بایگانی “تنوع زیستی”

یوزپلنگ ایرانی در راه جام جهانی برزیل

سه شنبه, ۳ دی, ۱۳۹۲

     هنوز زمان زیادی نمی‌گذرد که برای نخستین‌بار ایده‌ی حضور یوز ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ در برزیل توسط آرش نورآقایی مطرح، به وسیله‌ی محمّد درویش بال‌و‌پر ‌گرفت و خیلی زود با حمایتی گسترده از سوی فعالان محیط زیست و رسانه‌ها و همچنین مدیران ارشد کشوری در حوزه‌های محیط زیست، گردشگری و ورزش قرار گرفت. در حال حاضر نیز طراحی لوگو بر روی پیراهن بازیکنان تیم ملی فوتبال کشورمان و حضور یوز ایرانی در این آورگاه جهانی به اتمام رسیده و چند طرح نهایی برای تصمیم گیری به فیفا ارسال شده است. به همین بهانه گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان داشته‌ام که می‌توانید شرح کامل آن را – که در شماره ۲۳۶۷ مورخ ۳ دی ۱۳۹۲ منتشر شده است – در زیر بخوانید:

 002

  رفتن یوزپلنگ ایرانی به جام‌جهانی و چند نکته

  روز گذشته خبری مبنی بر اتمام طراحی لوگوهای یوز برای پیراهن فوتبالیست‌های تیم ملی ایران در جام‌جهانی منتشر شد. ناگفته پیداست که چنین اقدامی در راستای اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی برای حفظ محیط‌زیست انجام می‌شود و فعالان محیط‌زیست نظر مثبتی نسبت به آن دارند.

    به‌طور کلی وقتی از حفظ محیط‌زیست چه گونه‌های جانوری و چه گونه‌های گیاهی حرف می‌زنیم باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که در ایران مشکل عمده این است که مشارکت‌های مردمی در این زمینه بسیار پایین است. اگرچه بخش مهمی از تخریب‌های زیست‌محیطی در کشور نتیجه پروژه‌های عمرانی و دولتی است اما، مشارکت مردمی همان‌طور که می‌تواند این پروژه‌ها را متوقف کند، خود عاملی برای بقای محیط‌زیست به‌شمار می‌رود.

    برای اینکه مشارکت مردمی را در این زمینه جذب کنیم دو راهکار کوتاه‌مدت و بلندمدت داریم. در راهکار بلندمدت باید اهمیت اقتصادی محیط‌زیست را به گردشگران گوشزد کنیم و در راهکار بلندمدت باید با آگاهی بخشی به آنها یادآوری کنیم که سوای مسائل اقتصادی، محیط‌زیست در کیفیت زندگی امروز و فردای آنها تاثیر بی‌بدیل دارد.

    به هر حال این واقعیت دارد که از بین رفتن هرگونه حیوانی و گیاهی تبعات جبران ناپذیری دارد. اگر اکنون شاهد گرم‌شدن کره زمین، آلودگی هوا و… هستیم نتیجه اقدامات گذشته است همان‌طور که برخی بلاهای طبیعی نیز نتیجه دستکاری‌هایی است که در محیط‌زیست انجام شده است. درحال حاضر، وضعیت محیط‌زیستی ما اورژانسی است.

    به‌دلیل سوءمدیریت‌ها و تخریب‌هایی که در گذشته وجود داشته بسیاری از زیستگاه‌های ما در معرض نابودی هستند همان‌طور که گونه‌های حیوانی ما نیز در معرض انقراض قرار دارند که یوزپلنگ ایرانی نمونه‌ای از آن است. وضعیت اورژانسی باعث می‌شود ما در کنار انجام اقدامات بلندمدت که همان آگاهی‌بخشی در زمینه حفظ محیط‌زیست است بر اقدام کوتاه‌مدت یعنی نشان دادن تاثیر اقتصادی حفظ محیط‌زیست هم تاکید کنیم. شاید مهم‌ترین تاثیر اقتصادی محیط‌زیست جذب گردشگر باشد. برای مثال به مردمی که در یک روستا یا کنار یک تالاب زندگی می‌کنند باید بگوییم به‌جای شکار پرندگان که سود اقتصادی لحظه‌ای دارد، می‌توانند در حفظ آنها بکوشند و از این طریق باعث شوند گردشگران به منطقه بیایند. وقتی گردشگر به منطقه بیاید مردم محلی می‌توانند از طریق ارایه خدمات به آنها سود اقتصادی به‌دست بیاورند. رشد گردشگری نشان داده که سود اقتصادی ناشی از جذب گردشگر بسیار بیشتر از سودی است که از بهره‌کشی از محیط‌زیست و تخریب آن به دست می‌آید. این سود پایدار نیز هست و نسل‌های مختلف می‌توانند از آن استفاده کنند. وقتی مردم محلی از این سود کلان استفاده نمی‌کنند دلیل آن این است که یا نمی‌دانند می‌شود چنین استفاده‌ای کرد و یا اینکه زمینه لازم برای کسب این سود و درآمد را نمی‌دانند؛ زمینه‌ای که باید دولت‌ها آن را به‌وجود آورند و این مهم زمانی اتفاق می‌افتد که آنها بدانند این کار اقدامی در راستای حفظ محیط‌زیست است. البته در زمینه نشان دادن اهمیت اقتصادی محیط‌زیست، آگاه‌سازی مردم عادی تنها راهکار نیست.

