هنوز زمان زیادی نمیگذرد که برای نخستینبار ایدهی حضور یوز ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ در برزیل توسط آرش نورآقایی مطرح، به وسیلهی محمّد درویش بالوپر گرفت و خیلی زود با حمایتی گسترده از سوی فعالان محیط زیست و رسانهها و همچنین مدیران ارشد کشوری در حوزههای محیط زیست، گردشگری و ورزش قرار گرفت. در حال حاضر نیز طراحی لوگو بر روی پیراهن بازیکنان تیم ملی فوتبال کشورمان و حضور یوز ایرانی در این آورگاه جهانی به اتمام رسیده و چند طرح نهایی برای تصمیم گیری به فیفا ارسال شده است. به همین بهانه گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان داشتهام که میتوانید شرح کامل آن را – که در شماره ۲۳۶۷ مورخ ۳ دی ۱۳۹۲ منتشر شده است – در زیر بخوانید:
رفتن یوزپلنگ ایرانی به جامجهانی و چند نکته
روز گذشته خبری مبنی بر اتمام طراحی لوگوهای یوز برای پیراهن فوتبالیستهای تیم ملی ایران در جامجهانی منتشر شد. ناگفته پیداست که چنین اقدامی در راستای اطلاعرسانی و آگاهیبخشی برای حفظ محیطزیست انجام میشود و فعالان محیطزیست نظر مثبتی نسبت به آن دارند.
بهطور کلی وقتی از حفظ محیطزیست چه گونههای جانوری و چه گونههای گیاهی حرف میزنیم باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که در ایران مشکل عمده این است که مشارکتهای مردمی در این زمینه بسیار پایین است. اگرچه بخش مهمی از تخریبهای زیستمحیطی در کشور نتیجه پروژههای عمرانی و دولتی است اما، مشارکت مردمی همانطور که میتواند این پروژهها را متوقف کند، خود عاملی برای بقای محیطزیست بهشمار میرود.
برای اینکه مشارکت مردمی را در این زمینه جذب کنیم دو راهکار کوتاهمدت و بلندمدت داریم. در راهکار بلندمدت باید اهمیت اقتصادی محیطزیست را به گردشگران گوشزد کنیم و در راهکار بلندمدت باید با آگاهی بخشی به آنها یادآوری کنیم که سوای مسائل اقتصادی، محیطزیست در کیفیت زندگی امروز و فردای آنها تاثیر بیبدیل دارد.
به هر حال این واقعیت دارد که از بین رفتن هرگونه حیوانی و گیاهی تبعات جبران ناپذیری دارد. اگر اکنون شاهد گرمشدن کره زمین، آلودگی هوا و… هستیم نتیجه اقدامات گذشته است همانطور که برخی بلاهای طبیعی نیز نتیجه دستکاریهایی است که در محیطزیست انجام شده است. درحال حاضر، وضعیت محیطزیستی ما اورژانسی است.
بهدلیل سوءمدیریتها و تخریبهایی که در گذشته وجود داشته بسیاری از زیستگاههای ما در معرض نابودی هستند همانطور که گونههای حیوانی ما نیز در معرض انقراض قرار دارند که یوزپلنگ ایرانی نمونهای از آن است. وضعیت اورژانسی باعث میشود ما در کنار انجام اقدامات بلندمدت که همان آگاهیبخشی در زمینه حفظ محیطزیست است بر اقدام کوتاهمدت یعنی نشان دادن تاثیر اقتصادی حفظ محیطزیست هم تاکید کنیم. شاید مهمترین تاثیر اقتصادی محیطزیست جذب گردشگر باشد. برای مثال به مردمی که در یک روستا یا کنار یک تالاب زندگی میکنند باید بگوییم بهجای شکار پرندگان که سود اقتصادی لحظهای دارد، میتوانند در حفظ آنها بکوشند و از این طریق باعث شوند گردشگران به منطقه بیایند. وقتی گردشگر به منطقه بیاید مردم محلی میتوانند از طریق ارایه خدمات به آنها سود اقتصادی بهدست بیاورند. رشد گردشگری نشان داده که سود اقتصادی ناشی از جذب گردشگر بسیار بیشتر از سودی است که از بهرهکشی از محیطزیست و تخریب آن به دست میآید. این سود پایدار نیز هست و نسلهای مختلف میتوانند از آن استفاده کنند. وقتی مردم محلی از این سود کلان استفاده نمیکنند دلیل آن این است که یا نمیدانند میشود چنین استفادهای کرد و یا اینکه زمینه لازم برای کسب این سود و درآمد را نمیدانند؛ زمینهای که باید دولتها آن را بهوجود آورند و این مهم زمانی اتفاق میافتد که آنها بدانند این کار اقدامی در راستای حفظ محیطزیست است. البته در زمینه نشان دادن اهمیت اقتصادی محیطزیست، آگاهسازی مردم عادی تنها راهکار نیست.
