت‌وساز ویلاها شده‌اند.اراضی اطراف تهران تخریب شده است و جنگل‌های زاگرس ویران و ویلا‌سازی تا لبه دریای خزر هم ادامه دارد. قبح تخریب جنگل‌ها شکسته است و شب می‌خوابیم و به جای درختان سر به فلک کشیده با برج و بارو روبه‌رو می‌شویم! انگار نمی‌دانیم تخریب جنگل در اطراف شهرها چنان خاک را فرسایش می‌دهد که باید هر لحظه منتظر سیل بود.انگار نمی‌دانیم اگر جنگل نباشد با این آلودگی مزمن و سرسام آور که بدجوری در جان شهر نشسته است،نمی توان مقابله کرد.از جنگل‌ها و اراضی که مورد تخریب در این سال‌ها قرار گرفته است باید به تخریب پارک ملی خجیر،جنگل‌های ناهار خوران گرگان،کجور در منطقه حفاظت شده البرز مرکزی،جنگل ابر شاهرود اشاره کرد.اگر چه آمارها بسیار بیشتر از این است که بتوان نوشت و گفت.

     دکتر سیدمحمدرضا فاطمی،کارشناس منابع آب و محیط دریا و کارشناس ارشد محیط‌زیست،درباره ساخت‌وساز بی‌رویه و تخریب جنگل‌ها به تهران امروز می‌گوید: « اکثر باغ‌ها و شالیزارها به ویلا تبدیل شده است.حالا شالیزار مصنوعی است،اما کلاردشت تمام مراتع و جنگل‌هایش تبدیل به ویلا شد و کسی چیزی نگفت!شالیزار یک زمین مصنوعی است و فرد می‌تواند برایش تصمیم بگیرد.اما در همان شمال«دره نظیر» وجود دارد که در بخش حفاظت شده البرز مرکزی قرار دارد که تمام درختان جنگل‌هایش را شبانه قطع کرده‌اند و به ویلا‌سازی اقدام کرده‌اند.شالیزار یک زمین مصنوعی است که صاحب شخصی دارد ولی در حال حاضر جنگل‌ها دارد نابود می‌شود.دلیل این موضوع این است که می‌خواهند اذهان عمومی را از یک قضیه اصلی منحرف کنند تا اصل قضیه که نابودی جنگل‌هاست را کمرنگ کنند.»این کارشناس محیط‌زیست تاکید می‌کند: «نابودی جنگل‌ها عین جنایت است.صبح‌ها بلوک‌‌گذاری می‌کنند،شبانه درختان را قطع می‌کنند.آن وقت نه سازمان جنگل‌ها و نه سازمان محیط‌زیست خبر‌دار می‌شود.وقتی در مناطق حفاظت شده می‌توانند بروند و درختان را قطع کنند،یعنی دست‌هایی پشت پرده است.»

نبود جنگل آلودگی هوا را افزایش می‌دهد

     «درست است که محیط طبیعی دارد به اراضی مسکونی تبدیل می‌شود و توان ظرفیت محیط ما گنجایش ندارد که تمام اراضی این باریکه شمال تبدیل به ویلای تفریحی بشود،‌ ولی ویلا را یک تهرانی می‌خرد و ماهی یک بار برای تفریح می‌آید و ضایعاتش کمتر است،اما اگر این اراضی طبیعی تبدیل به اراضی شهری بشود و گسترش پیدا کند،خیلی بد است و ضایعاتش بیشتر است.»

     سید محمدرضا فاطمی، از عوارض تخریب جنگل و آثار مخربش بر محیط‌زیست می‌گوید: «علاوه بر از بین رفتن زیبایی منطقه،موازنه کربن هم روی می‌دهد.گازکربنیک اضافه را جنگل می‌گیرد و در خودش نگاه می‌دارد.این گرمایش گلخانه‌ای جهان که به‌وجود آمده است در نتیجه این است که گاز زیاد شده است و هم درخت‌های جنگل‌ها قطع شده است.به همین دلیل رتبه ایران در زمینه زیست‌محیطی به ۱۶۰ رسیده است و از لحاظ تخریب در ردیف کشورهای چین و آمریکا قرار گرفته‌ایم.حجم آلاینده‌های تخریب ایران هزار برابر کمتر از آمریکاست ولی به نسبت که حساب می‌کنیم می‌بینیم ایران بالاتر قرار گرفته است.در نتیجه تخریب جنگل‌ها رتبه ایران در حال نزول است و در صدر کشورهای تخریب کننده محیط‌زیست قرار گرفته‌ایم.»

تخریب جنگل برای گسترش شهرها

     هومان خاکپور،دیده بان طبیعت بختیاری می‌گوید: در منطقه زاگرس برخلاف جنگل‌های شمال بحث ویلا‌سازی مطرح نیست.در شمال ساخت‌وساز براساس رفاهیات و اماکن تفریحی است یا اینکه افراد سرمایه‌دار این کار را انجام می‌دهند.اما در منطقه زاگرس اگر ساخت‌وساز اتفاق می‌افتد و عرض‌های جنگلی به سکونت روستایی تبدیل می‌شود به این دلیل است که بسیاری از روستاها در رویشگاه‌های جنگلی قرار گرفته‌اند و معمولا با ازدیاد جمعیت،سطح روستا گسترش پیدا می‌کند و در روستاها فرهنگ انبوه‌سازی وجود ندارد و خانه‌ها معمولا بزرگ و یک طبقه است و وقتی جمعیت زیاد می‌شود،ساخت‌وساز افزایش پیدا می‌کند و اینگونه جنگل‌ها از بین می‌رود.»

     این فعال محیط‌زیست تاکید می‌کند: «یکی از اعتراضات جدی ما به لایحه جامع قانون منابع طبیعی این است که در این قانون مجوز داده شده که یک برابر و نیم طرح هادی روستاها،زمین در اختیار بنیاد مسکن قرار بگیرد که جهت توسعه روستا بوده است.بر فرض مثال:در استان چهارمحال و بختیاری که در حدود سیصد الی سیصد و پنجاه روستا در عرض‌های جنگلی واقع شده‌اند، اگر به‌طور میانگین فرض کنیم هر روستا ۵۰هکتار وسعت دارد،یک و نیم برابرش هفتاد هکتار می‌شود؛یعنی در واقع سیصد تا هفتاد هکتار، یک سطح بزرگی از جنگل‌ها را با همین قانون از دست می‌دهیم.یکی از مشکلات منطقه زاگرس در بخش ساخت‌وساز همین مسئله است و بحث ویلا‌سازی مطرح نیست.در حال حاضر یاسوج، لردگان و کهگیلویه و بویراحمد در عرض‌های جنگلی قرار دارند و برای گسترش شان بخش عظیمی از جنگل را تخریب می‌کنند.»

تخریب جنگل چه پیامدی دارد؟

     هومان خاکپور،دیده بان طبیعت بختیاری درباره پیامدهای تخریب جنگل می‌گوید: «در اکثر مناطق شهری مان متاسفانه سرانه فضای سبز خیلی کمتر از استاندارد جهانی است.در استاندارد جهانی تقریبا سرانه فضای سبز شهری ۲۵ مترمربع برای هر فرد است.در صورتی که در کشور ایران این میانگین روی ۱۷ متر مربع است که با استاندارد جهانی خیلی فاصله داریم.»از سویی دیگر،«خیلی از شهرها هستند که با این موهبت خدادادی واقعا فضای سبز شهری شان زیاد است.این اتفاق تخریب دارد فضای سبز شهری را کم می‌کند به اضافه اینکه جنگل‌هایی که اطراف این شهرها هستند وظیفه حفاظت یا شارژ منابع آب آن سکونتگاه شهری را دارند.به‌طور مثال:شهرهایی مثل یاسوج،لردگان یا شهرهایی که در داخل عرض‌های جنگلی هستند،عمدتا منابع آب شان از طریق سفره‌های آب زیرزمینی است.سفره‌های آب زیرزمینی از طریق جنگل‌ها پر می‌شود که وقتی جنگل‌ها از بین برود مشکل آب ایجاد می‌شود.