    ما در کشورمان خیرانی داریم که با عنوان‌های مختلف اعم از خیران مدرسه‌ساز، خیران بیمارستان‌ساز و… شناخته می‌شوند. چرا نباید خیر محیط‌زیستی داشته باشیم؟ برای مثال یک هنرمند خارجی سرمایه خود را صرف حفظ ببر بنگال کرده است. باید سعی کنیم چنین افرادی را جذب کنیم. از طرف دیگر، در زمینه محیط‌زیست باید از ظرفیت بخش خصوصی استفاده کرد. کسانی هستند که علاقه‌مند به فعالیت‌های محیط‌زیستی هستند و حالا سود اقتصادی هم مدنظرشان هست. باید زمینه فعالیت آنها فراهم شود. الان تکنولوژی پیشرفت کرده است و برای مثال در زمینه همین یوزپلنگ ایرانی می‌توان با دوربین‌هایی از این‌گونه نادر تصویربرداری کرد و به این شکل گردشگران را جذب کرد و سود اقتصادی به‌دست آورد. تنوع زیستی در کشور ما زمینه لازم را فراهم می‌کند تا با ایجاد یکسری ایستگاه، گردشگران را به دیدن یوزپلنگ، پلنگ، قوچ، کل و … دعوت کنیم. اگر سازوکار درستی در این زمینه وجود داشته باشد حتما چنین کاری مورد استقبال گردشگران خارجی و داخلی قرار خواهد گرفت.

    بازهم باید تاکید کرد رفتن یوزپلنگ ایرانی به جام‌جهانی مبارک است. درواقع در زمینه آگاهی‌بخش چه در خارج و چه در داخل کشور این اقدام اهمیت زیادی دارد. در بعد خارجی ما الان در حال گفت‌وگو‌های جهانی هستیم و نیاز است حضوری فعال در همه زمینه‌ها داشته باشیم. قرارگرفتن یوزپلنگ ایرانی روی پیراهن تیم ملی به جهانیان نشان می‌دهد که ما ملتی هستیم که برای حفظ یک گونه حیوانی اینقدر هزینه می‌کنیم. بنابراین، تبلیغات منفی نمی‌تواند درست باشد. در داخل کشور نیز جمعیت بالای ۱۰ سال ما که چیزی حدود ۶۰ میلیون نفر هستند یک‌بار هم که شده بازی‌های ایران در جام‌جهانی و به تبع آن تصویر یوزپلنگ ایرانی را می‌بینند. آنها به این نتیجه می‌رسند که یوزپلنگ ایرانی اهمیت زیادی دارد و این نوعی آگاهی‌بخشی است که تاثیر بلندمدت دارد.

    در سال‌های اخیر تبلیغات خوبی برای حفظ محیط‌زیست به‌ویژه حفظ گونه‌های حیوانی انجام شده است اما، این تبلیغات فراگیر نبوده است و همه گروه‌های اجتماعی را تحت پوشش قرار نمی‌دهد. نهایتا این آگاهی بخشی است که به حفظ محیط‌زیست می‌انجامد وگرنه، قوانین بازدارنده برای مثال درمورد شکار، چند صباحی می‌تواند شکار را کاهش دهد و به محض آنکه قوانین برداشته شود یا نظارت‌ها کم شود ما بار دیگر شاهد شکار غیرمجاز حیوانات خواهیم بود.

     با این همه نکته‌ای را نباید فراموش کرد و آن این است که نباید به این بسنده کرد که یوزپلنگ ایرانی به جام‌جهانی برود و بیاید و فراموش شود. باید از این فرصت نهایت استفاده را کرد و در راستای جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی بهره جست. به هر حال همه می‌دانیم که وضعیت بقای یوزپلنگ ایرانی اورژانسی است و اگر اقدامات اورژانسی انجام ندهیم به‌طور قطع ضرر خواهیم کرد.

ماجرای دامدار لرستانی که به پلنگ مهاجم شلیک نکرد

یکشنبه, ۱۹ آبان, ۱۳۹۲

     خودداری دامدار مسلح لرستانی از شلیک به پلنگی که تعداد ۴۴ رآس از بزهای گله‌اش را دریده بود ماجرای تحسین‌برانگیز و امیدوار کننده‌ای است که به‌رغم انتشار خبرهای ناگوار از کشته شدن گربه‌سانان ارزشمند و کمیاب به‌دست جوامع محلی و شکارچیان، هنوز هموطنانی در سکونتگاه‌های روستایی کشورمان وجود دارند که حفاظت از تنوع زیستی سرزمین مادری‌شان را بر اموال و دارایی‌های خود ترجیح می‌دهند.

در بررسی ابعاد این ماجرای قابل ستایش، در گفتگویی  شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

دامدار لرستانی 

روایت چوپانی که پلنگ را نکشت، به این موجود زیبا هرگز تیر نمی زدم

     نیوشا صارمی: هشتاد پهلو از ارتفاعات زیبای زاگرس و در استان لرستان است؛ همان منطقه‌ای که مرداد ماه امسال، یکی از شکارچیان غیرمجاز جان یک قلاده پلنگ کمیاب ایرانی را با شلیک گلوله گرفت. اما؛

     این بار “نوروز حیدری” جوان لرستانی، حتی در هنگام حمله پلنگ به گله‌اش، ماشه را نچکاند و سعی کرد با داد و فریاد، پلنگ را فراری بدهد. “نوروزهمان شب با محیط بان منطقه تماس می‌گیرد و روز بعدش هم به اتفاق محیط‌بان و کارشناس اداره محیط زیست به محل می‌رود. حالا از ۱۴۰ راس بز و گوسفند او ۴۴ راس توسط حیوان مهاجم تلف شده‌اند. مدیرکل حفاظت محیط زیست لرستان با تایید حمله پلنگ به گله این دامدار وعده داده است: درصدد جبران خسارت وارده به این دامدار هستیم.

     حرکت کم‌نظیر این جوان و صحبت‌های زیبا و دلنشینش در شبکه‌های اجتماعی به سرعت مورد قرار گرفت و از آن به عنوان کاری ارزشمند یاد شد؛ چرا که سال‌هاست واکنش بسیاری از دامداران محلی و روستاییان به حمله‌های اینچنینی، کشتن حیوان مهاجم بوده است. حتی در این شرایط که گونه‌های مختلف گربه‌سانان، خرس‌ها و… در معرض خطرنابودی قرار گرفته‌اند.

