بایگانی “آب های زیرزمینی”

علل بحران کم آبی در زاینده‌رود از نگاه یک متخصص آب

جمعه, ۲۴ آبان, ۱۳۹۲

     بررسی‌های کارشناسی دوست ارجمندمان دکتر حسین صمدی بروجنی؛ دانشیار دانشگاه شهرکرد و محقق مرکز تحقیقات منابع آب استان چهارمحال و بختیاری گواه حقیقتی تلخ است که حکایت از بحران مدیریت بر منابع آبی زاینده‌رود دارد. در یاداشتی که در زیر با خوانندگان فرهیخته طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته شده است، علل بوجود آمدن بحران کم آبی در زاینده‌رود از نگاه این متخصص حوزه آب مورد واکاوی قرار گرفته است:

بحران کم آبی در زاینده رود و علل آن

حسین صمدی بروجنی – دانشیار دانشگاه شهرکرد

     رودخانه زاینده‌رود به عنوان بزرگترین رودخانه فلات مرکزی ایران در حوزه گاوخونی واقع گردیده است. این رودخانه نقش مهمی در تامین آب شرب،  صنعت و کشاورزی مناطق مرکزی ایران دارد.  آبدهی این رودخانه دارای تغییرات زیادی بوده بطوریکه در ترسالی‌ها آبدهی این رودخانه به بیش از ۲۰۰۰ میلیون مترمکعب(۲ میلیارد مترمکعب در سال) می‌رسد و در خشکسالی‌ها این رقم به حدود ۷۰۰ میلیون مترمکعب کاهش می‌یابد.  متوسط آبدهی این رودخانه در ۲۰ سال اخیر در حدود ۱۳۰۰ میلیون مترمکعب است.  عمده منابع آب زاینده‌رود از کوهستان‌های بختیاری در زاگرس مرکزی سرچشمه می‌گیرد و به منظور تقویت آب این رودخانه برخی تونل‌های انتقال آب نظیر تونل‌های کوهرنگ ۱، ۲، و ۳، تونل چشمه لنگان و تونل خدنگستان حفر شده و برخی تونل‌های دیگر نظیر بهشت‌آباد و کوگان مطالعه شده است.  استان چهارمحال و بختیاری با دارا بودن ۷٫۵ درصد از مساحت حوضه رودخانه زاینده‌رود،  نزدیک به ۸۰ درصد منابع آب زاینده‌رود را تأمین می‌کند. ولی سهم برداشت آب این استان کمتر از ۱۰ درصد منابع آب رودخانه زاینده‌رود است. این در حالی‌است که سال‌های اخیر تبلیغات گسترده‌ای شده که علت اصلی خشک شدن زاینده‌رود، به برداشت‌های بالادست در استان چهارمحال و بختیاری نسبت داده شود. کافی‌است به آمار ۳۷ ساله اخیر منتشره از سوی وزارت نیرو مراجعه شود که متوسط دبی رودخانه زاینده‌رود در محل سد تنظیمی زاینده‌رود – که در مقطع ورودی رودخانه به استان چهارمحال و بختیاری واقع است – برابر ۴۶ مترمکعب بر ثانیه بدست می‌آید و براساس همین آمار متوسط دبی رودخانه زاینده‌رود در محل پل زمانخان – که در حوالی مقطع خروجی رودخانه از استان چهارمحال و بختیاری واقع است –  برابر ۴۶٫۴ مترمکعب بر ثانیه بدست می‌آید که تفاوت معنی‌داری بین این دو مقدار وجود ندارد.  این نشان می‌دهد آب مصرفی در محدوده استان چهارمحال و بختیاری عمدتأ از طریق زایش‌های مسیر رودخانه تأمین می‌شود.  لذا نسبت دادن علت خشکی زاینده‌رود به برداشت‌ها در استان چهارمحال و بختیاری از اساس فرضیه اشتباهی است.

کلیک کنید تا تصویر را بزرگتر ببینید

     به‌منظور روشن شدن ریشه و علل اصلی و واقعی خشک شدن زاینده‌رود، در این نوشتار عوامل مؤثر در ارتباط با خشکی زاینده‌رود براساس اطلاعات و گزارشات مستند، مورد بحث قرار گرفته است.  ضمن آنکه به تأثیر افت آب‌های زیرزمینی دشت‌های حاشیه رودخانه زاینده‌رود بر حیات زاینده‌ رود نیز پرداخته شده است.

۱- توسعه صنایع در استان اصفهان

     بطورکلی توسعه در هر منطقه می‌باید براساس طرح آمایش سرزمین انجام شود و در این طرح به محدودیت‌ها و مزیت‌های طبیعی مناطق توجه ویژه می‌شود.  متأسفانه توسعه در استان اصفهان همانند بسیاری مناطق دیگر کشور بر پایه یک طرح مصوب آمایش سرزمین انجام نشده است.  با آنکه اصفهان در یک منطقه خشک و نیمه خشک واقع است ولی نوع صنایع ایجاد شده در این استان عمدتأ از نوع صنایع آب‌بر مثل فولاد، پتروشیمی و نظایر آن بوده است. این حرکت توسعه‌ای به زمانی برمی‌گردد که ذوب‌آهن که قرار بود در مناطق جنوبی کشور برپا شود به اصفهان منتقل شد که نقش مهمی در اشتغالزائی و درآمد داشت و این امر به الگوی اصلی توسعه در اصفهان تبدیل شد.  هم‌اینک در استان اصفهان در حدود ۱۸۸ میلیون مترمکعب آب در صنایع استفاده می‌شود که براساس گزارش منابع و مصارف زاینده‌رود (تهیه شده توسط شرکت آب منطقهای اصفهان در سال ۱۳۸۸ برنامه‌ریزی شده) این رقم در افق ۱۴۱۰ به ۴۷۱ میلیون مترمکعب در سال افزایش یابد.  براساس این برنامه سهم صنایع فلز و آهن و شیمیائی و نفت ۲۵۸ میلیون مترمکعب می‌باشد که بالاترین پتانسیل آلایندگی را هم به دنبال خواهد داشت.  با وجودی که میزان منابع آب زاینده رود در خشکسالی‌ها به ۷۰۰ میلیون مترمکعب در سال کاهش می‌یابد و میزان واقعی آب قابل انتقال از تونل‌های جدید در حالت خوشبینانه ۳۰۰ میلون مترمکعب در سال خواهد بود، این توسعه صنعت می‌تواند در تشدید خشکی زاینده‌رود نقش تعیین کننده‌ای داشته باشد.

۲- مصرف آب شرب بیش از حد استاندارد

     افزایش مصرف آب شرب در استان اصفهان به دو موضوع بر می‌گردد.  اول رشد جمعیت بواسطه مهاجرپذیر بودن این استان و دوم سرانه مصرف آب بیش از حد استاندارد.  ایجاد شهرک‌های مسکونی متعدد و اتخاذ سیاست‌های انبساطی توسعه (قیمت پائین واحدهای مسکونی در این شهرک‌ها و سهم بالای اشتغال در بخش ساختمان و خدمات (باعث شده سیل جمعیت از استان‌هائی مثل خوزستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و حتی استان فارس به سمت اصفهان روانه شود که این امر بجز مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی باعث افزایش مصرف آب شرب در این استان می‌شود.  لذا در برنامه‌های توسعه این شهرک‌ها و فازهای مختلفی که در نظر گرفته می‌شود، باید تجدید نظر شود و در ظرفیت جمعیت این شهرک‌ها محدودیت اعمال شود. موضوع دوم سرانه بالای مصرف آب شرب در استان اصفهان است که معادل ۳۱۰ لیتر بر شبانه روز می‌باشد و این رقم می‌باید به حدود ۲۰۰ لیتر بر شبانه روز کاهش یابد. در این صورت با منابع آب شرب موجود می‌توان برای بیش از ۲ میلیون نفر آب تأمین نمود ولی نشانه‌ای از اصلاح الگوی مصرف آب شرب در این استان مشاهده نمی‌شود.

۳- الگوی کشت پرمصرف در بخش کشاورزی

     در الگوی کشت کشاورزی استان اصفهان محصولات پرمصرفی همچون برنج، ذرت، علوفه و سیب زمینی دیده می‌شود.  با توجه به اینکه با گذشت زمان منابع آب زاینده رود بواسطه تغییر اقلیم رو به کاهش است، می‌باید به موازات توسعه صنایع و جمعیت، سهم محصولات پرمصرف و سطح زیرکشت کشاورزی کسر شود و این امر باید با برنامه‌ریزی صورت بپذیرد. چون این موضوع مدیریت نشده و کشاورزان غرب اصفهان، محصولات پرمصرف را از الگوی کشت خود حذف نکرده‌اند، لذا آب به کشاورزان شرق اصفهان نرسیده و این امر که بدور از عدالت نیز می‌باشد، سرچشمه بحران‌های اجتماعی شده است.  وقتی بحران آب به این حد می‌رسد باید پا را فراتر از این گذاشت که کشاورزی را به روش‌های معمول انجام داد و در این زمینه باید از روش‌هائی که ضمن حفظ سطح تولید، مصرف آب را تا چند برابر پائین می‌آورد استفاده نمود.  یکی از این راهکارها، توسعه کشت‌های گلخانه ای است که میزان مصرف آب را به ازای یک تولید مشخص نسبت به روش‌های معمولی کشت بین ۵ تا ۱۰ برابر کاهش می‌دهد.  متأسفانه این راهکار در حد کافی در استان اصفهان استفاده نشده و لازم است با برنامه‌های آموزشی و حمایت‌های مالی زمینه تغییر الگوی کشاورزی از کشت‌های سنتی به کشت‌های گلخانه‌ای را فراهم آورد.