     از تبعات دیگر از بین رفتن جنگل،فرسایش است.وقتی جنگل‌ها از بین می‌رود تمام رسوبات و خاک اطراف شهرها با یک بارندگی شدید می‌تواند ایجاد سیل بکند و میزان سیل خیزی در سکونتگاه‌های شهری را بالا ببرد.»این فعال محیط‌زیست تاکید می‌کند: «یکی از مهم‌ترین وظایفی که سازمان جنگل‌ها برعهده دارد بخش آبخیزداری شهری است.آبخیز داری شهری یکی از مهم‌ترین وظایفش این است که فضای سبز درختی یا گیاهی اطراف شهر ایجاد بکند که علاوه بر اینکه بر تلطیف هوای شهر تاثیر می‌گذارد و تعادل گرمایی شهر را تنظیم می‌کند ، فرسایش خاک را کم می‌کند و هم ریسک سیل خیزی را در مناطق شهری کاهش می‌دهد.»

تغییر کاربری زمین‌های زراعی

     مهرداد بائوج‌لاهوتی،عضو فراکسیون محیط‌زیست مجلس و نماینده مردم لنگرود است و از بحث اتفاقات در شمال به خوبی خبر دارد.او درباره تب ویلا‌سازی در شمال و تخریب محیط‌زیست به تهران امروز می‌گوید: «ویلاسازی در شمال را نمی‌توان گفت کار بدی است،زیرا شمال یک استان گردشگری است و در هر صورت باید این نوع فضاها برای مسافرین داخلی و خارجی ایجاد شود.اما در کجا این ویلاها ساخته می‌شود و خلاف ساخته می‌شود،این موضوعی است که همه را نگران کرده و این عدم رعایت کاربری‌ها همه را نگران کرده است.در حال حاضر حدود هفت هزار هکتار از باغات چای شمال که می‌تواند هم برای گردشگر جذابیت داشته باشد و هم نیاز چای کشور را تامین بکند،تغییر کاربری داده و تبدیل شده است.در حدود سه هزار باغات توت،تغییر کاربری پیدا کرد و تبدیل شد.حدود هزار هکتار مزارع برنج تغییر کاربری داد و تبدیل شد.فاجعه از همین جا آغاز می‌شود.به‌طور مثال:کاربری‌ها اگر گردشگری باشد ایرادی ندارد اما وقتی هزار تن ابریشم در کشور نیاز داریم، در حال حاضر صد تن تولید داریم و نهصد تن وارد می‌کنیم،چرا باید سه هزار هکتار باغات توت ما تغییر کاربری پیدا کند و تبدیل به ویلا شود!؟»

دلیل تبدیل جنگل به ویلا چیست؟

     عضو فراکسیون محیط‌زیست از دلایل تبدیل باغات و جنگل‌ها به ویلا می‌گوید: «یکی از دلایل را می‌توان گفت عدم توجیه کشاورزی هست.یعنی محصولات کشاورزی ما به‌دلیل واردات بیجا و عدم نظارت صحیح دستگاه‌های دولتی بر این امر است که خیلی راحت تغییر کاربری از باغ به ویلا می‌دهد.وقتی برای یک پروژه عمرانی دو هزار متر زمین را تبدیل به کارگاه می‌کنند،وزارت جهاد کشاورزی آنها را به دادگاه معرفی می‌کند و پای مطالبه‌اش می‌ایستد،بسیار خوب است.اما در جایی هزاران هکتار زمین زراعی برنج تبدیل به ویلا و ساختمان می‌شود و کسی هم توجه نمی‌کند.»مهرداد بائوج‌لاهوتی،نماینده مجلس یک عزم جدی را در این زمینه لازم می‌داند و در مورد متولی اصلی این امر می‌گوید: «سازمان محیط‌زیست به جای هشدار باید به صورت عملی وارد صحنه بشود،خصوصا مردم را به عنوان حامیان محیط‌زیست همراه خودش کند تا جلوی تخریب جنگل گرفته شود.مجلس هم به عنوان نماینده ملت پیگیر این موضوع به‌طور جدی است تا جلوی تخریب جنگل‌ها گرفته شود.»

۱۲ استان منابع آب زیرزمینی شان را از دست می دهند

سه شنبه, ۲۹ بهمن, ۱۳۹۲

     به‌بهانه برگزاری برنامه سالانه انتخاب قهرمانان تالاب‌های سال ۱۳۹۲ از میان ۹ استان تالابی کشور، سعید یوسف‌پور مدیرکل حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری در گفتگویی با خبرنگار روزنامه اعتماد شرکت کرده است که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

قهرمان تالاب

      مسعود بُربُر – روزنامه اعتماد؛ تالاب ها نقشی جدی در تامین معیشت جوامع محلی نیز دارند که از اصلی ترین کارکردهای آن به شمار می رود. در استان چهارمحال و بختیاری این تامین معیشت به شکل های مختلفی رخ می دهد: چرای دام در زمین های جاشیه تالاب، استفاده از نی ها و گیاهان موجود در تالاب، ماهیگیری، و همچنین استفاده از منابع آبی و همین طور سفره های آب زیرزمینی تالاب، و به ویژه در سال های اخیز مباحث مربوط به گردشگری و طبیعت گردی نادیده گرفته شدن حقابه طبیعی تالاب ها در اثر احداث سد روی رودخانه ها، توسعه غیراصولی زمین های کشاورزی، تغییر کاربری اراضی حاشیه تالاب ها به زمین کشاورزی، حفر چاه های مجاز و غیرمجاز و برداشت های بی رویه، چرای مفرط و پرشمار دام، برداشت دستی علوفه، تخریب لانه ها و زیستگاه ها و شکار بی رویه پرندگان به همراه نوسانات اقلیمی و خشکسالی های پی در پی مهم ترین عوامل تخریب اکوسیستم های تالابی هستند

     «مشکلاتی که در سطح تالاب های کشور می بینیم تنها نوک کوه یخی است که از آب بیرون مانده است. مشکل اصلی کلیت منابع آبی کشور است که پیش بینی های مرتبط با آن اصلاخوشایند و امیدوارکننده نیست.»اینها را دکتر سعید یوسف پور می گوید. مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری که در مراسم روز جهانی تالاب در تبریز لوح قهرمان تالاب ها را دریافت کرده است. یوسف پور به دلیل تلاش در راستای جلب مشارکت های مردمی و حمایت از برنامه های تشکل های مردم نهاد در حفظ و حمایت از تالاب ها، تعیین حدود تالاب ها و تثبیت، رد طرح های تهدید کننده تالاب ها، انجام طرح های پژوهشی در راستای احیای تالاب ها به خصوص تالاب گندمان و معرفی یک تالاب استان برای ثبت در کنوانسیون رامسر و سایر اقدامات حفاظتی و احیای در حوزه تالاب، به عنوان قهرمان ملی تالاب معرفی شده است.

    با این حال مردی که بیشترین تلاش را برای حفاظت و احیای تالاب ها داشته معتقد است که در دو دهه آینده از ۲۱ استان کشور، ۱۲ استان منابع آب زیرزمینی شان را از دست خواهند داد و به همین دلیل باید اتفاقی اورژانسی در مدیریت منابع آب کشور رخ بدهد.