     هومان خاکپور، کارشناس منابع طبیعی و فعال محیط زیست در گفت‌وگو شرح می‌دهد: “حمله گربه‌سانان اعم از پلنگ یا یوزپلنگ- به مراتعی که معمولا دامداران حضور دارند یا روستاهایی که در اراضی جنگلی و مرتعی پراکنده هستند، به دلیل تخریب زیستگاه‌های این گربه‌سانان است. طعمه‌ها و منابع غذایی‌ عمدتا در زیست‌گاه‌های حیات وحش از بین رفته و این حیوانات متاسفانه برای تامین غذا و از سر ناچاری به دام‌های اهلی حمله می‌کنند.”

     این فعال محیط زیست ادامه می‌دهد: “در حال حاضر گربه‌سانانِ ارزشمند و کم‌یاب در معرض تهدید و نابودی قرار دارند. سازمان محیط زیست باید در این خصوص یک برنامه مدون داشته باشد. آموزش‌ در مناطق روستایی، به ویژه روستاهایی که نزدیک به زیستگاه‌های این جانواران هستند،ضروری است. باید با دامداران و مردم صحبت شود تا آنها بدانند در صورت بروز چنین حوادثی سازمان حفاظت از محیط زیست از آنها حمایت و جبران خسارت خواهد کرد. بزرگترین خطری که در حال حاضر این‌گونه جانوران را تهدید می‌کند این است که دامداران نگران خسارتی هستند که به دام‌هایشان وارد می‌شود. اگر واقعا در افکار عمومی ترویج بشود که این حیوانات چه جایگاهی دارند و چقدر ارزشمند هستند و تعداشان چقدر محدود است و از طرف دیگر امنیت و آرامش خاطر ایجاد بشود که ضررها جبران خواهد شد، من فکر می‌کنم سطح همکاری‌ها به مراتب بالاتر می‌رود.”

     او با انتقاد از بروکراسی طولانی اداری برای جبران خسارت دامداران می‌گوید: “بارها با این روند برخورد کرده‌ام و می دانم بروکراسی اداری دریافت خسارت چقدرطولانی و دشوار است. به ویژه در موارد حمله جانوری مثل خرس که به صورت مداوم به باغات و به دام‌ها حمله می‌کند و تکرار حملاتش خیلی بیشتر از پلنگ است. همین باعث می‌شود بعضا فکر می‌کنند به جای دوندگی برای گرفتن خسارت، بهتر است عامل تهدید را از بین ببرند.”

 از نوروز حیدری تقدیر شود

     ماه گذشته آندارنیک تیموریان، بازیکن تیم استقلال که یک پروانه را از میان چمن زمین بازی نجات داده بود، طی مراسمی نشان پروانه و همیار محیط زیست را از نماینده رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دریافت کرد. هومان خاکپور با مقایسه این فوتبالیست و نوروز حیدری، دامدار لرستانی می‌گوید: “جا دارد از فردی که عضو یک جامعه محلی است و دقیقا رفتاری را نشان داده که با منافع مالی‌اش در تضاد است، تقدیر شایسته‌ای بشود. من حتی فکر می کنم ارزش این کار خیلی بالاتر است. البته کار آن ورزشکار را ارج می نهیم و تقدیر سازمان محیط زیست هم کاملا به جا و خوب بوده ولی من فکر می کنم با توجه به شرایط فرهنگی که در جوامع محلی ما حاکم است، به اضافه این که به هرحال این گونه جانوارن مستقیما با زندگی مردم جامعه محلی و معیشتشان در ارتباطند، کار نوروزی ارزش بالاتری دارد. ضمن اینکه تقدیر از این دامدار جنبه فرهنگ‌سازی هم خواهد داشت.”

 گرگ یا پلنگ فرقی ندارد

     در پی انتشار دریده شدن ۴۴ راس دام متعلق به نوروز حیدری، برخی از فعالان محیط زیست به این نکته اشاره کردند که چنین رفتاری از گرگ سر می‌زند و در خوی پلنگ نیست که بیش از نیازش شکار کند.

     جواد حیدریان، روزنامه‌نگار حوزه محیط زیست در این خصوص می‌گوید: “من اقلیم زاگرس را می شناسم. گونه‌های جانوری مهاجم که به گله‌دارها و حیوانات اهلی حمله می‌کنند بسیار محدود شده‌اند. چون اساسا دامداری غیر پایدار و کشاورزی غیر اصولی در قلمرو حیات وحش توانسته آنها را ضعیف، غیر فعال و تقریبا منزوی کند.” او ادامه می‌دهد: “این حمله بعید است که کار گونه‌ای مثل پلنگ باشد که بسیار به استتار علاقه‌مند و کم ریسک و منضبط است.” این خبرنگار محیط زیست بااشاره به خوی پلنگ می‌گوید: “این گربه‌سان دیر به دیر شکار می کند و اساسا می توانم بگویم با کیفیت شکار می کند. ولی مشاهدات خود من و مطالعات در مناطق عشایری لرنشین نشان می دهد پلنگ‌ها به حیوانات اهلی حمله می کنند چون طعمه‌هایشان را از دست داده‌اند و مردم هم قلمرو آنها را اشغال کرده‌اند. این بر هم خوردن تعادل اکولوژیک قطعا لطمات بیشتر را به طبیعت وارد می کند تا به گله‌دارهایی که حالا از میانشان یکی خوب عمل کرده و دست به کشتار نزده است.”

     حیدریان توضیح می‌دهد: “من به شخصه نشنیدم پلنگ چندین حیوان اهلی را هم‌زمان بدرد اما گرگها می توانند و در ذاتشان چنین خصلتی هست. اگر چه جمعیت گرگ‌ها هم طی سالهای اخیر بسیار کم شده و اغلب شکار شده‌اند.” او در عین حال معتقد است اگر این دامدار از کشتن گرگ هم خودداری کرده باشد کاری ارزشمند انجام داده: “همین که به جایی رسیدیم که گرگ‌ها را نمی کشیم یعنی خیلی پیشرفت داشته‌ایم.”