۴- راندمان پائین مصرف آب در بخش کشاورزی

     راندمان آبیاری در استان اصفهان کمتر از ۵۰ درصد بوده و مقدار آن بین ۳۰ تا ۴۰ درصد گزارش می شود.  امروزه افزایش راندمان آبیاری در بخش کشاورزی از طریق اجرای روش‌های نوین آبیاری جزو سیاست‌های اولویت‌دار کشور در بخش آب است.  اگرچه این اقدام در حال انجام است ولی لازم است این کار با سرعت بیشتر انجام شود.  شاید صرف بودجه‌های کلان در زمینه تونل‌های انتقال آب در استان اصفهان بر سرمایه‌گذاری در اقدامات مدیریت مصرف آب سایه انداخته است. بنابراین عدم بهبود راندمان آبیاری به عنوان یکی از دیگر علل مهم در بحران کم آبی زاینده‌رود مطرح است.

۵- تأثیر بهره‌برداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی

     بخش قابل توجهی از فعالیت‌های کشاورزی مورد اشاره در بند قبل، از محل منابع آب زیرزمینی انجام می‌شود و این امر موجب افت بیش از حد آب زیرزمینی و بیلان منفی آن شده است.  در حال حاضر در حدود ۲۵ هزار حلقه چاه در حوضه آبریز زاینده‌رود وجود دارد که در حدود ۲۵۰۰ میلیون مترمکعب آب مورد بخش‌های مختلف مصرف را تأمین می‌کنند.  باید توجه کرد که بین منابع آب زیرزمینی و رودخانه زاینده‌رود یک ارتباط دو سویه وجود دارد.  در گذشته که منابع آب زیرزمینی دچار بیلان منفی نشده بودند، از حاشیه رودخانه زاینده‌رود آب زیرزمینی زایش می‌کرد و این امر باعث تغذیه رودخانه زاینده‌رود میشد (نام رودخانه زاینده‌رود نیز بر گرفته از همین ویژگی است). در سال‌های اخیر که متأسفانه سطح آب زیرزمینی دشت‌های همجوار رودخانه زاینده‌رود دچار افت شده، رودخانه زاینده‌رود تغذیه کننده سفره‌های آب زیرزمینی مسیر می‌باشد.  لذا در سال‌های پرآبی که منابع آب زاینده‌رود افزایش می‌یابد، بخش قابل توجه‌ای از این منابع آب صرف تغذیه آب زیرزمینی خواهد شد و باز هم رودخانه پائین دست زاینده‌رود در خطر کم آبی قرار خواهد گرفت.  لذا مدیریت آب رودخانه زاینده‌رود بدون مدیریت آب‌های زیرزمینی ممکن نخواهد بود و چون سطح آب زیرزمینی دشت‌های همجوار رودخانه زاینده رود بیش از حد افت کرده‌اند لذا رفع این مسئله در کوتاه‌مدت ممکن نخواهد بود و این به این معنی است که بحران کم آبی زاینده‌رود حتی در سال‌های نرمال هم ادامه خواهد داشت و مجددأ تأکید می‌گردد که در اولین فرصت باید در مورد تغییر الگوی کشت کشاورزی استان اصفهان هم اراضی که از رودخانه زاینده‌رود مشروب می‌وند و هم اراضی که از آب‌های زیرزمینی تأمین آب می‌شود، می‌باید فکری اندیشیده شود.   

۶- استفاده بیش از حد از چمن برای فضای سبز اصفهان

     اگرچه از نظر وسعت، سرانه فضای سبز اصفهان در حد استاندارد است ولی این فضای سبز عمدتأ با چمن توسعه یافته است که یکی از پرمصرفترین محصولات است‌.  در حال حاضر تنها در شهر اصفهان در حدود ۴۵۰۰ هکتار فضای سبز عمدتأ تحت کشت چمن وجود دارد که متناسب با شرایط کم آبی این استان نیست. در مناطق کم آب در سطح دنیا از الگوهای متنوعی برای فضای سبز استفاده می‌شود که لازم است شهرداری اصفهان به این الگوها توجه خاص داشته باشد.

۷-اثر منفی طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای

     شاید در دید عمومی اینگونه استنباط شود که طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای در افزایش آب رودخانه زاینده‌رود مؤثر بوده‌اند ولی واقعیت اینست که این طرح‌ها اثر منفی در حیات رودخانه زاینده رود داشته‌‌اند. علت این امر به فرضیات اولیه غیر واقع بینانه در مورد میزان آب قابل انتقال و همچنین روش انتقال که با تونل است، بر می‌گردد. در واقع در زمان مطالعه و اجرای طرح انتقال آب، بدلیل نیازهای آبی زیادی که در حوضه مقصد وجود دارد، متولیان طرح برای توجیه طرح و جلب حمایت‌های دولتی و غیردولتی در اجرای طرح، تمایل پیدا می‌کنند از فرضیات بالا در برآورد میزان آب قابل انتقال استفاده کنند و در این ارتباط متوسط  آبدهی رودخانه مبدأ را ملاک عمل قرار می‌دهند. ولی در زمان خشکسالی آبدهی رودخانه مورد نظر به نصف و حتی یک سوم تقلیل می‌یابد. این در حالی‌است که برنامه‌یزی مصرف برمبنای ظرفیت طرح صورت می‌گیرد. اگر اصلأ هیچ طرح انتقال آبی تعریف و اجرا نمی‌گردید، آب واقعی موجود در حوضه مقصد ملاک برنامه‌ریزی توسعه در نظر گرفته می‌شد و از بارگذاری بیش از حد بر منابع آب حوضه زاینده‌رود ممانعت می‌شد. ولی امروز این بارگذاری در حوضه زاینده‌رود انجام شده ولی تونل‌های انتقال آب نمی‌تواند به اندازه ظرفیت تعیین شده آب را انتقال دهند. در مورد تونل‌های اول و دوم مطابق نمودارهای زیر دیده می‌شود این تونل‌ها در شرایط خشکسالی تنها یک سوم ظرفیت تعیین شده را انتقال داده است.

کلیک کنید تا تصویر را بزرگتر ببینید

۸- نحوه مدیریت سد زاینده رود

     سد زاینده‌رود یکی از مهمترین اجزای سیستم منابع آب حوضه زاینده‌رود است که نقش مهم و تعیین کننده‌ای در مدیریت آب این حوضه دارد. اگر این سد هشیارانه و درست بهره‌برداری شود می‌توان مسائل مربوط به بحران آب را تخفیف داد و اگر نادرست بهره‌برداری شود، خود منشأ گرفتاری‌های زیادی خواهد بود. این سد تحت مدیریت شرکت آب منطقه‌ای استان اصفهان می‌باشد ولی ارزیابی نحوه مدیریت و بهره‌برداری از این سد در سال‌های اخیر نشان از یک به‌هم ریختگی و بی‌نظمی‌هائی در کنترل آب مخزن سد دارد. مطابق نمودار شکلی زیر که مربوط به روند بهره‌برداری از مخزن سد زاینده رود در ۱۳ سال اخیر است نشان می‌دهد در سال‌های گذشته وقتی در مهرماه(به‌عنوان ماه شروع سال آبی)  ذخیره در مخزن کم بوده (منحنی خط چین)، رهاسازی از مخزن در فصول پائیز و زمستان کنترل شده(منحنی ممتد) تا این امکان بوجود آید تا مخزن برای تابستان سال بعد آبگیری شود. ولی در سال‌های اخیر این تعادل به‌هم خورده و بطور مثال در مهرماه سال ۱۳۹۰ که حدود ۷۰ درصد مخزن خالی بوده، رهاسازی آب در فصوی پائیز و زمستان این سال به بیش از ۴۷۰ میلیون مترمکعب رسیده که در ۱۳ سال اخیر یک رکورد بوده است. این امر باعث شد در ابتدای سال ۱۳۹۱ ذخیره مخزن به حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب کاهش یابد که حتی از مقدار ذخیر در مهرماه ۹۰ نیز به میزان ۱۰۰ میلیون متر مکعب کمتر بود. این امر منشأ بحران‌های متعدد در سال ۱۳۹۱ شد که از جمله آن حمله کشاورزان شرق اصفهان به خط انتقال آب به یزد بود. چه بسا اگر در روند رهاسازی آب در مخزن مطابق سال‌های قبل عمل می‌شد، در سال ۱۳۹۱ ذخیره مطمئن آب در مخزن زاینده رود وجود داشت و مسائل اخیر پیش نمی‌آمد. 

   کلیک کنید تا تصویر را بزرگتر ببینید

۹- جمع بندی

     می‌توان به عنوان جمع‌بندی موضوع این نکته مهم را بیان کرد که سر منشأ اصلی بحران‌های کم آبی حوضه زاینده رود ریشه در نحوه مدیریت آب در گذشته دارد. اگر موارد زیر در مدیریت آب حوضه زاینده‌رود انجام می‌گرفت امروز شاهد خشک شدن رودخانه زاینده‌رود و بحران‌های اجتماعی و زیست محیطی ناشی از آن نبودیم:

– متوقف یا محدود شدن شهرک سازی در استان اصفهان و عدم ایجاد زمینه برای مهاجرت به این استان

– عدم توسعه صنایع آب‌بر و تمرکز بر توسعه گردشگری به عنوان محور توسعه استان اصفهان

– تغییر الگوی کشت با اتخاذ سیاست‌های تشویقی و بازدارنده و توسعه کشت‌های گلخانه‌ای

– سوق دادن بودجه‌های هنگفت حفر تونل‌های انتقال آب به سمت انجام اقدامات مدیریت مصرف و بهبود الگوی مصرف آب در بخش‌های کشاورزی و شرب

– کاهش برداشت از منابع آب زیرزمینی و تقویت آن به عنوان یک منبع زایشی برای حیات رودخانه زاینده رود

– ترویج فرهنگ صرفه‌جوئی در آب بویژه در مسئولین شهرداری برای کاهش چمن‌کاری در فضای سبز و جایگزینی آن با روش‌های جدید کم آب‌بر.