    یوسف پور با تاکید بر اینکه در حوزه سیاست، فرهنگ، محیط زیست و منابع طبیعی اگر تاخیر و خللی در روندها رخ دهد به هیچ عنوان قابل جبران نیست تصریح می کند که دولت، مجلس، برنامه ریزان و سیاستگذاران باید دست به اقدامی فوری بزنند، قانون های لازم را تصویب کنند و اعتبارات لازم تامین شود تا با بحران رو به رو نشویم. به گفته او در استان چهارمحال و بختیاری هم مثل دیگر نقاط جهان تالاب ها کارکردهای ویژه و گسترده یی دارند. از آن جمله می توان به تنوع زیستی فراوان در خود تالاب و حاشیه آن، چه به لحاظ جانوری و چه به لحاظ گیاهی اشاره کرد و همچنین کارکردهای گوناگونی همچون تلطیف هوا، جذب کربن، تولید اکسیژن، تقویت منابع آب های زیرزمینی، تثبیت رواناب های سطحی و … را فراموش نکرد.

    آن گونه که یوسف پور می گوید تالاب ها نقشی جدی در تامین معیشت جوامع محلی نیز دارند که از اصلی ترین کارکردهای آن به شمار می رود. در استان چهارمحال و بختیاری این تامین معیشت به شکل های مختلفی رخ می دهد: چرای دام در زمین های جاشیه تالاب، استفاده از نی ها و گیاهان موجود در تالاب، ماهیگیری، و همچنین استفاده از منابع آبی و همین طور سفره های آب زیرزمینی تالاب، و به ویژه در سال های اخیز مباحث مربوط به گردشگری و طبیعت گردی.

    البته تالاب های چهارمحال و بختیاری نیز دچار همان تهدیدهایی هستند که در دیگر نقاط کشورمان حاکم است. مدیریت ناصحیح منابع آبی به شکل های مختلف: عدم رعایت حقابه زیستی، برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی در دشت های منتهی به تالاب و بهره برداری ناپایدار از منابع آب.

    در استان چهارمحال و بختیاری در چهار دهه قبل دست کم چندین تالاب بزرگ داشته ایم که از دست رفته اند. برای مثال تالاب ده صحرا در لردگان و دشت خانمیرزا که با تغییر کاربری به اراضی کشاورزی زهکش شده و به طور کامل خشکانده شد و الان چیزی از آن باقی نمانده است. اتفاقی ناخوشایند با آثار و زیان هایی که همچنان پابرجاست. روند بیابان زایی در منطقه به شدت گسترش پیدا کرده است، بر سفره های آب زیرزمینی تاثیر گذاشته که حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق را به دنبال داشته و اکنون دیگر می شود گفت آبخوان خانمیرزا به طور کامل از آب تهی شده و در این منطقه به گفته یوسف پور با خطر پدیده نشست زمین و مرگ آب ها رو به رو شده ایم. ضریب شوری آبی که برداشت می شود چندین برابر استاندارد است و اکنون همان تالاب پیشین به یک کانون مولد گرد و غبار تبدیل شده است.

    مدیرکل محیط زیست استان چهار محال و بختیاری تالاب مهم دیگر استان را تالاب گندمان می داند که با مشکل عدم تخصیص حقابه رو به رو است. حقابه یی که با احداث بند خاکی در چغاخور به خشکیدن رودخانه آق بلاغ انجامید و باعث شد با قطع جریان اصلی رودخانه، آبی به گندمان نرسید. چاه های زیاد مجاز و غیرمجازی در اطراف تالاب حفر شد. تعرضات عرصه تالاب را محدودتر کرد و عوامل طبیعی همچون خشکسالی نیز موضوع را تشدید کرد.

    آن گونه که یوسف پور می گوید در دو دهه اخیر به مدت ۱۵ سال به دلیل بی آبی شدید هرساله در تالاب گندمان آتش سوزی رخ می داد و این موضوع تا سال ۱۳۹۰ ادامه داشت. سال ۱۳۸۸ یک آتش سوزی برای مدت ۴۰ شبانه روز به در ازا انجامید و از آنجا که آتش در لایه های زغال سنگی زیرسطحی تالاب روشن بود اطفای آن کار بسیار دشواری بود. نهایتا مجموعه محیط زیست و هلال احمر و دیگر نهادها با کمک مردم محلی و با استفاده از هدایت آب چشمه ها به تالاب توانستند پس از ۴۰ روز آتش را مهار کنند. اما این همه مشکلات گندمان نبود. شکار غیرمجاز در محدوده تالاب نیز چالشی جدی به شمار می رفت.

    با این حال با اقدام های محیط زیست در سه سال گذشته آتش سوزی در گندمان بسیار محدود بوده و به سرعت مهار شده است. برای احیای گندمان از ظرفیت های محلی به طور جدی استفاده شده و فعالان محیط زیست از جمله دیده بان طبیعت بختیاری، هومان خاکپور، تلاش های بسیاری در پوشش خبری اتفاقات زیست محیطی و همچنین ارائه راهکارهای اجرایی داشته اند.

    همچنین با کمک بخشداری منطقه و جهاد کشاورزی سیستم آبیاری از غرقابی به تحت فشار تبدیل شد و از محل صرفه جویی به دست آمده، آبی برای تالاب تامین شد که نهایتا در سال ؟به احیای تالاب گندمان انجامید.

    سعید یوسف پور احداث مرکز مدیریت تالاب ها و همچنین مرکز بازدیدکنندگان تالاب برای پرنده نگری را از برنامه های در حال اجرا و پیش روی محیط زیست برای تالاب گندمان عنوان می کند. به گفته وی مطالعات خوبی هم درباره نیازهای تالاب و مسائلی از این دست آغاز شده است و از جمله احداث بند مقاوم و مستحکمی به جای بند فعلی برای مدیریت روانآب ها در دستور کار است تا با مطالعه کارشناسی و به شکلی که منجر به دستکاری در طبیعت نشود، جلوی خروج آب از تالاب گندمان گرفته شود.

    به گفته مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری در سال گذشته ۲۰۰ میلیون تومان برای این موضوع هزینه شده و امسال نیز ۶۰۰ میلیون تومان اعتبار برای این امر پیش بینی شده است.

    با این همه تالاب گندمان تنها تالاب استان نیست که در خطر است. تالاب بین المللی چغاخور نیز با تهدیدات مختلفی به ویژه بحث احداث تونل انتقال آب سبزکوه رو به رو است که روزنامه اعتماد پیش تر در گزارشی به طور مفصل به این موضوع پرداخته است. به گفته یوسف پور محیط زیست استان موفق شده که تالاب چغاخور را نیز ذیل طرح ملی حفاظت و حمایت از تالاب ها درآورد. در این طرح حفاظت و بهره برداری از شش تالاب از جمله تالاب بین المللی چغاخور با مدیریتی یکپارچه که در آن هم از ظرفیت جوامع محلی و هم نهادها، دستگاه ها و افراد ذیربط و ذی نفع حضور دارند انجام می گیرد و قدم اول تدوین طرحی است که هم حفاظت و هم بهره برداری را با در نظر داشتن ظرفیت ها و خطرات پیش ببرد. یوسف پور دستاوردهای محیط زیست این استان را مدیون افراد بسیاری می داند که برای حفاظت تالاب های چهارمحال و بختیاری تلاش کرده اند. وی امیرقلی نادری معروف به آجمعه را که بیش از هفتاد سال سن دارد اما همچون دیده بانی تا سال های پیش با اسب و حالاکه اسبش مرده با پای پیاده کل تالاب گندمان را می گردد و هنگام آتش سوزی، آب برای اطفای حریق پیدا می کند را «پدر تالاب» می داند. او همچنین نقش هومان خاکپور را که در حفاظت از محیط زیست استان «سنگ تمام گذاشته» حیاتی می داند چرا که نشست هایی که او با جوامع محلی برگزار کرده و در آن متخصصان و فعالانی همچون مهندس محمد درویش (پیش از آنکه به مدیرکلی دفتر آموزش و مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست منصوب شود) به گفت وگو و آموزش مردم محلی پرداخته اند. مهرداد منصوری، رییس پیشین اداره محیط زیست بروجن که یک هفته پیش از بازنشستگی شخصا در تالاب گندمان حضور یافت تا با وجود خطر دودگرفتگی و آتش در اطفای حریق گندمان نقش داشته باشد مرد دیگری است که یوسف پور او را در حفاظت تالاب گندمان موثر می داند. محیط بانان استان (ازجمله صفرعلی بازدار و روح الله عسگری) نیز از دیگر افرادی هستند که یوسف پور در حفاظت تالاب های استان آنان را شایسته قدردانی ویژه و تشکر می داند.