     هومان خاکپور کارشناس منابع طبیعی و فعال محیط زیستی نیز می‌گوید: “من فکر می کنم اگر حیوان مهاجم گرگ بوده و این دامدار به آن شلیک نکرده شاید ارزش کارش بالاتر هم باشد. چون به هر حال هم در سطح کارشناسی و هم سطح محلی، ارزش یک گرگ کمتر از یک پلنگ است. اگر واقعا این دامدار آن قدر برای بحث حفاظت از تنوع زیستی ارزش قائل بوده که حتی حاضر نشده به گرگ هم شلیک بکند، کارش در خور تحسین و تقدیر است.”

     خاکپور ادامه می‌دهد: “او یک حرکت کم‌نظیر در کشور ما انجام داده است. حتی اگر ین دامدار واقعا به گرگ شلیک نکرده هیچ چیز از ارزش‌های کار او کم نمی‌شود. این دامدار همچنین گفته که با چشمان خودش دیده که حیوان مهاجم، پلنگ بوده و در این موارد باید اعتماد کرد. مهم رفتار فرهنگی این فرد است و ما باید این را برجسته کنیم نه اینکه گرگ بوده یا پلنگ. اینکه ما دنبال این باشیم که بخواهیم اثبات کنیم این شخص دروغ گفته یا بزرگنمایی می‌کند کار خوبی نیست که در پاسخ رفتار برجسته این شخص صورت بگیرد. به نظرم ما که در حوزه محیط زیست فعالیت می کنیم و به دنبال ترویج چنین رفتاری هستیم نباید خیلی به این حواشی بپردازیم. مهم این است که او یک عامل تهدید معیشت و اموالش را از بین نبرده و آن کاری را انجام داده که ما مدت‌هاست سعی داریم مردم را تشویق به آن بکنیم.”

 هرگز به طرفش تیر نمی‌انداختم

”     من قبلا هم پلنگ را در این کوه دیده بودم، این حیوان خیلی زیباست، شما تا از نزدیک نبینید متوجه حرف من نمی‌شوید. به خدا قسم اگر تمام دام‌های من را می‌خورد هرگز به طرفش تیر نمی‌انداختم.” این‌ جملات را نوروز حیدری، جوان دامدار لرستانی گفته و ادامه داده است: “خداوند به ما برکت می‌دهد، هر سال بزغاله‌ها و بره‌های جدید متولد می‌شوند و دام‌های ما دوباره زیاد می‌شود اما اگر پلنگ از بین رفت دیگر این کوه پلنگ ندارد. پدر من همیشه از خرس های این منطقه تعریف می‌کند، اینجا قبلا تعداد خیلی زیادی خرس زندگی می کرد اما مردم همه را کشتند، الان دیگر خرس درکوه نیست. چند سال است که اصلا دیگه خرسی وجود ندارد. اگر عقابی در آسمان این کوه پرواز نکند، اگر کل و بزهای وحشی داخل کوه نباشند، اگر سر یک چشمه ده ها کبک آب نخورند طبیعت لذت‌بخش نیست.”

آفت‌های صدور مجوز شکار ویژه در تنگ‌صیاد

دوشنبه, ۱۳ آبان, ۱۳۹۲

     ماجرا از این قرار است که اخیرا” سازمان حفاظت محیط زیست برای دو نفر از مقامات دولتی روسیه که دو خارجی دیگر از کشورهای ترکیه و آفریقای جنوبی نیز آنان را همراهی می‌کردند، مجوز شکار ویژه در تنگ‌صیاد را صادر کرده و این شکارچیان نیز در اواخر هفته گذشته – مورخ ۸ آبان ۱۳۹۲ – وارد تنگ‌صیاد شده و پس از انجام شکار تفریحی خود استان را ترک کرده‌اند!

شکار ویژه در تنگ صیاد

     همان‌طور که در نوشتارهای قبلی به آن پرداخته‌ام؛ به‌استناد گزارش‌های منتشره شده از سوی مراکز تحقیقاتی و دستگاه‌های دولتی متولی در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست استان، تنگ‌صیاد در شمار یکی از مناطق بحرانی استان چهارمحال و بختیاری قرار گرفته است که با پدیده ناگوار زوال اکوسیستم مرتعی مواجه بوده و تقریبا” تمامی بوته‌زارهای آن در معرض خطر خشکیدگی قرار گرفته‌اند! بدون شک وضعیت بحرانی حاکم بر این رویشگاه مرتعی، تنوع زیستی منطقه را نیز تحت تأثیر قرار داده و وحوش آن هم از حال و روز خوبی برخوردار نیستند!

     کاهش شدید منابع آبی و خشکی محل‌های شرب منطقه – که همواره از دغدغه‌ها و نگرانی‌های سال‌های اخیر اداره کل حفاظت محیط زیست استان بوده است – در شمار تهدیدهای جدی حیات وحش تنگ‌صیاد بوده که باعث هجوم وحوش به باغات و مزارع داخل و اطراف منطقه می‌شده و آنان را در دام‌های شکارچیان محلی گرفتار می‌کرده است.

     اضافه بر آن روند شتابان شکار غیرمجاز و قاچاقی که در سال‌های اخیر منجر به درگیری‌های ناگوار بین محیط‌بانان و شکارچیان نیز شده است گواه این حقیقت تلخ است که اصافه بر تهدیدات طبیعی و اکولوژیکی، شکار نیز در شمار تهدیدهای جدی تنگ‌صیاد قرار داشته که جمعیت حیات‌وحش منطقه را هدف گرفته و به‌طرز معنی‌داری از شمار آن‌ها کاسته شده و می‌شود.