تونل بهشت‌آباد و عواقب دهشتناک آن از نگاه یک متخصص آب!

شنبه, ۱۱ آبان, ۱۳۹۲

     تونل بهشت‌آباد و پروژه انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ در استان چهارمحال و بختیاری به اصفهان و فلات مرکزی(استان‌های اصفهان(۲۵۰ میلیون مترمکعب)، کرمان(۱۸۰ میلیون مترمکعب) و یزد(۱۵۰  میلیون مترمکعب))، این روزها به یکی از مهمترین مباحث محیط زیستی کشور تبدیل شده است. هرچند واکنش‌های کارشناسی در چهارمحال و بختیاری و خوزستان و همچنین مخالفت‌های مراجع ذیصلاح نسبت به اجرای این طرح و عواقب خسارت‌زای آن از سال ۱۳۸۶ آغاز شد اما حالا این اعتراضات به سطح جامعه در هر دو استان چهارمحال و بختیاری و خوزستان کشیده شده و تجمعات گسترده‌ای را در این استان‌ها به‌دنبال است.

     بررسی‌های کارشناسی دوست ارجمندمان روح‌الله فتاحی نافچی؛ عصو هیأت علمی دانشگاه شهرکرد و محقق مرکز تحقیقات منابع آب استان که مستند بر مطالعات انجام شده توسط مشاور پروژه می‌باشد قابل تأمل است.این دکترای منابع آب و هیدرولیک در یادداشتی کهبرای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال کرده است، به ابعاد فاجعه‌بار این پروژه و شیوه خسارت‌زا و نگران‌کننده انتقال آب بهشت‌آباد پرداخته است که می‌توانید در زیر شرح کامل آن‌را ملاحظه فرمایید:

 تونل انتقال آب بین حوضه‌ای بهشت‌آباد

روح‌الله فتاحی نافچی  Fattahi@agr.sku.ac.ir

     تونل بهشت‌آباد و بحران‌های محیط زیستی

     استان چهارمحال و بختیاری در بخش میانی زاگرس مرتفع دارای منابع غنی آب‌های سطحی ولی منابع آب زیرزمینی آبرفتی ضعیفی است. هرچند در این استان چشمه‌های متعدد در بخش‌های غرب و جنوب‌غربی جریان دارند ولی همه منابع آب زیر زمینی واقع در این نواحی از نوع کارستیک هستند. افزایش برداشت بدلیل تمرکز جمعیت و توسعه‌های صنعتی و کشاورزی در نواحی مرکز و شرق این استان که در دشت‌هائی چون شهرکرد، سفیددشت و کیار واقع شده‌اند باعث افت شدید سفره‌های آب زیرزمینی شده است. این افت با تغییر نوع بارش از برف به باران طی دهه گذشته باعث ضعف بیشتر منابع آب‌های آبرفتی و ایجاد مشکلات عدیده و ممنوعه شدن بسیاری از این دشت‌ها شده است. می‌توان نتیجه گرفت که مسئولین و مدیران بخش آب استان از سه دهه قبل می‌بایستی هماهنگ با توسعه از وابستگی آن به آب‌های زیرزمینی کاسته و با مدیریت و انتقال آب‌های سطحی امروز را پیش‌بینی می‌نمودند.

     طرح  انتقال آب پیشنهادی از بهشت‌آباد و روش و مسیری که برای آن در نظر گرفته شده است نه تنها فرصت استفاده از آبهای سطحی استان را از دسترس ساکنین و ذیحقان آن بر اساس قوانین مسلم حقوقی و بین‌المللی خارج می‌نماید بلکه بدلیل مسیر و ابعاد تونل، منابع ضعیف شده آب‌های زیرزمینی را بطور کلی از حیض انتفاع خارج خواهد نمود. بهتر است اجرای تونل بهشت‌آباد را دستور Delete استان چهارمحال و بختیاری اعلام نمود.

تونل و سرنوشت منابع آب‌های آبرفتی

     با توجه به اینکه بیش از ۶۰ درصد جمعیت استان در حوضه بهشت‌آباد ساکن هستند و این حوزه بیش از ۸۰ درصد دربرگیرنده فعالیت‌های کشاورزی و صنعتی است بررسی  پراکندگی چاه‌های آبرفتی در استان، تمرکز آن‌ها در نواحی مرکزی استان را نشان می‌دهد. موقعیت چاه‌های در حال بهره‌برداری نسبت به مسیر تونل پیشنهادی برای انتقال آب بهشت آباد نشان می‌دهد که تعداد قابل توجه‌ای از این چاه‌ها در شعاع جند کیلومتری این مسیر ۶۵ کیلومتری قرار گرفته‌اند. در گزارش زمین شناسی مطالعات طرح تونل بهشت‌آباد آمده است:

در پهنه دشت کیار و پهنه‌های ۱۳و۱۴و۱۵و۱۶باید مرزهای گسله تعیین و عمق کارستیفیکاسیون دقیقاً تعیین گردد. هجوم احتمالی آب از این پهنه‌ها به داخل تونل ضمن تخریب منابع آب زیرزمینی دشت‌های مسیر به‌ویژه کیار داده‌ی عملیات حفاری در تونل را غیرممکن می‌سازد(صفحات ۱۸-۳۸ تا ۱۸ -۴۰ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی وژئوتکنیک تونل).

درپهنه هفتم و نهم خشکیدن چشمه  سلم و هجوم آب به داخل تونل بسیار محتمل است که حاصل آن تخلیه چشمه‌ها وقنوات در شعاع چند کیلومتری مسیر تونل می‌باشد(صفحات ۱۸-۳۲ و ۱۸-۳۳ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی وژئوتکنیک تونل).

    به استناد بررسی‌های هیدروژئولوژیک جهانی عمر چرخه آب‌های زیرزمینی آبرفتی ۳۰۰ سال است یعنی با تخریب آبخوان آبرفتی دشت‌های مذکور در دوران عملیات حفاری که براساس تجارب جهانی با تأخیر غیر قابل اجتنابی نیز همراه خواهد بود چهار قرن باید استان چهارمحال بختیاری را تعطیل اعلام نمود!!!!!!!!!!!!

تأثیر تونل بهشت آباد بر منابع کارست:

     آب‌های تجمع یافته در درز و شکاف‌های ثانویه ایجاد شده در سنگ‌های آهکی عمدتاً با فرایند انحلال آهک و خورد شدگی ناشی از حرکات تکتونیکی زمین، منابع آبخوا‌ن‌های کارستیک را بوجود می‌آورد.  بخش عمده ای از جشمه‌های اسنان چهارمحال وبختیاری از سازندهای کارست تغذیه می‌شوند. به استناد نقشه زمین‌شناسی در امتداد مسیر پیشنهادی برای تونل بیش از چهل گسل کوچک وبزرگ فعال وجود دارد که خردشدگی‌های ایجادشده در سنگ‌های آهکی بواسطه فعالیت‌های این گسل‌ها محلی را برای انباشت آب‌های نفوذی طی میلیون‌ها سال گذشته  فراهم نموده است. تردیدی نیست که با حفر تونل وطی مدت زمان عملیات حفاری تمام این منابع کارست تخلیه خواهند شد. در گزارش زمین‌شناسی این طرح آمده است:

باوجود عبورتونل از سنگ کف دشت شهرکرد و فرخشهر، مطالعات ساختاری وتکتونیکی پیرامون گسل‌ها و درز و شکاف سنگ‌های مسیر ضعیف است. باتوجه به عمق ۱۲۰متری آبرفت احتمال تخلیه آب از طریق شبکه کارستیک سنگ کفبه داخل تونل بررسی نشده است(صفحات ۱۸-۴۶ و ۱۸-۴۷ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی و ژئوتکنیک تونل)

خشک شدن چاه‌های آهکی ازجمله چاه آهکی شهر فرخشهر پس ازاجرای تونل قطعی بنظر می‌رسد که این امر وضعیت آب شرب و بهداشتی این شهر را با بحران مواجه می‌سازد(صفحه ۱۸-۴۸ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی و ژئوتکنیک تونل).

لازم به ذکر است که طول دوره تخمینی برای چرخه هیدرولوژیکی آبهای کارست از جنس میلیون‌ها سال است.