    با این حال همچنان نادیده گرفته شدن حقابه طبیعی تالاب ها در اثر احداث سد روی رودخانه ها، توسعه غیراصولی و بی رویه زمین های کشاورزی، تغییر کاربری اراضی حاشیه تالاب ها به زمین کشاورزی، حفر چاه های مجاز و غیرمجاز کشاورزی و برداشت های بی رویه و مازاد بر پروانه های بهره برداری، دستکاری های انجام شده روی مسیرها و بستر چشمه ها و منابع آبی اطراف تالاب، چرای مفرط و پرشمار دام، برداشت دستی علوفه، تخریب لانه ها و زیستگاه ها و شکار بی رویه پرندگان به همراه نوسانات اقلیمی و خشکسالی های پی در پی در شمار مهم ترین عوامل تخریب اکوسیستم های تالابی و خشکی این زیست بوم های ارزشمند قرار دارند. عواملی که کسی را اندیشه مبارزه با آنان در سر نیست و مردانی همچون یوسف پور نیز برای مبارزه با آن اندکند.

تحلیلی بر ماجرای تونل گلاب و سرنوشت فاجعه‌بار زاینده‌رود

جمعه, ۱۸ بهمن, ۱۳۹۲

     پنجمین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی با تحلیلی از تونل گلاب و سرنوشت زاینده‌رود برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی‌این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

تونل گلاب یا ناقوس مرگ قطعی رودخانه زاینده‌رود

     آب محور توسعه در هر جامعه‌ای می باشد و بنابر فرموده حق تعالی آب عامل حیات است. هر کجا آب باشد آبادانی، توسعه و رشد وجود دارد. تمدنها از قدیم الایام در کنار منابع آبی شکل گرفته و توسعه یافته‌اند و با اضمحلال منابع آبی آن تمدنها نیز از بین رفته‌اند. رودخانه زاینده رود در حد فاصل سد تنظیمی تا چم نار در استان چهارمحال و بختیاری روستاها و شهرهایی را همچون (قراقوش، گرمدره، مارکده، یاسه چای، هوره، سوادجان، دشتی، چم کاکا، چم عالی، چم چنگ، چم جنگل، ایلبگی، چم خلیفه، چلوان، چم زین، شوراب صغیر، شوراب کبیر، محمد آباد، صادق آباد، سامان، کاهکش، چم خرم، چم نار، قسمتی از شهر بن) را در آعوش خود گرفته و با جریان خود به آن مناطق  حیات می بخشد. از سال ۱۳۸۴ حادثهای در منطقه رخ داده است و آن هم احداث تونلی به نام گلاب است که از نظر جغرافیایی تمامأ در جغرافیای استان اصفهان قرار دارد اما خسارت، ضرر و زیان آن برای استان‌های چهارمحال و بختیاری، اصفهان که در درجه اول برای مناطق ذکر شده و ناقوس مرگ قطعی رودخانه زاینده رود می باشد.

دلایل احداث تونل گلاب:

۱- تأمین آب شرب کاشان، آران و بیدگل

     تونل گلاب در اصل برای تأمین آب شرب کاشان، آران و بیدگل به میزان ۷/۱ (یک و هفت دهم) مترمکعب بر ثانیه بوده است. اما خط انتقال آب به کاشان سالهاست از طریق سیستم پمپاژ بلا استفاده تیران- کرون به بهرهبرداری رسیده بود. احداث تونل گلاب ضمن تحمیل هزینه جند ده میلیارد تومانی تونل به کاشان، مجددأ در محل تونل دسترسی گلاب (کیلومتر ده و نیم) نیاز به پمپاژ ۲۳۰ متر آب از داخل تونل به سطح زمین می باشد که این هم نیاز به سرمایه گذاری اولیه و هزینه جاری و سرسام آور همیشگی، در تمام ایام بهره‌برداری دارد. 

۲- کمبود ظرفیت تصفیهخانه باباشیخعلی

     فاز دوم تصفیهخانه باباشیخعلی در سال ۱۳۸۶ با صرف میلیاردها تومان با ظرفیت تصفیه ۵/۱۲ مترمکعب بر ثانیه به بهره برداری رسید. مصرف سرانه چند لیتر در روز پیش بینی شده است که این تصفیه خانه پاسخگو نمی باشد (۳۱۰ لیتر در روز یا ۱۷۰ لیتر در روز به ازای هر نفر)؟ چرا تصفیهخانه باباشیخعلی توسعه داده نمی شود؟ چرا در مجاورت تونل اشترجان تونل دیگری حفر نمی گردد یا از سیستم پمپاژ استفاده نمی شود؟

۳-  آلودگی آب رودخانه و پدافند غیر عامل

     مگر مطالعات انجام شده و نمونه برداریهای روزانه از آب رودخانه تا بحال گزارشی از آلودگی آب رودخانه دادهاند؟ جواب گویای آنست که تا بحال هیجگونه آلودگی از بالادست سد چم آسمان گزارش نشده است. در ثانی چنانچه تمامی روستاها و شهرهای حاشیه رودخانه را بخواهند به سیستم تصفیه خانه فاضلاب مجهز کنند به اعتباری کمتر از یک دوازدهم هزینه تونل نیاز دارند. از طرفی در این منطقه حدود ۶۰ هزار نفر ساکن هستند ولی در بالادست سد زاینده رود بیش از ۲۰۰ هزار نفر زندگی می کنند که هیچ کدام از شهرها و روستاها به سیستم تصفیه خانه فاضلاب مجهز نیستند.

۴- برداشت آب در بالادست (استان چهار محال و بختیاری)

     تبلیغات کذب عده‌ای افراد مغرض مبنی بر برداشت آب در بالادست یعنی در روستاها و شهرهای فوقالذکر استان چهار محال و بختیاری عامل خشکی و کمبود آب مطرح می شود. این در حالی است که آمار شرکت آب منطقه‌ای اصفهان خلاف این قصیه را ثابت کرده است. زیرا رودخانه در استان چهار محال و بختیاری زایشی بوده و دیگر اینکه میزان برداشت از رودخانه کمتر از مجوزهای صادر شده می باشد و بطور متوسط در طول سال، آب خروجی از مرز استان چهار محال و بختیاری بیشتر از میزان ورودی از سد تنظیمی است. از سوی دیگر کلیه پمپاژهای حاشیه رودخانه ار اواخر شهریور ماه هر سال تعطیل می باشند آیا در این مدت (نیمه دوم هر سال) به طول جریان آب در رودخانه اضافه شده است؟ جواب منفی است زیرا مشکل برداشت آب در بالادست رودخانه تبوده و نخواهد بود. لطفأ به آمار دبی در ایستگاههای آبسنجی رودخانه مراجعه شود. عده ای اذعان میدارند که بهره برداران انتهای رودخانه حق آبه داشته و دارند صد البته صحیح است، ولی باید پرسیده شود در آن زمان کدام کارخانجات صنعتی در حاشیه رودخانه وجود داشت؟ کدام یک از شبکه های آبیاری در آن زمان از آب رودخانه مشروب می شدند؟ شبکه های قدیمی یا شبکه های جدید؟ جمعیت اصفهان چقدر بود؟ کدام یک از این شهرها امروزی در اطراف اصفهان وجود داشتند و از آب رودخانه انتفاع می بردند؟