     بنابراین به‌رغم حاکم شدن چنین وضعیت نگران‌کننده‌ای از حیث زوال اکوسیستم مرتعی، کاهش شدید منابع آبی و روند شتابناک شکار غیرمجاز؛ آشکار است که جمعیت وحوش منطقه نمی‌توانسته زیادتر از ظرفیت برد زیستگاه شده باشد که ضرورت صدور پروانه شکار برای آن قابل توجیه باشد. افزون بر آن، با توجه به روند نگران‌کننده کاهش تا ۸۰ درصدی جمعیت حیات وحش کشور و بر اساس اطلاعات موجود تاکنون جمعیت مازاد در منطقه‌ای مشاهده نشده است که ضرورت داشته باشد با صدور مجوزهای شکار در منطقه تعادل ایجاد کرد. اما متأسفانه این ایده غیرواقع مورد سوء‌استفاده قرار گرفته و مسئولان محیط زیست در دفاع از اقدامات غیرکارشناسی از آن استفاده می‌کنند. صرف‌نظر از این استدلال‌ها مگر سازمان حفاظت محیط زیست آماری از حیات وحش مناطق حفاظت شده چهارگانه‌اش دارد که بخواهد براساس آن سرشماری‌ها به جمعیت مازاد حیات وحش برسد و مجوز شکار برای کنترل آن جمعیت‌ها صادر کند!؟

      صدور مجوز شکار در تنگ صیاد برای شکارچیان خارجی از نگاه اجتماعی و بازخوردهای منفی آن نیز قابل‌تأمل است که انتظار بود اداره کل حفاظت محیط زیست استان با توجیه و دفاع آگاهانه مانع از انجام آن می‌شد. اتفاقات رخداده در ماه‌های اخیر شرایط اجتماعی ویژه‌ای را بر تنگ‌صیاد حاکم کرده است که ضرورت داشت به لحاظ اجتماعی و حمایت از محیط‌بانان منطقه از صدور چنین مجوزی جلوگیری می‌شد. بدون شک صدور چنین مجوزهایی باعث ترویج فرهنگ شکار و ترغیب شکارچیان غیرمجاز محلی در منطقه شده و محیط‌بانان را در انجام وظایف و مأموریت‌های‌شان با چالش‌های جدی مواجه خواهد کرد!

     دست‌آخر آنکه در شرایط استثنایی و با رعایت تمامی شرایط کارشناسی و قانونی، می‌بایستی تمامی درآمدهای ناشی از مجوزهای شکار صادر شده، در راستای حفاظت و احیای همان مناطقی که مجوز در آن‌ها صادر شده است هزینه شود. جوامع محلی ذینفعان اصلی این مجوزها بوده و بایستی بخشی از درآمدهای حاصله از این مجوزهای شکار به آنان تعلق گیرد. در صورتیکه متأسفانه درآمد حاصل از این پروانه‌های شکار نه‌تنها نقشی در حفاظت و احیای آن مناطق ندارد بلکه منفعتی به جوامع محلی هم نخواهد رساند! در چنین شرایطی است که صدور پروانه شکار منجر به ایجاد حساسیت و ترغیب جوامع محلی خواهد شد.

      بر اساس گفته‌های مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست؛ در حال حاضر درآمد حاصل از فروش این پروانه‌های ویژه شکار به خزانه دولت واریز می‌شود و آن‌ها امیدوارند با راه‌اندازی صندوق ملی محیط زیست، در آینده اینگونه درآمدها به این صندوق واریز و با مشارکت جوامع محلی در حفاظت از حیات وحش هزینه شود.

۲۰ درصد رویشگاه‌های جنگلی زاگرس در تسخیر خشکیدگی و زوال

دوشنبه, ۱۳ آبان, ۱۳۹۲

     روند شتابان گسترش پدیده خشکیدگی و زوال در اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی زاگرس سبب غافل‌گبری و ایجاد نگرانی‌های شدیدی در میان دست‌اندرکاران، متخصصان و فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور شده است. در همین زمینه گفتگویی را با خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN) انجام داده‌ام که می‌توانید متن کامل آن‌را در زیر بخوانید:

زوال

     زوال و خشکیدگی جنگل های زاگرس از حدود ۵ سال پیش آغاز شد که به مرگ ناگهانی بلوط معروف شد. بررسی ها حاکی از آن است که این معضل بیش از ۲۰ درصد رویشگاه های بلوط را نابود کرده است.

     خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه محیط زیست- در حالی که رییس جدید سازمان جنگل ها، احیای جنگل های زاگرس را از مهم ترین برنامه ها در دوره تازه این سازمان عنوان می کند، از زاگرس خبر می رسد که رویشگاه های این منطقه بیش از پیش در مسیر نابودی قرار دارند. «مرگ ناگهانی بلوط»، معضلی است که در حال حاضر ۲۰ درصد بلوط زارهای زاگرس را تحت تاثیر قرار داده است.

     «هومان خاکپور»، کارشناس منابع طبیعی و دیده بان طبیعت بختیاری در مورد وضعیت کنونی جنگل های بلوط به لحاظ خشکیدگی به CHN گفت: «به طور تقریبی از حدود ۵ سال پیش بحث خشکیدگی و زوال جنگل های زاگرس مطرح شد. این مشکل ابتدا در مورد گونه بلوط مطرح بود که تحت عنوان مرگ ناگهانی بلوط یا زوال بلوط در دستور کار دستگاه های متولی قرار گرفت.» این معضل یعنی زوال یا مرگ ناگهانی بلوط بیش از ۲۰ درصد بلوط زارهای استان چهارمحال و بختیاری را تحت تاثیر قرار داده است.