عدم قطعیت در برآورد میزان آب قابل انتقال

     در پروژه‌های استحصال منابع آب نظیر احداث سدهای مخرنی و انتقال آب برای کاهش عدم قطعیت‌ها با شبیه‌سازی آمار هیدرولوژی برای دوره‌های آماری طویل در آینده (با فرض اینکه روند رویدادها در آینده مشابه گذشته خواهد بود) از مدل‌ها شبیه‌سازی نظیر مونت-کارلو استفاده می‌شود تا بتوان یقین حاصل نمود که برای هدف مورد نظر حداکثر حجم آب در دسترس با یک ضریب اطمینان معقول کفایت می‌کند. در طرح انتقال آب بهشت‌آباد که هدف آن بنا بر اسناد ارائه شده تأمین آب شرب اصفهان و برخی شهرهای واقع در فلات مرکزی است این سطح اعتماد باید بیش از ۸۰ باشد. گراف زیر نشان میدهد آب موجود در خروجی از آبریز طرح بهشت‌آباد حتی در شرایط طبیعی میانگینی کمتر از آنچه در مدارک اولیه طرح مشاهده می‌شود جریان خواهد داشت یعنی سطح اعتماد آن کمتر از ۵۰ درصد است. از حق آبه بالادست و وضعیت اسف‌بار استان چهارمحال و بختیاری و کارون که بگذریم اگر هیچ آبی به کارون نرود اهداف طرح بهشت آباد با ریسک تحقق ۵۰ درصد همراه است. با چه استناد میتوان بیت‌المال را در طرحی با ریسک بیش از ۵۰ درصد هزینه‌ نمود؟

فتاحی بهشت آباد

     نتایج حاصل از ساده‌ترین مدل‌های آماری حاکی از عدم قطعیت شدید در حجم آب قابل انتقال توسط این تونل است هرچند این امر ظاهراً از سوی طراحان و وزارت نیرو پذیرفته شده است لیکن هیچ اثری بر ابعاد طرح (قطر تونل و ……….) نداشته است.

آیا گزینه کم هزینه و مخاطره زیست محیطی نیز وجود دارد؟

     در پروژه‌ای با هزینه بیش از هزاران میلیارد ریال و هزینه‌های اجتماعی و محیط زیستی غیرقابل ارزش‌گذاری لازم است گزینه‌های متعدد بررسی و براساس مدل‌های قیاسی و تصمیم‌ گیری و (نظیر AHP و DCM) به ارزیابی و انتخاب گزینه برتر پرداخت. متأسفانه گزارش طرح انتقال آب بهشت‌آباد تک گزینه‌ای است؟!

     یک مطالعه ساده نشان می‌دهد یکی از گزینه‌ها (و نه لزوماً گزینه برتر) استفاده از یک ایستگاه پمپاژ به‌همراه یک سد تنظیمی کوچک و سپس انتقال بصورت ثقلی بدون نیاز به حفر تونل با این طول و عمق مخاطره آمیز قادر به انتقال همین حجم آب خواهیم بود. همین بررسی نشان می‌دهد اگر برای تأمین انرژی لازم در این ایستگاه پمپاژ یک نیروگاه حرارتی ترکیبی اختصاصی احداث شود بدلیل اینکه بیش از ۵۰ درصد انرژی صرف شده در پائین دست قابل برگشت خواهد بود هزینه طرح از حفر تونل با این‌همه عدم‌قطعیت و صدمات محیط زیستی کمتر خواهد بود.

نتایج نقدهای طرح بهشت‌آباد: Delete or Cancel

     مروری بر نتایج حاصل از بررسی‌های کارشناسی انجام شده در خصوص طرح حاکی از یک صدائی در ایرادات اساسی وارد بر طرح بویژه نحوه انتقال آب است.

نامه سازمان حفاظت از محیط زیست (مهرماه ۱۳۸۶)

گزارش مرکز پژوهشهای مجلس (فروردین ۱۳۸۷)

نظر دفتر فنی آب وزارت نیرو (تیرماه ۱۳۸۹)

نامه سازمان بازرسی کل کشور (شهریور سال ۱۳۹۰)

     از سوی دیگر ردیابی اقدامات انجام شده از سوی مجریان طرح حاکی از بی‌توجه‌ای محض به ایرادات بدیهی وارده است و کار و تصمیمات مربوطه بدون توجه به منافع ملی و منطقه‌ای با گوش‌های بسته در حال انجام است. لذا در پایان می‌توان گفت که شاید بهتر باشد خط دیگری عمود بر خط نمایانگر مسیر حفر تونل بر روی نقشه استان چهارمحال وبختیاری ترسیم نمود و زیر آن‌هم نوشت ؛ بدان معنی که با اجرای این طرح استان چهارمحال و بختیاری را باید حذف شده از نقشه جغرافیائی ایران دانست چون این منطقه تبدیل به برهوتی خواهد شد که شاید تنها کویری جدید باشد. اما هنوز فرصت باقی است تا با جهادی روشنگرانه ذهن متولیان را متوجه عواقب اجرای این طرح نمود و دستور Cancel  را فعال نمائیم.

نقدی بر انتقال آب بین‌حوضه‌ای در ایران از دیدگاه یک متخصص منابع آب(قسمت سوم)

چهارشنبه, ۸ آبان, ۱۳۹۲

      سومین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی با عنوان تونل گلاب(قسمت سوم) برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

تونل گلاب (قسمت سوم)

رحیم علیمحمدی

تونل گلاب، تونل انتقال آب حوضه به حوضه یا انحراف آب رودخانه زاینده رود

     رودخانه زاینده رود دارای هویتی یکپارچه و تجزیه ناپذیر بوده، هست و خواهد بود و ایجاد هر گونه تعییر یا رفتار در ارکان آن بلاشک موجب اغتشاشات اکولوژیکی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد شد. رودخانه زاینده رود به عنوان محور اصلی و تمدن ساز در فلات مرکزی ایران به شمار رفته و خواهد رفت که از غرب به شرق و از مرکز اصفهان می گذرد. این رودخانه از کوه‌های زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته و پس از عبور مسیری پرپیچ و خم و طی مسافتی به طول ۴۲۰کیلومتر، کوه‌ها و دشت‌های چهارمحال وبختیاری و بخشی از اصفهان را در نوردیده و به تالاب گاوخونی می ریزد. رودخانه زاینده رود دارای دو سیستم پادگانه‌ای است که از نظر سن به پادگانه ی قدیم که احتمالاً مربوط به دوره ی وورم (Wurm) عصر کواترنری است (حدود ۳۰۰۰۰ سال پیش) و دیگری جوان‌تر و به عنوان جنگ ترویا شناخته می شود. بهره برداران این رودخانه همیشه خروشان زنده‌رود از قدیم الایام (بر اساس مدارک موجود در کتب تاریخی از قرن دوم میلادی) دارای حق و حقوق مشخص بوده‌اند (نمونه اخیر آن طومار منسوب به شیخ بهایی است) و تاریخ پر افتخار منطقه با تمدن‌هایی بزرگ، تاریخ ساز، قدرتی وصف ناپذیر و کسب شده از سرزنده بودن زاینده رود بوده است. منوچهر ستوده در سال ۱۳۴۲ ضمن تدوین و انتشار کتاب میرزا حسین خان تحویل‌دار (جغرافیای اصفهان) می نویسد، به دلیل تشکیلات خاص زمین شناسی (شیست ) در پیرامون رودخانه، عمدتأ آبهایی که به مصرف آبیاری اراضی اطراف زاینده رود می رسند مجددأ زهکشی شده و به رودخانه باز گردانده می شوند. لذا در طول ایام سال حتی اگر تمامی آب رودخانه زاینده رود به آبیاری اراضی بالادست (مصرف کشاورزی) اختصاص داده شود باز رودخانه در پایاب همواره دارای جریان آب روان و خروشان خواهد بود و تحت هیچ شرایطی دچار خشگی و خشکسالی نخواهد گردید.

     تونل گلاب بطول ۲۵کیلومتر از محل سد تنظیمی- انحرافی زاینده رود واقع در حجت آباد شروع و پس از عبور از منطقه گلاب (در ۲۸۳ متری زیرزمین) و نرسیده به شهر رضوان شهر ختم می گردد. قسمت اول تونل به طول ۱۰٫۵ کیلومتر حفاری و لاینیگ شده است. این در حالی است که هیچ دلیل منطقی، قانع کننده، با پشتوانه علمی و کارشناسی در خصوص احداث تونل گلاب بنابر دلایلی چند وجود نداشته و ندارد. لازم به ذکر است با توجه به بررسی آمار آبدهی رودخانه زاینده رود در حدفاصل سد تنطیمی- انحرافی زاینده رود و ایستگاه پل زمانخان در سال‌های اخیر خصوصأ در ماههای خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر ماه گویای آنست که به دلیل خشکسالی های پیاپی و کمبود ذخیره آب در مخزن سد زاینده رود، میزان دبی رودخانه همواره از ظرفیت تونل انحراف آب گلاب در حالت نرمال(۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه) کمتر بوده است. لذا نکاتی بشرح ذیل جهت یادآوری ارائه می گردد.

۱- تا بحال تحقیقات متعددی در رابطه با بحث آلودگی آب رودخانه در حد فاصل سد تنطیمی – انحرافی زاینده رود و باغبهادران انجام شده است. نتایج نشان داده است که به دلیل قدرت خود پالایگی رودخانه هیچگونه آلودگی قابل توجهی مشهود نیست.

۲- مطالعات زمین شناسی و تحقیقات صورت پذیرفته، همگی گویای آنست که رودخانه به عنوان یک زهکش بسیار قوی عمل می نماید. و چنانچه آب رودخانه به مصرف کشاورزی اراضی که شیب لایه نفوذناپذیر کف آن منطقه به سمت رودخانه باشد برسد مجدداً قسمت اعظم آب‌های مصرف شده به داخل رودخانه زهکشی خواهند شد. گواه عینی این مدعا بی تأثیر بودن برداشت‌های آب در استان چهارمحال و بختیاری است به گونه ای که میزان جریان آب خروجی از سد تنطیمی- انحرافی زاینده رود همواره از حجم آب خروجی آب رودخانه در محل ایستگاه پل زمانخان (بر اساس آمار و اطلاعات شرکت آب منطقه ای اصفهان) کمتر می باشد. لذا برداشت های آب از رودخانه در استان چهارمحال و بختیاری در طول سال هیج تأثیر منفی بر جریان رودخانه نداشته و نخواهد داشت.