۵- مدیریت یکپارچه آب رودخانه زاینده رود

    این موضوع در حالی مطرح می شود که از سالیان گذشته کلیه تأسیسات شامل تونل‌های کوهرنگ، ایستگاههای آب سنجی، سد زاینده رود، سد تنطیمی، مجوزهای برداشت آب، سهمیه بندی آب، صدور کارت های هوشمندو… در اختیار تام شرکت آب منطقه ای اصفهان می باشند و شرکت آب منطقه‌ای چهار محال و بختیاری هیچ گونه اختیاراتی در این رابطه نداشته و ندارد؟

۶- تونل سوم کوهرنگ

      این تونل در پایین دست تونل‌های ۱ و ۲ کوهرنگ قرار دارد و چنانچه جریان رودخانه کوهرنگ بیشتر از ظرفیت دو تونل باشد و سد تونل سوم نیز احداث شده باشد تونل آب اضافه را منتقل خواهد نمود. البته قابل ذکر است که در حال حاضر اگر آبی هم وجود داشته باشد آن آب فروخته شده و تخصیص داده شده است (یعنی مدعی دارد). لازم به ذکر است که در سالهای کم بارش آمارها نشان می دهند که تونل های ۱ و ۲ کوهرنگ با یک سوم ظرفیت کار کرده اند؟ تونل سوم از سال ۱۳۷۲ یعنی ۲۱ سال قبل شروع شده است و هنوز بعد از ۲۱ سال حفاری آن به اتمام نرسیده است؟ از طرفی مگر در چند سال خشکسالی گذشته آورد تونل سوم از آبهای ذخیره شده زیرزمینی و کارست های منطقه کمتر از ظرفیت آن بوده است؟ چرا باز زاینده رود همچنان مشکل کم آبی دارد؟ آیا تونل سوم در سالهای خشکسالی معجزه خواهد کرد؟

     تونل گلاب به طول حدود ۲۷ کیلومتر از حجت آباد لغایت رضوان شهر و به قطر ۸/۳ متر با ظرفیت انتقال ۵/۲۲ مترمکعب بر ثانیه در دو فاز، فاز ۱ به طول ده و نیم کیلومتر که ۱۰۰ درصد پیشرفت داشته است و فاز دو در دست اجرا می باشد. و چنانچه خدایی ناکرده به بهره برداری برسد در سالهای کم بارش (خشکسالی ها) رودخانه یا خشک می شود یا به یک مجرای بسیار کوچک فاضلابرو تبدیل خواهد شد که دیگر قادر به انجام یکی از وظایف اصلی خود یعنی خودپالایگی رودخانه نخواهد بود.

از دلایل خشک شدن رودخانه زاینده رود در محدوده پایتخت فرهنگی جهان اسلام می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

۱- خشکسالی های شش سال گذشته، خصوصأ حوضه کوهرنگ و ارتفاعات زردکوه بختیاری

۲- عدم پیش بینی خشکسالی ها در آورد رودخانه!

۳- افزایش نسبی دما ، تغییرات و اغتشاشات اقلیمی، تبدیل بارش‌های برف به باران و کاهش ارتفاع برف در منطقه

۴- احداث کارخانجات صنعتی و آب‌بر همانند (ذوب آهن، فولاد مبارکه، پتروشیمی ها، نساجی ها و ..) که در حال حاضر تنها کارخانجات صنعتی بدون در نظر گرفتن فضای سبز حاشیه کارخانجات، نیاز به ۱۸۸ میلیون مترمکعب در سال آب دارند

۵- توسعه بیرحمانه کارخانجات صنعتی به گونه‌ای که در آینده نزدیک نیاز به ۲۴۴ میلیون مترمکعب آب خواهند داشت که قرار است از همان تونل سوم تأمین شوند (مدعیان سهمیه آب از تونل سوم).

۶- تخصیص آب به استانهای دیگر: ۹۸ میلیون مترمکعب به استان یزد (فاز اول) و ۵۴ میلیون به کاشان و …. (مدعیان حقآب از تونل سوم).

۷- رشد قارچ گونه شهرهای اطراف اصفهان به خاطر اعمال سیاست های خاص مهاجر پذیری (تخصیص داده شده از تونل سوم)

۸- فراموش نمودن عمدی فرهنگ بهینه مصرف آب در منطقه و عدم سرمایه گذاری لازم در این خصوص

۹- توسعه فضای سبز شهرها به خاطر توسعه صنعت و آلودگی هوا !

۱۰- توسعه شبکه‌های آبیاری جدید (منتظران تأمین و تخصیص آب از تونل سوم)

۱۱- مدیت یکجانبه و گزینشی عمل نمودن شرکت آب منطقه‌ای اصفهان و …

پیشنهادات:

۱- جلوگیری از توسعه کارخانجات صنعتی آب‌بر و انتقال کارخانجات به مناطق مستعد

۲- استفاده بهینه از آبهای موجود، استفاده مجدد از آبهای نامتعارف برای صنایع فعلی و فضای سبز آنها

۳- حفط و احیای پایتخت فرهنگی جهان اسلام

۴- سرمایه گذاری به منظور افزایش فرهنگ بهینه مصرف آب

۵- مسدود نمودن تونل گلاب دو و برچیدن کارگاههای موجود در منطقه

۶- کاهش قطر سراسر تونل گلاب ۱ با لاینیگ مجدد به گونه ای که ظرفیت انتقال تونل به ۱٫۷ مترمکعب بر ثانیه برسد.

۷- احداث تصفیه خانه‌های فاضلاب کلیه روستاها و شهرهای اطراف رودخانه

۸- بازدید مقام عالی وزارت نیرو و کشور از منطقه

سعید یوسف‌پور هم به جمع قهرمانان تالاب‌ها پیوست

دوشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۳۹۲

یوسف پور

     هم‌زمان با آیین‌های بزرگداشت روز جهانی تالاب‌ها(دوم فوریه سال میلادی مصادف با ۱۳ بهمن‌ماه) شاهد اجرای برنامه سالانه انتخاب قهرمانان تالاب‌ها در تبریز بودیم و از میان ۹ استان تالابی، قهرمانان تالاب‌های کشور در سال ۱۳۹۲ انتخاب شدند.

     گفتنی‌است که به‌منظور شناسایی و ساماندهی تجربیات موفق مرتبط با حفاظت بهینه و احیای اکوسیستم‌های تالابی و تشویق و گسترش فرهنگ تالابی در کشور، برنامه سالانه انتخاب قهرمانان تالاب‌ها در روز جهانی تالاب‌ها برگزار شده و در سه بخش فعالیت‌های تحقیقاتی‌پژوهشی، اجرایی و مشارکت مردمی؛ قهرمانان تالاب‌ها انتخاب و از تلاش‌های برجسته آنان تقدیر می‌شود.

     تلاش‌ها و پیگیری‌های شایسه در راستای اجرای برنامه‌های حفاظتی و احیایی تالاب‌های گندمان و چغاخور در استان چهارمحال و بختیاری، جلب مشارکت و همکاری جوامع محلی و همچنین حمایت و پشتیبانی از برنامه‌های اجرایی تشکل‌های مردم‌نهاد در زمینه حفاظت و احیای این تالاب‌ها؛ دلایل انتخاب سعید یوسف‌پور مدیرکل حفاظت محیط زیست استان به‌عنوان قهرمان تالاب‌ها در سال ۱۳۹۲ بوده است.