      اما بلوط ها تنها قربانیان نیستند کما این که در حدود ۶۰ درصد از گون زارهای منطقه نیز دچار این بحران شده اند. خاکپور در این باره می گوید: «متاسفانه اخیرا نتایج پژوهش های منتشر شده از سوی مرکز تحقیقات منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری حکایت از درگیری بیش از ۶۰ درصد گون زارهای استان با این پدیده ناگوار را دارد که به طور قطع وضعیت بوته زارهای باقی رویشگاه ها نیز به همین نحو است.»

     اما در حالی که هنوز هیچ تحقیق مدون و هدفمندی در مورد عوامل نابودی سریع السیر رویشگاه های زاگرس انجام نشده است، خاکپور یکی از عوامل مهم در این زمینه را هجوم ریزگردهای عربی می داند با این توضیح که: «براساس تحقیقات پراکنده ای که به صورت موردی در استان های درگیر پدیده ریزگردهای عربی مانند چهارمحال و بختیاری، ایلام، کرمانشاه و فارس انجام شده، علت های مختلفی برای بروز این پدیده در جنگل های زاگرسی اعلام شده است که گفته می شود یکی از مهم ترین علل وقوع این پدیده خسارت زا، ریزگردها هستند.»

     به اعتقاد خاکپور، ریزگردها علاوه بر خسارت ها و مشکلاتی که در حوزه سلامت شهروندان و جوامع بیش از ۲۰ استان کشور به جای می گذارد بدون شک موجب اختلال در وضعیت فیزیولوژیکی درختان، درختچه ها و بوته های زاگرس شده و به دنبال آن ضعف فیزیولوژیکی بر روی این گونه های گیاهی ایجاد کرده و تا بستر استقرار و طغیان آفات و بیماری ها در اکوسیستم های جنگلی و مرتعی را فراهم کند. این بدان معناست که ریزگردها به عنوان عامل اولیه شرایط را برای طغیان و فعالیت آفات و بیماری ها و سوسک چوبخوار به عنوان عوامل ثانویه فراهم می کند.

برگزاری نخستین کارگاه آموزشی مقابله با پدیده زوال در چهارمحال و بختیاری

چهارشنبه, ۲۴ مهر, ۱۳۹۲

لوگوی انجمن و زاگرس

     بررسی‌های تحقیقاتی و پهنه‌بندی‌های میدانی محققان و کارشناسان مرکز تحقیقات و اداره کل منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری اضافه برگزارش‌های تحقیقاتی منتشره دیگر استان‌ها که اغلب خبر از وقوع زوال و خشکیدکی در بلوط‌زارهای آن مناظق زاگرسی دارد، حکایت از این حقیقت نگران‌کننده دارد که اضافه بر گونه بلوط، برخی گونه‌های درختی و درختچه‌ای و بوته‌ای اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی استان نیز درگیر این پدیده شده‌اند! ماجرای ناگواری که حدود ۵ سال پیش با خشکیدگی درختان بلوط آغاز شد و الآن با شتابی نگران‌کننده سایر گونه‌های درختی و درختچه‌ای مانند زبان‌گنجشک، بنه و بادام کوهی و همچنین بوته‌های گون‌ را نیز درگیر کرده و تنوع زیستی اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی زاگرس را با مخاطره‌های جدی مواجه کرده است.

     گفتنی‌است قرار است نخستین کارگاه آموزشی مقابله با پدیده زوال در اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی چهارمحال و بختیاری به همت انجمن محیط زیستی تسنیم و با حمایت و پشتیبانی طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی برگزار شود تا محققان و پژوهش‌گران مرکز تحقیقات منابع طبیعی استان نتایج تحقیقات خود را برای محیط‌بانان و محافظا جنگل و مرتع استان و کارشناسان این نهادهای اجرایی ارائه کنند.  

     در این کارگاه یک‌روزه که در روز شنبه – مورخ ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۲ در جنگل‌های محدوده پایلوت طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی برگزار می‌شود اضافه بر آشناسازی و آگاهی‌بخشی، وظایف و مأموریت‌های محیط‌بانان و محافظین جنگل و مرتع در مواجه با این پدیده آموزش داده خواهد شد. این کارگاه در دو بخش؛ صبح (آموزش‌های تئوری با استفاده از پاورپوینت و تجهیزات کمک آموزشی) و بعد از ظهر (بازدید میدانی و آموزش‌های عملی) برگزار می‌شود.

سومین برنامه پاکسازی مشارکتی جنگل در دیار بختیاری با استقبال بیشتری روبرو شد

دوشنبه, ۲۵ شهریور, ۱۳۹۲

92

    به‌همت انجمن محیط زیستی تسنیم و همکاری ستودنی دستگاه منابع طبیعی به‌عنوان متولی اصلی جنگل‌ها، سومین برنامه ملی پاکسازی مشارکتی جنگل، امسال پرشورتر و با حضور گسترده‌تر جوامع محلی ذینفع در جنگل‌های لردگان چهارمحال و بختیاری برگزار شد. افزایش آگاهی‌های عمومی جوامع محلی نسبت به خطرات و تهدیدهای ناشی از رهاسازی زباله‌های پلاستیکی در جنگل‌ها، جلب مشارکت و تلاش برای تغییر باورها و عادت‌های گذشته جوامع محلی در زمینه مسئولیت‌های متقابل آنان و دولت در قبال پاسداری و صیانت از جنگل‌ها در شمار مهمترین رهیافت‌های این برنامه بوده که ضرورت دارد تلاش‌های فرهنگی گسترده‌تری در این زمینه صورت گیرد. هنوز هم برخی از اهالی جنگل‌نشین، جمع‌آوری زباله‌های رها شده در جنگل را وظیفه نهدهای دولتی دانسته و مشارکت در اینگونه برنامه‌ها را در شأن و در حوزه مسئولیت‌های اجتماعی خود نمی‌دانند!