۳- مدیریت اعمال شده بر آب رودخانه در سالهای اخیر تنها یک مدیریت تک بعدی و غیر کارشناسی بوده است. بعنوان نمونه با واگذاری تخصیص های غیر واقعی به استانهای دیگر و خلق طلبکارانی نوظهور و جانمایی اشتباه عمدی صنایع بزرگ در مجاورت رودخانه و شهر اصفهان با هدف اجرای سیاست‌های ناپایدار و غیر بهینه، همیشه سعی بر افزودن بحران و چالش‌های آبی در منطقه نموده است.

۴- مسئولین محترم از اجرای قوانین ملی و بین المللی سر باز زده و بدون آینده و جامع نگری به صورت گزینشی نسبت به اجرای قوانین و مقررات اقدام می نمایندکه این مسئله آینده منطقه را به مخاطره جدی و غیر قابل جبران مواجه خواهد نمود.

۵- قرن بیست و یکم، قرن انفجار اطلاعات علمی است. حال چطور عده ای تلاش می کنند چشم‌های خودشان را بر روی واقعیت‌های علمی و کارشناسی به بندند. لذا توصیه می‌گردد مسائل علمی و کارشناسی را فدای مطامع گروه یا منطقه  خاصی نه نمایند و سعی گردد مسائل علمی و تخصصی، همواره سرلوحه کارها و تصمیم گیریها قرار داده شوند. به عنوان مثال شش سال از خشکسالی دوره اخیر می گذرد ولیکن متاسفانه برآوردها هنوز بر اساس سالهای پرآبی است نه بر اساس سالهای کم آبی، در سالهای پر آبی در هیچ کجای منطقه کمبود آب چالش انگیز نیست. لذا به دلیل اینکه تمامی مشکلات و بحران‌های رودخانه در سالهای خشک می باشد توصیه می گردد برآوردها بر اساس سالهای کم بارش صورت پذیرد.

۶- اینکه به بهره برداران واقع در حد فاصل سد تنطیمی – انحرافی زاینده رود لغایت باغبهادران، گفته می شود مشکل کمبود آب رودخانه با تکمیل شدن تونل سوم کوهرنگ بر طرف می گردد، منطقی و صحیح نمی باشد زیرا اولاً چند سالی است که تونل سوم آب زیرزمینی منطقه را زهکشی و تخلیه می نماید به گونه‌ای که در اکثر سالها از آورد سالیانه پیش بینی شده تونل سوم بیشتر بوده است. از طرفی در سالهای خشک همانطوری که تونل های یک و دو با سی درصد ظرفیت عمل نموده‌اند تونل سوم که در پایین دست دو تونل قبلی است با اطمینان بیشتر می توان گفت که با ظرفیت کمتر از سی درصد عمل خواهد نمود. که در مجموع جریان منتقل شده توسط تونل سوم (بعد از تکمیل پروژه) از سالهای اخیر کمتر خواهد بود و این وعده همانند بقیه اظهار نظرها غیر کارشناسی و تحقق نیافتنی می باشد.

۷- آیا تا بحال از پدران، بزرگان خانواده و خاندانمان سئوال شده است که چرا در دهه های گذشته که هیج تونلی حفر نشده بود آب رودخانه همیشه خروشان بوده و ضمن تأمین آب مورد نیاز بهره برداران منطقه، باتلاق گاوخونی را نیز مشروب می نموده است؟ ولی با احداث تونل های شماره یک ، دو و سه کوهرنگ و تونل چشمه لنگان متأسفانه آب رودخانه به جای اینکه افزایش یابد و مردم از جریان زیاد آب شکایت بکنند قضیه بر عکس شده است و هماهنگ با مردم، طبیعت، اکوسیستم، مسائل مترتب زیست محیطی، رودخانه، تمدن ها و فرهنگ های شکل گرفته شده طی سی هزار سال گذشته اظهار شکوائیه در خصوص بحران کمبود آب دارند. نتیجه منفی این قضیه ناشی از مدیریت ناصحیح، غیر کارشناسی دیدن مسائل خصوصأ بارش ها و آورد رودخانه، جانمایی غیر کارشناسی کارخانه‌جات و صنایع مادر است. تبلیغات و فراهم نمودند شرایط مهاجر پذیری، رشد قارچ گونه شهرک های اقماری شهر اصفهان، و تخصیص آب وجود نداشته به استانهای دیگر مزید بر علت اصلی شده است. با توجه به بررسی‌های بعمل آمده، حتی با احداث چندین تونل دیگر، مشکل کمبود آب در استان اصفهان حل نخواهد شد چون دیدگاه کلان مدیریت شهری اصفهان، دیدگاه واقع گرایانه و پایدار نبوده و نیست.

۸- فضای سبز ایجاد شده در حاشیه رودخانه زاینده رود ضمن حفاظت از خاک سطحی روان در شیب های تند، تصفیه هوا، کمک به مسائل آبخیزداری در منطقه، تولید اکسیژن، لطافت هوا و انتقال این توده هوا بر روی شهر اصفهان و شهرهای های مجاور  می گردد. از همه مهمتر حاشیه رودخانه یک منطقه ییلاقی جهت تقویت روحیه و رفع کسالت ناشی از یک هفته تلاش های مردم می باشد که این قضیه از بعد روانشناسی و اجتماعی بسیار حائز اهمیت است.

۹- تصفیه خانه باباشیخعلی با ظرفیتی برابر ۱۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه با هزینه چند میلیارد تومانی که فاز دوم آن در سال ۱۳۸۶  به بهره برداری رسید. و در صورت حفر کامل تونل گلاب نیاز به احداث مجدد یک تصفیه خانه مجهز ضمن صرف ده‌های میلیارد تومان دیگر خواهد بود. حال هزینه غیر قابل تصور حفر تونل را نیز اضافه نمایید. آیا واقعاً هزینه این ده‌ها میلیارد تومان بی مورد نیست؟ آیا گروه های خاصی مطامع خود را در این فضاهای غبار آلود و ملتهب جستجو نمی کنند؟

۱۰- راستی مگر حفر تونل گلاب با هدف انتقال آب و تأمین آب شرب شهرهای کاشان، آران و بید گل با ظرفیت ۷٫۱ مترمکعب بر ثانیه نبود؟ آیا این هدف با حفر کامل تونل گلاب (۱) تحقق یافته است؟ جواب منفی است. به دلیل اینکه از چند سال قبل از طریق سیستم پمپاژ قدیم و بلااستفاده تیران و کرون آب از محل سد به تصفیه خانه آب کاشان (گلاب) و از آنجا توسط خط انتقال آب به شهر کاشان منتقل می گردید اما با حفر این تونل، ضمن صرف میلیاردها تومان هزینه، در کیلومتر ۱۰٫۵ تونل، محلی برای برداشت آب مورد نیاز کاشان دیده شده است که در این محل (به دلیل قرار گرفتن تونل در ۲۸۳ متری زیر سطح زمین و با ظرفیت نرمال ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه) نیاز به اجرای یک سیستم پمپاژ جدید با قدرت بیشتر به دلیل ایجاد اختلاف ارتفاع بیشتر می باشد. یعنی احداث تونل ضمن نداشتن هیچگونه سودی برای مردم کاشان، آران و بیدگل هزینه گزافی که شاید هیچ زمانی جبران نگردد بر مردم آن مناطق به خاطر مطامع بعضی گروهها و اهداف غیر علمی و کارشناسی  طرح انحراف آب رودخانه زاینده رود، تحمیل شده است.

     لذا با توجه به موارد ذکر شده تونل گلاب، یک تونل انتقال آب حوضه به حوضه با ظرفیت نرمال ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه نمی باشد. بلکه به دلیل اینکه در سالهای کم آبی، آبدهی رودخانه  از ظرفیت تونل در حالت نرمال کمتر است و در صورت احداث کامل تونل و تعریف بارگذاری آن، می بایستی ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه آب تحت هر شرایطی، از مخزن سد تنظیمی انحرافی زاینده رود به بالادست رضوان شهر منتقل گردد. بلاشک مسیر رودخانه  در حدفاصل حجت آباد تا باغبهادران در سالهای کم بارش خشک خواهد شد و تأمین آب مورد نیاز بعد از باغبهادران توسط احداث تونل ۶۵ کیلومتری مرگ (بهشت آباد) پیش بینی شده است. لذا توصیه می گردد ضمن احترام گذاشتن به نظرات کارشناسی و اجرای قوانین و مقررات ملی و بین المللی از انحراف رودخانه زاینده رود با قدمتی بالغ بر ۳۰ هزارسال خودداری گردد.

جانمایی نادرست سدی که می‌تواند بلای جان مردم منطقه شود!