ما در کشورمان خیرانی داریم که با عنوانهای مختلف اعم از خیران مدرسهساز، خیران بیمارستانساز و… شناخته میشوند. چرا نباید خیر محیطزیستی داشته باشیم؟ برای مثال یک هنرمند خارجی سرمایه خود را صرف حفظ ببر بنگال کرده است. باید سعی کنیم چنین افرادی را جذب کنیم. از طرف دیگر، در زمینه محیطزیست باید از ظرفیت بخش خصوصی استفاده کرد. کسانی هستند که علاقهمند به فعالیتهای محیطزیستی هستند و حالا سود اقتصادی هم مدنظرشان هست. باید زمینه فعالیت آنها فراهم شود. الان تکنولوژی پیشرفت کرده است و برای مثال در زمینه همین یوزپلنگ ایرانی میتوان با دوربینهایی از اینگونه نادر تصویربرداری کرد و به این شکل گردشگران را جذب کرد و سود اقتصادی بهدست آورد. تنوع زیستی در کشور ما زمینه لازم را فراهم میکند تا با ایجاد یکسری ایستگاه، گردشگران را به دیدن یوزپلنگ، پلنگ، قوچ، کل و … دعوت کنیم. اگر سازوکار درستی در این زمینه وجود داشته باشد حتما چنین کاری مورد استقبال گردشگران خارجی و داخلی قرار خواهد گرفت.
بازهم باید تاکید کرد رفتن یوزپلنگ ایرانی به جامجهانی مبارک است. درواقع در زمینه آگاهیبخش چه در خارج و چه در داخل کشور این اقدام اهمیت زیادی دارد. در بعد خارجی ما الان در حال گفتوگوهای جهانی هستیم و نیاز است حضوری فعال در همه زمینهها داشته باشیم. قرارگرفتن یوزپلنگ ایرانی روی پیراهن تیم ملی به جهانیان نشان میدهد که ما ملتی هستیم که برای حفظ یک گونه حیوانی اینقدر هزینه میکنیم. بنابراین، تبلیغات منفی نمیتواند درست باشد. در داخل کشور نیز جمعیت بالای ۱۰ سال ما که چیزی حدود ۶۰ میلیون نفر هستند یکبار هم که شده بازیهای ایران در جامجهانی و به تبع آن تصویر یوزپلنگ ایرانی را میبینند. آنها به این نتیجه میرسند که یوزپلنگ ایرانی اهمیت زیادی دارد و این نوعی آگاهیبخشی است که تاثیر بلندمدت دارد.
در سالهای اخیر تبلیغات خوبی برای حفظ محیطزیست بهویژه حفظ گونههای حیوانی انجام شده است اما، این تبلیغات فراگیر نبوده است و همه گروههای اجتماعی را تحت پوشش قرار نمیدهد. نهایتا این آگاهی بخشی است که به حفظ محیطزیست میانجامد وگرنه، قوانین بازدارنده برای مثال درمورد شکار، چند صباحی میتواند شکار را کاهش دهد و به محض آنکه قوانین برداشته شود یا نظارتها کم شود ما بار دیگر شاهد شکار غیرمجاز حیوانات خواهیم بود.
با این همه نکتهای را نباید فراموش کرد و آن این است که نباید به این بسنده کرد که یوزپلنگ ایرانی به جامجهانی برود و بیاید و فراموش شود. باید از این فرصت نهایت استفاده را کرد و در راستای جذب سرمایههای داخلی و خارجی بهره جست. به هر حال همه میدانیم که وضعیت بقای یوزپلنگ ایرانی اورژانسی است و اگر اقدامات اورژانسی انجام ندهیم بهطور قطع ضرر خواهیم کرد.