IMG_4853

‌     بدون شک گسترش چنین برنامه‌های عمومی و غیردولتی که زنان و مردان جوامع شهری و روستایی در کنار هم قرار می‌گیرند، می‌تواند به روند اصلاح باورها و رفتارهای اجتماعی جامعه کمک کرده و تمایل اقشار جامعه برای مشارکت در اینگونه برنامه‌های داوطلبانه را افزایش دهد. فعالیت‌های آموزشی‌ترویجی سازمان‌های مردم‌نهاد و نهادهای دولتی متولی در حوزه‌های فرهنگی‌اجتماعی و محیط زیستی به‌ویژه صدا و سیما که با پرداختن به آموزه‌های محیط زیستی عامه‌مردم را هدف قرار داده باشد، بسیار مؤثر بوده و می‌تواند سطح مشارکت جوامع محلی و شهروندان در حفاظت و پاکسازی جنگل را شتابی چشمگیر و امیدوار کننده بخشد.

     همراهی و مشارکت مقامات ارشد کشوری و منطقه‌ای در این برنامه بسیار تشویق کننده است. پیام دکتر معصومه ابتکار معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور به شرکت کنندگان در سومین برنامه پاکسازی مشارکتی جنگل و همچنین بیانیه هماهنگ کننده مقیم سازمان ملل متحد در ایران که در مراسم آغازین این برنامه‌ها قرائت شد در شمار همین همراهی‌های دلگرم کننده مقامات کشوری در راستای حساس‌سازی جوامع محلی و افزایش سطح مشارکت آنها برای حفاظت از جنگل‌ها است.

     گزارش تصویری سومین برنامه پاکسازی مشارکتی جنگل در دیار بختیاری را می‌توانید در وبلاگ انجمن تسنیم ملاحظه کنید.

در پاسداشت روز ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی

دوشنبه, ۱۱ شهریور, ۱۳۹۲

و نخواهیم مگس از سر انگشت طبیعت بپرد

و نخواهیم پلنگ از در خلقت برود بیرون

و بدانیم اگر کرم نبود زندگی چیزی کم داشت

“سهراب سپهری”

روز ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی

   به‌بهانه ۹ شهریور – روز ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی(ایرانی) – هم‌زمان و همراه با بسیاری از تشکل‌های  محیط زیستی در سراسر کشور، اعضای پرتلاش انجمن محیط زیستی تسنیم نیز به منظور آشنا ساختن هموطنان عزیز در بام ایران – بروجن – اقدام به تهیه بیش از ۲۰۰۰ نسخه برشور ترویجی کردند و با حضور در خیابان‌های شهر، کوشیدند تا سطح آگاهی‌ها و دانسته‌های اقشار مختلف جامعه را در زمینه سرنوشت این گونه جانوری نادر و منحصربفرد آسیایی افزایش دهند.

   در این اقدام آموزشی و اطلاع‌رسانی – که بسیار هم مورد استقبال شهروندان ساکن در بام ایران قرار گرفت – از پیشنهاد نقش بستن نشان یوز ایرانی بر پشت پیراهن و دیگر وسایل بازیکنان تیم فوتبال ایران در  مسابقات جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل – که برای نخستبن‌بار توسط محمد درویش عزیز، چهره‌ی نام‌آشنای محیط  زیست ایران مطرح شد – به‌شدت حمایت شده تا با استفاده از فرصت استثنایی و ارزشمند حضور جوانان تیزپا و هوشمند ایرانی در این آوردگاه بین‌المللی، کوشیده شود تا توجه مسئولان و مردم به حفاظت و نجات این گربه‌سان در حال انقراض در تنها زیستگاه کنونی‌اش در کره زمین – سرزمین ایران – دوچندان شود.

توزیع برشور

    یادمان باشد که در سال‌های نه‌چندان دور، شمار یوزپلنگ‌های موجود در جهان به بیش از یکصدهزار قلاده در متجاوز از ۴۴ کشور جهان می‌رسید؛ اما کم‌کم با توسعه جوامع محلی و تخریب زیستگاه‌ها، تعداد آن‌ها به حدود ۱۵ هزار قلاده در ۲۷ کشور جهان کاهش یافت و اینک به‌غیر از قاره آفریقا – که میزبان گونه یوزپلنگ آفریقایی است – فقط کشور ایران است که در جهان میزبان حدود ۷۰ قلاده از این نماد تیزپایی، زیبایی، کشسانی و چالاکی طبیعت است.

    بر اساس اطلاعات و دانسته‌های موجود، در حال حاضر عمده زیستگاه یوزپلنگ آسیایی(ایرانی) در استان‌‌های یزد، خراسان، کرمان و سمنان گسترش داشته و فراموش نکنیم؛ زمانی که تعداد یوزپلنگ زیاد باشد و حال آن‌ها نیز خوب باشد، بدان معناست که وضعیت طعمه‌های یوزپلنگ از قبیل آهو و قوچ و میش و خرگوش و … هم خوب است و زمانی که حال این طعمه‌ها خوب باشد، نشانه آن است که حال طیبعت ایران هم خوب است و بدون شک وقتی حال طبیعت خوب باشد، حال مردم هم خوب خواهد بود و مردمی که حال‌شان خوب باشد، رفاه اجتماعی و صلح جهانی‌پایدار را تحقق عینی خواهند بخشید.

پی‌نوشت:

– خبرآنلاین(محمد درویش): نخستین نشانه‌های حضور یوز ایرانی در فوتبال برزیلی!

گیاهان دارویی زاگرس در معرض خطر انقراض

چهارشنبه, ۲۶ تیر, ۱۳۹۲

     زاگرس به لحاظ ویژگی‌های خاص طبیعی و اقلیمی‌و تنوع آب و هوایی،در شمار متنوع‌ترین رویشگاه‌های گیاهی کشور قرار دارد. دیار زاگرس از گذشته‌های دور به‌عنوان یکی از مهمترین و بزرگ‌ترین رویشگاه‌های گیاهان دارویی کشور محسوب شده و برخی از گونه‌های انحصاری دارویی‌خوراکی را در خود جای داده که نشانه‌ای از ظرفیت بالای اقتصادی و کم‌همتایی اینسرزمین است.