    بدون شک کسب این مقام و پیوستن مدیرکل حفاظت محیط زیست استان به جمع قهرمانان تالاب‌های کشور، قابل تحسین بوده و می‌تواند امیدهای زیادی را در بین تشکل‌های مردم‌نهاد و دوستداران محیط زیست ایجاد کرده تا با عزمی جدی‌تر در برنامه‌های آگاهی‌بخشی و جلب مشارکت جوامع محلی و همچنین برنامه‌های حفاظتی و احیایی تالاب‌های استان مشارکت و همکاری مسئولانه داشته باشند.

    در حال حاضر نادیده گرفته شدن حق‌آبه طبیعی تالاب‌ها در اثر احداث سد بر روی رودخانه‌ها، توسعه غیراصولی و بی‌رویه زمین‌های کشاورزی، تغییر کاربری اراضی حاشیه تالاب‌ها به زمین کشاورزی، حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز کشاورزی و برداشت‌های بی‌رویه و مازاد بر پروانه‌های بهره‌برداری، دست‌کاری‌های انجام شده بر روی مسیرها و بستر چشمه‌ها و منابع آبی اطراف ‌تالاب، چرای مفرط و پرشمار دام، برداشت دستی علوفه، تخریب لانه‌ها و زیستگاه‌ها و شکار بی‌‌رویه پرندگان به‌همراه نوسانات اقلیمی و خشکسالی‌های پی در پی در شمار مهمترین عوامل تخریب اکوسیستم‌های تالابی و خشکی این زیست‌بوم‌های ارزشمند قرار دارند.

     شوربختانه این اقدامات غیرکارشناسی و ناآگاهانه بسیاری از تالاب‌های کشور را وارد مرحله‌ای نگران کننده از کم‌آبی و خشکی بی‌سابقه کرده است. در حال حاضر این تالاب‌ها در حال تبدیل شدن به کانون‌های داخلی تولید گرد و خاک بوده و به‌جای نعمت به نغمتی برای مناطق تبدیل شده‌اند.

     نگارنده نیز به سهم خود این انتخاب شایسته را ارج نهاده و برای سعید یوسف‌پور و همه همکاران پرتلاش او در اداره کل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری و همچنین تشکل‌های مردم‌نهاد، اهالی ساکن در سکونتگاه‌های اطراف تالاب‌ها و مسئولان محلی که بی‌منت و تحسین‌برانگیز برای کسب این موفقیت بزرگ تلاش کردند؛ بهترین‌ها را آرزو دارم.

بیانیه اعتراضی انجمن‌های محیط‌ زیستی غرب کشور به طرح انحلال سازمان حفاظت محیط زیست کشور

یکشنبه, ۶ بهمن, ۱۳۹۲

     انتشار خبر ارایه طرح انحلال سازمان حفاظت محیط زیست کشور در صحن علنی مجلس شورای اسلامی؛ نه‌تنها همه دست‌اندرکاران و فعالان محیط‌زیست، بلکه بسیاری از فرهیختگان و دوست‌داران ایران‌زمینرا شگفت‌زده و نگران کرده است. گزارش‌های منتشر شده حکایت از آن دارد که تعداد ۶۳ نفر از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در دی‌ماه ۱۳۹۲؛ به بهانه کوچک‌سازی‌ دولت، طرح ادغام سازمان حفاظت محیط ‌زیست در وزارت جهاد کشاورزی – سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری – را به هیأت رییسه مجلس پیشنهاد داده و در صحن علنی مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد.  در واکنش به این رفتار شگفت‌انگیز نمایندگان مجلس، با همراهی انجمن‌های محیط زیستی غرب کشور اقدام به انتشار بیانیه‌ای اعتراضی کرده‌ایم که می‌توانید متن کامل آن‌را در زیر بخوانید:

متن بیانیه:

– ریاست و اعضای هیأت رئیسه و نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی

– دوستداران و فعالان محیط‌ زیستی

– فرهیختگان علمی

– دست‌اندرکاران حوزه‌های نظارتی

   همان‌طور که به‌خوبی آگاهی دارید؛ بدون شک طرح انحلال سازمان حفاظت محیط ‌زیست کشور و ادغام آن در سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری تحت عنوان یک معاونت در وزارت جهاد کشاورزی، مغایر با مأموریت‌های حاکمیتی – ‌نظارتی سازمان حفاظت محیط زیست در راستای اصل ۵۰ قانون اساسی کشور بوده و بیانگر این حقیقت تلخ است که متأسفانه نمایندگان پیشنهاد دهنده از وضعیت بحرانی حاکم بر محیط زیست کشور و حوزه وظایف و مأموریت‌های حاکمیتی‌ – نظارتی سازمان حفاظت محیط زیست و تفاوت فاحش با حوزه وظایف و مأموریت‌های وزارت کشاورزی، آگاهی و اطلاع چندانی نداشته و ملاحظات محیط زیستی در شمار اولویت‌های آخر آنان قرار دارد!

     گفتنی‌است که شرایط نگران کننده محیط زیست کشور و سقوط ۶۱ پله‌ای ایران در رتبه‌های جهانی از منظر عملکرد محیط زیستی – EPI، بحران‌های آلودگی هوا، ریزگردها، خشکی دریاچه ارومیه و تالاب‌های بزرگ کشور مانند گاوخونی و پریشان و بختگان و هامون و گندمان و … ، افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی و آغاز پدیده فاجعه‌بار بیابان‌زایی در بسیاری از دشت‌های حاصلخیز کشور، خشکیدگی و زوال اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی کشور و خشکسالی و تنش‌های طبیعی سال‌های اخیر؛ سرزمین ایران را در وضعیتی بسیار حساس و شکننده قرار داده است، ماجرای نگران‌کننده‌ای که هوشمندانه و قابل‌تحسین مورد توجه دولت یازدهم قرار گرفته و در روزهای آغاز بکار دولت تدبیر و امید با احیای شورای عالی محیط زیست، پیگیری لغو مصوبات ضدمحیط زیستی دولت دهم (از جمله ملغی کردن طرح احداث جاده در جنگل ابر، ممنون کردن بهره‌برداری از معادن در مناطق چهارگانه تحت حفاظت، مخالفت با بهره‌برداری سنگ آهن در کوه‌شاه بافت و …)، حساس کردن دستگاه‌های دولتی برای رعایت الزامات محیط زیستی و جلب مشارکت رسانه ملی و سازمان‌های مردم‌نهاد؛ نشان داد که روزهایی متفاوت و پرامید در حوزه پایداری سرزمین و توسعه کشور در پیش است.

     درست در چنین مرحله امیدوار کننده‌ای که دولت با عزمی جدی برای تقویت ساختارهای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری دستگاه‌های متولی در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور گام‌های اولی را برمی‌داشت و انتظارات چندین برابری از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی برای حمایت و ارتقای ساختار سازمانی دستگاه‌های محیط زیست و منابع طبیعی بود، ناباورانه برخلاف تمامی انتظارات منطقی دست‌اندرکاران و کارشناسان و تجارب موفق در دنیا، شاهد ارایه طرح انحلال سازمان حفاظت محیط زیست و ضعیف کردن ساختار نهادهای حاکمیتی‌نظارتی در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور هستیم که برخلاف تمامی معیارهای علمی و اصل مترقی ۵۰ قانون اساسی کشورمان است.