شنبه, ۱۳ مهر, ۱۳۹۲

     جامع‌نگری و لحاظ تمامی مؤلفه‌های زمین‌شناسی، مهندسی سازه‌ای و ملاحظات محیط زیستی از اصول اجتناب‌ناپذیر در جانمایی سدهای آبی است که متأسفانه در برخی مکان‌یابی‌ها به‌صورت جدی و مسئولانه مورد توجه قرار نگرفته است. نمونه این سهل‌انگاری‌ها و نادیده گرفته شدن اصل جامع‌نگری؛ جانمایی نادرست سد غدیر در استان چهارمحال و بختیاری است که در همین زمینه در گفتگویی با خبرگزاری مهر شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را به‌همراه نقطه‌نظرات مدیرکل حفاظت محیط زیست استان در زیر بخوانید:

سد غدیر در درگاه مجازی خبرگزاری مهر

    کم‌توجه‌ای به عملیات‌های سازه‌ای برای مهار آب‌های سطحی و استفاده بیش از حد از منابع زیرزمینی – حدود ۸۰ درصد مصارف – همواره در شمار مهمترین چالش‌های حوزه مدیریت منابع آبی در میان متولیان و دست‌اندکاران استان چهارمحال و بختیاری مطرح بوده و مهار و ذخیره‌سازی آب‌های سطحی در دریاچه سدهای کوچک و بزرگ را مهمترین راه برون‌رفت از بحران آبی پیش‌روی بخش‌های کشاورزی، صنعت و شرب مردمان این دیار اعلام می‌دارند.

    صرف‌نظر از میزان صحت و نقش این ایده در حل چالش‌های آبی منطقه، به‌نظر می‌رسد جانمایی صحیح و انتخاب کارشناسی و اصولی محل احداث این سازه‌های آبی، نکته‌ای کلیدی و مهم در روند صحیح و پایدار دست‌یابی به اهداف تعیین شده در این بخش از مدیریت آبی منطقه باشد که گاها” مشاهده می‌شود به شکل شگفت‌انگیزی مورد غفلت طراحان اینگونه سازه‌ها قرار می‌گیرد.

    سد غدیر شهرستان فارسان چهارمحال و بختیاری یکی از سدهایی است که ذر راستای همین سیاست مدیریتی آبی بنیان نهاده شده و قرار است آب ذخیره شده در پشت این سد اضافه بر تأمین بخشی از نیازهای آبی بخش‌های صنعتی و کشاورزی منطقه، با ورود به شبکه‌های آب‌رسانی کمبود آب شرب ساکنان این شهرستان را جبران کند، اما متاسفانه جانمایی صورت گرفته فاقد جامع‌نگری لازم بوده و محل دفن زباله شهر باباحیدر سال‌هاست که در بالا دست مخزن این سد قرار گرفته است. مکانی که با آبگیری این سد، به زیر آب رفته و آلودگی‌های ناشی از شیرابه چندین ساله زباله‌های خانگی و صنعتی و بیمارستانی‌اش را وارد شبکه آب شرب مردم این دیار می‌کند و می‌تواند یک بحران میکروبی و محیط زیستی را را برای مردمان منطقه به‌دنبال داشته باشد! ماجرای تلخی که طراحان این سد فکر می‌کنند می‌توانند فقط با احداث یک خاکریز و جدا سازی محل دفن زباله از مخزن سد، مانع رخداد آن شوند.

    محل احداث این سد مخزنی در ۳ کیلومتری غرب شهر باباحیدر و بر روی رودخانه سراب است که دو سرشاخه سراب(چشمه پرآب سراب) و بردی منابع اصلی تأمین کننده آب آن هستند. گفتنی است که طول تاج سد این سد ۶۲۴ متر و ارتفاع آن از سنگ بستر ۶۸ متر و از نوع خاکی- سنگریزه‌ای است که عملیات اجرایی این سد از سال ۱۳۸۷ آغاز شده و به دلیل کمبود اعتبار هنوز به بهره‌برداری نرسیده است.

    و اما انتظار است نهادهای متولی حوزه محیط زیست و بهداشت محیط، فبل از آنکه فرصت‌های پیشگیری از دست برود و سلامت مردم با تهدیدهای جدی مواجه شود، با ورود مؤثر به این موضوع و بهره‌گیری از ظرفیت‌های قانونی سازمانی‌شان به وظایف و تکالیف خود در حوزه مراقبت از سلامت مردم عمل کنند.

محل رهاسازی زباله

سعید یوسف‌پور؛ مدیر کل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری: شیرابه زباله ها به خاک و سنگ بستر نفوذ کرده است!

     سد بابا حیدر شهرستان فارسان با هدف تامین آب شهر فارسان و روستاهای تابعه بنیان نهاده شده است. قبل از شروع احداث و محل احداث شد محل دفع زباله شهر باباحیدر بوده است و پیگیری های بسیاری توسط محیط زیست استان در این خصوص انجام شده است و اخطار به شهرداری باباحیدر نیز در این خصوص داده شده است و همچنین از سوی مراجع قضایی این مهم پیگیری شده است.

     هم اکنون زباله های شهر بابا حیدر در محل بالا دست مخزن سد ریخته می شود و اتفاقی که در این محل افتاده این است که آلودگی شدید در این منطقه رخ داده است و شیرابه زباله ها به خاک و سنگ بستر نفوذ کرده است. اگر سد بخواهد آبگیری شود الزاما باید زباله هایی که طی سالهای گذشته در این منطقه دپو شده است خارج شود و محل دفع زباله ایزوله شود.

     سنجش آلودگی از بستر باید انجام شود و عملیات خنثی سازی قبل از آبگیری انجام شود که در آینده سلامتی مردم شهرستان فارسان را تحت تاثیر قرار ندهد. در همین راستا تفاهمنامه هایی بین شهرداری باباحیدر و مجموعه آب منطقه ای مبادله شده است ولی متأسفانه اقدامات لازم در راستای تفاهمنامه ها هنوز عملی نشده است و اقدامات در این خصوص انجام نشده است.

     گفتنی است طول تاج سد این سد ۶۲۴ متر و ارتفاع آن از سنگ بستر ۶۸ متر و از نوع خاکی- سنگریزه‌ای است که عملیات اجرایی این سد از سال ۱۳۸۷ آغاز شده و به دلیل کمبود اعتبار هنوز به بهره‌برداری نرسیده است.

پاسداشت آب در نامگذاری روز جهانی جهانگردی

شنبه, ۶ مهر, ۱۳۹۲

گردشگری و آب

     بحران آب در جهان و افزایش شمار هشدارهای جهانی دانشمندان و جامعه علمی مراکز دانشگاهی و پژوهشی دنیا سبب شده است تا همه نهادهای بین‌المللی نسبت به حفاظت و بهره‌برداری بهینه و اصولی از منابع آبی جهان حساس شوند. در همین راستا برای روز جهانی جهانگردی(۲۷ سپتامبر برابر با ۵ مهرماه)، شعار«گردشگری و آب: حفاظت از آینده مشترک» از سوی سازمان جهانی جهانگردی سازمان ملل متحد (UNWTO) انتخاب شده است. بدون شک بالا بردن آگاهی مردم و هوشیار نمودن مردم جهان در زمینه اهمیت و نقش جهانگردی در حوزه حفاظت از محیط زیست و پایداری بوم‌شناختی جامعه جهانی در شمار اهداف مهم و راهبردی انتخاب این روز بوده است.

     امروزه صنعت گردشگری از جایگاه قابل توجه‌ای در اقتصاد جهانی برخوردار بوده و یکی از صنایع پررونق و پیش‌رو در بسیاری از کشورهای جهان به‌حساب می‌آید. رونق و پایداری این صنعت مدیون زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری مورد نیاز است که یقینا” در کشورهای پیش‌رو به‌صورت جدی در صدر اولویت‌های کاری نهادهای متولی این حوزه قرار گرفته، در غیر این صورت توسعه چنین صنعتی، نه‌تنها پایدار نبوده بلکه منجر به تخریب منابع و محیط زیست خواهد شد. در صورتیکه زیرساخت‌های فرهنگی و رفاهی لازم فراهم نشده باشد، صنعت گردشگری می‌تواند به یک تهدید برای طبیعت و منابع آب و خاک کشور تبدیل شود.

     رها سازی زباله در طبیعت و یا در کنار و داخل رودخانه‌ها و چشمه‌ها همواره به عنوان یکی از تهدیدهای جدی منابع آبی کشور مطرح بوده که به لحاظ وجود منابع آبی و رودخانه‌های پرشمار، این ناهنجاری زیست محیطی در برخی از مناطق کشور که سهم بیشتری از رودخانه‌ها و چشمه‌ها را داشته و نقش بیشتری در تولید آب کشور دارند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. در سال‌های اخیر به موازات توسعه و رونق گردشگری و حضور مسافران بیشتر در استان‌های گردشگری کشور، متأسفانه روند رهاسازی زباله در طبیعت و در حاشیه رودخانه‌ها و چشمه‌های به شدت افزایش یافته و اضافه بر آلودگی دیداری، نرخ آلودگی منابع آبی ناشی از زباله‌ها نیز در منطقه به‌شکل نگران کننده‌ای شدت یافته و نگرانی‌های زیادی را بابت توسعه گردشگری غیراصولی بوجود آورده است.

      عدم توسعه زیرساخت‌های فرهنگی و رفاهی در حوزه گردشگری، علاوه بر خسارت‌های محیط‌زیستی، آلودگی منابع آبی و تهدید حوزه بهداشت و سلامت مردم، مناظری نازیبا و نامناسب در حاشیه رودخانه‌ها و تفرجگاه‌ها بوجود آورده که به صورت مستقیم بر روی صنعت اکوتوریسم و توسعه پایدار آن در منطقه تأثیر می‌گذارد. صنعت گردشگری شاید تأثیر قابل‌توجه‌ای بر کمیت منابع آبی نداشته باشد اما بدون شک رفتارهای ناآگاهانه گردشگران می‌تواند خسارت‌های جدی بر کیفیت منابع آبی وارد کند. بیشتر پسماندهای رها شده در حاشیه و داخل رودخانه و چشمه‌ها، ظروف یک‌بار مضرف پلاستیکی بوده که اضافه بر آلودگی آب‌ها و کاهش کیفیت منابع، حیات اکوسیستم‌های رودخانه‌ای و آبی را تحت تاثیر قرار داده و خسارات‌های جبران‌ناپذیری را به موجودات آبزی این اکوسیستم‌ها وارد می‌کند.