     شوربختانه در سال‌های اخیر بهره‌برداری‌های سنتی بی‌رویه به‌همراه چرای پرشمار دام سبب تخریب رویشگاه‌ها و اختلال شدید در روند زادآوری طبیعی این گونه‌های گیاهی ارزشمند شده و برخی از انواع گیاهان دارویی و خوراکی منحصربفرد زاگرس در معرض خطر انقراض قرار گرفته و در اثر این بهره‌برداری‌های غیراصولی به ارتفاعات و مناطق صعب‌العبور کوهستانی پناه برده‌اند!

گفتگوی نگارنده با خبرنگار روزنامه کسب و کار را می‌توانید در اینجا بخوانید:

 روزنامه کسب و کار

خطر انقراض پلنگ ایرانی در سکوت نهادهای متولی!

سه شنبه, ۱۸ تیر, ۱۳۹۲

پلنگ کشته شده در انجو لردگان

     افزایش شمار پلنگ‌های کشته شده در سال‌های اخیر، نگرانی‌های زیادی را در خصوص خطر انقراض این گربه‌سان ایرانی در میان فعالان و دوستداران محیط زیست کشور ایجاد کرده است. کم‌توجه‌ای نهادهای متولی در زمینه پایش و تعیین جمعیت آن و هم‌چنین نداشتن پروژه‌های حمایتی از این گربه‌سان ایرانی به‌همراه نبود برنامه‌های آموزشی به‌منظور ظرفیت‌سازی اطلاعاتی و آشنایی بیشتر جوامع محلی با اهمیت این میراث طبیعی جانوری و هم‌چنین آگاه شدن آنان در زمینه چگونگی رفتار با این حیوان ارزشمند در محیط های طبیعی، سبب شده است که این گونه جانوری در معرض خطر انقراض قرار گیرد.

     آخرین خبر از روند نگران کننده کشته شدن پلنگ‌های ایرانی و گفتگوی نگارنده با خانم بهار سلاح‌ورزی خبرنگار خبرگزاری مهر را می‌توانید در اینجا بخوانید:

خبرگزاری مهر

در همین رابطه:

– خبرگزاری ایرنا: جسد یک قلاده پلنگ ایرانی در شهرستان لردگان کشف شد

قصه تلخ بذر بلوط در یاسوج تلخ‌تر می‌شود!

جمعه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۳۹۲

قصه تلخ بلوط‌های زاگرس

     ماجرای تلخ بلوط‌های زاگرس و سخنان رییس دولت‌های نهم و دهم در جمع نمایندگان مردم در بهارستان را که یادتان هست؟ همان ماجرای بذرهای بلوط‌زارهای غرب کشور که به نظر رییس‌جمهور سالانه ۶ میلیون تن از آن‌ها به پای درختان بلوط ریخته و نابود می‌شوند! و می‌بایستی جمع‌آوری شده و تبدیل به علوفه موردنیاز دام‌ها شوند.

     البته در همین راستا و با نگاه تجاری کوتاه‌مدت و نه‌اقتصادی به جنگل‌های زاگرس، برخی از سرمایه‌گذاران پرنفوذ شرایط را مناسب دیده و برای احداث کارخانه‌های فرآوری بلوط در استان‌هایی مانند کهگیلویه و بویراحمد دست به‌کار شده بودند که خوشبختانه با واکنش‌های فعالان محیط زیست کشور و مخالفت جدی سازمان جنگل‌ها مواجه شدند.

     اما شوربختانه حالا از یاسوج خبر می‌رسد که به‌رغم تمامی مخالفت‌های قانونی و توجیهات کارشناسی، بازهم همان طرح احداث کارخانه بزرگ فرآوری بلوط به‌طور جدی در دستور کار مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد قرار گرفته و استاندار نیز عزم خود را جزم کرده تا به هر طریقی که شده است مقاومت‌های متولیان منابع طبیعی منطقه را شکسته و مجوزهای لازم برای احداث آن کارخانه را صادر کند! البته در این میان اظهارنظر مدیرکل منابع طبیعی کهگیلویه و بویراحمد برای موافقت با احداث آن کارخانه قابل توجه است! اعلام شرط “کاشت ۱۰ درصد از بذور بلوط برداشتی از جنگل‌ها و جنگلکاری توسط سرمایه‌گذار کارخانه” که با عنایت به تجربیات موجود در خصوص کاشت و مراقبت از جنگلکاری‌های صورت گرفته در سنوات گذشته و درصد نهال‌های مستقر شده، تأمل‌برانگیز است!

      فراموش نکنیم که جمع‌آوری و بهره‌برداری از بذر درختان بلوط در سطحی وسیع می‌تواند خسارت های زیست محیطی جبران‌ناپذیری را به‌دنبال داشته باشد. در این نوع بهره‌برداری که نیازهای طبیعی اکوسیستم‌های جنگلی رعایت نمی‌شود مطمئنا” اضافه بر تجدید حیات و زادآوری طبیعی جنگل‌ها، حیات جانوران وحشی در این رویشگاه‌های جنگلی نیز با تهدیدهای جدی مواجه خواهد شد. بدون شک گسترش روند احداث چنین کارخانجات صنعتی در استان‌های زاگرسی و جمع‌آوری بذر بلوط در حجم‌های زیاد، ناشی از یک نگاه تجاری کوتاه‌مدت به جنگل‌های بلوط غرب بوده و تنها نتیجه آن اختلال در همان اندک زادآوری طبیعی این جنگل‌ها و نابودی طولانی‌مدت حیات گیاهی و جانوری در این زیستگاه‌ها که حال و روز ناخوشی دارند، خواهد بود.

در همین رابطه:

– خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN): حراج بذرهای بلوط؛ حراج زادآوری زاگرس