     چنین است که ما اعضای انجمن‌های محیط ‌زیستی غرب کشور ضمن محکوم کردن این طرح غیرکارشناسی و ضد محیط ‌زیستی؛ از ریاست و اعضای هیأت رئیسه و نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی،دوستداران و فعالان محیط‌ زیستی، فرهیختگان علمی و دست‌اندرکاران حوزه‌های نظارتی کشور می‌خواهیم تا با واکنش‌های سزاوار به این طرح، اجازه ندهند با نادیده گرفته‌شدن ملاحظات محیط زیستی شاهد ضعیف شدن دستگاه‌ محیط زیست و حرکت کشور به سمت توسعه ناپایدار باشیم.

 انجمن‌های محیط ‌زیستی غرب کشور:

– استان چهار محال و بختیاری:

انجمن محیط ‌زیستی تسنیم،انجمن آوای حیات زاگرس، انجمن دوستداران طبیعت بروجن، انجمن وحدت سبز فرخ‌شهر، انجمن نغمه سبز، کانون دانشجویان و دانش‌آموختگان لردگان، انجمن حافظان طبیعت شیدا

– استان لرستان:

انجمن دوستدارن طبیعت و محیط زیست، انجمن صیانت از بام خرم‌آباد، انجمن حامیان جنگل‌های لرستان، انجمن مهندسین محیط زیست زاگرس، بنیاد آفتاب لرستان

– استان کهگیلویه و بویراحمد:

انجمن کوه نور، انجمن سبزیاران امیر چمران، انجمن یاران مانا، انجمن چزام همیشه سبز

– استان کردستان:

جمعیت ردستان سبز، انجمن کاریزه، انجمن سبز سقز، انجمن سبز بانه، انجمن سراب سبز، انجمن جیای سبز، انجمن سبز کروس

– استان ایلام:

انجمن میراث آلامتو، انجمن شنه‌بای زمین، انجمن یاوران محیط زیست زاگرس، انجمن دوستداران کوهستان سبز، انجمن همیاران محیط زیست، انجمن کوهنوردان ایلام

– استان کرمانشاه:

جمعیت احیای کوهستان، انجمن انسان و زمین

بازانتشارها:

– خبرگزاری مهر: اعتراض انجمن‌های محیط‌ زیستی به طرح انحلال سازمان محیط زیست در مجلس

– خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا): اعتراض انجمن های محیط زیستی به ادغام محیط زیست با سازمان جنگل ها

مدارس محیط زیستی؛ راهی به سوی صیانت پایدار از طبیعت ایران

سه شنبه, ۱ بهمن, ۱۳۹۲

posterfain

    روند شتابان تخریب محیط زیست، مواجه شدن با بحران آب و آغاز بیابان‌زایی، آلودگی هوا و رودخانه‌ها، تهدید تنوع زیستی و کشتار بی‌رحمانه برخی از گونه‌های جانوری در خطر انقراض؛ آژیر قرمز را در طبیعت وطن به‌صدا درآورده و اضافه بر مدافعان محیط زیست، موجبات نگرانی بسیاری از فرهیختگان حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی کشور را نیز فراهم کرده است. وضعیت نگران کننده‌ای که سلامت زندگی نسل حاضر و نسل‌های آینده را با چالش‌ها و ناهنجاری‌های محیط زیستی جبران‌ناپذیری مواجه کرده و بایستی قبل از آنکه خیلی دیر شود هشدارهای لازم به گوش تمامی افراد اثرگذار در حوزه فرهنگی جامعه ایرانی رسانده شود.

    بدون شک ظرفیت‌سازی فرهنگی و ایجاد حساسیت‌های لازم در سطح جامعه برای جلب مشارکت و همکاری مردم، در شمار راهبردی‌ترین اقداماتی است که بایستی در ردیف اولویت‌های محوری نهادهای متولی حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی جامعه قرار گیرند. یقینا” بنیادی‌ترین راهکار این ظرفیت‌سازی از طریق گسترش آموزش‌های محیط زیستی در سطح مدارس و آشناسازی کودکان و دانش‌آموزان با مفاهیم محیط زیستی قابل دست‌یابی است. راهکاری که در قالب تشکیل و توسعه مدارس محیط زیستی در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست کشور و وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته تا معلمان دلسوز و مسئولیت‌شناس قادر باشند عشق به طبیعت و مواهب خدادای را در ضمیر کودکان و فرزندان ایران‌زمین نهادینه کنند.

     گفتنی است برای بستر‌سازی و تحقق این هدف بزرگ، انجمن محیط زیستی تسنیم درصدد است تا با همکاری اداره آموزش و پرورش شهرستان بروجن، “نخستین همایش مدارس محیط زیستی در بام ایران” را برای معلمان شهرستان بروجن برگزار کنند. در این همایش بزرگ محیط زیستی که بیش از ۵۰۰ نفر از معلمان بام ایران – بروجن – در آن شرکت خواهند داشت، محمد درویش مدیر کل آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست کشور به عنوان سخنران حاضر شده تا در دهم بهمن‌ماه در فرهنگ‌سرای شهر بروجن برای فرهنگیان این دیار از طرح جامع مدارس محیط زیستی و ضرورت‌های گسترش آموزش‌های محیط زیستی در سطح آموزشگاه‌های منطقه و کشور سخن گوید.

     انتظار می‌رود معلمان دلسوز و متعهد شهرستان بروجن، بزرگوارانه دعوت انجمن محیط زیستی تسنیم و اداره آموزش و پرورش را اجابت کرده و با شرکت گسترده در این همایش، زمینه‌های اجرای طرح جامع مدارس محیط زیستی در بام ایران را فراهم کنند.

     لازم به یادآوری است که اداره آموزش و پرورش شهرستان بروجن در اقدامی تحسین‌برانگیز اعلام کرده است که برای معلمان شرکت کننده در این همایش، گواهی کیفیت‌بخشی صادر خواهد کرد.

     نگانده نیز به‌سهم خود تلاش‌ها و همکاری‌های مسئولانه انجمن محیط زیستی تسنیم و اداره آموزش و پرورش شهرستان بروجن در برگزاری هرچه مؤثرتر و پرشورتر این همایش را ارج نهاده و برای مسئولان این نهاد فرهنگی بهترین‌ها را آرزو دارد.

در همین رابطه:

– خبرگزاری مهر: همایش مدارس محیط زیستی در بروجن برگزار می شود/ دعوت از مسئولان محیط زیست کشور

– خبرآنلاین(محمد درویش): وقتی که نیروی دریایی ارتش از آموزش و پرورش سبقت می‌گیرد!

وضعیت ناگوار پلنگ ایرانی از مرز هشدار هم گذشته است!

سه شنبه, ۱۷ دی, ۱۳۹۲

     ظاهراً بخت از پلنگ ایرانی هم روی گردانیده است! کشته شدن ۱۰ پلنگ ایرانی در طول ۱۰ ماه گذشته و بیش از ۵۶ قلاده در طول ۶ سال گذشته؛ وضعیت این گربه‌سان ارزشمند را از مرز هشدار هم گذرانده است! هرچند در ماه‌های اخیر فضای رسانه‌ای مطلوبی برای اطلاع‌رسانی و حساس‌سازی مسئولان دولتی صورت بوجود آمده و واکنش‌های قابل‌تحسینی از برخی دولتمردان مانند استاندار چهارمحال و بختیاری را شاهد بودیم اما به‌نظر می‌رسد اقدامات حساس‌سازی و در اولویت قرار گرفتن حفاظت از پلنگ ایرانی باید در سطوح بالاتری مطالبه گردد.