بازتاب‌ها:

– خبرگزاری مهر: گردشگری بدون زیرساختهای فرهنگی تهدید جدی برای محیط زیست است!

آغاز بیابان‌زایی در دشت‌های ایران

شنبه, ۱۶ شهریور, ۱۳۹۲

     هرچند کشور ایران با تجربه ۳۱ مخاطره از تعداد ۴۱ مخاطره شناسایی شده در جهان، رده‌های بالایی سیاهه کشورهای پرمخاطره جهان را به خود اختصاص داده و در سال ۲۰۱۰ مقام سومی کشور‌های پرمخاطره جهان را کسب کرده است، اما حالا این پدیده فرونشست زمین است که لرزه بر اندام‌خشک دشت‌های حاصلخیز کشور انداخته است. بهره‌برداری‌های غیراصولی و بی‌رویه از منابع آبی زیرزمینی، مهم‌ترین علت بروز اتفاق فرونشست زمین است که با مسدود شدن مجاری نفوذ آب به داخل سفره‌ها، افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی را به دنبال داشته و نهایتا با فرونشست زمین، بیابان‌زایی به دشت‌های حاصلخیز وطن سلام می‌کند!

     در همین راستا، یادداشتی نوشته‌ام که امروز – ۱۶ شهریور ۱۳۹۲ – در صفحه ۷ روزنامه آرمان منتشر شده است و می‌توانید آن‌را در اینجا بخوانید:

روزنامه آرمان

سلام بیابان‌زایی به دشت‌های بام ایران!

دوشنبه, ۴ شهریور, ۱۳۹۲

     اطلاعات و داده‌های پژوهشی و مطالعاتی انجام شده در دشت‌های حاصلخیز دیار چهارمحال و بختیاری، حکایت از این حقیقت تلخ دارد که شوربختانه پدیده فرونشست زمین به‌عنوان شاخص‌ترین شناسه‌های آغاز بیابان‌زایی در سرزمین آب‌ها نیز مشاهده شده است!

     منطقه چهارمحال و بختیاری با میانگین بارش حدود ۷۰۰ میلی‌متر – که نزدیک به میانگین جهانی است – در شمار یکی از قطب‌های اصلی تولید آب در زاگرس مرکزی و کشور قرار داشته و به‌عنوان سرچمشه‌های اصلی رودخانه‌های پراهمیتی چون زاینده‌رود و کارون بزرگ، حیات و شادابی دو استان بزرگ اصفهان و خوزستان را مدیون این موهبت‌های بی‌منت خود ساخته است. بدون شک همین شناسه‌های کم‌همتا هستند که حیرت و نگرانی‌های کارشناسان و متخصصان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست را از خبرهای مشاهده نشانه‌های فرونشست زمین و آغاز پدیده فاجعه‌بار بیابان‌زایی در دشت‌های حاصلخیزش دو چندان می‌کند!

آغاز بیابان‌زایی در دشت‌های بام ایران

     کمتر از ۴ دهه است که با افزایش جمعیت، توسعه اراضی کشاورزی و ورود ماشین‌آلات کشاورزی و وابستگی ۸۰ درصدی به منابع آب‌های زیرزمینی و روند نگران کننده افزایش تعداد چاه‌های مجاز و غیرمجاز کشاورزی در تمامی ۱۱ دشت چهارمحال و بختیاری، سالانه حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب بوسیله ۳۶۰۰ چاه و ۴۸۰ رشته قنات از ذخایر زیرزمینی بیرون کشیده شده و تعادل طبیعی این آبخوان‌ها برهم خورده است. تراکم تا ۵ حلقه چاه در هر کیلومتر مربع از این دشت‌های کشاورزی، بهره‌برداری‌های بیش ا ز حد ظرفیت مجاز از ذخیره آبخوان‌ها و حذف سالانه بیش از ۲ متر ستون آب شیرین این آبخوان‌ها، اضافه‌بر ایجاد بحران‌های آبی باعث هجوم آب شور طبقات زیرین و افزایش آسیب پذیری آبخوان‌ها از نظر شیمیایی شده است.

     نبود مدیریت مناسب در بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی و در زمینه‌های الگوی کشت و روش‌های آبیاری و اصلاح فرهنگ مصرف آب در بخش کشاورزی و گسترش بی‌رویه و چشم‌گیر زمین‌های کشاورزی که عموما”در اثر تغییر کاربری‌های غیرقانونی و فرصت‌طلبانه مرغزارها و عرصه‌های مرتعی صورت گرفته است، علت اصلی افزایش برداشت‌های مضاعف و بی‌رویه از منابع آبی زیرزمینی این آبخوان‌ها شده تا جایی‌که در برخی از آن‌ها مانند دشت خانمیزرای لردگان صدای پای پدیده دهشتناک بیابان‌زایی شنیده شود. آبخوان آبرفتی دشت خانمیرزا نمونه منحصربه فردی از دشت‌های حاصلخیز چهارمحال و بختیاری است که در گذشته در بخش مرکزی آن یک تالاب طبیعی وجود داشته و بین تغذیه و تخلیه آب آن تعادل طبیعی برقرار بوده است اما با افزایش بهره‌برداری بی‌رویه از ذخیره آب زیرزمینی به‌عنوان تنها منبع تأمین کننده آب مورد نیاز بخش کشاورزی منطقه، روند نابودی و کوچک شدن این تالاب شدت یافته تا جایی‌که در حال حاضر مرغزاری تخریب شده و محدود برجای مانده است.

تخریب دشت‌های حاصلخیز

     تقریبا” در تمامی دشت‌های ۱۱ گانه منطقه؛ در سال‌های اخیر چاه‌های کم‌عمق در فصول کشت با کم‌آبی و حتی خشکیدگی مواجه بوده که در برخی موارد مشاجرات محلی و اجتماعی را به‌دنبال داشته است. مقایسه آماری منابع آبی این دشت‌ها در سال‌های مختلف بیانگر این حقیقت است که به بهانه افزایش تولید محصولات کشاورزی، اضافه‌بر افزایش غیراصولی حدود ۵ برابری شمار چاه‌های کشاورزی، تعداد چاه‌های عمیق نسبت به چاه‌های کم‌عمق به علت کاهش شدید سطح آب زیرزمینی و کف‌شکنی‌های مجاز و غیرمجاز جهت دست‌یابی به آب بیشتر، افزایش چشمگیری یافته است که این امر روند تخلیه غیرمجاز ذخیره این آبخوان‌ها را شتابی نگران کننده و فاجعه‌بار بخشیده که در سال‌های اخیر به‌عنوان دشت‌های ممنوعه و برخی نیز بحرانی اعلام شده‌اند.

     باتوجه به‌اینکه منابع آبی اکثر دشت‌ها تنها به بارش‌های سالانه وابسته است، مدیریت هوشمندانه بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی که منطبق بر برنامه‌های کارشناسی مدون باشد، از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود. رهاسازی اراضی ملی تصرفی و کاهش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی، کنترل بهره‌برداری با نصب کنتور، تخریب چاه‌های غیرمجاز و حتی خاموش کردن برخی از چاه‌های فعال واقع در حریم یکدیگر در شمار اقدامات کوتاه مدت این مدیریت خردمندانه قرار دارند. یکی از لکنت‌های مدیریتی موجود که می‌توان از آن به‌عنوان خسارت خودخواسته نام برد صدور مجوزهای قانونی حفر چاه و میزان برداشت آب است که بر اساس نیازهای آبی و گاها” فشارهای اجتماعی کشاورزان صادر شده و ناباورانه توجه چندانی به ظرفیت‌های آبی آبخوان‌ها نشده است. اجرای طرح های‌های آبخیزداری و تغذیه مصنوعی، اجرای سیستم‌های نوین آبیاری، افزایش راندمان آبیاری، اصلاح الگوی کشت و انتخاب گونه‌های با نیاز آبی کم نیز در شمار کم‌هزینه‌ترین گزینه‌های عملیاتی در برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت مقابله با پدیده بیابان‌زایی در دشت‌های این دیار دارد.

برخی از بازتاب‌های این یادداشت در رسانه‌ها:

خبرگزاری مهر، روزنامه تهران امروز، روزنامه جام‌جم، روزنامه آرمان، خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN)، خبرگزاری بولتن، بهار نیوز، سلامت‌نیوز، خبرگزاری تابناک، پایگاه خبری تحلیلی لکنا، پایگاه خبری قانون، پایگاه خبری تحلیلی نما، شبکه خبری دانشجویان البرز(اسنانیوز)، پایگاه خبری‌تحلیلی زیست‌بوم، پارسی‌نیوز، آژانس خبری زاگرس فردا، ممتازنیوز، پایگاه خبری آنلاین ۱۱۰ و …

روستاهای لردگان در صف جیره‌بندی آب!