     بدون شک تلاش برای یک حرکت گروهی منسجم (کمپین) و مطالبه فعالان و تشکل‌های محیط زیستی از رییس جمهور برای تعریف پروژه‌های ملی و منطقه‌ای حفاظت از پلنگ ایرانی می‌تواند مؤثرترین راه حمایت از این گربه‌سان در خطر انقراض در ایران‌زمین باشد. در همین زمینه گفتگویی را با خبرگزاری CHN داشته‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

 پلنگ ایرانی در CHN

 به صدا درآمدن زنگ خطر انقراض با زدن ۱۰ پلنگ ایرانی؛ حفاظت از پلنگ باید جزو مطالبات از رییس جمهوری باشد

     در حالی که ظرف یک ماه گذشته در حدود ۱۰ پلنگ ایرانی در زیستگاه های مختلف کشته یا فلج شدند، فعالان محیط زیست معتقدند رسیدگی به وضعیت پلنگ ایرانی باید به عنوان یکی از مطالبات از رییس جمهوری مطرح شود و برنامه های حمایت از این گونه در معرض خطر هرچه زودتر منتشر شود.

     خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه محیط زیست: آذر و دی امسال گزارش های رسمی و غیر رسمی متعددی از کشته شدن پلنگ ایرانی در زیستگاه های مختلف منتشر شد. آخرین موارد گزارش شده، آسیب نخاعی پلنگی در تنکابن و شکار یک ماده پلنگ به همراه دو توله بوده است. با این حساب در کمتر از دو ماه گزارش کشته یا فلج شدن ۷ پلنگ منتشر شد. با احتساب پلنگ مادر و توله ها، در حدود یک ماه گذشته مرگ و فلج ۱۰ پلنگ در ایران گزارش شده است.

    چندی پیش و پس از انتشار خبر کشته و زخمی شدن چندین پلنگ، استاندار چهارمحال و بختیاری در ۷ دی‌‌ماه ۱۳۹۲ با ارسال نامه‌ای به «معصومه ابتکار»، رییس سازمان حفاظت محیط زیست از او خواست تدوین طرح‌های منطقه‌ای و ملی حمایت از پلنگ ایرانی در اولویت اقدامات این سازمان قرار گیرد. این یکی از معدود مواردی بود که مسوولان دولتی همسو با فعالان محیط زیست در مورد شرایط پلنگ ایرانی ابراز نگرانی می کردند.

    حالا اما فعالان محیط زیست معتقدند نه تنها مسوولان سازمان محیط زیست باید در این باره اقدامات جدی تری انجام دهند بلکه حفاظت از پلنگ ایرانی باید به عنوان یکی از اولویت ها حسن روحانی، رییس جمهوری خواسته شود.

    «هومان خاکپور»، دیده بان طبیعت بختیاری در گفت و گو با CHN در این باره گفت: «حقیقت آن است که برای حفاظت از پلنگ ایرانی هیچ برنامه ای اعم از کوتاه مدت و بلند مدت تدوین نشده است.»

    به گفته او، برنامه کوتاه مدت حداقل آن است که پروژه های حفاظتی از این گونه در خطر انقراض تعریف شود. از جمله اقداماتی که در این باره می توان انجام داد آن است که مناطقی که از زیستگاه های پلنگ ایرانی به حساب می آیند، ضریب حفاظتی بالایی داشته باشند. این ضریب حفاظتی هم می تواند با افزایش نیروهای سازمان محیط زیست در این مناطق و یا با توجیه جوامع محلی تامین شود.

    به گفته خاکپور، در حال حاضر به طور قطع کسی نمی داند زیستگاه پلنگ ایرانی کدام مناطق است و در هر استان پلنگ در کدام منطقه احتمال حضور دارد. او با تاکید بر این که حفاظت از پلنگ ایرانی باید در لیست مطالبات از رییس جمهوری قرار گیرد، در مورد وظیفه سازمان محیط زیست در این باره گفت: «سازمان محیط زیست باید یک برنامه و پروژه سریع در این باره تعریف کند و مناطقی که پلنگ ایرانی در آن ها وجود دارد را شناسایی کرده و به دنبال آن تدابیر حفاظتی را افزایش دهد.»

    تدابیر حفاظتی می تواند مواردی مانند نصب تابلوی هشدار دهنده در جاده ها و توجیه جوامع محلی در مورد این واقعیت باشد که در صورت آسیب نزدن به پلنگی که به نزدیکی روستا آمده یا به دام های آن ها خسارت زده است، همه خسارت آن ها توسط سازمان محیط زیست جبران می شود. بخشی از آسیبی که به پلنگ ها وارد می شود در نزدیکی روستاها اتفاق می افتد و این نشان می دهد که تلقی روستاییان از پلنگ، موجودی مهاجم و آسیب زننده است.

دیدار با رییس جمهور؛ یک فرصت ارزشمند برای سمن‌ها

دوشنبه, ۱۶ دی, ۱۳۹۲

    بنابر اعلام مدیرکل دفتر دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست – محمد درویش – قرار است به زودی و برای نخستین‌بار بین رییس جمهور و حدود ۲۰۰۰ نماینده از سمن‌های موجود در کشور ملاقاتی رودررو صورت پذیرد تا عالی‌ترین مقام جمهور ایران – دکتر حسن روحانی – از نزدیک در جریان درخواست‌ها و مطالبات تشکل‌های مردم‌نهاد کشور قرار گیرد.

     براساس برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته، وظیفه‌ی جمع‌آوری نظرات نهادهای مدنی فعال در حوزه‌ی محیط زیست و منابع طبیعی کشور بر عهده‌ی دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست قرار داده شده است تا نهایتا” در پایان دی‌ماه جاری نظرات جمع‌آوری شده با حضور نمایندگانی از سمن‌های محیط زیستی کشور مورد بررسی قرار گرفته و جمع‌بندی این نظرات دریافتی که دربرگیرنده مطالبات جامع تمامی سمن‌ها از رییس جمهور باشد، توسط یکی از فعالان محیط زیست کشور در دیدار با رییس جمهور قرائت شود.

دیدار با رییس جمهور

      بدون شک این دیدار تاریخی با عالی‌ترین مقام جمهور کشور، فرصتی ارزشمند برای بیان مشکلات پروسه‌های طولانی اداری، نگاه امنیتی و مقررات سخت‌گیرانه نظارتی، نبود برنامه‌های توانمندسازی سازمان‌های مردم‌نهاد از منظر منابع مالی و نرم‌افزاری، به رسمیت شناخته نشدن حقوق مادی و معنوی سمن‌ها در دستگاه‌ها و نهادهای دولتی و عمومی به دلیل برخی خلأهای قانونی و همچنین بسیاری از مشکلات اساسی شکل‌گیری و توسعه تشکل‌های مردم‌نهاد محیط زیستی در کشور خواهد بود.

    یقینا” مشارکت فعالانه و مسئولانه تشکل‌ها و فعالان محیط زیستی در فراخوان بررسی قانون سمن‌ها و همین‌طور ‌این فراخوان دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست و ارسال نظرات‌شان از طریق نمابر به شماره: ۷۲-۰۲۱۸۸۲۳۳۰۷۱ و یا رایانامه به نشانی: m.darvish@doe.ir ؛ می‌تواند گامی مهم در راستای ساماندهی و تعیین تکلیف جایگاه آنان در جامعه و دولت و همچنین نقش آنان در قوانین موضوعه مملکت باشد.

     نگارنده به سهم خود تلاش‌های ارزنده دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست کشور در راستای نهادینه شدن منزلت و نقش تشکل‌های مردم‌نهاد در حاکمیت را ارج نهاده و برای دست‌اندرکارانش آرزوی توفیق روزافزون دارم.

پی‌نوشت:

بازانتشار این یادداشت در وبلاگ انجمن محیط زیستی تسنیم و استقبال از برنامه دیدار

– خبرگزاری مهر: دیدار با رییس جمهور؛ فرصتی ارزشمند برای سازمان های مردم نهاد