جمعه, ۷ تیر, ۱۳۹۲

قحطی آب در لردگان

     تولید ۱۰ درصد از منابع آبی کشور در ۱ درصد از سرزمین زاگرس سبب گردیده است تا دیار چهارمحال و بختیاری به سرزمین آب‌ها شهرت پیدا کند. بدون شک میانگین بارش سالانه حدود ۷۰۰ میلی‌متر، یکی از ویژگی‌های منحصربفرد این سرزمین بوده که حیات و شادابی دو استان پهناور اصفهان و خوزستان را مرهون بارش‌های آسمانی و رودخانه‌های خروشان خود ساخته است.

     منطقه لردگان با برخورداری از وسعت نیمی از جنگل‌های چهارمحال و بختیاری و بارش سالانه ۳ برابر میانگین کشوری، رودخانه‌های بزرگی چون خرسان و ارمند و کارون را در خود جای داده و به یکی از قطب‌های اصلی سرمایه‌گذاری سدسازی در کشور شهرت یافته است. سدهای زنجیره‌ایی احداث شده کارون ۳ و ۴ و سدهای در دست احداث خرسان ۱ و ۲ و ۳ و سد در دست مطالعه کارون ۵، همگی در رویشگاه‌های جنگلی ۱۵۷ هزار هکتاری لردگان واقع شده و دست‌کم ۲۰ هزار هکتار از این جنگل‌ها را به کام مرگ می‌کشانند!

     شاید باورش سخت باشد تصور کنیم که چنین منطقه‌ای با پوشش جنگلی بیش از ۵۰ درصد و بارندگی سالانه حدود ۷۰۰ میلی‌‌متر؛ امروز با بحران آب شرب مواجه شده و بنابر گفته‌های مسئولان آب منطقه؛سطح ایستابی منابع آب شرب روستاهای آن بین ۱۰ تا ۱۵ متر کاهش یافته باشد! از تعداد ۶۰ حلقه چاه آب شرب روستاهای آن، تاکنون ۱۷ منبع‌اش خشک و سطح ایستابی ۴۳ منبع دیگر آب شرب روستاهای این منطقه نیز به شدت کاهش یافته باشد و مردمان آن آبادی‌های جنگل‌نشین در کنار سدهای غول‌پیکر برق‌آبی، در معرض تهدید جیره‌بندی و قحطی آب قرار گرفته باشند!

     تنها در مدت زمانی کمتر از ۴ دهه طول کشید تا با افزایش جمعیت و عدم توسعه زیرساخت‌های اشتغال‌زایی سازگار با شرایط بوم‌‍شناختی منطقه؛ با ورود ادوات و ماشین‌آلات کشاورزی بخش‌های زیادی از زیراشکوب جنگل‌های منطقه تخریب و به زراعت دیم تبدیل گردد. شخم در جهت شیب برای کشت دیم در زیراشکوب جنگل، به‌همراه چرای مفرط و تخریب جنگل‌ها در اثر تولید زغال و سوخت‌های هیزمی و هم‌چنین اجرای غیراصولی برخی از پروژه‌های عمرانی؛ روند نفوذ و نگهداری آب در سفره‌های زیرزمینی را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده و تشدید فرسایش(۲۵ تن در هکتار در سال) و رسوب در پشت سدهای بزرگ منطقه را به‌دنبال داشته است.

     البته فراموش نکنیم که در سال‌های اخیر توسعه کمی اراضی کشاورزی و برداشت‌های بی‌رویه از منابع آب و حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز به‌همراه شیوه‌های سنتی آبیاری با انتخاب نادرست الگوهای کشت با نیاز آبی بالا؛ روند خشکی منابع آب منطقه را شدت بخشیده و به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل در صدر سیاهه مؤلفه‌های مؤثر در تشدید روند افت سطح آب سفره‌های زیرزمینی منطقه لردگان قرار گرفته است.

کشاورزی ناپایدار؛ متهم شماره ۱ تشدید بیابان‌زایی در ایران

سه شنبه, ۲۸ خرداد, ۱۳۹۲

     سرانجام مراسم‌های نوزدهمین سالگرد روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی در ۲۷ خرداد هم به پایان رسید، اما نگرانی‌ها از عدم توجه جدی به خطرات ناشی از گسترش پدیده فاجعه‌بار  بیابان‌زایی در بخش‌های زیادی از سرزمین ایران کاهش پیدا نکرده و هنوز هم آنگونه که بایسته است مقابله با ریشه‌های اصلی این پدیده شوم در بین مسئولین کشور جدی گرفته نشده است.

      هم‌زمانی این روز جهانی با روزهای پایانی هفته جهادکشاورزی و بیان دیدگاه‌های متولیان بخش کشاورزی که همگی حکایت از توفیقات بزرگ در بخش کشاورزی کشور دارند گواه این حقیقت تلخ است که شوربختانه هم‌چنان گسترش کمی اراضی زراعی به‌بهانه افزایش تولید محصولات کشاورزی چشم‌انداز مسئولان این بخش بوده و نشانی از تغییر باورها و برنامه‌های اجرایی در میان دست‌اندرکاران این بخش پرمصرف آب کشور وجود ندارد. البته گفتنی‌است که سخنان جناب محمدی‌زاده رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور در مراسم گرامی‌داشت روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی امسال درخور توجه و متفاوت از دیگر مقامات متولی در حوزه آب و مقابله با بیابان‌زایی کشور است که جای تقدیر دارد.

 در همین باره گفتگویی با خانم روستایی داشته‌ام که می‌توانید در خبرگزاری ایسنا  آن‌را بخوانید:

خبرگزاری ایسنا

 

روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی در سایه فضای انتخاباتی کشور

دوشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۳۹۲

لوگوی روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی1392

     زمان برگزاری آیین‌های نوزدهمین سالگرد روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی هم رسید، اما به‌رغم افزایش ترس‌ها از عقوبت‌های خطر بیابانی شدن اغلب دشت‌های کشور در میان کارشناسان و متخصصان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست، امسال مراسم‌های این روز(۲۷ خرداد – ۱۷ ژوئن) در سراسر کشور تحت تأثیر فضای انتخاباتی قرار گرفت و متأسفانه فرصت آگاهی‌بخشی و هشدار‌دهی این روز جهانی حتی در میان نهادهای دولتی و مردمی و فعالان این حوزه نیز جدی گرفته نشد!

     دریافت‌های نگران کننده از اوضاع فاجعه‌بار افت سطح آب‌های زیرزمینی، تخریب شدید پوشش گیاهی و درختی و افزایش روند سدسازی و پروژه‌های انتقال آب در دیار بختیاری؛ نگارنده و بسیاری از علاقه‌مندان به طبیعت بام ایران را برآن‌داشت تا در سال گذشته همزمان با آئین‌های بزرگداشت “روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی، برای نخستین‌بار همایشی یک روزه به همت جوانان پرتلاش انجمن محیط زیستی تسنیم و با همکاری و حمایت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان و برخی ادارات و نهادهای مرتبط برگزار کنیم اما متأسفانه امسال برگزاری دومین همایش این روز جهانی در بام ایران نیز به مانند اکثر مناطق کشور در سایه فضای انتخاباتی قرار گرفت.

     بدون شک افزایش روند حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز بخش کشاورزی(بیش از ۳۶۰۰ حلقه چاه) و برداشت‌های مضاعف و بی‌رویه از منابع آبی زیرزمینی(حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب) در سال‌های اخیر متهم ردیف اول فاجعه خشکی آب در سراسر کشور بوده که حتی سبب شده است تا مردمان چهار‌محال و بختیاری هم ناباورانه نشانه‌های فرونشست زمین و بیابان زایی را در اغلب دشت‌های خشک این دیار مشاهده کنند و اضافه بر افت شدید آبدهی چاه‌ها و چشمه‌های تأمین کننده آب مورد نیاز بخش کشاورزی‌شان، در حال حاضر بیش از یک‌صد روستای دیارشان – با میانگین بارش سالانه ۷۰۰ میلی‌متری نزدیک به میانگین جهانی – که به سرزمین‌آب‌های و یکی از مهمترین منابع آبی زاگرس و کشور شهرت داشته، با بحران قحطی آب مواجه شده و آب شرب آن‌ها بوسیله تانکرهای سیار تأمین شود!

     البته فراموش نکنیم که چرای بی رویه دام و حضور تقریبا” ۶ برابری دام در مراتع و جنگل‌ها، بوته کنی، تخریب جنگل‌ها از طریق زراعت در زیر اشکوب درختان، قطع درختان برای تأمین سوخت و تولید زغال و همین طور تخریب پوشش گیاهی از طریق اجرای نادرست و غیر اصولی پروژه‌های عمرانی سبب تشدید روند نابودی پوشش گیاهی، افت شدید سطح منابع آبی زیرزمینی در تمامی دشت‌های مهم کشاورزی و کمبود آب و خطر وقوع پدیده فاجعه‌بار بیابان‌زایی در منطقه و کشور شده است.

     گفتنی‌است کنوانسیون جهانی مقابله با بیابان‌زایی ملل متحد (UNCCD)؛ شعار «نگذارید آینده‌مان خشک شود!» را برای روز مقابله با بیابان‌زایی امسال انتخاب کرده است. یقینا” امسال هدف از برگزاری آیین‌های این روز جهانی، آگاهی‌بخشی و هشدار‌دهی در زمینه خطرات خشکسالی و کمبود آب در مناطق خشک و تلاش مضاعف برای مدیریت هوشمندانه ذخیره آب در زیر زمین و برداشت از این منابع محدود آبی خواهد بود.